به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «تفسیر سیاسی قرآن و تاثیر آموزههای قرآنی بر تداوم انقلاب اسلامی ایران؛ چالشها و راهکارها» امروز سهشنبه 11 بهمنماه از سوی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی برگزار شد.
یوسف خانمحمدی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، در این نشست سخنرانی کرد که در ادامه میخوانید؛
موضوع تفسیر سیاسی قرآن در ایران معاصر در چالش با مشکلاتی که کشور داشت شکل گرفت و در واقع پاسخی به مشکلات زمانه بود بنابراین تداوم این فرآیند هم میتواند در حل معضلات سیاسی و اجتماعی کمک کند. اگر بخواهیم درباره ایران مدرن صحبت کنیم باید بگوییم که ایران مدرن از دو جنگ ایران و روس که منجر به قرارداد گلستان و ترکمنچای شد شکل گرفت. علت اینکه این مقطع را شروع تاریخ معاصر ایران میدانیم این است که جنگ آخر که در سال 1328 میلادی اتفاق افتاد باعث شد که نوعی خودآگاهی در جامعه ایران شکل بگیرد و آن هم آگاهی به این موضوع بود که جامعه ایران از قافله تمدن عقب مانده است.
ایران در هر دو جنگ شکستهای سختی خورد و از اینجا بود که فهمید دنیا عوض شده است و در نتیجه دربار، دولتمردان، علما و بازاریان و توده مردم از این مسئله آگاه شدند که این جامعه بسیار عقب مانده است. در این راستا بود که اصلاحات در ایران شروع شد و اولین مورد هم اصلاحات نظامی بود که عباس میرزا پیگیری کرد اما این اصلاحات هم جواب نداد و ایران به سمت پیشرفت و توسعه حرکت نکرد، سپس اصلاحات آموزشی در قالب دارالفنون شکل گرفت که آن هم جواب نداد و در نهایت اصلاحات سیاسی در قالب مشروطه شکل گرفت اما باز هم جامعه به سمت پیشرفت حرکت نکرد. در دوره رضاخان که مدرنیزاسیون شکل گرفت باز هم پیشرفت محقق نشد.
در نظام بینالملل و بعد از دو جنگ جهانی، مشکلاتی ایجاد شد بنابراین کشورهای غربی نتیجه گرفتند که توسعههای فنی و مهندسی نمیتواند برای انسان خوشبختی بیاورد بنابراین نگاه به علوم انسانی بیشتر شد و این کلانروایت به سایر کشورها و از جمله ایران هم سرایت کرد. در این راستا توجه به قرائتهای جدید از متون مذهبی که در رأس آن قرآن قرار دارد مورد توجه قرار گرفت و برخی گفتند برای اصلاح جامعه مهمترین منبع در بین مسلمانان همین قرآن است بنابراین اگر قرار است اصلاحاتی انجام دهیم باید آن را از قرآن شروع کنیم لذا تفسیرهای جدیدی را معطوف به شرایط اجتماعی و سیاسی شکل دادند.
نکته مهم این است که تفسیرهای سیاسی یا اجتماعی از قرآن روشهای سابق را مورد توجه قرار ندادند چون دیگر کارساز نبود بنابراین دنبال تغییر روش رفتند و مثلا کتاب «کلید فهم قرآن» توسط شریعت سنگلجی، نوشته و تفسیر قرآن به قرآن توسط علامه طباطبایی شکل گرفت و این نکته مطرح شد که باید از تفاسیر گذشته گسستی ایجاد کنیم تا رویکردی جدید به قرآن داشته باشیم و این هدف در فعالیتهای علامه طباطبایی به خوبی به بار نشست. امروزه هم اگر میخواهیم تفاسیر کارآمدی ارائه دهیم باید مدام به نوسازی روشها بپردازیم.
