مسیر پیش‌روی خانواده در عصر رسانه‌های دیجیتال؛ تضعیف یا تقویت + فیلم
کد خبر: 4177199
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار : ۰۲ آبان ۱۴۰۲ - ۱۴:۱۳
ایکنا در نشست «فضای دیجیتال؛ خانواده و سبک زندگی» بررسی کرد

مسیر پیش‌روی خانواده در عصر رسانه‌های دیجیتال؛ تضعیف یا تقویت + فیلم

کارشناسان سواد رسانه‌ای در نشست «فضای دیجیتال؛ خانواده و سبک زندگی» با تأکید بر اینکه رسانه و فضای دیجیتال، نظام مطلوبیت و مصرف خانواده را تغییر داده است، مطرح کردند: امروز اولویت خانواده، رسیدگی به امور شخصی و سرگرمی و منافع خود است و کمتر آن را با دیگران به اشتراک می‌گذارد. بنابراین به نظر می‌رسد هویت‌های رسانه‌ای و هویت‌هایی که متأثر از رسانه تولید می‌شوند، باعث شده مسیر پیش رو، بیشتر مسیر تضعیف خانواده باشد تا تقویت بنیان خانواده.

تغییر نظام مطلوبیت خانواده به لطف رسانه!گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات جلوه‌ای از دنیا را برای ما ترسیم کرده است که در کمتر جایی از زندگی خود، عدم حضور این فناوری را می‌بینیم. این امر، تحول اساسی در پدیده‌های انسانی و اجتماعی از جمله خانواده ایجاد و با تغییر الگو‌های ارزشی، نگرشی، رفتاری و ... تأثیرات فردی و اجتماعی مهمی بر خانواده گذاشته و همچنین آن را با چالش‌های بسیاری مواجه کرده است که نمی‌توان نادیده گرفت.

خانواده ترکیبی از نقش‌هایی است که به شدت به یکدیگر وابسته بوده و در تعامل با یکدیگر هستند، اما جریان ارتباطات، تغییرات بسیاری بر تعاملات و روابط افراد با یکدیگر ایجاد کرده و سبک زندگی و نگرش‌های متفاوتی را در کانون خانواده به وجود آورده است. اکنون به لطف همین فضای مجازی و موج عظیم اطلاعات و ارتباطات کمترین مراوده و گفت‌وگوی همدلانه در میان اعضای خانواده را شاهد هستیم. فرزندانی که در همین فضا رها شده‌اند و والدین وابسته به فضای مجازی که دنبال فالوئر‌ها و علایق خود هستند.

همه این مسائل و ده‌ها آسیب دیگر، در کنار سایر عوامل مخرب روابط خانوادگی، موجب سست شدن بنیان خانواده‌ها، طلاق عاطفی زوجین و کمرنگ شدن صمیمیت میان اعضای خانواده شده و همچنین زمینه گسترش شکاف نسلی را فراهم کرده است. اگر تمام افراد جامعه و یا حداقل یک نفر از هر خانواده از سواد رسانه‌ای لازم برخوردار باشد، می‌توانند به درستی از این فضا بهره‌مند شوند و آسیب‌رسانی‌های آن را به حداقل برسانند.

هفته سواد رسانه‌ای که از یکم تا نهم آبان برگزار می‌شود، بهانه‌ای شد تا به این مسئله مهم پرداخته و نشستی با عنوان «فضای دیجیتال؛ خانواده و سبک زندگی» را با حضور حجت‌الاسلام علی نوریجانی، رئیس کل باشگاه مدیریت رسانه و توسعه سواد رسانه‌ای یونسکو ـ ایران و جناب سرهنگ علی‌محمد رجبی، رئیس مرکز تشخیص و پیشگیری از جرایم سایبری پلیس فتا در خبرگزاری ایکنا برگزار کنیم. مشروح بخش نخست این نشست را در ادامه می‌خوانید.

