به گزارش خبرنگار ایکنا، مراسم ظهر دلنشین مرحوم «علیاصغر حشمتی»، قاری و مبتهل، روز گذشته 21 آذر با حضور جمعی از پیشکسوتان قرآنی و اجرای حبیب مهکام به میزبانی ایکنا برگزار شد. در ابتدای این مراسم که با تلاوت قرآن نصرالله فولادیانپور، از دوستان مرحوم حشمتی آغاز شد، علیاکبر حشمتی، برادر مرحوم علیاصغر حشمتی به ایراد سخن پرداخت و بیان کرد: علامه طباطبایی، مردم را در پیمودن عمر به چهار دسته تقسیم میکنند. دسته نخست انسانهایی هستند که به دنیا نیامده مردهاند. در عرف هم چنین عبارتی به کار میرود که میگویند فلانی نیامده رفت. وصف این انسانها در پارهای از آیات و روایات نیز بازتاب یافته است.
وی افزود: برای نمونه در آیه 179 سوره اعراف آمده است: «وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ». افزون بر این در آیه دیگری آمده است: «وَلَوْ تَرَى إِذِ الْمُجْرِمُونَ نَاكِسُو رُءُوسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ رَبَّنَا أَبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا فَارْجِعْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا إِنَّا مُوقِنُونَ». به تعبیر آیتالله جوادیآملی، مراد از پایین بودن سرها این است که افراد ظرف گیراییشان برعکس بود و خیلی از مسائل را دیدند، اما نفهمیدند.
حشمتی تصریح کرد: دسته دوم، عکس دسته نخستاند؛ یعنی گروه اول نیامده مردهاند و این دسته پس از اینکه از دنیا بروند، شناخته میشوند. علامه طباطبایی خود در ردیف همین افراد صورتبندی میشود. چهاینکه شهید مطهری درباره ایشان میگویند: اگر المیزان را در حوزهها تدریس کنند، دویست سال بعد مردم میفهمند که طباطبایی که بود و در المیزان چه کرد.
وی در ادامه اظهار کرد: دسته سوم، افرادیاند که بخشی از زندگی خود را به جاهلیت گذراندند، اما در نهایت توبه کردند و بازگشتند؛ همانند حر بن یزید ریاحی که در نهایت به دامن خدا بازگشت. قرآن از این افراد به نیکی یاد کرده و نحوه ورود آنها به بهشت را نیز به تصویر کشیده است. اما دسته چهارم، انسانهایی هستند که باید از آنها به خدا پناه برد؛ زیرا علیرغم اینکه انسانهای خوبی به نظر میرسند، اما دچار سوءعاقبت میشوند و ورودشان به قیامت نیز همراه با سرافکندگی است.
حشمتی با اشاره به یک واقعه تاریخی بیان کرد: یکبار که کمیل با امیرالمؤمنین (ع) در حال عبور از کوچهپسکوچههای کوفه بودند، صدای تلاوت قرآنی را شنیدند که بسیار دلربا بود. کمیل از این تلاوت قرآن به وجد آمد، اما امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: عاقبت این فرد جهنم است و سالها بعد به این مسئله پی خواهی برد. از این جریان مدتی گذشت تا اینکه جنگ صفین پیش آمد. کمیل میگوید با امام در میان اجساد حرکت میکردیم. ایشان بر سر یکی از جنازهها ایستادند و فرمودند: این همان کسی است که به زیبایی قرآن را تلاوت میکرد.
حشمتی پس از بیان این مقدمات به ارائه توضیحاتی درباره برادر خود پرداخت و بیان کرد: علیاصغر، متولد سال 1329 بود و به دلیل اینکه فاصله سنی ما اندک بود، به نحوی که سه سال از من بزرگتر بود، رفاقت خوبی داشتیم و همواره احترام یکدیگر را حفظ میکردیم. در دوران کودکی و نوجوانی به قرآن علاقهمند شدیم و میتوانم بگویم که ما دو نفر، نخستین شاگردان قرآن پدرم بودیم. در سن هفتسالگی میتوانستم قرآن را به صورت کامل و بدون ایراد بخوانم و قاری مدرسه بود.
معاون سابق شورای عالی قرآن در ادامه افزود: هنگامی که وارد دوره نوجوانی شدیم، در محضر استاد مطیعی آموزش قرآن را فرا گرفتم و ایشان اولین کسی بود که به تربیت فکری و ... ما پرداخت. ایشان در آن زمان به عنوان یک انقلابی، تازه از زندان طاغوت آزاد شده بودند. در سن چهاردهسالگی نیز رساله امام را به من هدیه کردند. کلاسهای آموزش قرآن ایشان سیره خاصی داشت و حتی آموزش وضو و غسل کردن نیز آموزش میدادند و من هم سعی کردم در کلاسداری همان رویه را رعایت کنم.
