به گزارش ایکنا، نشست «راهنمای پیکره دانش حکمرانی نظام ولایی» امروز شنبه اول مهرماه از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.
رضا کیانوش؛ کارشناس مسائل فقه نظام، در این نشست سخنرانی کرد که در ادامه میخوانید:
وقتی بحث هدایت و ولایت مطرح میشود از نگاه سیستمی خارج شده و وارد حوزه حکمرانی میشویم. در این شرایط از نظامات انسانی صحبت میکنیم و بحث آگاهی و اراده و اختیار با رویکرد حل مسئلهای مطرح است. معتقدم ما باید ذهنیت خود را نسبت به بسیاری از مسائل علوم انسانی عوض کنیم و برای مثال اگر اتفاقی در دنیای واقعی رخ میدهد فقط با عینک سیاسی یا اقتصادی نگاه نکنیم بلکه از ابعاد مختلف، این مسئله را مورد توجه قرار دهیم. چنین نگاهی، مسئله را از ابعاد مختلف حل میکند. البته چون در اینجا بحث یک سیستم فنی نیست بلکه یک سیستم انسانی مطرح است بنابراین ممکن است برخی بگویند از لحاظ دینی ایراد دارد اما اگر بتواند مشکلی را از مشکلات ما حل کند باید مورد قبول ما باشد همانند نظریه هرم نیاز مازلو که هرچند نظریهای غربی است اما میتواند مورد توجه ما باشد.
حال مسئله این است که هدف ما از مطرح کردن این بحث چیست؟ رهبر معظم انقلاب، بحثی در زمینه مراحل تمدن سازی شامل انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی و تمدن اسلامی را مطرح کردند که الان در مرحله دولت اسلامی قرار داریم. بنده دنبال این بودم که اگر بخواهیم به دولت اسلامی برسیم این دولت چه تفاوتهایی باید با دولت غیر اسلامی داشته باشد. بنده نظریه هدایت تشریعی را در دل نظریه ولایت و در یک دستگاه مهندسی و فلسفی مورد توجه قرار دادم و اصولی را برای حکمرانی به دست آوردم.
بنده به حکمرانی در مرتبههای مختلفی توجه دارم. برای مثال منظور از حکمرانی مرتبه اول همانند این است که شورای عالی انقلاب فرهنگی میخواهد مسئله حجاب را حل کند. در حکمرانی مرتبه دوم، باید خود مجموعه هم هدایت شود یعنی نهادی بالاتر از آن وجود داشته و این نهاد را به حرکت در آورد. در دستگاههای مهندسی، نگاههای مختلفی برای حل مسئله وجود دارد و اگر بخواهیم با پاردایم پوزیتیویستی، مسئله را حل کنیم رویکرد ما با پارادایم تفسیری متفاوت خواهد بود. حوزه حکمرانی هم باید نظریات خود را داشته باشد که در این زمینه نظریه ولایت برای ما کارآمد است که البته بستگی دارد به اینکه با چه روشی در این زمینه پیش برویم.
در مرتبه اول حکمرانی باید در نظر داشته باشیم که با توجه به محدودیت منابع، برنامهریزی کنیم؛ مثلا اگر قرار است سازمان برنامه و بودجه اقدام به بودجهریزی کند باید این محدودیتها در نظر گرفته شود و بر اساس اولویتها، به فاعلها، سازمانها و نهادها و با رویکردی شبکهای، بودجه لازم را اختصاص دهد تا ارزش افزوده بیشتری برای نظامِ ولایت ایجاد کند و افراد مختلفی از آن استفاده کنند. به عنوان مثال دیگر میتوان گفت که فرهنگستان علوم، اقدام به توسعه فلسفه صدرایی کرده است و هر کدام از خروجیهای این فرهنگستان به ما کمک زیادی میکند.
از سوی دیگر فرآیند حل مسئله ما وقتی تکمیل میشود که راهکارهای ارائه شده در درون این سیستم، تضادی با شرع نداشته باشند. در گذشته، قطعاً امام معصوم، به شکل شهودی حکمرانی کرده است. در آن دوران، پیچیدگیهای حکمرانی هم کمتر بوده است اما امروزه با این جمعیت زیاد و خواستههای متفاوت، حکمرانی سختتر هم شده است و به همین دلیل است که باید دنبال سادهسازی مسئله حکمرانی باشیم و معتقدم فلسفه صدرایی در این زمینه برای ما کاربرد زیادی دارد.