ایکنا ـ همانگونه که می‌دانیم رسانه و فضای دیجیتال تأثیر مستقیم بر خانواده به عنوان اصلی‌ترین نهاد اجتماع گذاشته است. خانواده در پناه ارزش‌های دینی و در پیوند با ساختار اقتصادی و سیاسی، محکم‌ترین دژ جامعه محسوب می‌شود. رسانه‌های نوپدید چه تأثیری بر خانواده داشته است؟

حجت‌الاسلام نوریجانی: ابتدا قدری درباره نهاد خانواده صحبت کنیم؛ جامعه‌شناسان تعریف خانواده را از سه منظر مورد توجه و بررسی قرار می‌دهند. منظر اول کارکرد یا کاربرد خانواده است. منظر دوم نگاه به خانواده به عنوان نهاد اجتماعی است و منظر سوم نحوه زندگی و نوع معیشت آن‌هاست. قاعدتاً بین خانواده و خانوار هم تفاوت جدی وجود دارد و هر اجتماعی از آدم‌ها را خانواده حساب نمی‌کنیم. کما اینکه ممکن است در غرب این طور باشد و جایی که عده‌ای از افراد جمع شوند، مانند سربازخانه‌ها، مدارس، اماکن خیریه، نهادهای بشردوستانه و ... را خانواده بدانند، اما ما به آنها خانواده اطلاق نمی‌کنیم و آن‌ها را خانوار می‌دانیم.

جامعه‌شناسان نهادی را خانواده می‌دانند که از یک زن و مرد تشکیل و بعدها قدری گسترده شده و فرزندان هم به آن‌ها اضافه می‌شوند و یا عروس و داماد‌ها اضافه و خانواده گسترده‌تر می‌شود. خانواده از نظر کاربرد دو دسته زیستی یا آماری است. از منظر کارکرد خانواده، جهت‌یابی یا فرزندزایی است. از منظر شیوه معیشت شهری، روستایی و یا عشایری است. از نظر ساخت، هسته‌ای گسترده و یا خانواده با ملحقاتش است.

ما وقتی درباره خانواده صحبت می‌کنیم، درباره نهادی سخن می‌گوییم که این نهاد آموزش، اقتصاد، فرهنگ، نوزایی و ... را در درون خود دارد و همچنین مهمترین نکته آن احساس مسئولیتی است که اعضا نسبت به همدیگر در درون این نهاد دارند و سعی می‌کنند همدیگر را پوشش دهند. در این نظام خانواده، دیگر مدرسه اولویت ندارد و اولویت دوم است، در واقع دستیار خانواده محسوب می‌شود و این طور نیست که بچه‌ها از این نهاد و هسته خارج شوند و پدر و مادر یا خواهر و برادر و ... نسبت به آن عضو خانواده مسئولیتی حس نکنند و یا او را رها کنند.

نوریجانی

این خصوصیات ریشه‌ای و فرهنگی است که در شرق عالم به دلیل قدمتی که در تمدن و فرهنگ وجود دارد، این نوع زندگی ریشه بلندتری داشته و به آن عادت دارند و این با پوست و گوشت و استخوانشان عجین شده است و آن را درک و آثار و مزایای آن را حس کرده‌اند و به همین دلیل علاقه‌مند هستند که در این محیط زندگی کنند.

تقریباً یکی، دو دهه است که آسیب‌های رسانه‌ای وارد اجتماع شده و یکی از ابزار‌های قدرتمندی است که بشر به فراخور نوع زندگی که دارد، آن را در اختیار گرفته است. وقتی نظام لیبرالیسم و سرمایه‌داری می‌خواهد محصولی را وارد اجتماع کرده و آن را عرضه کند، اول تلاش می‌کند، فرهنگ‌سازی کند. شعار دنیا در ابتدا، «نظام اطلاعاتی و رسانه‌ای برای همه» بود و به تدریج دیدند باید فرهنگی را به مخاطب خود القا کنند و این طور نمی‌شود که یک ابزار را توسعه دهند تا جزئی‌ترین نقاط روستا‌ها و شهر‌ها برود و بخواهند از آن درآمدزایی کنند. نظام سرمایه‌داری در این چارت و قالبی که برای رسانه‌ها تعریف می‌کند، نظام مشتریانش در آن وجود دارند و اگر نتواند مشتریانش را راضی کند، اصلاً برای چه یک ساختاری را تعریف کرده و ابزاری را به جامعه ارائه داده است؛ بنابراین باید تلاش کند از این پدیده، درآمد هم داشته باشد و اقتصادش را تأمین کند، به همین دلیل ترویج «سواد رسانه برای همه» را در دستور کار قرار دارد و تا سال گذشته هم شعار جدی هفته «سواد رسانه‌ای» بود و امسال «سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی در فضا‌های دیجیتال» جایگزین آن شده که در واقع سواد رسانه‌ای را گسترده‌تر کرده است.

