تلاش علامه طباطبایی برای بیان ذومراتبی اسلام و ایمان
کد خبر: 4182221
تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱۴۰۲ - ۱۲:۳۰
محمدتقی فیاض‌بخش بیان کرد:

تلاش علامه طباطبایی برای بیان ذومراتبی اسلام و ایمان

استاد اخلاق اسلامی ضمن اشاره به اینکه سخن گفتن درباره بزرگانی چون علامه طباطبایی تبیان مرتبه خود است، توضیح داد که علامه چطور از آیات سوره بقره پیرامون شخصیت حضرت ابراهیم، ذومراتب بودن اسلام و ایمان را نتیجه می‌گیرد.

به گزارش ایکنا، آیین بزرگداشت علامه سیدمحمدحسین طباطبایی شب گذشته 24 آبان‌ماه در مجموعه فرهنگی سرچشمه برگزار شد.

در این نشست محمدتقی فیاض‌بخش؛ نویسنده و استاد اخلاق سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید.

احساس بنده این است صحبت کردن درباره علامه طباطبایی و هر بزرگی که بلندای تفکرش بالاتر از درک ما باشد، تبیان مرتبه خود است و الا کسی که دریای بیکرانی را می‌خواهد توصیف کند بیش از اینکه دریا را توصیف کند خود را توصیف می‌کند لذا درباره علامه طباطبایی سخن گفتن هم مشکل است و هم تفسیر خود است.

مکاتب مختلف فکری همه‌شان در شریعت اسلام بر مدار قرآن مطالبی ارائه می‌کنند ولی نوع نگاه به قرآن خیلی متفاوت است. نوع نگاه هر انسانی به قرآن برخاسته از مرتبه باطن و ذات او است لذا پرچمداران مکاتب فکری هر کدام از منظر خودشان بلندای نگاه قرآن را در مکتب خودشان تفسیر کردند. مثلاً برهان صدیقین در کتب فلسفی نهایت بلندای فکر یک متفکر است. همه مکاتب فلسفی مدعی بودند تبیانی که از توحید در برهان صدیقین داریم بلندای بیان قرآن درباره توحید است. بحث من این است که ما از کدام منظر می‌خواهیم به توحید نگاه می‌کنیم؛ از منظر اشراقی، از منظر مشایی، از منظر متعالیه یا از منظر علامه طباطبایی.

نگاه شاخص قرآن در مسئله توحید

پس وقتی به قرآن نگاه می‌کنیم باید بلندترین مقامی که خود خدا در قرآن بیان می‌کند را ملاحظه کنیم و انصافاً هنر علامه طباطبایی در این زمینه بی‌بدیل بوده است. وقتی در قرآن خدا می‌خواهد راه خودش را بیان کند حضرت ابراهیم را معرفی می‌کند و ابراهیم را نماد رجل موحد معرفی می‌کند. علامه ذیل آیاتی که درباره ابراهیم است بلندای نگاه ابراهیم را برای معرفی توحید بیان می‌کند.

حضرت ابراهیم پس از امتحانات مختلف در اواخر عمرش به او افتخار داده می‌شود بنای خانه خدا را تجدید کند. ایشان خانه خدا را بنا می‌کند و بعد در کنار خانه خدا به اجازه الهی دعا می‌کند. دعای حضرت ابراهیم را خداوند در سوره بقره ذکر می‌کند: «پروردگارا، دل ما را تسلیم فرمان خود گردان و فرزندان ما را نیز امتی تسلیم و رضای خود بدار و راه پرستش و طاعت را به ما بنما و بر ما (وظیفه بندگی را) سهل و آسان‌گیر، که تویی توبه‌پذیر و مهربان» (آیه 128 بقره)

اولین دعای ایشان این است که من و اسماعیل را که در ساختن این خانه کار کردیم مسلمان قرار بده. آیا ابراهیم و اسماعیل مسلمان نبودند که از خدا درخواست می‌کند ما را مسلمان قرار بده؟ در ادامه عرضه می‌کند نه فقط من و اسماعیل بلکه از فرزندان من گروهی مسلمان باشند. بعد عرضه می‌کند درخواست سوم این است که حقیقت مناسک و عباداتمان را به ما نشان بده. درخواست بعدی این است که خدایا به من برگرد. علامه به عنوان طرح سوال این آیات را بیان می‌فرماید.

ابراهیم در دنیا از صالحین نبود

در آیه 130 می‌خوانیم: «و چه کس از آیین پاک ابراهیم روی گرداند به جز مردم بی‌خرد؟! زیرا ما ابراهیم را در دنیا (به شرف رسالت) برگزیدیم و البته در آخرت هم از شایستگان است». بیان علامه این است از این آیه برداشت می‌شود که حضرت ابراهیم با همه این مقاماتی که داشت از صالحین نبود. این خیلی حرف عجیبی است. از این آیه برمی‌آید ابراهیم می‌دانست بلندای مقام صالحین به حدی است که نمی‌تواند در این دنیا به آن برسد لذا دعا می‌کند اگر در دنیا نتوانستم به این مقام برسم در آخرت من را به این مقام برسان. در مورد حضرت یوسف که قرآن تصریح می‌کند از مخلصین بود شاهدیم که دعا می‌کند خدایا، مرا به صالحین ملحق کن. اگر جناب یوسف می‌دانست جزو صالحین است بیان این دعا از طرف ایشان تحصیل حاصل بود. در واقع آنها در معارف قرآن چیزی می‌دیدند که دیگران نمی‌دیدند و آن را از خدا می‌خواستند و آن مقام صالح بودن در مراتب اعلای آن است.

باز در آیه 131 می‌خوانیم: «آن گاه (برگزیده شد) که خدا به او فرمود: ای ابراهیم سر به فرمان خدا فرود آر، عرض کرد: پروردگار عالمیان را مطیع فرمانم». این دعاها در اواخر عمر حضرت ابراهیم است ولی در عین حال خدا به او می‌گوید: مسلمان باش و ابراهیم می‌گوید من تلاشم بر این است مسلمان باشم. باز خداوند در ادامه می‌فرماید ابراهیم این دلشوره را نه تنها خودش داشت بلکه به فرزندانش هم منتقل کرد و وقتی زمان رحلت ابراهیم رسید فرزندانشان که از انبیا بودند را جمع کرد و گفت خدا به شما افتخار داد دین حقیقی را به شما داد، مبادا در لحظه مرگ مسلمان از دنیا نروید. آیا ابراهیم شک داشت اسماعیل و اسحاق در هنگام مرگ کافر باشند؟ این چه وصیتی است؟

وقتی علامه طباطبایی این سوالات را مطرح می‌فرماید، معلوم است اسلام ذومراتب است، ایمان ذومراتب است و عالی‌ترین مرتبه آن همان است که دلشوره حضرت ابراهیم و اسماعیل و یعقوب و اهل بیت عصمت و طهارت بوده است. لذا اگر کسی تمام زندگی را فدا کند به این مقام برسد کار ابراهیمی کرده است. بنده طرح مسئله کردم برای جواب به این سوال علامه طباطبایی روی این مبنا حرکت کردند و تمام تلاششان اعم از تلاش فقهی، تلاش فلسفی و تلاش قرآنی و تلاش سلوکی‌شان برای تبیین این معنا بود.

انتهای پیام
captcha