نخستین آئین نکوداشت و تکریم بانوان مبلغ و محفلدار قرآن کریم شهر تهران با عنوان «همایش اخلاق و معنویت» دوم آذرماه سال جاری از سوی مرکز فرهنگی بانوان قرآنپژوه مؤسسه امام رضا(ع) با همکاری ایکنا، سازمان اوقاف و امور خیریه، سازمان دارالقرآن تبلیغات اسلامی، رادیو قرآن، شبکه قرآن و معارف سیما و مؤسسه حضرت خدیجه(س) برگزار میشود.
اینکه روزی حتی قادر به خواندن سطری از قرآن نباشی و البته عنایتی از سوی خداوند شامل حالمان شود که پس از سالها هم حافظ قرآن شویم و هم به عنوان کارشناس تربیت مربی قرآنی فعالیت مستمری داشته باشی و در کنار همه اینها دو کانون مهد قرآن را با در اختیار داشتن مجربترین اساتید قرآنی را مدیریت کنی؛ بیشتر شبیه به معجزه است هر چند که تمامی این توفیقات در سایه جهد و کوشش توست که محقق میشود و این وعده الهی است که «وَأَن لَيسَ لِلإِنسانِ إِلّا ما سَعىٰ»(نجم/۳۹)
طرلان رجبی، بانوی سختکوش قرآنی دقیقاً همین راه را تا رسیدن به موفقیت در عرصه فعالیتهای قرآنی طی کرده است. راهی پرپیچ و خم و دشوار که این بانوی خستگیناپذیر با سعی و تلاش خود و البته همراهی خانواده موفق به پیمودن آن شده است و اینک به واسطه چنین حمیت و تلاشی قرار است در نخستین آئین نکوداشت بانوان مبلغ و محفلدار قرآنی از او تجلیل شود. به این بهانه گفتوگویی با او ترتیب دادهایم که در ادامه میخوانید؛
ایکنا ـ ابتدا خودتان را به طور کامل معرفی کنید. نخستین مواجهه و علاقهمندی شما برای قرائت و انس با قرآن چگونه شکل گرفت؟
طرلان رجبی هستم. سال 1352 در روستای داشبلاغ شهرستان هشترود از توابع استان آذربایجان شرقی در یک خانوادهای که بیشتر اعضای آن با قرآن انس داشتند و قاری قرآن بودند، متولد شدم. حافظ کل قرآن و هماکنون مدیر کانون مهد قرآن الزهرا(س) وابسته به مؤسسه کشوری مهد قرآن هستم. از بچگی پدرم در شرایطی که آن زمان در خانه وسایل برقی خیلی متداول نبود، رادیو خریده بود که من نخستینبار از این طریق با تلاوت استاد عبدالباسط آشنا شدم، تلاوتی که روی من خیلی تأثیر گذاشت و با وجود آن که اصلاً نمیدانستم چه چیزی میخواند و سواد زیادی هم نداشتم، اما با شنیدن تلاوت این استاد گریهام میگرفت. در صبحگاه مدرسه هم تلاوت قرآن داشتم. معلمها و مدیران مدرسه مرا دوست داشتند؛ تسلط کامل به زبان آذری داشتم، امیرارسلان و مختارنامه میخواندم و آرام آرام با قرآن آشنا شدم تا اینکه در 16سالگی و در حالی که تا پایه پنجم درس خوانده بودم، به واسطه ازدواج به تهران آمدم. عروس عموی پدرم شده بودم. به خانه پدرشوهر که همچنان هم با هم زندگی میکنیم، وارد شدم؛ خانهای که در آن جلسات قرآن برگزار میشد.
ایکنا ـ درباره جلسات قرآنی که در خانه پدر همسرتان برگزار میشد و اینکه از چه کیفیتی برخوردار بود، توضیح دهید.
اوایل همسرم به بچهها درس میداد. بعدها استاد دیگری به نام حاج رضا اسفندیاری درس میداد که مرا هم به قرآن خواندن ترغیب میکرد. آن زمان مصحف با خط عثمانطه کم بود و لذا این امر مشکل مرا در خواندن قرآن که معمولاً با خطوط شکسته و نستعلیق بود، بیشتر میکرد.