اگر بخواهیم مثال ساده‌ای بزنیم؛ تفاوت آن مثل بانک‌هایی است که در نظام خودمان وجود دارد، وقتی به بانک مراجعه می‌کنید و از یکسری خدمات بهره می‌برید، این خدمات در نظام تشریفاتی کشورمان به منظور احترام به همدیگر است، اما در دنیا اگر خدماتی که ارائه می‌شود، همراه با سود تشکیلات و بانک نباشد، مذموم است و باید از ساختار حذف شود؛ از این رو نگاهشان این است که سواد برای رسانه و دیجیتال، منفعتشان را تأمین کند، همانطور که در اتفاقات اخیر غزه هم می‌بینید که جنس شعارها، اطلاع‌رسانی‌ها و مواجهه رسانه با این مسئله مصلحتی است.

ایکنا ـ ساخت هویت‌های جدید که متأثر از رسانه هستند، چه تأثیری بر خانواده گذاشته است؟

سرهنگ رجبی: باید ابتدا بگوییم که رسانه چطور می‌تواند تأثیر بگذارد و سپس لایه بعدی آن را بر خانواده بررسی کنیم. رسانه حداقل هفت کارکرد برای اینکه بتواند تصویری را برای ما بسازد و روی ما و مخاطب تأثیر بگذارد، دارد. رسانه تصویری از واقعیت ایجاد و ترسیم می‌کند. غزه مثال واضحی از همین کارکرد رسانه است. رسانه‌های غربی امروز با استفاده از نوع نگاهی که به مخاطبشان القا می‌کنند، یک عقبه ۷۰ ساله اشغالگری و وحشی‌گری رژیم غاصب صهیونیستی را کنار گذاشته‌اند و تصویری که ارائه می‌دهند این است که؛ گروهی را که برای حفظ سرزمینشان وارد نبرد شده‌اند، به عنوان تروریست معروف می‌کنند و واژه داعش را به آنها می‌چسبانند و آن جنایتکار ۷۰ ساله که صدها هزار نفر را کشته و در طول این سال‌ها زمین و سرزمین و خانه کسی را اشغال کرده است، جای این دو را عوض می‌کنند و این همان ترسیم تصویر از واقعیتی است که رسانه انجام می‌دهد.

رسانه‌ها فرهنگ عامه را هم به وجود می‌آورند، شاید بتوانیم بخشی از سبک زندگی و مدل‌هایی از رفتار جامعه، که مورد قبول جامعه است را به آن مربوط بدانیم . امروز ما می‌دانیم که اگر مرور ساده‌ای در حوزه رسانه در دنیا داشته باشیم، درمی‌یابیم که رسانه‌های مرجع دنیا در حال تلاش برای تغییر این تصویر از واقعیت خانواده هستند. یعنی خانواده‌ای که امروز می‌شناسیم و خانواده‌ای که رسانه‌های غربی در حال تصویر کردن آن هستند، متضاد هستند و مفهوم خانواده را تغییر می‌دهند و یا مفهوم پدر و مادر را تغییر می‌دهند و این همان مسئله‌ای است که رسانه به عنوان فرهنگ عامه روی خانواده تأثیر می‌گذارد و یا تأثیری که رسانه در تصمیم‌گیری می‌گذارد و اولویت‌بخشی می‌کند که چه موضوعی در جامعه دارای اولویت باشد. اولویت امروز در جامعه ما خودرو یا تورم است؟ آیا اولویت، امنیت ملی است یا انجام دادن فعالیت در بخشی از جامعه و یا ارائه خدمات در یک نقطه از کشور؟ این‌ها اولویت‌ها و تأثیر رسانه است که مفاهیم را جابه‌جا می‌کند.

