کریم مجتهدی استادی دانشگاه را شغل نمی‌دانست، با آن زندگی می‌کرد
کد خبر: 4195287
تاریخ انتشار : ۰۲ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۴:۲۴
در پیام رضا داوری اردکانی مطرح شد

کریم مجتهدی استادی دانشگاه را شغل نمی‌دانست، با آن زندگی می‌کرد

رضا داوری اردکانی در پیامی به مناسبت مراسم گرامیداشت کریم مجتهدی تصریح کرد: دکتر مجتهدی استادی ممتاز و پژوهشگری دقیق بود که استادی دانشگاه را شغل خود نمی‌دانست، بلکه با آن زندگی می‌کرد و تا روزی که چشمش طاقت خواندن و دستش توان نوشتن داشت کتاب خواند و مطالعه کرد و تأمل کرد و نوشت.

به گزارش خبرنگار ایکنا، مراسم گرامیداشت به‌ مناسبت هفتمین روز درگذشت استاد کریم مجتهدی با حضور و سخنرانی غلامعلی حداد‌عادل، مهدی گلشنی، حسین کلباسی‌اشتری، موسی نجفی و غلامرضا اعوانی صبح امروز 2 بهمن در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

در این نشست پیام رضا داوری اردکانی قرائت شد که متن آن را در ادامه می‌خوانید؛

هوالحکیم

آقای دکتر مجتهدی استاد فلسفه دانشگاه تهران، پس از عمری مطالعه و تحقیق و تدریس از دنیا رفت و به رحمت خدا پیوست.

او در پایان عمر درد و رنج و افتادگی و ناتوانی و بیماری‌های زمان پیری را نیز تحمل کرد. دکتر مجتهدی استادی ممتاز و پژوهشگری دقیق بود که استادی دانشگاه را شغل خود نمی‌دانست، بلکه با آن زندگی می‌کرد و تا روزی که چشمش طاقت خواندن و دستش توان نوشتن داشت کتاب خواند و مطالعه کرد و تأمل کرد و نوشت و آثار گرانبهایی مخصوصاً در تاریخ فلسفه که ما به آن نیاز داریم پدید آورد. به هیچ‌یک از حوزه‌های فلسفه هم وابسته نبود.

اما این بدان معنا نیست که اهل نظر هم نبود. از فضیلت‌های بزرگش که همه اهل دانش و فلسفه باید از آن برخوردار باشند، داشتن گوش باز و آماده بودن برای شنیدن آرا و نقد آنها بود و مخصوصاً سعی می‌کرد سلیقه‌ها و نظرهای خاص خود را در گزارش‌های تاریخ فلسفه و نقل و روایت آرا دخالت ندهد.

با اینکه از زمان نوجوانی به اروپا رفته و به زندگی در آنجا خو کرده بود، چون مهر ایران در دل داشت، پس از پایان تحصیل به وطن بازگشت. دکتر مجتهدی شاید اولین دانشجوی ایرانی در اروپا و آمریکا بود که به فلسفه رو کرد و فلسفه آموخت و دکتری فلسفه گرفت و چون به ایران برگشت در دانشگاه تهران به تدریس پرداخت.

در ابتدای کار نوشتن به فارسی برایش آسان نبود، اما با رغبت و همتی که داشت خیلی زود بر این ضعف غلبه کرد و اصرار هم داشت که مطالبش را به زبان فارسی بنویسد. زیرا معتقد بود که زبان ما باید با فلسفه اروپایی آشنا شود.

دکتر مجتهدی که نواده مجتهد بزرگ و معروف تبریز و نوه دختری فرمانفرما بود به فرانسه نرفته بود که آنجایی شود بلکه رفته بود درس‌هایی از اروپا برای کشورش بیاموزد و دیدیم (من لااقل در مدت بیش از ٣٠ سال شاهد بودم) که زندگی اش را وقف تدریس فلسفه و تحقیق فلسفی کرد. از دیگر فضیلت‌های او این بود که اهل تظاهر و خودنمایی نبود و رسم شهرت طلبی پیش نگرفت.

او می‌دانست که فیلسوفان به شهرت می‌رسند اما پیشه آنها با شهرت و مشهورات سازگاری ندارد. آقای دکتر مجتهدی در نزد استادان و دانشجویان فلسفه احترامی خاص داشت. او استادی جامع بود و با شعر و ادبیات و تاریخ هم آشنایی داشت و این آشنایی که لازمه فرهنگ دوستی اش بود به فهم و درک او کمک می‌کرد. دکتر مجتهدی همواره به این نکته مهم توجه داشت که فلسفه یک علم تخصصی نیست، بلکه مقام تفکر است.

درست است که یک فیلسوف یا محقق فلسفه، بیشتر هم خود را صرف تحقیق در فلسفه‌های خاص یا دوره‌ای معین از تاریخ فلسفه می‌کند و به مقام مرجعیت در آن حوزه تحقیق می‌رسد اما از نظر کلی در فلسفه و تفکر فلسفی رو نمی‌گرداند. فی المثل اتین ژیلسن فیلسوف معاصر فرانسوی بیشتر آثار خود را درباره قرون وسطی نوشت اما فیلسوفی جامع بود. به آثار دکتر مجتهدی هم که نظر می‌کنیم نحوی جامعیت در آن می‌یابیم. درست است که آثارش بیشتر درباره دکارت و کانت و هگل و هایدگر است، اما از فلسفه یونانی و قرون وسطایی و ایرانی هم هرگز غافل نبوده و مجموع آثارش می‌تواند یک دوره بالنسبه جامع از تاریخ فلسفه باشد.

بیشتر این آثار از آن جهت که با زبانی بی تکلف نوشته شده است، می‌تواند کتاب درسی نیز باشد. اتفاقاً مرحوم آقای دکتر مجتهدی در زمره استادانی بود که به آموزش فلسفه اهمیت بسیار می‌داد. در محضر دکتر مجتهدی جز مسائل درس و بحث مطرح نمی‌شد. این صفت که نشانه تعلق خاطر شدید به دانستن و آموختن و احترام به دانایی است و البته صاحبانش را به خلوت فلسفه حواله می‌دهد، بیشتر موجب علو قدر و شأن این استاد در میان اهل فلسفه شده است. روانش شاد باد که میراث معتنابهی از فلسفه برای ما باقی گذاشت.

رضا داوری اردکانی

انتهای پیام
captcha