به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین سیدعلی حسنی آملی، پژوهشگر و مدرس حوزه علمیه، 18 اردیبهشت در نشست علمی «بررسی علل تثبیت جریان بابیت و بهاییت»، که از سوی مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) برگزار شد، با بیان اینکه فرقه شیخیه قبل از بابیت و بهاییت شکل گرفت، یعنی بابیت و بهاییت از دل این فرقه بیرون آمد، گفت: در ابتدا مخالفتهای جدی با این جریان صورت گرفت، ولی با وجود این گسترش یافته است و امروزه به عنوان یک دین بینالمللی از آن یاد میکنند که حدود شش میلیون پیرو دارد.
وی افزود: در حالی که فرقهای چون معتزله از اواخر قرن اول در بین اهل سنت شکل گرفت و در امتداد آن اشاعره هم در قرون بعدی ایجاد شد و در ادواری قدرت مطلق بودند، ولی از بین رفتند؛ یعنی متوکل وقتی سر کار آمد جریان معتزله و عقلگرایی را به حاشیه راند و حذف کرد و در قرن ششم دیگر چنین جریانی را نداشتیم.
حسنی آملی اظهار کرد: حال چطور جریان کوچکی چون بابیت و بهاییت با وجود این همه برخوردهای شدید باقی مانده و قدرتمند شده است و از نظر شرعی همه فقها آن را منحرف و بزرگان آنان را تکفیر کردهاند و حتی محققان و مستشرقان غربی آنها را به عنوان جریان انحرافی میشناسند.
این پژوهشگر با بیان اینکه در مورد پیدایش بهاییت 11 نظریه وجود دارد، گفت: معمولاً محققان به علل تثبیت بهاییت و بابیت در نوشتهها و تحلیلها نمیپردازند و بیشتر به علل پیدایش آن توجه میکنند. البته یکی دو نوشته غربی داریم که به این مسئله پرداختهاند یا حبیب لوی مطالبی را ضمن مطالب دیگر خود در مورد تثبیت این جریان آورده است.
وی افزود: علت تثبیت این جریان است که با کانونهای قدرت جهانی به خصوص با محوریت انگلیس و در دوره قاجار پیوند خورده است؛ از این رو اگر بخواهیم شکلگیری و تثبیت این جریان را تحلیل کنیم، باید نگاه کلانی به دوره قاجار و تحولات آن و به خصوص ارتباط با عوامل خارجی را در نظر بگیریم. در دوره قاجار ایران ناخواسته درگیر یک بازی بزرگ شد که از سوی کانونهای قدرت جهانی شکل گرفت. در آن زمان، فرانسه، انگلیس و روسیه سه قدرت بزرگ بودند و یک بازی را علیه ایران به رهبری انگلیس و در مرتبه بعد، روسیه ایجاد کردند. ایران ملعبه دست این سه کشور در آن زمان بود، مثلاً کنسولگری بریتانیا در جنوب کشور قشون مستقل داشت و به دنبال تأمین منافع کمپانی هند شرقی بود.
این پژوهشگر اظهار کرد: همچنین بریتانیا یک کنسولگری در مشهد داشت، زیرا هرات و شهرهای مرزی با مشهد را از ایران گرفته بود و آنها هم منافع بریتانیا را تأمین میکردند و روسها هم در شهرهای شمالی کشور کنسولگری داشتند و دنبال این بودند که ایران حایل و مطیع این دو کشور باشد. در قرن 18 کشورهای اروپایی برای اینکه شبهقاره را تحت سلطه بگیرند وارد هند شدند، ولی در نهایت، انگلیس شبهقاره را تحت سلطه قرار داد که با ایران هم مرز مشترک داشت. لذا در ایران دخالت مستقیم کرد و از سویی ایران کشور بزرگی بود و سابقه لشکرکشی به هند و مناطق دیگر را در دوره نادرشاه داشت و از این ناحیه هم احساس خطر میکردند. همچنین مشترکات فرهنگی زیادی بین هندیها و ایرانیها وجود داشت، زبان فارسی در هند رواج داشت، جامعه شیعیان زیاد بودند و این علقه فرهنگی خطری برای استعمارگران بود.
