در ادامه سلسلهگفتوگوها درباره «تحلیل و آسیبشناسی وضعیت جلسات قرآن در ایران» این بار با نصرتالله حسینی، از قاریان و مدرسان قرآن، گفتوگو کردیم و در آن به محسنات جلسات سنتی خانگی قرآن طی دهههای 60 و 70، آسیبهای جلسات قرآن و راهکارهای رفع آنها پرداخته شد. در ادامه بخش دوم این گفتوگو را خواهید خواند که در آن به موضوعاتی چون تأثیر متقابل مسابقات و جلسات قرآن، آموزشهای تخصصی و فنی، قیاس قاریان ایرانی و مصری، تأثیر برپایی حلقات قرآنی بر پرورش قاریان ممتاز و ... اشاره شده است.
عواملی که رفع آن رونق جلسات قرآن را در پی دارد + فیلم
ایکنا ـ در گذشته جلسات قرآن با رویکرد سنتی برگزار میشد، اما اکنون با ورود مفهوم هنر، گویی جلسات قرآن از رویکرد عمومی فاصله گرفته و بر آن است تا هنرمند پرورش دهد، تحلیل شما چیست؟
برای پاسخ به این سؤال باید پیشینه پیدایش جلسات قرآن خانگی و جلسات قرآن هفتگی سیار را بررسی کرد. قطعا همبستگی عمیق بستگان باهم به عقبه چنین جلسهای منتهی شده است. خاطرم هست این قبیل جلسات، پیش از انقلاب و سالهای آغازین پیروزی انقلاب برگزار میشد، چنانکه جلسه استاد زکیلو اینگونه بود، اما در شرایط فعلی این پیوستگی و صمیمیت بین بستگان با وجود چشم و همچشمیها، کمرنگ شده که نتیجه آن، تعطیلی چنین جلسات قرآنی شد.
معتقدم خروجی جلسات خانگی قرآن با رویکرد سنتی، به جلسات قرآنی تبدیل شد که نقش هنر در آن پررنگتر شد و حال در کنار این پرورش هنرمند، استاد نکته صوت و لحنی و فنون تلاوت و نکات مفهومی بیان میکند، بیایید فرهنگسازی کنیم و خانوادهها سعی کنند تا جلسات خانگی قرآن سابق را احیا کنند، خانوادهها سعی کنند تا در گعدههای بستگان، جلسات قرآن را با هزینه کم و به صورت سیار برگزار کنند که با احیای مجدد این جلسات قطعا آسیبهای جلسات قرآن چون بُعد مسافت و ترافیک و ... حل خواهد شد.
ایکنا ـ در صحبتهایتان به مسابقات قرآن نیز اشاره کردید. درباره تأثیر متقابل مسابقات و جلسات قرآن توضیح دهید. اگر مسابقات بر جلسات قرآن تأثیر منفی داشته است، برای حل آن چه باید کرد؟ به عبارت دیگر جلسه قرآن چه ظرفیتی دارد تا بتوان این مشکل را حل کرد، به طوری که قاری خوشخوان و ممتاز معرفی شود.
درباره آسیبهای مسابقات قرآن، بارها صحبت شده است و نمیخواهیم وارد این عرصه شویم. پیشنهادم این است که نفرات برگزیده جلسات قرآن برای حضور در مسابقات بینالملی انتخاب و معرفی شوند و اگر این اتفاق رخ دهد، افراد برای به ظهور رساندن توانمندیها در جلسات قرآن حضور پیدا میکنند و حلقههای قرآنی به مانند حلقات قرآنی کشور مصر تشکیل میشود. قاری در حلقات قرآنی در فضای غیر رقابتی، بدون نگرانی از استرسهای مسابقهای و در شرایط عادی، بارها و بارها قرآن میخوانند و سپس مجموعهای از اساتید و کارشناسان به صورت غیر محسوس(محسوس بودن قاری را از آن حالت عادی خارج میکند)، در طول سال این حلقات قرآنی را رصد میکنند و سپس این اساتید در کنفرانس کارشناسی شده به این نتیجه میرسند که این قاری، استانداردهای لازم را برای اعزام به مسابقه دارد و آن هنگام است که میتوان مرحله شهرستانی و استانی مسابقات قرآن را جمع و هزینه آن را صرف جلسات قرآن کرد.