این مسیر از 1305 شروع شد و در ادامه علامه طباطبایی، امام خمینی(ره)، آیتالله طالقانی، شهید بهشتی و شهید مطهری و امثالهم در این زمینه فعالیت کردند. این تفاسیر در ایام انقلاب اسلامی بسیار جدی شده و باعث شکلگیری گفتمان حکومت اسلامی شدند در حالیکه حتی کسانی همانند آیتالله کاشانی در ذیل نظام سلطنت بحث میکردند اما بعد از انقلاب این رویه تغییر کرد. وقتی انقلاب اسلامی پیروز شد و در گذر از حکومت اسلامی به جمهوری اسلامی، تفسیر سیاسی قرآن نقش اساسی داشت. آیتالله طالقانی تا زمان نگارش اصل چهارم قانون اساسی زنده ماند اما گفتمان وی همچنان زنده بود. شهید بهشتی هم میگفت باید از حکومت اسلامی به جمهوری اسلامی عبور کنیم. در اینجا شاهد همافزایی فقه سیاسی و تفسیر سیاسی قرآن هستیم.
این اقدام چشمانداز جدیدی را در فقه سیاسی شیعه ایجاد کرد و آن هم پذیرش این نکته بود که باید قانون اساسی بنویسیم، تفکیک قوا و انتخابات داشته باشیم. این گامی بزرگ در کشور بود و معتقدم همین قانون اساسی این ظرفیت را دارد که مشکلاتمان را بر اساس آن حل کنیم. امروزه جامعه ما با چالشهای زیادی مواجه است و دلسوزان باید برای آن راه حلی پیدا کنند. اگر بزرگان ما همانند امام خمینی و آیتالله طالقانی تلاش میکردند برای مشکلات آن ایام چارهاندیشی کنند امروزه نیز با مشکلاتی مواجه هستیم که برای سامان بخشی به آنها باید دنبال راهکار باشیم. اولین مشکل این است که معنای زندگی برای نسل چهارم بعد از انقلاب، تفاوت پیدا کرده است. این دسته افراد، معنایی از زندگی دارند که با معنایی که ما داشتیم کاملا متفاوت است و در سخنان خود هم این مسائل را انعکاس میدهند بنابراین باید بتوانیم از زبان دین در کنار ابزارهای دیگر راه حلی برای این مشکلات ارائه دهیم.
مشکل دیگر در جامعه ما کاهش سرمایه اجتماعی است که جامعهشناسان ما در این زمینه تقریباً به اجماع رسیدهاند. چالش دیگر اجماعسازی در حوزه سیاست خارجی است. و وقتی اجماع در جامعه نباشد یعنی سیاست خارجی ادامه افکار عمومی نشود تبعات زیادی در پی دارد. مردم توجه زیادی به عملکردها دارند و امروزه به نظر میرسد برای بسیاری از آنها مهم نیست که دولت در اختیار چه کسی باشد بلکه به مواردی همانند تورم، سطح رفاه و امثالهم اهمیت میدهند لذا باید در پژوهشها تمرکز خود را بر روی کارآمدی حکومت بگذاریم. درباره عملیترین راهکار برای سامان دادن به مشکلات کنونی باید گفت که اولین راهکار استفاده از تجربههای زیسته بشری است؛ مثلاً برای کنترل تورم یا مبارزه با فساد میتوانیم راهکارهایی که دیگران در پیش گرفتهاند را در نظر بگیریم. همچنان که امام و دیگر سران انقلاب در ابتدای انقلاب از تجربیات بشری استفاده کرده و آنها را در قانون اساسی گنجاندند.
همچنین برای اجماعسازی و برداشتن شکافهای نسلی نیاز به گفتوگوی ملی داریم. بنده مقالهای با عنوان «تضمین آزادی در جامعه از دیدگاه قرآن» نوشتهام و در آنجا تأکید کردهام که گفتوگو بسیار مهم است و به این نتیجه رسیدم که آیات بسیار زیادی در قرآن کریم بر فرهنگ گفتوگو تأکید دارند. حتی قرآن حکومت مطلوب و نامطلوب را هم بیان کرده است و مثلاً حکومت نامطلوب در قرآن، حکومت فرعون است و بیش از 10 آیه از آیات قرآن در مورد این است که یک حکومت مستبد چه برخوردی با مردم دارد و در نتیجه گفتوگو و مشورت با مردم اهمیت بسیاری دارد. کار دیگری که میتوان انجام داد مشارکت حداکثری افراد جامعه در تصمیمگیریها است تا واگراییها به همگرایی تبدیل شوند.
انتهای پیام