حسنی آملی اظهار کرد: فرانسویها به دنبال باز کردن جا پا بودند و انگلیس از این مسئله هم احساس خطر میکرد. از این نظر ایران برای این کشورها منطقه حساسی بود. لذا وارد ایران شدند تا ایران را تضعیف و منافع خود را برای درازمدت تأمین کنند. استعمارگران برای تضعیف ایران باید ابتدا مؤلفههای قدرت را ضعیف میکردند که اولین مؤلفه، حکومت و بعد فرهنگ و دین مردم بود، زیرا دینداری ملت ایران همواره برای استعمارگران خطرناک بوده است؛ مثلاً در دوره قاجار، با اینکه حکومتها ضعیف شدند، ولی مردم در جنگ با روسیه به فتوای علما شرکت کردند؛ یعنی قدرت تأثیرگذاری علما از قدرت حاکمان بیشتر بود یا در ماجرای تحریم تنباکو با یک فتوا مردم بسیج شدند. از این رو دین نقطه قدرت ایران بود.
وی اضافه کرد: ایجاد درگیری داخلی از مهمترین اهداف انگلیس در ایجاد بابیت و بهاییت بود. به همین دلیل در قرن 18 و 19 در ایران، شاهد روییدن قارچگونه مدعیان نبوت و مهدویت هستیم، شیخ مهدی قزوینی، سیدکاظم رشتی، سیدعلی موسوی از رهبران مشعشعیان، غلامعباس قادیانی در هند از جمله کسانی بودند که ادعای نبوت یا مهدویت داشتند؛ در شمال کشور افرادی مدعی نبوت شدند و 50 هزار شمشیرزن داشتند و همه تحت حمایت انگلیس بودند و قصد اصلی آنها شکستن قدرت علما و دین اسلام و نفوذ آن در قلوب مردم بود.
مدرس حوزه علمیه گفت: از شگردهای آنان این بود که حکومت را با جریان بابیت و بهاییت همراه کردند همچنین یکسری گروههای اولیه پیرو، نیاز داشتند که نقش مهمی در ایجاد و بقای بهاییت داشته باشند. کمااینکه در جریان اسلام هم هسته اولیه که السابقون هستند خیلی مهم بودند؛ کسانی چون عمار یاسر و سمیه و... که حتی در راه اسلام جان دادند و به شهادت رسیدند؛ گروندگان اولیه بهاییت هم از بین اقلیتهای مذهبی انتخاب شدند چون همراه کردن مسلمین با سختی امکان داشت و حساسیتهایی ایجاد میکرد.
وی افزود: اقلیتها هم عمدتا یهودیان و زرتشتیان بودند یعنی یهودیان بغدادی و علوی و سه گروه یهودیانی بودند که به بابیت و بهاییت پیوستند. یهودیان بغدادی در بوشهر یک مرکز مهم تجاری ایجاد کردند و حلقه واسط بین حکومت هند شرقی و بهاییت شدند. گروه دیگر هم یهودیان مخفی یا آنوسیها بودند و به ظاهر مدعی هستند که مسلمان شدهاند ولی در دل، مسلمان نیستند و بر اعتقاد یهودی خود باقی بودهاند؛ اینها هسته اولیه را شکل دادند و در مشهد ناگهان 2400 نفر بهایی شدند.
