به گزارش ایکنا؛ ویژه برنامه «شب دوبیتی» با حضور جمعی از شاعران و ادیبان کشورهای مختلف حوزه ایران فرهنگی شامگاه ۱۰ شهریورماه با مدیریت علیرضا قزوه و اجرای سیدمسعود علویتبار به میزبانی گروه بینالمللی هندیران برگزار شد.
زیبا فلاحی، پژوهشگر و منتقد ادبی در این نشست ادبی گفت: «شروهخوانی» و «دوبیتی سرایی»؛ دوقلوهای ژنتیک ادبیات بومی جنوب و فرزندان خونگرم دمامههای پرخون آن هستند که از دل خاک و آفتاب بر آمدهاند و در آغوش غمبار غروب فرو رفتهاند. علی باباچاهی دوبیتی و شروهخوانی را به همان معنی خوانندگی دوره ساسانی -Carveh – میآورد.
وی با بیان آنکه با این حساب؛ «شروهخوانی»؛ «حاجیانی» (حاجیونی)؛ «پایکوهی»؛ «بیدگانی»؛ «دشتی و بوشهری»؛ «فایزخوانی» همه در قالب دوبیتی قابل تعریف هستند. ادامه داد: همانگونه که اشاره شد، قالب دوبیتی خود در کالبد ژنتیک زبان و ادب فولکلر دمیده و «شروهخوانی»، «لب بامی»؛ «واسونک» (شعر چوپانی)؛ حتی لالاییها را با خود همراه ساخته است.
فلاحی ادامه داد: علیر ضا قزوه از جمله شاعران مبتکری است که در انواع قالبها شعر سرودهاند؛ علاوه بر رباعی؛ وی در دوبیتیهای «سپید» و دوبیتیهای «بابا»یی، همشکل شروههای دشتستانی تجربه سرودن داشته است. از ناپایداریها، بیوفایی و غربت دنیا؛ تا شروههای گرم و سوزان جنوبی عاشورا داد سخن دادهاند:
تنت خونی، لبانت پاره پاره
خودت ماهی و چشمونت ستاره
نمیدونم کجایه قبرت؛ اما؛
الهی نور بر قدرت بباره
یا در بخش سپیدگویی، علیرضا قزوه سروده:
زمین میگردد
شب
آوارهای است
که به منزل نمیرسد
به گفته فلاحی، شاعری چون علیرضا قزوه همچنان در کجاوه فایز و باباطاهر با همان صمیمیت قابل اعتنا و لهجه شکسته سروده است:
سر کوه بلند؛ باغ ستاره
لباس ابرها شد پاره پاره
بگو «بارون به کوهستان نباره»
دلم امشب هوای گریه داره
فلاحی عنوان کرد: دکتر قزوه دوبیتیهای رفیقانه را در ادبیات پایداری و لحظههای پرسوز حاشیههای کارون که پلک پر آب جنگ و جبهه بود را دیده و به روایت خویش سر بر بالین دوبیتی نهاده است:
زمین بازیچه بود و نبوده
که زیر چشم این گنبد کبوده
کنار رود کارون، جون سپردی
دو چشمم بعد تو زایندهروده
این پژوهشگر ادامه داد: در شعر قزوه که نمونه بارز و شاخص شعر پس از انقلاب اسلامی است؛ دو بیتی گاهی تلفیقی از ترانه و شروهخوانیهای حوالی کرمان و جنوب ایران است:
گل شمشاد من، شادیتو بینُم
دلم میخواد دامادیتو بینُم
نسیمی میوزد از کوی غربت
الهی روز آزادیتو بینُم
این پژوهشگر ادبی در انتها با تاکید بر آنکه یکی از ویژگیهای دوبیتی در قرابت با شروهخوانی «متن واحد» و منحصربهفرد این قالب است که در آن واژگان هم جنس روایت هستند یادآور شد: همین عامل سبب تا دوبیتیهای شاعران جریان پاک زندگی را دچار تزلزل و پریشانی کنند. این بغض مهآلود تنفر آمیز در جریان تاریخ به طرزی سوزناک در دوبیتیهای شاعر دمیده میشود.
وی خاطرنشان کرد: در دوبیتی زیر از علیرضا قزوه؛ ابن ملجمها ملعون هستند. لذا میتوان گفت یکی از ابتکارات شاعر انقلاب، اجازه ورود مضامین مذهبی؛ سیاسی و ایدئولوژیک به ساحت سنگ شده دوبیتیهای عاشقانه است که پیش از آن برای ترانههای «پشت بامی»، «سرکوه» و «پای کوهی» سروده میشد:
شب تاریک و نخلستون و غربت
دو کیسه نون و یک کاسه محبت
سحر محراب با شمشیر میگفت:
چه کردی با علی ؛ ای بیمروت
علیرضا قزوه
در این نشست شاعران و هنرمندانی همچون علیرضا قزوه، رضا اسماعیلی، عبدالرحیم سعیدیراد، سیدمهدی طباطبایی، بلرام شکلا، سیدمسعود علویتبار، سیدمهدی بنیهاشمی، علیرضا حکمتی، نغمه مستشارنظامی، زیبا فلاحی، فاطمه ناظری، زهرا محدثی خراسانی و مریم فروزانکیا حضور داشتند.