حشمتی تصریح کرد: در ادامه که تصمیم گرفتیم به صورت جدیتر وارد عرصه تلاوت شویم، از طریق استاد محمدرضا صلحجو با مرحوم استاد محمدتقی مروت آشنا شدیم. استاد مروت نیز فقط یک قاری قرآن نبود، بلکه اهل تفسیر و ... بود و آنجا با اساتید دیگر یعنی آقایان سیدمحسن موسویبلده، سیدمحسن خدامحسینی، علیاکبر حنیفی، مرحوم محمد غفاری و دیگران آشنا شدم.
این پیشکسوت قرآنی با اشاره به اوصاف اخلاقی برادرش بیان کرد: ایشان بسیار شوخ و اهل مزاح بود. به خاطر دارم که شبها که جلسه استاد مروت به پایان میرسید نیز از خیابان پاستور به همراه چند نفر از دیگر شاگردان به سمت نواب حرکت میکردیم. البته استاد مروت هم بخشی از مسیر را همراه ما میآمد.
وی در ادامه افزود: او مردمدار بود و هنوز هم به این صفتش غبطه میخورم. ولایی و مؤمن بود و به هر کاری که مسئولیتش را بر عهده میگرفت، متعهد بود. نسبت به امام خمینی(ره) و رهبر انقلاب نیز تعصب ویژهای داشت و اگر کسی بدون پیشوند و پسوند از این بزرگان یاد میکرد، ناراحت میشد. نکته دیگر اینکه، اهل هیئت بود و از دوران کودکی در جلسات پدرم نوحه میخواند. در نوحههایی که میخواند، مضامین اجتماعی و سیاسی هم بازتاب داشت. بر این اساس یک هیئتی انقلابی بود نه اینکه صرفاً بخواهد عزاداری کند و برود. یکی از افتخاراتش نیز تلاوت قرآن کریم بود و به ابتهال هم علاقه ویژهای داشت و اگر قرار بود در یک هیئت به ذکر مصیبت اهل بیت (ع) بپردازد، حتماً باید پیش از آن ابتهال میخواند.
حشمتی تصریح کرد: برادر من عاشق امام حسین (ع) بود و بدون استثنا هر روز در منزل خود ذکر مصیبت امام حسین(ع) را داشت و بعضاً بارها این کار را تکرار میکرد. از طرفی مدیر لایق و تلاشگری هم بود. در سالهای پس از انقلاب، مدیرکل دفتر مرکزی راهآهن بود و به معنای واقعی کلمه با تلاشگری کارش را انجام میداد. روابط عمومی بالایی داشت و با همه آدمها فارغ از گرایش فکریای که داشتند نیز کنار میآمد.
وی در پایان افزود: پیشنهاد میکنم این جلسات که برای تجلیل از بزرگان قرآنی برگزار میشود، در زمان حیات این افراد منعقد شود. اساتید بزرگواری داریم که هنوز هم ناشناختهاند و فقط اهل قرآن آنها را میشناسند. پس میتوان با ظرفیتی که وجود دارد از آنها هم تجلیل کرد.
در بخش دیگری از این مراسم، سیدمحسن موسویبلده به ایراد سخن پرداخت و گفت: در جلسات مرحوم استاد مروت بود که با برادران حشمتی آشنا شدم و یکی از بهترین خاطرات دوران پیش از ازدواج من هم به همان دوران برمیگردد که به منزل یکدیگر رفتوآمد داشتیم و مادران یکدیگر را هم با همان لفظ مادر خطاب میکردیم. در آن زمان ضبط صوت و نوار کاست تازه آمده بود و هر کدام از ما که نوار تلاوت جدیدی پیدا میکرد، در اولین فرصت تلاوت را میگذاشتیم و میشنیدیم و لذت میبردیم.
این پیشکسوت قرآن افزود: علیاصغر حشمتی بسیار باسلیقه و خوشمشرب و خوشمجلس بود و از همکلامی با او کسی خسته نمیشد، چراکه همواره اهل خنده و شوخی بود.
وی با اشاره به آغاز جریان ابتهال در ایران تصریح کرد: در سال 1350، نخستین بار بود که دو قاری مصری یعنی شیخ محمد طوخی و محمد حسین ابوزید به ایران آمدند و همین سفر هم موجب ایجاد تحول در تاریخ قرائت قرآن کشور شد. با ورود طوخی به ایران بود که بحث ابتهال هم جدی شد و ما هم با این هنر آشنا شدیم. یکی از شبهای ماه مبارک رمضان که در مسجد درخونگاه جلسه داشتیم، مرحوم طوخی ابتهال معروف «بنبی عربی» را آهنگسازی و اجرا کرد. همین امر موجب شد که ابتهال وارد ایران شد و مرحوم اصغر حشمتی نیز جزو اولین افرادی بود که به این هنر روی آورد و به نحوی بنیانگذار بحث ابتهال و انشاد در ایران است.
