تفاوت «بیع» و «ربا» از دیدگاه شهید بهشتی
کد خبر: 4108252
تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱۴۰۱ - ۰۸:۰۴

تفاوت «بیع» و «ربا» از دیدگاه شهید بهشتی

بار‌ها کلمه بیع و ربا را شنیده‌ایم، اما شاید تفاوت این دو را به خوبی ندانیم. شهید بهشتی در کتاب «بانکداری، ربا و قوانین مالی اسلامی» به خوبی درباره تفاوت این دو توضیحاتی را ارائه داده است.

تفاوت «بیع» و «ربا» از دیدگاه شهید بهشتی

در اقتصاد اسلامی آن چیزی که منشأ سود محسوب می‌شود، پول و سرمایه نیست بلکه منشأ سود کاری است که صورت می‌گیرد، این کار می‌تواند تولید باشد یا توزیع. در اقتصاد اسلامی سفته‌بازی و بورس‌بازی جایی ندارد و اساس و منشأ سود باید بر مبنای تولید و توزیع باشد. ایکنا بنا دارد در سلسله مطالبی به تشریح و تفسیر مفاهیم اقتصاد اسلامی از دیدگاه شهید بهشتی بپردازد که در بخش اول تفاوت «بیع» و «ربا» بررسی می‌شود.

بارها کلمه بیع و ربا را شنیده‌ایم اما شاید تفاوت این دو را به خوبی ندانیم. شهید بهشتی در کتاب «بانکداری، ربا و قوانین مالی اسلامی» به خوبی درباره تفاوت این دو توضیحاتی را ارائه داده است. شهید بهشتی در بخشی از کتاب خود آورده است: در بیع، اقتصاد به صورت خرید و فروشی هدایت شده و چون در آن فروشنده به کسب و کار مشغول است، موضوع ربا اتفاق نیفتاده است. در اصل شهید بهشتی معتقد است که سرمایه فروشنده سودی به او نداده بلکه آنچه به او سود داده «کار» است.

تفاوت اول

البته شهید بهشتی برای بیع، سود متعارف را تعریف می‌کند مانند سود 10 تا 15 درصدی، یعنی فروشنده‌ای، کالایی را 50 تومان خریده و با احتساب هزینه‌ها و سودش باید آن را 60 تومان برساند اما اگر قرار باشد فروشنده‌ یا توزیع‌کننده، کالایی را که 50 تومان خریده با قیمت 100 تومان به فروش برساند و حاضر نباشد کمتر از 100 تومان بفروشد و خریدار هم برای اینکه فروشنده را راضی نگاه دارد آن کالا را 100 تومان خریداری می‌کند، در اینجاست که «سرمایه»، «سود» داده است، یعنی آن آقای فروشنده با دادن آن پول، مالک این کالا شده و حالا به عنوان مالک می‌خواهد سود بیشتری از این کالا بگیرد نه به عنوان واسطه مبادله، بلکه واسطه مبادله پوششی است برای سودگیری از سرمایه.

شهید بهشتی در بخش دیگری از این کتاب به نظر بعضی از فقها درباره نرخ‌گذاری برروی کالاها اشاره می‌کند و می‌گوید: عده‌ای احتیاط فقهی می‌کنند و می‌گویند چون نرخ‌گذاری دلیل فقهی اساسی ندارد، بنابراین انسان مؤمنِ مقدسِ محتاط، باید فروشنده را راضی کند ولو اینکه 10 برابر نرخ اعلام‌شده هم باشد. ولی ما چنین جامعه‌ای را نمی‌توانیم اسلامی بدانیم. این جامعه، جامعه‌ای است که میدان به ظلم می‌دهد. جامعه اسلامی که نباید تا این حد میدان به ظلم بدهد. باید به حکومت صحیح، حکومتی که نرخ‌گذاری‌اش روی حساب و مصلحت عموم هست، اجازه دهیم نرخ‌گذاری کند و امکان این را بدهیم که دقیق هم اجرا کند. پس فرق اول بیع و ربا در این است که در خرید و فروش نرخ‌گذاری‌شده صحیح، سودی که برای فروشنده و عامل توزیع در نظر گرفته می‌شود در حد کاری است که انجام داده و برای سرمایه‌ای که داده و خریده و آورده است اگر اصلاً سهمی در نظر نگیریم، اشکالی ندارد. به این ترتیب در اینجا سرمایه اصلاً سودی ندارد.

تفاوت دوم

شهید بهشتی تفاوت دومی هم میان بیع و ربا قائل است. او فرق دوم را این‌گونه بیان می‌کند که رباخوار با کم کردن زحمت خود از شما مطالبه پول می‌کند ولی در بیع این‌گونه نیست. در بیع و معامله، حتی شکل اجحافی‌اش بالاخره یک تحرکی، کاری، به زحمت افتادنی، خطر، تن به خطر دادنی و نگرانی هست مثلا بازار بالا و پایین رفت؟ جنسی که در راه بود چطور شد؟ کامیون از بین رفت یا نرفت؟ چیزی در انبار پوسید یا نپوسید؟ اما رباخوار به راحتی با یک تلفن یا با یک عمل عادی سردستی پول را تحویل شما می‌دهد، شصت جور سند هم از شما می‌گیرد که هر نوع خطر از بین رفتن مال یا ورشکست شدت و... را هم از بین ببرد و بعد هم آخر ماه یا آخر سال این پول را با اضافه‌اش پس می‌گیرد. بنابراین ملاحظه می‌کنید که حتی «بیع اجحافی» هم در مقایسه با ربا از این دید با هم فرق دارد. کاسب‌کار بی‌انصاف همین کاسب‌کاری که بی‌انصافی‌اش بسی نکوهیده و ناپسند است در اینجا یک فرد متحرک است، آدمی است که باید خودش و سرمایه‌اش را به تب و تاب بیندازد اما رباخوار اینگونه نیست.

تفاوت سوم

شهید بهشتی در بخش دیگری از این کتاب تفاوت سوم میان بیع و ربا را مربوط به محدودیت و سقف سود می‌داند. وی در این کتاب نوشته است که بیع و خرید و فروش کالا تا یک حدی می‌تواند اوج بگیرد. سود بردن از طریق تجارت به معنای خرید کالا از تولیدکننده و رساندن کالا به دست مصرف‌کننده ولو با شبکه‌‎های دنیایی وسیع در آن حد که برای مصرف یک کالا در تمام دنیا نماینده فروش داشته باشد باز هم حساب سوددهی‌اش محدود است و به یک جایی که برسد متوقف می‌شود و درصد سود تمام اینها محدود است تنها چیزی که در دنیا از نظر سود دادن تقریباً حد ندارد، رباست.

انتهای پیام
captcha