مهدویت باور عمومی همه مسلمانان است
کد خبر: 4201700
تاریخ انتشار : ۰۶ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۰:۴۴
در گفت‌وگو با ایکنا مطرح شد

مهدویت باور عمومی همه مسلمانان است

یک استاد دانشگاه با بیان اینکه مهدویت باور عمومی همه مسلمانان است، گفت: ظهور حضرت مهدی(عج)، تعلق ایشان به نسل حضرت فاطمه(س) و گسترش جهانی عدل و داد پس از ظهور آن حضرت از محکمات مسلمانان در خصوص مهدویت محسوب می‌شود.

علی غلامی عضو هیئت علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه علوم پزشکی اصفهانحجت‌الاسلام علی غلامی دهقی، عضو هیئت علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در گفت‌وگو با ایکنا از اصفهان، ضمن تبریک سالروز میلاد حضرت ولی‌عصر(عج) به موضوع امام زمان(عج) از منظر روایات شیعه و سنی پرداخت و اظهار کرد: مهدویت، باور عمومی همه مسلمانان است. همه مسلمانان جهان اعتقاد دارند که مهدی(عج) از نسل فاطمه(س) است و در نهایت قیام خواهد کرد و حکومت جهانی عادلانه را محقق می‌کند.

اما شیعیان افزون بر باور عموم مسلمانان، بر این اعتقادند که حضرت مهدی(عج) ضمن اینکه از نسل حضرت فاطمه(س) است، از نسل امام حسین(ع) نیز است، زنده است و زمین هیچ‌گاه از حجت خدا خالی نیست.

اهل سنت نیز اعتقاد دارند که حضرت مهدی(عج) از نسل حضرت زهرا(س) است، اما حسنی و حسینی بودن ایشان برای آنها تفاوتی ندارد. در خصوص زنده و حی بودن امام زمان(عج) در میان اهل سنت دو نظریه وجود دارد؛ عده‌ای همچون شیعه می‌اندیشند که حضرت بقیة‌الله‌الاعظم(عج) زنده است و در این‌باره آثار و کتاب‌هایی نوشته‌اند. گروهی از آنها معتقدند که امام زمان(عج) در آینده به دنیا خواهد آمد و اکنون وجود خارجی ندارد. البته علت اینکه این باور را دارند، این است که امام حسن عسکری(ع) به‌دلیل خطری که از سوی بنی‌عباس بر جان فرزندش احساس می‌کرد، به‌گونه‌ای رفتار کرد که گویی اصلاً فرزندی ندارد و آنها باورشان بر این شد که فرزندی به دنیا نیامده است. لذا، این باور در بین اهل سنت تقویت شد، هرچند که عوامل دیگری نیز در آن دخیل بوده است.

محکمات و متشابهات مهدویت

باور به مهدویت و منجی‌گرایی در اسلام همچون قرآن کریم دارای محکمات و متشابهاتی است. اولاً اینکه مهدی(عج) ظهور خواهد کرد. ثانیاً از نسل حضرت زهرا(س) و ذریه پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) است و ثالثاً جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد. این‌ها جزو محکمات مسلمانان در خصوص مهدویت محسوب می‌شود، اما درباره اینکه کجا، چگونه، در چه زمانی و با چه تعداد ظهور خواهد کرد و علائم ظهور چه چیزهایی هستند، سخن قطعی گفتن کار دشواری محسوب می‌شود؛ زیرا روایات در این زمینه بسیار متفاوت و مغشوش است و جعلیات و برساخته‌ها نیز در آن وجود دارد.

البته بسیاری از مواقع نیازی به طرح این‌‌گونه مباحث متشابه در جامعه نیست؛ زیرا اثر چندانی که ندارد هیچ، آسیب‌زننده نیز است. مهم این است که ما با همین محکمات که مهدی(عج) وجود دارد و خواهد آمد و مخصوصاً اینکه بدانیم اهدافش چیست و برای آن اهداف فعالیت کنیم، نباید اجازه دهیم جامعه به سمت مواردی برود که از متشابهات است. به تعبیر قرآن کریم، کسانی که ایمان دارند، از محکمات تبعیت می‌کنند، اما کسانی که گرفتار زیغ می‌شوند و در دل‌هایشان انحراف وجود دارد، بیشتر به متشابهات می‌پردازند. ما اگر به محکمات بپردازیم، به یاری خدا مشکلی در خصوص این آموزه نخواهیم داشت.

