به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «بررسی وضعیت دروس معارف اسلامی پس از حوادث اخیر» امروز چهارشنبه 30 آذرماه از سوی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی برگزار شد.
حجتالاسلام والمسلمین رضا غلامی، رئیس مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در این نشست سخنرانی کرد که در ادامه میخوانید؛
سؤال مهم این است که چقدر نظام آموزشی ما به عنوان متولیِ خطِ پرورشی و تربیتی در دانشگاهها از عهده ایفای این نقش برآمده است؟ بنده معتقد نیستم این دروس معارفی تحت مدیریت نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها هستند بلکه تحت مدیریت نظام آموزشی هستند و این نظام نمیتواند نسبت به این دروس بیتفاوت باشد و بگوید مسئولیت این امر بر عهده نهاد رهبری است. نظرسنجیهای متعددی در طول سالیان گذشته انجام شده اما چه بر اساس نظرسنجیهایی که قبلا دیدهام و چه بر اساس تجارب فردی که سالهاست در محیط آکادمیک کشور پیدا کردهام و مدتی هم درس انقلاب اسلامی در دانشگاه تهران میدادم معتقدم نظام آموزش عالی ما توفیق چندانی در ایجاد خط معرفتی و پرورشیِ انقلاب اسلامی در دانشگاهها نداشته است.
قبول دارم طی چهل و سه سال گذشته هزینههای زیادی در این عرصه صورت گرفته است و مثلا به دروس انقلاب اسلامی در دانشگاهها رسمیت بخشیده شده، افراد کثیری به عنوان اساتید دروس معارف در دانشگاهها استخدام شدند و متون متعددی در این ساحت تالیف شده است اما روشن است که به رغم این همه هزینه، ثمرات چندانی در این عرصه در دانشگاهها مشاهده نمیشود. نزدیک به هشتاد درصد دانشجویان یا فارغالتحصیلان دانشگاهها، نه تنها شناخت کافی نسبت به انقلاب اسلامی و گفتمان انقلاب ندارند بلکه باور آنها هم از عمق کافی برخوردار نیست.
در رسانهها منتشر شد که وقتی نیروهای امنیتی با صدها دانشجویی که به خاطر حضور در اغتشاشات دستگیر شده بودند مصاحبه کردند اغلب آنها اظهار کرده بودند هیچ آشنایی با تاریخ انقلاب و جنایات گروههای تروریستی و در رأس آنها منافقین ندارند و انگار برخی حتی اسم آنها را هم نشنیده بودند و با تاریخ استعمار و تاریخ مبارزات ضد استعماری مردم ایران و روحانیت و نخبگان آشنایی ندارند. در چنین شرایطی چه انتظاری هست که کار دانشجوی معترض به آشوب و اغتشاش کشیده نشود؟ مگر ما برای بصیرتافزایی چه کاری انجام دادهایم که امروز انتظار داریم که دانشجو با جریان استعمار همراهی نکند؟
برخی میگفتند دانشجویان دانشگاه شریف در شعارهایشان بیاخلاقی کردند اما باید پرسید ما برای اخلاقی کردن آنها چه کاری انجام دادهایم که انتظار عمل اخلاقی داشته باشیم؟ البته منکر نیستم که کارهای انجام متعددی شده است اما به هر صورت این کارها اثر چندانی نداشته است چون اگر اثر داشت نباید با این مسائل رو به رو میشدیم. وقتی شرایط اینگونه بود نباید انتظار داشته باشیم دانشجو با رویدادهای سیاسی به شکل بصیرتمندانه برخورد کند، فریب ضد انقلاب را نخورد، در صحنه کشور یک بازیگر هوشیار باشد و از امانت انقلاب اسلامی که از طرف نسلهای قبل با تقدیم دهها هزار شهید به دست وی سپرده شده صیانت کند.
