به گزارش ایکنا، مریم صانع پور، استاد بازنشسته پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 10 اسفند در دومین همایش بینالمللی تفسیر اجتماعی قرآن کریم، که از سوی انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی در حال برگزاری است، در سخنانی با موضوع عقلانیت زنانه در قرآن گفت: ما معتقدیم حتی اگر فضای مجازی هم فرصتی برای ما فراهم نکرده بود، ما با یکسری مسائل در دنیای خارج درباره زن مواجه بودیم. لذا در قالب یک مقاله مباحثی را که در مورد عقلانیت زنان در غرب مطرح کردم و با نگاهی تعاملی نه سلبی در تعامل با عصر جدید به آن میپردازم، زیرا مدرنیته همه را به رسمیت میشناسد. ما باید با روش تعاملی به بحث عقلانیت زنانه بپردازیم و بنده در مقاله خود با این رویکرد از منظر قرآن به بحث پرداختم و نتایج خوبی به دست آمده است که در قالب کتابی به نام عقلانیت در روایت زنانه در گفتمان قرآنی، از سوی دانشگاه ادیان و مذاهب چاپ خواهد شد.
او گفت: ما اگر قرار است این مبحث را کار کنیم در عصر جدید باید در حد توان با میراث ارزشمندی که در هوش مصنوعی وجود دارد سراغ قرآن کریم برویم؛ از بحث عقل هم شروع کردم، زیرا خواسته و ناخواسته بحث عقلانیت مدرن از غرب وارد کشور ما شده است. بنده به بررسی بحث عقلانیت از دوره ارسطو تا کانت و... پرداختم و بعد وارد تفکر فمینیسم شدم. قصد من این بود که به تعریف عقلانیت برسم، عقلانیتی که میتواند تمدنساز باشد. به نظر بنده یکسری از مطالب قرآن کریم درباره عقل، پیشاجنسیتی است که زن و مرد در آن مطرح نیست یا عقل فراجنستی، که باز هر کدام تکالیف خود را دارند. بنده به ویژگیهایی در قرآن دست یافتم که عقلانیت زنانه میتواند وارد مدیریت کلان اجتماعی و سیاسی وارد شود نه اینکه به این مورد اکتفا شود که مثلاً آقایان اجازه میدهند زنان از خانه بیرون بیایند یا خیر.
وی بیان کرد: این عقلانیت زنانه باید در کنار مردان تعریف شود، زیرا یکی از مؤلفههای عقلانیت زنانه، ویژگی مادربودن است و مادر دوست دارد اعضای خانواده همگی دور یک میز بنشینند و راضی نیست کسی حذف شود، خصوصیت دیگر او مهرورزی است که در داستان بلقیس، ملکه سبا آن را یافتم و بعد تولدمحوری و حیاتگرایی را براساس لیس الذکر کالانثی تبیین کردم، یعنی زن وقتی وارد سیاستگذاری کلان اجتماعی شود عقلانیتی مهر ورزانه و ایجابی و تولدمحورانه را وارد عرصه اجتماعی میکند و با خشونت و کشتار مخالف است، زیرا زن دوست دارد بچهها متولد شوند و محیط زیست برای او مهم است. در مورد حضرت مریم گفته شد که او در مکان شرقی فرشته را ملاقات کرد، در حالی که در مورد موسی(ع) فرموده است در مکان غربی این ملاقات صورت گرفت که جای تأمل دارد.
صانع پور افزود: عقلانیت زنانه ارتباط همافزایانه شبکهای دارد؛ مثلاً در مورد حضرت موسی(ع) شش زن رابطه شبکهای دارند تا موسی زنده بماند. سیاستورزی کلان از دیگر ویژگیهای عقلانیت زنانه است؛ قرآن کریم فقط یک مدل از حکمرانی را برای زنان در قالب نقش ملکه سبا مطرح و آن را تحسین کرد. پرهیز از جزمگرایی از دیگر ویژگیهای عقلانیت زنانه است.
وی گفت: قصص قرآن به خوبی در مورد توانایی زنان به ما شواهد ارائه میدهد، هدایتخواهی، آزادگی، گفتوگوی روحانی، فضیلتگستری، آگاهی بخشی و دیگردوستی مراقبتی و جمالطلبی زنانه هم از دیگر ویژگیهاست. از این رو خداوند حکمرانی بد فرعون را در برابر حکمرانی یک زن خوب قرار میدهد. زنان روحیه زیباشناسی دارند و این روحیه با افسردگی منافات دارد و چنین عقلانیتی در سیاستگذاری و اجرا سبب میشود تا شادی، عدالت، نشاط و آرامش برقرار شود و کاش زنان جدیتر گرفته میشدند.
مولوی اسحاق مدنی از علمای اهل سنت و رئیس شورای عالی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، 10 در ادامه این همایش گفت: واقعیت این است که آنقدر که قرآن به پیروان خود خدمت کرده هیچ کتاب دیگری مانند تورات و انجیل و ... نکرده است.