رجبی

این تعاریف، هویت‌هایی است که رسانه در ساخت آن تأثیر دارد و ما عملاً در فضای داخل کشور هم می‌بینیم که آنچه ما به عنوان فرهنگ سنتی و بومی از خانواده داریم و تعریفی که از خانواده ارائه شده است، با آنچه امروز رسانه‌ها با تأکید بر رسانه‌های دیجیتال و شبکه‌های اجتماعی، تصویرسازی می‌کنند، به تضاد می‌رسد. این تضاد در هویت و نقش‌هایی که اعضای خانواده می‌پذیرند، خانواده را با چالش‌های زیادی در این حوزه مواجه کرده است و شیب بسیار زیادی نسبت به گذشته پیدا کرده است. عمق و شکاف رابطه بین والدین با فرزندانشان در حال افزایش است و فاصله خانواده‌ها و ارتباطاتشان با همدیگر متأثر از همین سبک و الگویی است که رسانه به آن تحمیل می‌کند و خانواده‌هایی که تا ۱۰ سال پیش و یا عقب‌تر اولویت‌هایشان تعامل با همدیگر بود و اولویت با خانواده بزرگ و ارتباط با اقوام بوده است، امروز اولویت خانواده، رسیدگی به امور خود و سرگرمی و منافع خود است و کمتر آن را با دیگران به اشتراک می‌گذارد. بنابراین به نظر می‌رسد هویت‌های رسانه‌ای و هویت‌هایی که متأثر از رسانه تولید می‌شوند، باعث شده است مسیر پیش رو، مسیر تضعیف خانواده باشد تا تقویت بنیان خانواده.

ایکنا ـ با توجه به اینکه بسیاری از خانواده‌ها نمی‌دانند چه رفتاری در برابر رسانه‌ها داشته باشند و در آماج انواع پیام‌ها هستند، چه باید کرد و رسانه‌های ما در این زمینه چه کرده است؟

حجت‌الاسلام نوریجانی: ابتدا باید به تفاوت سواد و علم بپردازیم؛ اگر بخواهیم تعریف ساده‌ای از علم ارائه کنیم؛ تلاش نظام‌مند برای توسعه دانش است و یا اینکه دانش را به دیگران منتقل کنیم. اما وقتی درباره سواد حرف می‌زنیم، راجع به یک رفتار حرف می‌زنیم و موضوعی کاربردی که قرار است این علم و همه موضوعات دیگری که در اجتماع وجود دارد را تبدیل به راهکاری برای بهبود زندگی بشر کند؛ بنابراین در این حوزه می‌توانیم علمای بیسواد هم داشته باشیم. این مرسوم است که شما در محاورات عادی شنیده‌اید که مثلاً آقایی که استاد دانشگاه است، بیسواد است. یعنی اینکه با وجود اینکه یک جامعه‌شناس، روانشناس و ... است، اما در خانواده خودش با همسر و فرزندش نمی‌تواند به درستی حرف بزند، نمی‌تواند راهکار صحیحی به علم خود بدهد تا آن را در زندگی خود به کار گیرد.

