به گزارش خبرنگار ایکنا، دیدار این هفته کمیته شهدای قرآنی سازمان قرآن و عترت تهران بزرگ که چهارشنبه 22 شهریور برگزار شد، با خانواده شهیدعباس حصارکی بود و سه برادر این شهید یعنی حسین، قاسم و علیاکبر حصارکی در خانهای در محله حصارک تهران، میزبان اعضای این کمیته بودند.
این دیدار در فضایی صمیمانه و البته در غیاب رحیم قربانی؛ مسئول سازمان قرآن و عترت بسیج تهران بزرگ برگزار شد که طی آن سه برادر شهید به ذکر خاطراتی از شهید عباس حصارکی پرداختند.
پیش از هر چیز، قرائت آیاتی از کلامالله مجید، زینتبخش این مجلس دیدار با خانواده شهید حصارکی شد؛ دیداری که در بخشی از خانهای در کوچهای به نام خود شهید برگزار شد که بنا به گفته یکی از برادران، هر هفته در آن محفل قرآنی ویژه خواهران محله حصارک برگزار میشود.
سپس علیاکبر حصارکی، یکی از برادران شهید در سخنانی گفت: شهید عباس حصارکی متولد سال 41 بود؛ پسر سوم خانواده که سه سال از من کوچکتر بود که البته با راهنماییهای من وارد آموزش و پرورش شد و به تدریس درس قرآن در مدرسه مشغول بود.
وی ادامه داد: او در دوران خدمت سربازی در لشکر 77 خراسان خدمت کرد اما پس از اتمام دوران سربازی با توجه به علاقهای که به جبهه داشت، 5 بار به منطقه اعزام شد تا اینکه در سال 65 و در جریان عملیات کربلای 5 به فیض شهادت نائل آمد.
این برادر شهید تصریح کرد: منطقه حصارک و باغ فیض از جمله مناطقی با بنیه مذهبی بسیار قوی در تهران هستند و من به اتفاق عباس که تقریباً در یک سن و سال بودیم از همان اوان کودکی در جلسات هفتگی قرآنی در این منطقه شرکت میکردیم و همین امر موجب شد که از سنین کودکی انس با قرآن در وجود ما شکل بگیرد.
وی افزود: خاطرم هست که در آن محافل قرآنی آن زمان بر سه چیز تأکید ویژه داشتند یکی عقل، دیگر بلوغ و سوم هم اسلام و مربی قرآنی این سه را به عنوان سه اصل لازم و ملزوم هم میدانست تا یکی حاصل نشود، بعدی محقق نخواهد شد و پس از حصول هر سه آنهاست که انسان مکلف شده و در پیشگاه خداوند به جهت اعمالی که انجام میدهد، مسئول است.
علیاکبر حصارکی در مورد برادر شهید خود گفت: عباس از همان ابتدا به دنبال علایق خود رفت و انسی که با قرآن پیدا کرد زمینهای شد تا در ادامه و تا زمان شهادتش یک آن از قرآن، برگزاری محافل قرانی در مسجد و دارالقرآن حصارک فارغ نشود که به نظرم راه درستی است اینکه خانوادهها به فرزندان خود اجازه بدهند به جای فعالیت در زمینهای که ممکن است به آنها تحمیل شود، به دنبال علایق و سلایق خود بروند که به هر حال توفیق آنها در گروی پرداختن به آنهاست.
وی در ادامه گفت: آن زمان یعنی در سنین نوجوانی من و عباس پای صحبت و منابر حجتالاسلام ناطق نوری که به تازگی در منطقه باغ فیض ساکن شده بود مینشستیم و گاه متوجه میشدم که عباس متأثر از صحبتهای ایشان، گعدههایی متشکل از دوستان خود راه میاندازد که البته این امر زیاد به مذاق خانوادههای محله که همانطور که گفتم بافت مذهبی و سنتی در آن حاکم بود خوش نمیآمد.
این برادر شهید تأکید کرد: با این وجود ارتباط صمیمانهای که عباس با هم سن و سالهای خودش برقرار میکرد و همچنین نوع و شیوه آموزشی و تربیتی که در محیط مدرسه و در مواجهه با شاگردانش داشت، او را تبدیل به یک الگو کرده بود که همیشه در این محله نام او را بر سر زبانها میانداخت تا آنجا که هماکنون هم بعد از گذشت نزدیک به 40 سال از زمان شهادت او، همچنان در محله حصارک نام عباس به نیکی یاد میشود.