وی با اشاره به ورود تفاسیر اجتماعی از قرآن به میدان علمی جهان اسلام، تصریح کرد: این نوع تفسیر به خصوص از زمانی که سید جمالالدین وارد قصه شد و کارهای ارزشمندی در جهان اسلام انجام داد و شخصیتهایی مانند عبده به عنوان شاگرد جلوی او زانو زدند رشد کرد. البته خضوع عبده در برابر سید جمال نشانه بزرگی آن مرد بوده است و بعد از ایشان کارهایی شروع شد و کسانی چون رشیدرضا هم تفسیر نوشتند. ابوالحسن مددی و دیگران هم در عصر ما کارهای خوبی انجام دادهاند.
اسحاق مدنی با اشاره به اهمیت وحدت در جوامع اسلامی، ادامه داد: متأسفانه هر جایی که صحبتی در مورد وحدت میشود افراد با ترس صحبت میکنند و اگر آن فرد، شیعه است از شیعه و اگر سنی است از اهل سنت میترسد، در صورتی که قرآن این وظیفه را برای ما ایجاد کرده است و انصافا عمل به آن از زمان امام خمینی شروع شد معالأسف ما خیلی با احتیاط قدم برمیداریم.
رئیس شورای عالی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی با طرح این پرسش که آیا در دوره خلفا و امام علی(ع) بر سر خلافت اختلاف بود، تصریح کرد: شیعه و سنی هر دو میگویند قطعا اختلاف بود، زیرا حضرت علی(ع) معتقد بود جانشین پیامبر(ص) است و بقیه هم این آرزو را داشتند، ولی برنامه این شد که خلافت در نوبت چهارم به علی(ع) رسید و این اختلاف بر سر موضوع کوچکی نبود، ولی مسئله این است که بعد از اینکه خلیفه اول و دوم و سوم بر سر کار آمدند ببینید رفتار حضرت علی(ع) چگونه بود؛ حضرت علی(ع) با آنها همراهی میکرد.
وی افزود: این همراهی تا جایی است که از خلیفه دوم این تعبیر رایج است که؛ لولا علی لهلک عمر، یعنی اگر علی(ع) نبود خلیفه دوم هلاک شده بود یا نقل شده است که روزی خلیفه دوم سهم بیشتری از بیتالمال به حسین(ع) داد و یک فردی اعتراض کرد که چرا به او بیشتر دادی؛ من هر وقت این جمله را میشنوم اشکم جاری میشود، زیرا خلیفه گفت: پدرش از پدر تو و مادرش از مادر تو و خودش هم از تو بهتر است.
این عالم اهل سنت تاکید کرد: این سخنان از زبان کسانی جاری میشود که بر سر خلافت دعوا داشتند، ولی باز اینقدر وحدت داشتند با اینکه علی بر عقیده خودش که من بر حق هستم استوار ماند و خلیفه دوم هم همینطور ولی به خاطر اسلام، اهداف و اغراض شخصی را فدا کردند، ولی اشکال امروز ما این است که برعکس عمل میکنیم
اسحاق مدنی گفت: امروز جهان اسلام به خاطر این تفرقه، بدبختی میکشد؛ اگر ما برای اسلام ارزش قائل بودیم اینقدر در ذلت نبودیم؛ کدام کشور اسلامی امروز با عزت زندگی میکند؟ زیرا ما با هم اختلاف کردهایم و به دین و قرآن و اسلام اهمیت نمیدهیم. امروز بزرگترین بدبختی ما این است که از اسلام دوری کردهایم و اسلام را دوست نداریم. در گذشته برخی از اهل سنت میگفتند شیعه قرآن را تحریف کرده است ولی بررسی کردیم دیدیم قرآن شیعه و سنی هیچ فرقی ندارد و امروز تعداد زیادی این را پذیرفتهاند که قرآن ما یکی است؛ الان هم کمتوجهی شیعه به قرآن را مطرح میکنند ولی برپایی همین همایش نشان میدهد توجه به قرآن در شیعیان خیلی خوب است. همچنین حافظان قرآن زیادی در شیعه تربیت شده است، در حالی که قبلا میگفتند شیعه نمیتواند حافظ تربیت کند.
وی اضافه کرد: گاهی اینطور تبلیغ میکنند که اهل سنت، اهل بیت را قبول ندارند ولی آیا امکان دارد کسی پیامبر را قبول داشته باشد و اهل بیت را قبول نداشته باشد؟ دشمنی با اهل بیت دشمنی با خداست. بنابراین نباید همدیگر را متهم به این مسائل بکنیم. حتی در مسائل فقهی، با اینکه صحابه با هم اختلاف داشتند، ولی با هم سازگار بودند. مسئلهای در فقه شیعه نیست که در اهل سنت هم نباشد و اگر با یک مذهب مخالف باشد با دیگری موافق است و اینطور نیست که فقه شیعه کلا از فقه اهل سنت جدا باشد.
انتهای پیام