برای حرکت به سمت وضع مطلوب باید نظامات خود را به نحوی طراحی کنیم که قابلیتها را شکوفا کنند. از سوی دیگر باید در مدل سازیها، مردم و سایر بازیگران در نظر گرفته شوند. این نظامات نباید به نحوی طراحی شوند که انسان بگوید این نظامات باعث شدند من رباخوار شوم؛ در واقع انسان مسلمان در یک نظام اسلامی نباید بهانهای برای انجام کارهای غیر شرعی داشته باشد. این فرآیند اجتهادی، در درون دستگاه مهندسی ما طراحی میشود. در این دستگاه باید پیکره دانش وجود داشته باشد یعنی افراد مختلف در سازمانهای مختلف در قالب کارگروهها، سند پیکره دانش را ایجاد کنند. در اینصورت افراد موضوعاتی که لازم دارند را به دست میآورند و به همین دلیل اگر حضرت بقیه الله(عج) تشریف آوردند باید حکمرانانی در سطح جهانی تربیت کرده باشیم که با دانش جهانی و تجربیات جهانی آشنا باشند. در این زمینه باید مقالات مختلف نوشته شود تا این پیکره دانش دائما تقویت شود. این پیکره وابسته به شخص خاصی هم نیست و افراد مختلف دائما آن را تقویت میکنند و نسخههای بعدی آن را ممکن است افرادی از کشورهای دیگر تهیه کنند.
البته معتقدم نه تنها در زمینه علوم انسانی بلکه در بخشیهای مختلف همانند پزشکی نیز باید همین مسیر را طی کنیم اما بحث امروز ما صرفاً درباره حکمرانی بود و حکمرانی را به عنوان دستگاه حل مسئله در نظر میگیریم که در دستگاه مهندسی و با رویکرد دانشی ایجاد میشود. درباره تفاوت نگاه نظام مهندسی به حکمرانی، با سایر نظامها باید گفت در اینجا منظور از مهندس، کسی نیست که داخل یک کارخانه با آچار مشغول کار است بلکه منظور ما از مهندسی، متدولوژیهای حل مسئله است. اگر به رویکردهای توسعه پایدار نگاه کنیم متوجه میشویم که معتقدند در توسعه پایدار باید به نیازهای انسان در بخشهای مختلف توجه شود و به همین دلیل است که بنده حکمرانی را به عنوان یک سیستم فعالیت انسانی در نظر گرفتهام.
درباره اینکه این نظام ولایی نظریه رقیب دارد یا خیر، باید گفت که بر اساس مطالعات بنده، در خود غرب هم نظریه حکمرانی، نظریهای جدید است و کتابهای مختلفی در این عرصه برای تبیین ابعاد آن نوشته شده است ولی هنوز به رویکردی منجسم نرسیدهاند که مثلاً بگویند حکمرانی هم یک نظریه همانند فلان نظریه در فیزیک نیوتونی است. به همین دلیل است که معتقدم باید تلاشهای علمی خودمان در این زمینه را بیشتر کنیم و بتوانیم قبل از غربیهای در تحلیل نظریه حکمرانی به نتیجه برسیم. احساس بنده این است که ثقل داستان حکمرانی، موضوع ولایت است و ولایت هم همانند یک نخ تسبیح عمل میکند و دانههای تسبیح هم افراد و نظریات مختلفی هستند که باید بین آنها پیوند برقرار کرد و بنده در همین راستا جوانب مختلف نظریه ولایت و نظریات مرتبط با آن در دستگاه فلسفی را مورد بررسی قرار دادم.
اگر بخواهیم یک مسئله را در کشورمان حل کنیم باید با استفاده از دستگاه نظری خودمان همانند فلسفه صدرایی، چنین اقدامی انجام دهیم نه اینکه دنبال نظریات غربی برویم. بنده در تحقیقاتم متوجه شدم که غربیها برای رسیدن به هر دانشی، به شکل تیمی عمل میکنند لذا چنین چیزی هم برای ما در تولید اندیشه دینی امکانپذیر است و نهادهای مختلف دینی و مذهبی همانند همین پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی وجود دارند که میتوانند در این زمینه راهگشا باشند.
انتهای پیام