پسر برادر همسرم حافظ قرآن بود؛ چندسالی با من فاصله سنی داشت و تا آن موقع توانسته بود در مسابقات زیادی از جمله مسابقات اوقاف شرکت کند. من از او برای خواندن قرآن خیلی کمک گرفتم. همسرم هم به من کمک کرد و مشوقم بود. بعدها استاد اسفندیاری برای من و دیگر بانوان خانواده کلاس تشکیل داد و حفظ قرآن را آغاز کردم، سپس به دوره تربیت مربی قرآن استاد سیدمهدی سیف و دوره آموزش داوری وارد شدم و همزمان جلسات خانگی قرآن را نیز شروع کردم و در کنار حفظ قرآن و در حین گذراندن دوره تربیت مربی قرآن، بچههای محله را منزل خودمان برای آموزش قرآن جمع کردم. ولی اشتغال به این امور من را از ادامه تحصیل غافل نکرد.
من در خانهای زندگی میکردم که پدر و مادر همسرم نیز با ما بودند؛ بندگان خدا برای نگهداری سه فرزند کوچک من کمک میکردند. با سختی زیاد ادامه تحصیل دادم و در دورههای آموزش قرآن هم شرکت میکردم. مطالب جدیدی که یاد میگرفتم بدون فوت وقت به بچههای محل انتقال میدادم. این روند ادامه پیدا کرد تا اینکه یک روز متوجه شدم 300 قرآنآموز در خانه من حضور دارند و من دارم برای آنها تدریس میکنم. این سیصد نفر برای آموزش حفظ نزد من میآمدند که از یک جزء تا چند جزء و بعد هم که دوره حفظ کل را برگزار کردم.
ایکنا ـ روند ادامه تحصیل شما به چه شکل ادامه پیدا کرد؟
در یک سال، اول و دوم راهنمایی را امتحان دادم؛ اول و دوم دبیرستان را هم به همین شکل در یک سال گذراندم و سالهای آخر دبیرستان را جهشی خواندم و بعد وارد پژوهشکده دانشگاهی عالیان علمپرور دانش شدم. آن زمان در تهران یک دانشگاه بیشتر برای تربیت مربی قرآن نبود. در دانشگاه با اساتید مختلف مثل استاد مرضیه دیّانی؛ داور مسابقات و حافظ کل آشنا شدم و از ایشان کمک گرفتم و در کنار روند دانشگاه، دوره مفاهیم و مترجمی زبان قرآن را گذراندم و موفق به اخذ مدرک کارشناسی تربیت مربی قرآن شدم.
ایکنا ـ چند سال است که به امر تدریس قرآن مشغول هستید؟
نزدیک به 25 سال است که تدریس میکنم و در کنار تدریس، به عنوان مدیر کانون مهد قرآن، نزدیک به 20 حافظ کل قرآن و بالای هفت هزار نفر حفاظ هم در منطقه 18 شهر تهران تربیت کردم. سال 83 کانون مهد قرآن را تأسیس کردم.
نحوه آشنایی من با مؤسسه کشوری مهد قرآن به این شکل بود که 80 نفر از قرآنآموزان من برای دادن آزمون حفظ از یک جزء تا هفت جزء آماده بودند؛ یکی از مادر شاگردانم حوزوی بودند، ایشان به من گفت که استاد حفظ قرآن به نام معصومه احمدیان دارند. نشانی ایشان را گرفتم و متوجه شدم که کانون المؤمنون را اداره میکنند که همانجا هم با نظارت موسسه کشوری مهد قرآن آزمون میگیرند. من این 80 نفر را بردم تا زیر نظر این استاد قرآن آزمون دهند. همین امر موجب شد تا من با خانم احمدیان آشنا بشوم و به اتفاق هم به مهد قرآن رفتیم. از آن سال همکاری با مهد قرآن را آغاز کردم و در حال حاضر دو شعبه یکی در نصرآباد شهریار و یکی در خیابان خلیج فارس منطقه 18 دارم. بنا به فرمایش رهبر انقلاب، اصلیترین کار، حفظ قرآن است، خدا را شکر وقتی بچهها شروع میکنند به حفظ قرآن در کنار آن، مفاهیم، صوت و لحن و تجوید را فرامیگیرند.