در حوزه سواد دیجیتال و یا عرصه رسانه نیز همینطور است و باید بتوانیم از این فضا عبور کنیم، اولاً باید شناخت خوبی نسبت به صحنه، عرصه و فضایی که در آن قرار داریم، پیدا کنیم و بعد راهبرد‌ها را تبدیل به کارکرد کنیم، یعنی بتوانیم الگو‌هایی را استفاده کنیم که در زندگی ما نقش دارند. فضای رسانه مختصات خود را دارد و یکی از مختصات آن که بر جامعه بسیار تأثیرگذار بوده، این است که در فضای رسانه می‌توانید هویت‌سازی کنید. اگر بخواهم مثال ساده‌ای بزنم؛ اگر سارقی به خانه ما دستبرد بزند، به پلیس مراجعه می‌کنیم، در قسمت چهره‌نگاری از ما می‌خواهند، آدمی را که دیده‌ایم، با قطعات مختلف چهره، تصویرسازی کنیم و هر یک از این اجزا را انتخاب می‌کنیم. در فضای رسانه نیز خودمان هویت خودمان را می‌سازیم. در فضای رسانه، این افراد کسانی نیستند که واقعیتشان و حقیقتشان است، آن‌ها کسانی هستند که می‌خواهند باشند، یا اینکه انتخاب می‌کنند خودشان را این طور به دیگران معرفی کنند. در واقع ماسکی که در فرهنگ فرانسه معروف است و به عنوان یک نقاب چهره به دیگران معرفی می‌کردند، در فضای رسانه‌ها غالب شده است.

بنابراین در فضایی که هویت را خودتان می‌سازید و هر آنچه دوست دارید، خود را با آن به دیگران معرفی می‌کنید، به تدریج تبلیغاتی که در حوزه هویت‌سازی شکل می‌گیرد، نظام باور‌های آدم‌ها را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد. شما در فضای رسانه با دیپ‌فیک‌ها، فیک‌نیوز‌ها و بسیاری از موضوعات گوناگون مواجه هستید و تلاشتان این است که واقعیت را آن طوری به مخاطب القا کنید، که آنها دوست دارند. چرا می‌خواهند این کار را انجام دهند؟ به دلیل اینکه می‌خواهند برای این کار خود مشتری بگیرند. اگر چنانچه این چهره‌سازی و هویت‌سازی جذابیت نداشته باشد، قاعدتاً نمی‌توانند مشتری جذب کنند. از این رو وقتی شما هویت‌سازی می‌کنید، نظام مطلوبیت‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهید، یعنی اینکه شما دیگر در نقش اجتماعی که قرار دارید و یا در نقش خانواده‌ای که قرار دارید، باید مطلوب مخاطبی باشید که این مخاطب تحت تأثیر این القائات و تبلیغات قرار گرفته و نظام مطالبه آن شکل گرفته است و باید شما خودتان را مطابق مشتریانتان کنید.

به همین دلیل است که اگر بررسی کنید، متوجه خواهید شد که این مسئله مختص کشور ما نیست و همه جوامعی که رسانه در آن ضریب نفوذ بالایی دارد. وقتی شما «سریال پدرسالار» را می‌بینید، همانند اصحاب کهفی هستید که پس از چند سال آمده و سکه جدیدی می‌بیند. فرهنگی که مردم یکی دو دهه گذشته در آن زندگی می‌کردند، رنگ باخته است، حتی جنس لباس پوشیدن، رفتار، آرایش‌ها، تن‌آرایی، نظام مطالبه و ... تغییر کرده است و شما دیگر آن جنس مطالبه را نمی‌بینید.

مثلاً برخی می‌گویند به سمت مسکن ویلایی برویم، در حالی که خانواده‌هایی که کارکرد آپارتمان را درک کرده‌اند، دیگر نمی‌توانند در ویلا زندگی کنند و می‌ترسند؛ بنابراین رسانه با ما این کار را کرده است و نظام مطلوبیت خانواده و مصرف خانواده را تغییر داده است و شما دیگر از ابزار‌هایی که تا چند سال پیش می‌توانستید از آن استفاده کنید و آن را نظام آسایش، آرامش و رفاه می‌دانستید، اکنون نمی‌توانید بهره گیرید. 

تغییر نظام مطلوبیت خانواده به لطف رسانه!

بنابراین مانند گذشته، زن دیگر کارکرد زن بودنش را ندارد و یا اگر تعریف مرد بودن را در فضای رسانه بررسی کنید، در کلیپ‌هایی که می‌سازند و تلاش می‌کنند هویتی را به مخاطب خود در فضای اینستاگرام و یا سایر سکو‌هایی که با آن‌ها ارتباط داریم، القا کنند، می‌بینیم این نظام رفتاری، اخلاقی و تربیتی کاملاً تغییر کرده است.

