به گزارش ایکنا، جلسه شرح صحیفه سجادیه با سخنان حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد حاج علیاکبری؛ رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، طبق روال هر هفته، شامگاه دوشنبه 20 شهریور در مجموعه فرهنگی سرچشمه برگزار شد که گزیده مباحث آن را در ادامه میخوانید؛
بحث ما به این عبارت رسید که حضرت میفرماید: «اللهم و انطقنى بالهدى، و الهمنى التقوى، و وفقنى للتى هى ازكى، و استعملنى بما هو ارضى؛ الهی زبانم را به هدایت گویا ساز، و تقوا را بر قلبم الهام کن، و به پاکیزهترین روشم توفیق ده، و مرا به کاری وادار که بیش از هر چیز به آن خشنودی».
جلسه گذشته ذیل این جمله نورانی مطلبی در باب نطق و بیان عرض کردیم و گفتیم این از شگفتانههای آفرینش انسان و از خصائص انسانی است تا جایی که اهل معرفت وقتی خواستند انسان را تعریف کنند گفتند انسان، حیوان ناطق است. منظور از این نطق، نطق انسانی است که قرین تفکر و معرفت است. باب ارتباط فراگیر بین انسانها است، باب علم و معرفت است، باب خیر و سعادت است، البته امانت بزرگی است مسئولیت بزرگی هم دارد، به همان اندازه که باب هدایت است باب ضلالت و گمراهی هم هست که لازمهاش صیانت از این نعمت بزرگ است.
وقتی مجموعه روایاتی که در این باب داریم کنار هم میگذاریم به ما یادآوری اساسی در مورد مدیریت روابط کلامی و مدیریت نطق دارند. در کتاب اصول کافی جناب کلینی بابی تحت عنوان «سکوت و حفظ زبان» آورده است. این نشان میدهد مسئله اینقدر اهمیت دارد. روایات این باب خیلی وسیع است و وقتی انسان به جوانب مسئله توجه میکند مشاهده میکند نقش زبان در سعادت و شقاوت بینظیر است یعنی اصلا نظیر ندارد. بنابراین حق است که هشدارها، تنبیهات و یادآوریها در ارتباط با این مسئله خیلی گسترده باشد و حقیقتا هم همینطور است.
ما فهرستی از انذارهای عجیبی که در رابطه با زبان است در اختیار داریم، از جمله انسان مومن خردمند باید عادت کند به سکوت قبل از کلام؛ سکوت متفکرانه و عاقباندیشانه. اسم این سکوت «صمت» است که بابی از ابواب حکمت است و انسان را در محیط حکمت قرار میدهد. طبیعتا این آدم کلماتش سنجیده است و این گفتار بر اعمال و رفتار او تاثیر میگذارد چون بخشی از اعمال ما تابع گفتار ما است لذا اگر گفتار ما حکیمانه شود رفتار ما حکیمانه میشود. اگر گفتار ما قرین تقوا شد رفتار ما قرین تقوا میشود. پس ارتباط زبان و رفتار خیلی گسترده است به حدی که میشود گفت بخشی عظیمی از رفتار تابع گفتار است بنابراین اگر کسی به اصلاح گفتار موفق شد، خدا او را به اصلاح اعمال موفق میکند.
در همین رابطه آیه 70 و 71 سوره حجرات میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا؛ ای اهل ایمان، متّقی و خدا ترس باشید و همیشه به حقّ و صواب سخن گویید تا خدا اعمال شما را (به لطف خود) اصلاح فرماید و از گناهان شما در گذرد. و هر که خدا و رسول را اطاعت کند البته به سعادت و فیروزی بزرگ نائل گردیده است». بر اساس این آیه از مصادیق اعظم اطاعت از خدا و رسول رعایت تقوا در سخن و عمل به قول سدید است یعنی اگر شما سخنتان سخن استوار شود جزء اطاعتکنندگان خدا و رسول شدید چون این فرمان خداوند است. نتیجه آن هم فوز عظیم است.
حضرت امیرالمومنین(ع) نیز در نهج البلاغه استقامت درونی و قلبی فرد را به استقامت زبانی گره زدند و فرمودند: «لا يَستَقيمُ إيمانُ عَبدٍ حتّى يَستَقيمَ قَلبُهُ، و لا يَستَقيمُ قلبُهُ حتّى يَستَقيمَ لِسانُهُ» یعنی نمیشود قلب شما به حالت استقامت خودش در ایمان برسد مگر اینکه زبان شما مستقیم شود. استقامت زبان یعنی قول سدید. اگر این شد مسیر شخص به سوی فوز عظیم که سعادت ابدی است مسیر همواری شده است. مطلب اینقدر اساسی و مهم است.
قول سدید دو جنبه دارد: یک، پیرایش سخن از انواع و اقسام ناراستیها. پایه اول قول سدید پیرایش سخن از انواع آفتها و آسیبهای زبانی است که از اتفاق آسیبهای زبانی خیلی وسیع است. بعضی علمای اخلاق تا حدود 25 آفت برایش شمردند. در روایات هم این مطلب بیان شده است که اصلیترین مرکز سرمایهگذاری شیطان زبان انسان است. پس فصل اول صیانت و مراقبت است و قول سدید در این معنا یعنی سخنی که شخص بتواند در محکمه الهی از آن دفاع کند.
قدم دوم عبارت است از بحث جاری ما که عبارت است از قول حسن، یعنی سخنی که حاوی مضمون است، سخنی که به علم مخاطب میافزاید، سخنی که معرفتگستر است. این هم از مصادیق قول سدید است. من دیدم افرادی که آیه را معنا کردند به این بخش توجه نمیکنند و فقط به بخش اول میپردازند در حالی که «اتقوا الله» هم معنای صیانتی دارد و هم معنای ایجابی و رشدی دارد.
انتهای پیام