فداکاری از زیباترین جلوههای روح متعالی است و زمانی درخشش آن چشمگیر میشود که این زیبایی با شکوفایی جوانی قرین شود و در این صورت چشم هر نظارهگری را به خود خیره خواهد کرد و شعاع پرتو آن تا عمق وجود انسان رخنه میکند و ناخواسته آدمی را به تحسین وامیدارد و این مهم در جوان دانشجو، که در فضای علم و معرفت تنفس میکند، جلوههای پایدار و جاودانی را میآفریند.
محمد مظفری، دانشجوی جهادگری است که به عنوان یکی از برگزیدگان دوازدهمین آیین اعطای تندیس ملی فداکاری دانشجویان ایران انتخاب شد. در ادامه اهم فعالیتها و اهداف او را برای ورود به فعالیتهای جهادی میخوانید و میبینید.
ایکنا ـ ضمن معرفی کامل خود، چگونگی انتخابتان را در دوازدهمین آیین ملی اعطای تندیس فداکاری شرح دهید.
بنده محمد مظفری، متولد سال 1373 و دانشجوی پزشکی و نیز دانشجوی رشته روانشناسی هستم. بحث فداکاری به صورت اکمل از سوی شهدا انجام شد و شاید ما دنبالهرو ایشان باشیم و سعی میکنیم که خود را شبیه آنها و در مسیر ایثار و فداکاری حرکت کنیم. در این راه هر جایی که نیاز به حضور امثال بنده بوده، چه در حوزه دفاعی و چه در بحث فرماندهی پایگاه و گردان در داخل و خارج از ایران و نیز در مواقع حساسی همچون وقوع بلایای طبیعی مانند سیل، زلزله و شیوع کرونا، با کمال میل در خدمت مردم آسیبدیده و محروم کشور بودهایم.
چند سالی است که خداوند متعال توفیق خدمت جهادی را به بنده عطا کرده است و به واسطه اینکه هر سال با ستاد درمان مردمی اربعین در خدمت زوار حسینی بودم، با مسئولان عتبه آشنا شدم و با توجه به اینکه خادم حرم امام رضا(ع) نیز بودم، توفیق پیدا کردم که هر سال در عتبه امام حسین(ع) به عنوان خادم در خدمت زوار اربعین باشم. در حرم امام رضا(ع) نیز در بخش ویلچر در خدمت زوار حرم رضوی هستم. همه عاشقان ائمه(ع) علاقه دارند که در تمامی ایام سال در خدمت زائران آستانهای مقدس باشند و از این خدمت به آرامش برسند و از حال و هوای معنوی زوار بهره ببرند، اما با توجه به مشکلاتی که وجود دارد، معمولاً فقط در ایام اربعین یعنی دو هفته پیش از اربعین حسینی در کربلا حاضر میشوند و تا دو روز پس از اربعین در خدمت زائران هستند.
ایکنا ـ در زمینه فعالیتهای جهادگرانه و همکاری با بسیج چه اقداماتی داشتهاید؟
در بحث فعالیتهای جهادی در مواقع مختلف و زمانهایی که نیاز به حضور امثال بنده بوده است، در صحنه خدمت به مردم آسیبدیده و محروم حاضر بودیم. برای مثال در زمان سیل لرستان همراه با جهادگران دانشگاه علوم پزشکی تهران به منظور خدمترسانی به سیلزدگان اقدام کردیم. همچنین، در سیل اهواز، زلزله سرپل ذهاب و قصر شیرین همراه با گروههای جهادی در صحنه حاضر شدیم و در همکاری با نهادهای مختلف به صورت داوطلبانه به مردم خدمت کردیم.
در زلزله سیسخت نیز همراه با گروههای جهادی در اولین ساعات وقوع زلزله در صحنه میدانی حاضر شدیم و اقدامات لازم را برای خدمترسانی به آسیبدیدگان انجام دادیم. البته با توجه به بحث فرمانده پایگاه بودن بنده، در یکی از مناطق قصر شیرین، گروه جهادی شهید رشتیزاده را در مجموعه پایگاه راهاندازی کردیم که در قالب این گروه جهادی در طول سال صدها فعالیت جهادی را انجام میدهیم که شامل برنامههای مختلفی همچون اعطای بستههای معیشتی، خدمات عمرانی در حوزه ساختوساز خانههای محرومان و ارائه خدمات پزشکی به مردم است. البته بنده با توجه به شرایط مختلف، با سایر گروههای جهادی کشور نیز همکاری میکنم و هر زمان که نیاز باشد، همراه با این گروهها به محرومان و آسیبدیدگان نقاط مختلف کشور خدمترسانی میکنیم.