ایکنا ـ جشنواره تلاوتهای مجلسی در همین راستا برگزار میشود؟
ایکنا ـ محور پایانی بحث درباره آموزشهای تخصصی و فنی است، برخی معتقدند ما در این زمینه بسیار رشد کردیم، به طوری که حتی در حد قاریان مصری میتوانیم تلاوت قرآن داشته باشیم، آیا شما در زمینه آموزش مباحث فنی چون صوت و لحن رضایت دارید. نظرتان چیست؟
چرا باید مقایسه کنیم. قیاس قاریان ایرانی با مصری قیاس معالفارق است و این قیاس نمیتواند واقعی باشد، زیرا مصریها پیشینه 700ساله در تلاوت قرآن دارند و زبانشان عربی است، اما زبان ما فارسی است و آنها معلم ما بودند و از آنها قرآن خواندن را یاد گرفتهایم. این قیاس زمانی خوب است که ما سبک و سیاق ابداعی داشته باشیم و آن هنگام میتوانیم بگوییم که سبک و سیاق ما در تلاوت اثرگذارتر بوده است یا سبک و سیاق مصریها؟ مصر نیز در تلاوت، زمانی اوج و فرود داشته است. اگر به دنبال قیاس هستیم، باید خودمان را با عصر طلایی مصر مقایسه کنیم، یعنی زمانی که قاریان نسل اول چون مصطفی اسماعیل، محمد رفعت و ... بودند، قطعا اگر عصر طلایی مصر نبود و اگر تلاوتهای اصیل و ماندگار آنها را تقلید نکرده بودیم، قرائت در کشور ایران به این صورت رشد نمیکرد تا جایی که بگوییم از آنها بالاتریم! شاید در کشور مصر، تلاوت قرآن رونق سابق را نداشته باشد و در حال حاضر قاریان ایرانی بسیار تمرین کرده باشند و به سطحی در تلاوت رسیده باشند، اما با این قیاس موافق نیستم و همیشه خود را مرهون آنها میدانم.
در بحث دوم باید بگویم در زمینه آموزشهای صوت و لحن، تجوید و وقف و ابتدا بسیار رشد کردهایم، اما این رشد، متناسب با توانمندی شخصی بوده که در آن زمینه فعالیت کرده است؛ یعنی استادی علاقهمند به لحن بوده و براساس توانمندی خود در آن زمینه وقت گذاشته است و فعالیت کرده و اثری از خود به جا گذاشته و چون اثر مشابهی نداشته، مشهور شده است، اما این به این معنا نیست که تمام و کمال در این زمینه اتفاقات خوب رخداده است و نیاز به کاری دیگر نداریم (در زمینه صوت معمولا رغبت اساتید کمتر بوده است و در بخش صوت نیازمند تلاش بیشتر هستم).
از سوی دیگر رشدی که در بخشهای فنون تلاوت، تجوید و صوت و لحن داشتهایم، منسجم و منظم و با نظارت یک مجموعه کارشناسی شده، نبوده است و این رشد سلیقهای بوده است و گاهی متوقف شده و گاهی نیز توسعه داشته است. به عبارت جامعتر یعنی مباحث فنی مربوط به تلاوت قرآن از سوی نهادی، نظارت و ارزیابی نمیشود و جای ارتقا دارد.
ایکنا ـ صحبت پایانی.
این کاری که انجام میشود از روحیه قرآنیتان سرچشمه میگیرد و مطمئنم کار سازمانی و موظف اداری نیست که اگر اینگونه باشد ما نتیجه نمیگیریم. هر جا قرآن در چارت سازمانی و وظیفه اداری و ... آمد، کار کمتری انجام شده است. همان جلسات قرآن، هنگامی که مردم در آن نقش داشتند، موجب رونق شده است. این علاقه به فعالیتهای قرآنی و روحیه قرآنی داشتن و دلسوزی برای قرآن، باید بیشتر شود. بیایید دست به دست هم دهیم. ما که مدیران اقتصادی و مجریان اقتصادی نیستیم و میدانیم اوضاع اقتصادی خوب نیست، اما کاری از عهده ما بر نمیآید و حداقل میتوانیم اوضاع اقتصادی خانه و خانواده خود را به دست بگیریم، اما در بحث قرآنی، انصافاً کاری کنیم. خیلی از اشکالات به سادگی قابل حل است. به طور مثال جلسات قرآن در شهر تهران و کل کشور را ساماندهی کنیم. حداقل در محله خودمان که میتوانیم این کار را انجام دهیم. نکته دیگر این است که بررسی کنیم چرا آنقدر حرف زدیم و عمل نکردیم. این حرفها که 44 سال پس از پیروزی انقلاب زده میشود، باید خیلی وقت پیشتر حل میشد. ایکنا چه میزان گزارش و خبر در این زمینهها تهیه کرده است و چرا پایانش چیزی نمیشود؟!
گفتوگو از مرتضی اوحدی
تنظیم از سمیرا انصاری
انتهای پیام