و زهرای تو شد ام ابیها
در انتها برخی از دوبیتیهای ارائه شده در این نشست را با هم مرور میکنیم.
1
رنگ را آتش زدم
رنگین کمانی شد!
2
از کوچه رد شدیم
محبوبههای شب
ما را به نام
صدا کردند.
3
صبحی بر میخیزی
و آسمان را نمیبینی
چون کولیان
کوچیده است!
4
زمین میگردد
شب
آوارهایست
که به منزل نمیرسد
سروده علیرضا قزوه (چهار دوبیتی سپید)
خوشا آنان که در یاد تو هستند
خراب خویش و آباد تو هستند
هوای وصل شیرین تو دارند
به کوی عشق، فرهاد تو هستند
سروده رضا اسماعیلی
دوباره اربعین جا ماندی ای دل
زیارتنامه تنها خواندی ای دل
چراغ خانهات روشن بماناد
دل پروانه را سوزاندی ای دل
سروده نغمه مستشار نظامی
به جز غم با دل ما آشنا نیست
زمین جای پرستوی هوا نیست
بیا بر خیز در پرواز باشیم
که جای ما بجز پیش خدا نیست
سروده امیر عاملی
هوای چشمهای من شمالی است
دلم غربتنشین این حوالی است
بهار آمد جهان را عشق پاشید
عزیز من فقط جای تو خالی است!
سروده سیدمهدی طباطبائی
چه شور محشری داری دوبیتی
صفای دیگری داری دوبیتی
هنوزم در غم بابا و فایز
دل غم پروری داری دوبیتی
سروده عبدالرحیم سعیدیراد
غمی هر چند هم دیرینه دارم
دلی سرسبز و دور از کینه دارم
مرا با لعنت و نفرین چه کار است؟!
تمام عشق را در سینه دارم
سروده سیدمسعود علویتبار
نمیزیبد گل اندر دامن خاک
نه هدهد میسزد در دام فتراک
پرم دادی پریدن یاد دادی
اگر بالی زدی بر چرخ افلاک
سروده بلرام شکلا
نه شهرت ارزشی دارد نه ثروت
ببار آرد پشیمانی و محنت
اگرخواهی که نامت زنده ماند
محبت کن، محبت کن، محبت
سروده رضا عبداللهی
نشد پایان به جز چشم انتظاری
غم گلدان، به جز چشم انتظاری
برایت هیچ کاری ما نکردیم
من و باران به جز چشم انتظاری
سروده علیرضا حکمتی
به روی شط فرو پاشید خورشید
به آغوشش فسون از اوج پاشید
چو گیسوی طلایش ریخت بر آب
تلاطم در سبوی موج جوشید
سروده سیده فیروزه حافظیان
از اون روزی که رفتی از کنارُم
به جای اشک هر شو خون ببارُم
همه میگن تو خو، گاسَم ببینیش
چه میدونن که اصلا خو ندارُم
(گاسم = شاید)
سروده محمدعلی یوسفی
تمام لحظههایت عید باشد
نگاهت غرق در امید باشد
الهی در سکوت سرد غربت
دلت، همسایه خورشید باشد!
سروده زهرا محدثیخراسانی
چه رازی هست در این مادریها
که بین این همه القاب دنیا
تو امالمومنین را برگزیدی
و زهرای تو شد ام ابیها
سروده عاطفه جوشقانیان
شدم جاماندهای تنها و حیران
پریشانم، پریشانم، پریشان
دوباره اربعین آمد ولی من
سلامش میدهم از خاک ایران
سروده سیدمهدی بنیهاشمی لنگرودی
در آن دوران که حق تنها علی بود
مسیرِ تا خدا یک یاعلی بود
مبادا عاشقی گمراه باشیم
زمانی ابنِ ملجم با علی بود
سروده محسن کاویانی
نگاهش در تلاطم میرباید
دلش پر لاله دایم میسراید
که او زینب زبانش ذوالفقاری !
ورق از ظلم دشمن میگشاید
سروده سارا عبداللهیفر
هوا لبریز از عطر تن تو
نسیم و بویی از پیراهن تو
عبای سبز اهل بیت بر دوش
نشان فاطمه(س) برگردن تو
سروده فاطمه ناظری
گلی بشکفت و روح از پیکرم رفت
هیاهو از خیال دفترم رفت
غرور لحظه های باورم بود
شبی رویید و صبح از خاطرم رفت
سروده زیبا فلاحی
دوباره جمعههای بی قراری
امید و غصه چشم انتظاری
دعای ندبه و دلتنگی و اشک
بگو کی پای بر چشمم گذاری؟!
سروده صبا فیروزی
انتهای پیام