ایکنا ـ در زمان شیوع کرونا فعالیت جهادی شما در چه عرصهای بود؟
خدمات جهادی ما بنا به شرایط هر زمان تفاوت دارد. افتخار داریم که در این حوزه ادامهدهنده راه شهدا هستیم و امیدواریم که بتوانیم این راه را به خوبی ادامه دهیم. در زمان جنگ تحمیلی مناطق عملیاتی را برای گردانها و تیپهای مختلف مشخص میکردند و شرایط به گونهای بود که هر لحظه امکان شهادت برای افراد وجود داشت و بسیجیان با جان و دل در راه شهادت گام برمیداشتند. در زمان شیوع کرونا نیز که شرایط کشور بسیار حساس بود و عده زیادی از مردم روزانه جان خود را از دست میدادند، جهادگران مشتاقانه و داوطلبانه در مراکز درمانی خدمت میکردند و با کمال میل و رغبت در صحنه حضور داشتند و بنده نیز افتخار داشتم که عضو کوچکی از این خانواده جهادی باشم. به واسطه اینکه به توفیق الهی از دوره کودکی در فضای پایگاههای بسیج و مساجد رشد کرده بودم، همیشه به فعالیتهای جهادی و کار در این زمینه علاقهمند بودم. در زمان کرونا شرایط ایجاب میکرد که فوری و داوطلبانه و جهادی در عرصه حضور پیدا کنم و پس از آن فعالیتهای جهادی تقریباً به روال پیشین خود بازگشت و در مسیر خدمترسانی به محرومان قرار گرفت.
ایکنا ـ گروههای جهادی با چه معضلاتی مواجه هستند و برای گسترش فرهنگ جهادی در جامعه چه باید کرد؟
در زمان بروز بلایای طبیعی و نیز خدمترسانی به محرومان و آسیبدیدگان چنانچه بخواهیم در قالب برنامهریزیهای مدیریتی وارد میدان شویم، زمان را از دست خواهیم داد و باید به صورت فوری وارد میدان شد. در این حوزه باید به صورت دلی و با ایمان وارد صحنه شد تا فعالیتهای جهادی به خوبی انجام شوند و تأثیر داشته باشد. متأسفانه گاهی اوقات همکاری لازم با گروههای جهادی انجام نمیشود. شاید بسیاری از هزینهها صرف برنامههایی شود که اصلاً کاربردی نیست. اگر با برنامهریزی لازم و دقت کافی ورود کنیم و هزینهها به درستی صرف شود، فعالیتهای جهادی نیز نمود کافی خواهند داشت.
مسئولان باید گروههای جهادی را به خوبی دریابند و بیشتر به آنها بها دهند. جهادگران نیروی انسانی داوطلبی هستند که بدون هیچ چشمداشتی در قالب گروههای جهادی خدمت میکنند، اما گاهی اوقات به دلیل کژاندیشی برخی افراد ممکن است اقدامات این گروهها به نحو احسن انجام نشود که باید فکری کرد تا راه برای خدمترسانی هرچه بهتر جهادگران فراهم شود.
زمانی که یک گروه جهادی قصد فعالیت دارد، به امکانات، تجهیزات، حمایت مالی و... نیاز است تا بتواند اقدامات خود را در اسرع وقت انجام دهد. این امکانات در نهادهای مختلف یک شهرستان وجود دارد و مسئولان این نهادها میتوانند به واسطه مسئولیتی که دارند از اختیارات و امکانات نهادی خود استفاده و راه را بری جهادگران هموار کنند.
ایکنا ـ به عنوان دانشجویی که همزمان در دو رشته دانشگاهی تحصیل میکنید، چگونه میتوانید تعادل لازم میان تحصیل و فعالیتهای جهادی را حفظ کنید؟
با توجه به اینکه خانواده بنده در شهرستان قصر شیرین زندگی میکنند و من تهران هستم، گاهی اوقات دوری از خانواده سخت و دشوار است، اما در حوزه فعالیتهای جهادی باید اذعان کرد که هر کاری که با میل قلبی انجام شود، خستگی ندارد و کاری که برای رضای خدا و بنده خدا انجام شود، خستهکننده نخواهد بود. در شرایط عادی ممکن است بنده در طول شبانهروز دو یا سه ساعت استراحت کنم، اما زمانی که به کار جهادی عشق و علاقه دارم، احساس خستگی نمیکنم. در حال حاضر بنده هم تحصیل و هم کار جهادی را پی گرفتهام و میل قلبی و علاقهای که دارم باعث میشود که احساس خستگی نکنم. انسان اگر عاشقانه کار خود را انجام دهد، به هیچ وجه احساس ضعف و خستگی نمیکند.