وی در مورد نحوه شهادت شهیدعباس حصارکی گفت: منطقه عملیاتی که عباس در آن حضور داشت منطقهای بسیار سخت بود به طوری که آنها 15 روز در منطقه بودند و 15 روز به عقب برمیگشتند تا به دیدار خانواده و اقوام بیایند. عباس یکی از این نوبتها را به عقب انداخت و در 27دی ماه سال 65 که بالاخره بعد از 45 روز تصمیم میگیرد با مینیبوسی که رزمندگان را از منطقه خارج میکرد، بازگردد که البته با توجه به اینکه بیسیمچی بود و از آنجا که به او نیاز مبرم داشتند، این بار هم منصرف میشود و از میانه راه باز میگردد که در این مسیر بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر، به درجه رفیع شهادت نائل میشود.
برادر شهید در ادامه گفت: دستخطی از او در چند جمله ساعتی پیش از شهادت موجود است که در آن از همه خداحافظی و حلالیت طلبیده و در آن ذکر کرده که اسلام در این برهه از زمان به خون ما نیاز مبرم دارد و نمیتواند همرزمان خود را در این شرایط خطیر تنها بگذارد.
این گزارش حاکی است دیگر برادر شهید عباس حصارکی، یعنی قاسم حصارکی نیز در این دیدار به ایراد سخن پرداخت و گفت: همه آنچه که در مورد عباس، زندگینامه او، فعالیتهای قرآنی و شهادت او باید دانسته شود، در کتابی که به شرح زندگی او پرداخته است موجود است و منتشر شده که ما آن را در اختیار کمیته شهدای قرآنی قرار خواهیم داد.
وی با اشاره به اینکه شهید عباس حصارکی در قالب لشکر 100 هزار نفری محمد رسول الله که در استادیوم آزادی جمع شده و بعد اعزام شدند، گفت: همه ما برادران سابقه حضور در جبهه را دارم و به ویژه برادر بزرگمان حسین که از پرسنل بازنشسته سپاه است اما از میان ما به نظر عباس قرب الهی بیشتری داشت و انس بیبدیل او با قرآن و نماز بود که شهادت را نصیبش کرد.
قاسم حصارکی گفت: عکسی از جنازه عباس موجود است که تقریباً تدفین او به فاصله 5 روز از شهادتش به انجام رسید و در گلزار شهدای حضارک به خاک سپرده شد را نشان میدهد، چهرهای که با وجود آنکه ترکش خمپاره به سرش اصابت کرده است و البته گویا ساعاتی پیش از شهادت و به جای بازگشت به تهران با مراجعه با پایگاه انتقال خون، خون نیز اهدا کرده است، اما چهره او را در کمال آرامش که گویا به خواب عمیقی فرو رفته و همچنان زنده است و روح در کالبد دارد.
وی ادامه داد: از این شهید بزرگوار یک یادگار به نام مسعود برجای مانده است که در زمان شهادت پدرش 15 ماهه بود اما مسعود الان جوان بُرنایی است که ازدواج کرده و یک فرزند دختر دارد و منشأ امور خیریه است.
حسین حصارکی برادر بزرگ شهیدعباس حصارکی نیز در این دیدار در سخنان کوتاهی، برادر شهید خود را که عضو بسیج هم بود را متفاوت از دیگر برادران توصیف کرد و گفت: خاطرهای از او دارم مبنی بر اینکه یک زمانی برادر همسر من قصد داشت در آموزش و پرورش استخدام شود که البته چندان شخصیت موجهی هم نبود و گفته بودند اگر یکی از پرسنل آموزش و پرورش و یک پاسدار، برای استخدام او توصیه کنند او حتماً استخدام میشود که همسرم این موضوع را با عباس در میان گذاشته بود و برخلاف انتظار من، عباس شفاعت او را برای استخدام کرده بود. من وقتی این موضوع را با عباس در میان گذاشتم او گفت که اگر هر کدام از ما یک نفر را جذب کنیم و به واسطه این جذب کردنمان، فردی را از کار خطا نجات دهیم، رسالت خود را به درستی انجام دادیم وگرنه که دفع کردن و راندن مردم کار راحتی است.
وی گفت: همانطور که اشاره شد همچنان یاد و خاطره این شهید بعد از نزدیک به 40 سال از شهادتش در حصارک زنده است و هر هفته شبهای جمعه در دارالقرآن حصارک از او با ذکر صلوات و ذکر فاتحهای یاد میشود.
در پایان این دیدار از طرف کمیته شهدای قرآنی، لوح سپاس و هدایایی به خانواده شهید اهدا شد.