در گذشته، در نظام خانواده عنصری به نام مسجد وجود داشت و دستیار‌های خانواده در نظام‌های حقیقی بودند و اگر نمی‌توانستند روی دین خانواده کار کنند آن را به مسجد، پایگاه مقاومت بسیج، کانون‌های فرهنگی، باشگاه‌های ورزشی و ... می‌سپردند. اکنون باشگاه‌های ورزشی هم دیگر کارکرد خود را به معنای گذشته ندارند، یک مسجد هم کارکرد گذشته را ندارد، چون فرزندان ما بومی(native) و مثل ما نیستند که پای منبر می‌نشستیم و اعتقادات، نیاز اطلاعاتی، رسانه‌ای و حتی اجتماعی خود را از کتاب، خطابه، منبر، کلاس درس و معلم دریافت می‌کردیم و اگر این نظام اطلاعاتی نقض می‌شد، در جایی مانند گوگل به اشتراک می‌گذاشتیم تا ببینیم درست یا غلط است.

اما اکنون مرجعیت دست گوگل است و والدین دیگر برای دیجی‌نیتیو‌ها و بچه‌هایی که نافشان را با فضای رسانه بریده‌اند، مرجعیت ندارند و ممکن است بعضی از پدر و مادر‌ها با این مسئله مواجه شده باشند که فرزندشان سؤالی را از آنها می‌پرسند و پس از پاسخ دادن متوجه می‌شوند که در منظر و معرض سؤال پرسیدن نبودند، بلکه در معرض راستی‌آزمایی بودند. یعنی فرزند، سؤال را از گوگل پرسیده و جوابش را دریافت کرده است و حال می‌خواهد بداند پدرش چقدر سواد دارد، چقدر امروزی است، چقدر در میدان حضور دارد و یا چقدر مشترکی با هم دارند؟ همه این‌ها بر نظام خانواده، نظام اجتماعی و زندگی ما تأثیر گذاشته است و حتی نظام مطلوبیت ما تغییر کرده است.

مثلاً در دوران کودکی ما که رسانه کمتر بود و فضای دیجیتال وجود نداشت، نگاه به محیط زیست و احترام به حیوانات و ... نیز متفاوت از امروز بود و اگر کسی می‌خواست حیوانی را کنار خود نگهداری کند، نهایتاً به مرغ و خروس اکتفا می‌کرد و یا برخی از خانواده‌ها سگ  هم نگه می‌داشتند، اما اکنون به نگهداری حیوانات وحشی کشیده شده است و متأسفانه مراکزی در برخی نقاط کشور وجود دارد که شیر، پلنگ، تمساح و ... پرورش می‌دهند و باغ وحش‌های خانگی ایجاد شده است.

اگر امروز می‌خواهید درباره مسجد حرف بزنید، به دلیل تغییر نظام مصرف، ویرچوال ماسک(virtual mosque) یا مساجد مجازی را دارید و دیگر مسجد فیزیکی مفهوم خود را به تدریج از دست می‌دهد و حال من طلبه باید جنس رفتاری و مخاطب‌شناسی خود را تغییر دهم تا بتوانم تأثیرگذار باشم.