ایکنا ـ به نظر شما دانشجویان چه مسئولیتهای اجتماعی دارند و چقدر در این زمینه احساس تکلیف میکنند؟
اگر بخواهیم کشور توسعهیافته و باثباتی داشته باشیم، باید به قشر دانشجو بها دهیم و توجه کنیم. زمانی که قشر دانشجو از لحاظ فرهنگی و اجتماعی و شرایط کشور کاملاً در یک مسیر قرار بگیرد و آشنایی کافی از آن داشته باشد، میتواند به خوبی مثمرثمر باشد. امروز هجمههای فراوانی از سوی دشمنان علیه نظام وجود دارد و متأسفانه فضای مجازی نیز فضایی نیست که محتوای آن را در داخل مشخص کرده باشیم و جوانان بتوانند در جریان محتوای صحیح قرار گیرند. محتوای تولید شده از سوی دشمنان باعث میشود تا برخی جوانان تحت تأثیر قرار بگیرند و روحیه اجتماعی و جهادی چندانی نداشته باشند. دشمنان میخواهند که قوت قلب و اعتماد به نفس جوانان را پایین آورند و ذهن برخی دانشجویان را آنچنان به مسائل حاشیهای و مجازی معطوف کردهاند که دیگر به فکر جهاد و کمک به محرومان نباشند.
برخی دانشجویان تحت تأثیر هجمههای فرهنگی در فضای مجازی احساس مسئولیت اجتماعی لازم را ندارند و دچار برخی بیراههها و مسائل حاشیهای شدهاند، در حالی که امروز خدمت به مردم، تجلی یاد خداست. کسی که به مردم خدمت کند، به خدا خدمت کرده است و کسی که به خدا خدمت کند بدون اجر و پاداش نمیماند. باید فرهنگ کمک و ایثار به خوبی در میان دانشجویان و به تبع آن جامعه فراگیر شود تا با کمک یکدیگر در کشوری آباد زندگی کنیم. بنده تاکنون هرچه از خداوند متعال درخواست کردهام به من عطا فرموده و تمامی این برکات به واسطه کمک به خلق خدا بوده است. در حال حاضر یک آرزو بیشتر ندارم و آن نیز شهادت در راه خدا و خدمت به مردم است.
ایکنا ـ چالشهای مشارکت دانشجویان در امور اجتماعی چیست؟
انسان به ذات موجودی مدنى بوده و به واسطه این ویژگی خدادادی گروههای اجتماعی متعددی را تشکیل داده است. در گذر زمان و با وجود شبکههای اجتماعی روابط بشر پیچیدهتر شده و به تجربه سازوکارهای مختلفی برای مدیریت گروههای اجتماعی مورد توجه خرد جمعی قرار گرفته است. بدین ترتیب فلسفه شکلگیری نهادهای آموزشی در این راستا بوده تا ضمن افزایش آگاهی افراد، انسانهای متفکر و دارای انگیزه را برای مواجهه و رفع مشکلات فراروی انسان در جامعه پرورش دهد. دانشگاه یکی از نهادهای عالی آموزشی است که در کنار کار ویژه تعلیم و تربیت نسل آگاه، وظیفه ساختن خانواده، جامعه مدنی و دولت را به عنوان سهگانه نمادین تکامل بلوغ انسانی برعهده دارد.
علیرغم تعدد نهادهای دانشگاهی و تحصیل خیل عظیمی از دانشجویان در دانشگاههای کشورمان، روابط دانشگاه و جامعه به شکل محسوسی مبهم و کدر است؛ در حالی که تجربه بشری به این نتیجه رسیده که «خرد جمعی عقلای قوم» بهترین سازوکار و راه حل را برای برونرفت از مشکلات پیش روست و نهادهای دانشگاهی به عنوان سمبل خردورزی در این امر مهم جایگاه ممتازی دارند. امروز شاهد روندی معکوس در کشورمان هستیم؛ به طوری که نهاد دانشگاه که باید در بطن تحولات اجتماعی کشورمان قرار گیرد، به عنوان تافته جدابافته از جامعه به حیات خود ادامه میدهد و صرفاً گذراندن واحدهای درسی از سوی دانشجویان و اعطای مدرک را به عنوان کار ویژه خود تعریف میکند.