در جامعه ما سه جریان وجود دارد و می‌توان گفت که این‌ها به یک معنا اندیشه مهدویت را یا تضعیف می‌کنند و یا کنار می‌زنند. یکی از این اندیشه‌ها، انديشه سکولار است که مهدویت را زیاد مطرح نمی‌کند. به یک معنا می‌توان گفت که وقتی در اندیشه سکولار، دین از عرصه اجتماع و سیاست کنار زده می‌شود، این اندیشه نمی‌تواند با مهدویت سازگار باشد. در اندیشه سکولار درست است که سکوت و یا چه بسا تعریف و تمجید می‌شود، ولی عملاً زمینه‌سازی برای ظهور در این اندیشه منتفی است. بر اساس روایت «یَمْلَأُ اللهُ به الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»، سکولارها به‌خصوص کسانی که چشم و دلشان به سمت غرب است، به هیچ وجه نمی‌توانند به مهدویت اعتقاد داشته باشند و یا دست‌کم آن را تقویت کنند.

جریان دومی که در کشور ما وجود دارد، جریانی است که می‌توان گفت در باور به مهدویت سر و صدایش زیاد است، ولی آن هم در عینیت بخشیدن به اهداف و باورهای مهدوی، فعالیتی ندارد. این اندیشه سنتی یا حکومت در عصر غیبت را نفی می‌کند یا نسبت به تشکیل حکومت در دوره غیبت لابشرط است؛ یعنی نفی نمی‌کند، ولی به دنبال تحقق آن هم نیست. می‌گویند به احکام شریعت و اخلاق به‌صورت مختصر و در حد احکام فردی عمل شود، به همین بسنده می‌کنند و ابعاد اجتماعی آن را نادیده می‌گیرند. بنابراین به آینده وعده می‌دهند، ولی در عصر غیبت به جز وعده به آینده، هیچ‌گونه تلاشی برای تحقق اهداف مهدوی انجام نمی‌دهند. جالب است که اندیشه سکولار و این اندیشه سنتی، در نفی دین از سیاست به هم می‌رسند و در عمل سکولار می‌شوند و هر دو، حاکمیت در عصر غیبت را خواسته یا ناخواسته نفی می‌کنند.

اندیشه دیگری وجود دارد که سکولار نیست و مثل دو جریان پیشین، حکومت در عصر غیبت را نفی نمی‌کند و اتفاقاً طرفدار حکومت در عصر غیبت است، ولی بی‌اندازه به مسئله ظهور دامن می‌زند، به حدی که جامعه باور می‌کند امام همین فردا خواهد آمد. در دو، سه دهه اخیر شاهد بودیم که ماجرایی به نام «ظهور نزدیک است» مطرح شد و چقدر به جامعه ما آسیب زد. در طول این ۱۴۰۰ سال موارد فراوانی بوده که به جامعه قول داده‌اند امام فردا، هفته آینده، یک ماه دیگر، یک سال دیگر و... خواهد آمد. نمونه بارز آن، وعده منتهی شدن حکومت شاه طهماسب صفوی به ظهور حضرت بقية‌الله(عج) است. وقتی این وعده‌ها محقق نمی‌شود، نه تنها باور به مهدویت تقویت نخواهد شد، بلکه متأسفانه جامعه در اصل باور به مهدویت هم دچار تردید می‌شود و این مسئله مهمی‌ است. درست است که قرآن می‌گوید قیامت نزدیک است، اما آن نزدیکی که قرآن بیان می‌کند، با آن نزدیکی که من و شما در ذهن داریم، متفاوت است. بی‌گمان آرزوی همه ما این است که نظام جمهوری اسلامی ایران به دولت مهدی(عج) متصل شود، ولی آرزو و تلاش برای تحقق آن یک بحث و وعده قطعی دادن بحث دیگری است.