کلاسهای ما با حضور اساتید برتر کشوری در حال برگزاری است که از آن جمله باید به استاد سعید حاجیان اشاره کنم که آنقدر اشتیاق برای کلاس ایشان زیاد است که جمعهها ساعت شش و نیم صبح قرآنآموزان از جاهای مختلف در کلاس ایشان حاضر میشوند و همچنین دورههای تربیت مربی استاد مهدی سیف را هم داریم که بعد از کلاسهای ایشان، دو تا کلاس همزمان حفظ تخصصی قرآن در کانون داریم و از شنبه تا جمعه کلاسهای کانون دایر است.
در اینجا از مسئولان مؤسسه کشوری مهد قرآن و حجتالاسلام والمسلمین مصطفی فومنی حائری، بابت اعطای مدارک قدردانی دارم، چرا که این مدارک قرآنآموزان را به سمت قرآن به ویژه اینکه این مدارک منقوش به امضای استاد شهریار پرهیزکار است، سوق میدهد. در آزمون ترنم وحی، که آخرین مرحله آزمونهای حفظ سراسری مؤسسه مهد قرآن است، چهار نهاد حکومتی مدارک آن را تأیید میکنند.
ایکنا ـ اگر خواسته باشید از ویژگیهای کانون مهد قرآن، که مدیریت آن را به عهده دارید به موردی اشاره کنید، آن ویژگی چیست؟
مهمترین آن این است که قرآنآموزان و حفاظی که مدرک گرفتند به حال خود رها نمیکنیم. شاید باورتان نشود که گاهی تمام اعضای یک خانواده در دوره حفظ قرآن کانون شرکت دارند و با وجود همه سختگیریهای من باز هم دلسرد نمیشوند، چرا که ما همگی اعضای یک خانواده هستیم و پیشرفت همه بچهها برای ما مهم است.
ایکنا ـ خاطرهای از سالها فعالیت قرآنی به خاطر دارید که برای ما نقل کنید؟
در روند حفظ قرآن من اذیت شدم و چون روزها فرصت برای حفظ نداشتم به همین دلیل شبها وقتی در حال انجام کارهای خانه و آشپزی بودم، در کنار آن قرآن حفظ میکردم. بعضی وقتها خوابم میگرفت و سرم به صفحه قرآنی که جلوی رویم باز بود، میخورد. یک بار این آیه از سوره مبارکه آل عمران مقابل دیدگانم قرار گرفت که «لَيْسُوا سَوَاءً ۗ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللَّهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ» همانجا خدا را شکر کردم که این سعادت را نصیب من کرد که در آن زمان با قرآن مأنوس باشم، چرا که اشاره این آیه در مورد کسانی بود که شبها را به قرائت قرآن و سجده الهی مشغولند. در حال حاضر هم خداوند مسئولیت سنگینی به دوش من گذاشته است و شبها وقتی که معمولاً ساعت هفت یا هشت به خانه برمیگردم تازه نوبت آن است که به شکل مجازی با برخی از قرآنآموزان در ارتباط باشم و تا نیمههای شب با آنها که از مناطق مختلف مثل زنجان و اصفهان تماس میگیرند، ارتباط برقرار کنم.
ایکنا ـ پس به نظر میرسد که خانواده خیلی با شما همراه هستند؟
همینطور است به خصوص همسرم که خود مربی قرآن است و فرزندانم که همینجا باید از آنها به جهت همکاری و مساعدتی که با من دارند، کمال تشکر را داشته باشم. آنچه اکنون شاهد آن هستم موهبت و لطف الهی است.