ماهیت نظری مسائل آموزشی نظام آموزشی دانشگاههای کشورمان به جای اینکه مسئلهمحور باشد، نظریهمحور است. پرداختن به نظریه در نوع خود امری مبارک است، اما توقف در نظریه و صرفاً اندوختن نظریههای متعدد و وجود ارتباط منطقی میان نظر و مسئله نه تنها مشکلی را حل نمیکند، بلکه به معضل بیگانگی دانشجویان و تولید نظریههای منطبق با شرایط بومی ختم میشود. در واقع محرک مهم دانشجویان برای مشارکت اجتماعی، فهم دانش مسئلهمحور است، اما آنچه محصلان یاد میگیرند، نظریه بدون اتصال به مسئله است.
ماهیت علوم دانشگاهی به ویژه در رشتههای علوم اجتماعی و انسانی یادگیری بدون مهارت علوم است، در حالی که حلقه مفقوده میان دانشگاه و جامعه مهارتهایی است که دانشجو باید در دانشگاه یاد بگیرد و در جامعه به کار گیرد. در عصری زندگی میکنیم که تحولات فناوری با سرعت زیادی جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد، اما دانشجویان به واسطه ساختار سنتی آموزشی از یادگیری مهارتهای مهم و مناسب در برابر این تحولات غافل میمانند. بدین ترتیب تدارک زیرساختهای این مهم در دانشگاه و جامعه ضروری است و اگر دانشجویان مهارتهای مورد نیاز جامعه را به دست آورند، به عنصری متعهد نسبت به سرنوشت آن جامعه تبدیل خواهند شد. یکی از دلایل کمرنگ شدن انگیزه دانشجویان برای مشارکت اجتماعی، طولانی شدن مراحل تحصیل و نهایتاً کاهش دامنه ورود به مشاغل مناسب از طریق تحصیل است. اخذ مدرک تحصیلی با این انتظار که در آینده موقعیت شغلی مناسبی فراهم خواهد شد، با مشاهده روند معکوس آن بیشتر منجر به بیاعتنایی دانشجو به فرایند آموزشی و مسائل اجتماعی میشود.
اصولاً میان رغبت دانشجویان و تحصیلکردههای دانشگاهی با مسائل اقتصادی روابط مستقیمی وجود دارد؛ به طوری که هرگاه جامعه با نابسامانی اقتصادی روبهرو شود، مشارکت دانشجویان در حوزههای اجتماعی نیز کاهش خواهد یافت. فقدان کار، کاهش سبد خرید و تورم فزاینده زمینه بیاعتنایی دانشجویان را به مشارکتهای اجتماعی، که دولت مبلّغ آن است، فراهم میآورد. نه تنها دانشگاه محل تضارب آراست، بلکه به دنبال ترویج فرهنگ نقد عالمانه در سطح جامعه نیز خواهد بود. در سنوات گذشته آشنا نکردن دانشجویان با این مسئله مهم باعث شده در مسائلی که به صورت منطقی باید تضارب آرا برای یافتن راه حل درست صورت میگرفت، منجر به مناقشه و طرد طرف مقابل شده است. هنر جامعهداری ترویج ایده نقد برای حل مسائل جاری دیگری بدون حذف آن است. در این راستا نه تنها در دانشگاه اقدام قابل توجهی صورت نگرفته است، بلکه محتواهای مجازی که به صورت مدیریتشده وارد شبکه روابط دانشجویان میشود، مرجعیت فکری دانشجویان را میسازد.
اکنون در عرصه اجتماعی در شبکهای از روابط دولت و ملت زندگی میکنیم. قشر دانشجو جزء اقشار آگاه از روابط میان مردم و دولت است. در شرایطی که قوانین از سوی دولت در جامعه وضع میشود، تبعیض نسبت به قوانین عنصر اعتماد اجتماعی دانشجویان را به دولت کمرنگ میکند. پس زمانی که وعدهای از سوی دولت داده میشود، اما نتیجه برعکس آن است، بیاعتنایی قشر دانشجو به مسائل اجتماعی نیز افزایش میباید.
گفتوگو از مجتبی افشار
انتهای پیام