بنده درباره میزان تأثیر دروس معارف و انقلاب اسلامی معتقد نیستم زحمتی کشیده نشده است بلکه عرض بنده راجع به اثربخشی است چون بالاخره هدف ما این است که از این کار نتیجهای حاصل شود. سؤال دیگری که قابل طرح است این است که چه عواملی موجبات ضعف و ناکارآمدی دروس معارفی را فراهم کرده است. مواردی همانند معماری دروس، اساتید، متون آموزشی، برنامهریزی آموزشی، فضای حاکم بر دروس معارف و انقلاب اسلامی و شرایط عمومی کشور در این مسئله تأثیرگذار هستند.
سؤالی که وجود دارد این است که ما در دروس معارف انقلاب اسلامی به دنبال آموزشِ صرف هستیم یا تربیت یا هر دو؟ بنده معتقدم ما دنبال هر دو هدف هستیم چون میخواهیم باور مستحکم ایجاد کنیم و با آموزشِ صرف نمیتوان باور مستحکم ایجاد کرد اما باید قبول کنیم در چهل و سه سال اخیر در دانشگاهها کار تربیتی نکردهایم بلکه کار ما آموزشی بوده است و بنده یکی از دلایل عدم موفقیت را در همین موضوع کلیدی میدانم. این موضوع را هم باید اضافه کرد که برخی میترسیدند به ساحت تربیت ورود کنند چراکه معتقد بودند در این صورت دانشگاه به ما خواهد گفت نیازی به داشتن گروه درسی مستقل در کنار سایر گروهها نیستید و باید زیر نظر معاونت فرهنگی باشید اما این سخن درستی نیست چراکه میتوان کار آموزشی را با پرورشی پیوند زد و نهاد رهبری هم باید از این منطق دفاع کند.
ما باید منفعت جامعه و انقلاب را در نظر داشته باشیم نه اینکه فلان مدیر در وزارت قصد دارد با دروس معارفی چه کار کند؟ لذا نباید دروس معارفی را به گونهای ارائه دهیم که از آن تلقیِ کار فرهنگی داشته باشند و تصور کنیم ممکن است آموزش عالی، ما را کنار بگذارد. درباره معماری دروس معارف باید گفت که واقعیتهای اجتماعی باید در معماری این دروس در نظر گرفته شود و نمیتوانیم جدای از آنچه در کف جامعه میگذرد دروس معارفی را در اتاقهای در بسته تنظیم کنیم اما تا الان نمیدانیم که این دروس را برای چه نیازهایی ارائه میدهیم. ضمن اینکه مخاطب دائما در حال تطور است و وضعیت ایستایی ندارد بنابراین باید در معماری دروس تجدید نظر کنیم چون بخش زیادی از بیثمریها ناشی از این معماری ضعیف است.
درباره اساتید معارف اسلامی باید گفت که به همه آنها احترام میگذارم و چند سال هم افتخار تدریس در این عرصه داشتهام اما همان موقع هم برای بنده سؤال شده بود که دوستان ما در نهاد رهبری بر اساس چه شاخصهایی اساتید معارف را گزینش و انتخاب میکنند. نفس اینکه فلان شخص، سطح چهار حوزه خوانده یا مدرک فوق لیسانس دارد و دارای سوء پیشینه نیست کفایت نمیکند بلکه باید مواردی دیگر را در انتخاب و گزینش اساتید در نظر بگیریم و توجه کنیم آیا این شخص از صلاحیت و استعداد کافی برای تدریس در محیط دانشگاه برخوردار است یا خیر؟
بنده مشاهده کردهام برخی از آنها اساساً استعداد کافی برای تدریس در دانشگاه ندارند. استاد باید جذابیت اخلاقی داشته، بتواند دانشجویان را جذب کند، انگیزهمند باشد و بداند استاد معارف و انقلاب اسلامی با سایر اساتید فرق زیادی دارد و مسئولیتی ویژه بر عهده اوست لذا باید ارتباط وی با دانشجویان هم بیشتر شود اما در زمینه مهارتهای ارتباط با دانشجویان هم آموزش کافی به اساتید داده نشده است.
انتهای پیام