حسنی آملی اظهار کرد: ملاعبدالخالق یزدی در شیراز اعلام کرد من شیعه شدهام و در یزد دروس حوزوی را خواند و بعد وارد مشهد شد و امام جماعت حرم رضوی شد و در مشهد جایگاه و پایگاهی برای خود ایجاد کرد، سخنران حرم بود و اگر دو نماز جماعت در حرم بود او یکی از امامان جماعت بود. او و فرزندش هر دو بابی شدند، ولی بعد از کشته شدن پسرش اعلام کرد که من همان یهودی هستم که بودم. علی محمد باب شاگرد این فرد است و این فرد همان کسی است که وقتی شیخ احمد احسایی وارد ایران و شهر یزد شد، با وجود اینکه حکومت و علمای یزد از او استقبال کردند، او وارد خانه ملاعبدالله شد و چند سال در آنجا ماند؛ آیا این موضوع مشکوک نیست؟
وی اظهار کرد: گروه دیگری که جذب بهاییت شدند زرتشتیان یا پارسیان هند بودند. اینها زندگی ضعیفی داشتند و به هند مهاجرت کرده بودند تا اینکه حکومت انگلیس از اینها حمایت کرد و به بزرگترین گروه اقتصادی شبهقاره هند تبدیل شدند و تا امروز این قدرت اقتصادی را دارند و در بمبئی کارخانجات ماشینسازی و نساجی و هواپیماسازی و تولید روزنامه و... دارند.
حسنی آملی بیان کرد: به هر حال تعداد زیادی از زرتشتیان را به بهاییت متصل کردند و گرچه رهبران زرتشتی به مقابله با آنها پرداختند ولی چون انگلیس از آنها حمایت میکرد نتوانستند موفق بشوند و حتی کار به جایی رسید که کیخسرو را که جزء رهبران زرتشتی بود و به بهاییت پیوسته بود ترور کردند. همچنین وقتی انجمن زرتشتیان را در یزد ایجاد کردند، 30 عضو داشت که 28 نفر بهایی بودند و فقط دو نفر جزء موبدان باقی ماندند و اساسنامه انجمن هم وقتی نوشته شد که برای عبدالبهاء فرستادند و مورد تأیید او قرار گرفت.
وی افزود: بنابراین دولت انگلیس برای رسیدن به اهداف شوم خودش، محتاج نفوذ در حکومت بود که از طریق کسانی چون معتمدالدوله و میرزا آقاسی این کار را انجام داد و از بابیت و بهاییت حمایت کرد و نیز به سراغ اقلیتهای دینی رفت و توانست این جریان را تثبیت کند و همین امر سبب بقای این فرقه شد. علت اصلی تثبیت بهاییت، برنامهریزی دقیق دولت انگلیس بود و در دهههای بعدی استعمارگران دیگری از آنها حمایت کردند.
در ادامه حجتالاسلام والمسلمین رضا قزی، ناقد این جلسه، گفت: ایشان به خوبی به بحث پرداخته است. همچنین، به درستی گفتند که کمبود مطلب در مورد علل تثبیت این فرقهها داریم و عمدتا به علل پیدایش توجه کردهاند. نکته دیگر اینکه موضوع کاربردی است و برای عرصه فرهنگی و سیاسی و اقشار تحصیلکرده مفید است، زیرا الان نظام اسلامی با این قشر(بهاییت) مواجهه دارد و در فتنه 88 نقش زیادی داشتند. لذا باید به پشت پرده آن پرداخته شود.
حسنی آملی بیان کرد: قصد داریم علل و عوامل مختلف شکلگیری بهاییت را پیدا کنیم، ولی در مقاله شما فقط عامل پیوند با کانون قدرت توضیح و پررنگ شده است. اگر میخواهیم به علل تثبیت این جریان بپردازیم، باید در کنار کانونهای قدرت به علل دیگر هم بپردازیم. مثلاً میتوانیم به علل درونی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بپردازیم. مثلا برخی از بهاییان در وزارتخانهها و مجلس نفوذ کردند و مدیریت در سایه داشتند.
مدرس حوزه علمیه اظهار کرد: البته یکسری اصطلاحات در متن استفاده شده است که برای مخاطب ابهام دارد و خوب است در پاورقی توضیح داده شود؛ از جمله اصطلاحات «بازیهای بزرگ» یا «نظریات یازدهگانه» که مورد اشاره بود، ولی حداقل باید چند مورد به صورت عنوانی مطرح وتوضیح داده میشد. واژه دیگر «یهودیان مخفی» است که نیازمند توضیح در مقاله است.
انتهای پیام