ایکنا ـ رمز موفقیت برنامههای کانون مهد قرآن را در چه میدانید؟
شعبه خیابان خلیجفارس کانون مهد قرآن دسترسی خوبی ندارد اما شما باید ببینید که قرآنآموزان با چه شور و اشتیاقی در کلاسهای آن شرکت میکنند هر چند که بهرهمندی ما از وجود شخصی همچون استاد حاجین که بدون اغراق سومین نفر از نظر قرائت هستند نیز در این استقبال بیتأثیر نیست. غیر از این سایر اساتید هم وقتی این اشتیاق را در وجود قرآنآموزان میبینند، آنها هم برای حضور در این کانون سر ذوق میآیند. نوع مدیریت مؤسسات قرآنی نیز در اینکه با اقبال قرآنآموزان مواجه شود نیز مؤثر است. ما در کانون و مشخصاً کلاسهای حفظ غیر از پذیرایی برنامههای تفریحی هم داریم، مثلاً پسرها فوتبال بازی میکنند. ماه رمضان هم ما برنامه داریم، صبحها بانوان و بعد از ظهرها آقایان و من به عنوان مدیر کانون خود را موظف میدانم که در برنامه آقایان هم حضور داشته باشم. برایشان اردوهای تفریحی میگذاریم که در کنار قرآن با برگزاری برنامههایی انگیزه آنها بالا برود.
ایکنا ـ برگزاری همایشهایی همچون بانوان مبلغ و محفلدار قرآن کریم را تا چه اندازه مفید میدانید؟
برگزاری چنین همایشهایی مفید است و به مثابه آن است که ما را بعد از این همهسال فعالیت قرآنی یاد کرده باشند. چنین همایشهایی نشان میدهد که زحمات ما دیده شده است و موجب میشود که ما اساتید داخلی و حتی خارجی را از نزدیک ببینیم. اینها برای ما الگو هستند و وجودشان موجب میشود که برای ادامه راه انگیزه پیدا کنیم و نبود آن به منزله این است که کسی قدردان زحمات امثال ما نیست.
نکته دیگر اینکه باید از نقش مادران در عرصه فعالیت قرآنی فرزندان قدردانی کرد. آنها در این پیشرفت و موفقیت حفاظ نقش اساسی دارند. آرزو دارم که روزی همایشی برای تجلیل از مادران حفاظ و قاری قرآن برگزار شود و امیدوارم که روزی خودم این کار را به انجام برسانم، چرا که پا به پای فرزندانشان در امر حفظ قرآن به پیش آمدند و من خودم شاهد بودم که مادر حافظ قرآنی، روزی 10 ساعت وقت برای حفظ قرآن فرزندش میگذاشت. حفظ تخصصی قرآن طبق برنامهریزی یک سال و دو ماه زمان میبرد، یعنی اینکه باید حافظ تمام کارهای خود را تعطیل کند اما شاهد بودم که حافظی در دوره تخصصی شرکت کرد، سر موعد قرآن را حفظ کرد و کار و زندگی و مسافرت را هم تعطیل نکرد که اینها همگی به برکت حضور مادران است. روزی به اولیای یکی از مدارس گفتم به جای اینکه از روانشناس دعوت کنید تا برای سخنرانی به محیط آموزشی بیاید، از دو نفر از مادران دعوت کنید، که قطعاً صحبتهای آنها تأثیر بیشتری خواهد داشت.
ایکنا ـ در پایان اگر مشکل و مانعی بر سر راه فعالیت شما وجود دارد، بیان کنید.
مشکل ما فضای محدود است. البته این موضوع از نظر من مشکل نیست! چه بسیار کانونها و مهدهای قرآنی که مکان وسیع آموزشی در اختیار دارند، اما تعطیل هستند و هیچ بهرهبرداری از امکانات نمیتوانند، داشته باشند. من در خانهها برای قرآنآموزان کلاس قرآن برگزار کردم و هماکنون هم در سرای محلات و مساجد به این کار میپردازم، اما هیچکدام ارزش و اهمیت و خروجی آن زمانی که در خانه این کلاسها برگزار میشد، ندارد. در یک کلام مکان و امکانات مهم نیست؛ مهم خروجی کار است که از رهگذر همدلی، همفکری و همکاری است که به ثمر مینشیند.
گفتوگو از صدیقه صادقین
تهیه و تنظیم از سجاد دبیریان