بنابراین اندیشه سکولار یا آن اندیشه‌ای که حکومت را در عصر غیبت نفی می‌کند، به همان مقدار انحرافی‌ است که آن اندیشه سوم که به نزدیک بودن ظهور دامن می‌زند. بدترین پیامد چنین تفکری این است که در عصر غیبت، فقه و فقاهت را نیز نفی می‌کند، حتی فراتر می‌رود و نیابت را نیز نفی می‌کند. بعضی مواقع افرادی که در این عرصه‌ها فعال هستند، یا هیچ‌گونه آگاهی ندارند و یا به قول استاد مطهری، نیمه‌دان هستند و به این مسئله دامن می‌زنند. این اندیشه بسیار خطرناک است.

اندیشه صحیح درباره مهدویت

به نظر می‌رسد که صحیح‌ترین اندیشه، نخست تقویت باور به اصل مهدویت است که جزو محکمات مسلمانان، مخصوصاً شیعیان محسوب می‌شود. دوم تلاش به منظور آماده‌سازی جامعه برای دوران مهدویت و ایجاد جامعه مهدوی است. هرکس آن دوران را درک کرد، به بهترین مطلوب رسیده و هرکسی هم که درک نکرد، مهدوی از دنیا می‌رود. من این را تشبیه می‌کنم به همان واژه‌ای که قرآن در صدر اسلام می‌گوید کسانی که در جهاد در آرزوی شهادت هستند، به «احدی‌الحسنیین» می‌رسند؛ یعنی اگر به شهادت رسیدند که حسن و زیبایی را درک کرده‌اند و اگر هم به شهادت نرسیدند، حداقل پیروز میدان شده‌اند. در خصوص مهدویت نیز به همین شکل است؛ ما باید تلاش کنیم که باور به مهدویت مخصوصاً اهداف آن شامل عدالت، توحید، جاودانگی بشر و اخلاق مهدوی که همان اخلاق نبوی است، عینیت بیابد. این‌ها مهم‌ترین آموزه‌های مهدوی در دوران غیبت است.

طی چند روز آینده با رویداد سیاسی مهمی به نام انتخابات مواجه خواهیم بود. مردم اگر بخواهند عملاً در تحقق آموزه مهدویت مشارکت داشته‌ باشند، یکی از نمودهای مشارکت، شرکت در این امر سیاسی است تا حاکمیتی را تقویت کنند که در حدی که می‌تواند، به دنبال تحقق اهداف مهدوی است.

البته مخالفان زیاد هستند و دشمنان هم تلاش می‌کنند و گاهی دوستان نادان خرابکاری می‌کنند، اما به معنای این نیست که ما در عرصه اجتماع حضور پیدا نکنیم. بالاخره بعد از انتخابات کسانی می‌توانند مطالبه‌گر باشند که در این امر حضور داشته باشند. کسی که سکوت می‌کند، مشارکت نمی‌کند و بی‌تفاوت است، خدای نکرده اگر فردا افرادی مسئولیت کشور را به عهده بگیرند که از عهده برنیایند و شایستگی لازم را نداشته باشند، نباید اعتراض کند؛ چرا که قید مشارکت را زده و اصلح را انتخاب نکرده و اقتدار ملی کشور را در برابر دشمنان تضعیف کرده است. امروز رأی ندادن یعنی شاد کردن اسرائیل، آمریکا، داعش، وهابیت و آنهایی که مخالف نظام جمهوری اسلامی هستند. با وجود تمام مشکلات، سوء‌مدیریت‌ها و انتقاداتی که داریم، ما عضو یک خانواده هستیم و نباید زیر میز آن بزنیم. باید کل جامعه را بر محور ولایت و امامت جمع کنیم. امیدواریم که خداوند متعال به ملت ایران کمک کند تا به اهداف والای خود برسد.

فاطمه کاظمینی

انتهای پیام
captcha