ایکنا ـ رسانه با باور‌ها واعتقادات ما چه می‌کند که دچار استحاله فرهنگی می‌شویم؟

سرهنگ رجبی: اولین کاری که رسانه می‌کند تا استحاله فرهنگی شکل بگیرد، تصویرسازی از ارزش‌هاست. رسانه مفاهیم مورد نیاز زندگی امروز ما را در قالب‌های مختلف فیلم، سریال و حتی در بازی‌های رایانه‌ای و برخط تعریف و بازتعریف می‌کند. حضرت آیت‌الله العظمی جوادی آملی در کتاب «مفاتیح الحیات» پنج لایه را برای تعامل انسان در نظر می‌گیرند؛ تعامل انسان با خود، با همنوعان، مردم، نظام، حیوانات و محیط. ما تعریفی از این تعامل‌ها، فرهنگ و سبک زندگی مبتنی بر دین داریم و یک تعریف هم دنیای غرب که مبتنی بر قدرت رسانه است دارد و براساس همین تعریف، نوع تعاریفی که از دانش، زیبایی، خانواده مطلوب، شهروند یک نظام سیاسی و اجتماعی، تعامل انسان‌ها با همدیگر در محیط کاری و یا محیط بزرگتر اجتماعی به عنوان یک شهروند و عضوی از یک سرزمین و هموطن داریم، تغییر می‌کند و رسانه با این تعریف، تصویری از این‌ها می‌سازد و الگوی مطلوب را تکرار می‌کند.

رسانه با استفاده از تکرار کردن مستمر در قالب‌های مختلفی که عرضه می‌کند و استفاده از هنر رسانه و تکنیک‌های اغنایی، داستان‌پردازی و روایت‌سازی می‌کند و یا با مرجع قرار دادن ابزار‌هایی غیر از ابزار‌هایی که در فرهنگ سنتی خودمان داشتیم، پدر، مادر، روحانی، ریش‌سفید، معلم، استاد دانشگاه و ... دیگر مرجعیت خود را از دست می‌دهند و یا مرجعیت آنها بسیار کمرنگ می‌شود و این مرجعیت به فضای مجازی و موتور‌های جستجو، چت‌بات‌ها، هوش مصنوعی و ... انتقال یافته است. وقتی مرجعیت از بافت سنتی خود خارج می‌شود و به بستر جدید می‌رود، اعتبار اجتماعی و منبع جدید ایجاد می‌شود؛ چون مرجعیت آنها از دست رفته است.

بنابراین کاری که امروز رسانه در قالب‌های مختلف اعم از تصویرسازی، تغییر اولویت‌ها، تعریف استاندارد‌های جدید منطبق بر نظام فکری حاکم بر سرمایه‌دار‌ی انجام می‌دهد و آنچه تأثیر قدرت و ثروت رسانه می‌گوید، امروز شاهد چنین موضوعی هستیم و بد نیست این مثال را تکرار کنیم که در قضیه غزه شما می‌بینید، در پلتفرمی مانند توییتر سابق و یا (X فعلی)، به صراحت قوانینی را وضع و فعالیت مرتبط با حمایت از فلسطین را محدود می‌کنند و از سوی دیگر پلتفرم دیگری مانند تیک‌تاک این محدودیت را اعمال نکرده و افزونه‌ای را فعال می‌کند و موج پویش خودجوش حمایت از فلسطین شکل می‌گیرد.

احتمالاً بخش زیادی از کاربران تیک‌تاک با کاربران اینستاگرام، توییتر و فیسبوک مشترک هستند، چطور این کاربر در تیک‌تاک پویش حمایت از فلسطین راه می‌اندازد و در اینستاگرام و ... این اتفاق نمی‌افتد؟ این همان تأثیر رسانه است که رسانه و سکو، قوانین و نوع رفتار خود و استاندارد‌ها و ارزش‌هایی را که تعریف می‌کند، به کاربر تحمیل می‌شود و کاربری که سواد رسانه‌ای و درکی از این حوزه ندارد، این تأثیر را می‌گیرد و الگوی جدیدی را که رسانه به او تحمیل کرده، پذیرش می‌کند و با این باور زندگی و رفتار می‌کند و این فرایندی است که باعث می‌شود، رسانه‌ها حرکت کنند و سبب استحاله فرهنگی در جامعه‌ای شوند که روی آن هدفگذاری شده است.

بخش دوم نشست طی روزهای آینده منتشر می‌شود

گفت‌وگو از سمیه قربانی

انتهای پیام
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۲
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۲/۰۸/۰۲ - ۲۱:۰۲
0
0
سرهای در گوشی. همین مونده از خانواده
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۲/۰۸/۰۲ - ۲۱:۰۷
0
0
تقصیر رسانه چیه وقتی ما سواد استفاده نداریم
captcha