موسویبلده بیان کرد: پس از بازگشت این دو استاد به مصر، تلاوت قاریان ایرانی نیز تنوع بیشتری پیدا کرد، به خاطر دارم که یک شب من و مرحوم اصغر حشمتی در جلسه استاد مروت متأثر از طوخی و ابوزید خواندیم و ایشان هم بسیار از این امر ابراز خرسندی کرد و گفت: «هنر نزد ایرانیان است و بس».
این پیشکسوت قرآن تصریح کرد: لازم است که قدر این پایهگذاران را بدانیم. استاد مروت پایهگذار نهضت کلی تلاوت قرآن در ایران است و مرحوم حشمتی نیز پایهگذار نهضت ابتهال که از شاخههای تلاوت قرآن است.
بهروز یاریگل، دیگر پیشکسوت قرآن نیز طی سخنانی کوتاهی بیان کرد: یکی از خصوصیات اخلاقی ممتاز علیاصغر حشمتی این بود که با بچههای کمسنتر از خودش هم بسیار صمیمی برخورد. یک وقت انسان با همسنهای خود برخورد میکرد که طبیعی است، اما ایشان با همه ارتباط گرم و صمیمانهای داشت و من هم از آن زمان که با ایشان آشنا شدم، سعی کردم همین کار را تمرین کنم.
در بخش دیگری از مراسم، استاد حسین مطیعی، پیشکسوت قرآنی به ایراد سخن پرداخت و گفت: پدر برادران حشمتی، در تلاوت قرآن مسلط بود و تن صدا و سبک خواندن علیاصغر هم به سبک پدر نزدیک بود. ما در سال 1338 جلسه جوانان انصار المهدی را داشتیم که هنوز هم دایر است. در آن زمان آقای صلحجو هم به این جلسه میآمد و در نهایت جذب جلسه شدند. سپس در ابتدای دهه 40، برادران حشمتی به جلسه ما آمدند. در آن زمان هر کسی که رساله امام خمینی(ره) را در اختیار داشت، ساواک با او برخورد میکرد، اما ما این رسالهها را از بیت امام میآوردیم و در میان بچهها تقسیم میکردیم.
مطیعی بیان کرد: اصغر حشمتی یک شخصیت جامعالاطراف بود و میتوانست با همه افراد فارغ از هر گرایش فکریای ارتباط برقرار کند. حتی برخی افراد که اهل قرآن نبودند نیز جذب میشدند. از طرفی چون پدر این دو برادر به اهل بیت (ع) ارادت ویژهای داشت، در جلساتشان قرآن و اهل بیت (ع) به صورت توأمان مورد توجه قرار میگرفت.
وی در ادامه به خاطره یکی از سفرهای خود به مصر اشاره کرد و گفت: یکبار تصمیم گرفتیم به مصر برویم و تلاوت قاریان بزرگ جهان اسلام را از نزدیک ببینیم. آن زمان استاد مروت هم در مصر حضور داشت به دلیل آشنایی که از قبل با مرحوم مروت داشتم، ایشان جایی را برای ما در نظر گرفت. سپس به اتفاق ایشان به محفلی رفتیم که مصطفی اسماعیل تلاوت داشت. پس از تلاوت قرآن، مرحوم مروت من را به مصطفی اسماعیل معرفی کرد و او هم ما را به منزل خود برد. به مرحوم مروت گفتم ای کاش مصطفی اسماعیل عکسی از خودش هم به ما میداد. ایشان هم همین کار را کرد و زیر عکس نوشت: «عکس من به برادرم مطیع تقدیم شد».
محمد(یاسر) حشمتی، فرزند مرحوم علیاصغر حشمتی، یکی دیگر از سخنرانان این مراسم بود. وی بیان کرد: پدرم یک رفیق واقعی بود. از بچگی دست من را میگرفت و به هیئت میبرد؛ کاری که شاید در این زمانه پدرها انجام ندهند. من در هنرهای آوایی یعنی آواز خواندن و موسیقی فعالیت میکردم، اما همواره مشوق من بود و میتوانم بگویم به معنای واقعی کلمه یک مؤمن حقیقی بود. همواره اهل ذکر گفتن بود و به ذکر مصیبت حضرت زهرا (س) نیز اهتمام داشت. اگر هم برای اجرای برنامه یعنی مداحی یا ابتهال دعوت میشد، هرگز پولی دریافت نمیکرد و خودش را نوکر خالص امام حسین (ع) و حضرت زهرا (س) میدانست.
در پایان این مراسم، از خانواده حشمتی تجلیل شد.
همچنین در مراسم ظهر دلنشین علیاصغر حشمتی، محسن بادپا، عباس شعبانی، ابراهیم ستوده، سیدحسین موسویبلده، ابراهیم آهور، عباس صیرفیانپور و پروین سلیحی از دوستان و اقوام مرحوم حضور داشتند.
انتهای پیام