توحید نیازمند به رسمیت شناختن کثرت‌ها است
کد خبر: 4103769
تاریخ انتشار : ۱۰ آذر ۱۴۰۱ - ۱۰:۵۸
حجت‌الاسلام سیدعباس قائم مقامی:

توحید نیازمند به رسمیت شناختن کثرت‌ها است

حجت‌الاسلام سیدعباس قائم‌مقامی تاکید تاکید بر لزوم به رسمیت شناختن کثرت‌ها برای عمل به توحید تصریح کرد: اگر انسان موحد در موقعیت دشمنی قرار بگیرد پیش از آنکه فکر دفاع باشد فکر راهی برای ایجاد تفاهم است.

سید عباس قائم مقامیبه گزارش ایکنا، مراسم رونمایی از سه کتاب «الهیات طبیعی»، «تدبر در قرآن» و «فرقه‌شدگی دین» تالیف حجت‌الاسلام و المسلمین سیدعباس قائم‌مقامی، شب گذشته 9 آذرماه در کانون توحید برگزار شد که گزیده سخنان مولف را در ادامه می‌خوانید؛

یکی از بزرگترین و شاید بزرگترین آسیب دینداری و ایمان‌ورزی در همه روزگاران و خصوصا در روزگار ما خلط مفهوم وحدت و توحید است. وقتی از اصل توحید به عنوان اصل بنیادین ایمان دینی سوال می‌شود، می‌گوییم توحید یعنی خدا یکی است و دو تا نیست یعنی توحید را به وحدت و یگانگی خداوند تعریف می‌کنیم حال آنکه وحدت وصف ذات خداوند است و هیچ ربطی به مخلوقات و غیر خداوند ندارد اما وقتی از توحید صحبت می‌کنیم از یک فرآیند بشری صحبت می‌کنیم و توحید فعل انسان است. توحید یک فعل آگاهانه و انتخابگرایانه انسان است.

نسبت توحید با وحدت چیست؟

توحید بر محور وحدت شکل می‌گیرد ولی با وحدت متفاوت است. توحید فعل انسانی است که معطوف به آگاهی و انتخابگری رخ می‌دهد، توحید یعنی به وحدت و یگانگی رساندن و رسیدن. وحدت کاملا غیرستیز است و نقیض کثرت است لذا در وحدت چندگانگی و تکثر اصلا معنا ندارد اما در توحید پیش از اینکه سخن از وحدت بگویی باید کثرت را به رسمیت بشناسی و بپذیری.

به طور کلی کثرت و چندگانگی منشا غیریت است، مثلا ما چند نفر یک مجموعه چندگانه تشکیل می‌دهیم که این چندگانه در ذات خودش جدایی‌طلب است و هر فردی از آن بر هویت خود پافشاری می‌کند. فاصله و جدایی در ذات کثرت نهفته است. لازمه کثرت غیریت است. وقتی لازمه کثرت غیریت است، غیریت در ذات خودش جدایی‌اندازی و تخاصم و رویارویی دارد. یکی از عوامل غیریت این است که هر کدام از کثرات مبدا جداگانه‌ای دارند، منشا جداگانه‌ای دارند. اگر قائل شویم این کثرات غیریت دارند و غیریت‌شان به چندگانگی و تقابل می‌انجامد و از آن طرف قائل شویم همه اینها مخلوق یک خالق هستند باید مسئله جدایی و کثرت این چندگانه‌ها حل شود. این بزرگترین معضل الهیات است و لحظه حساسی است که موجب انحراف و خصومت‌های دینی و شکل‌گیری قرائت‌های مختلف از وحدت و یگانگی خداوند می‌شود. منشا بسیاری از فسادها در حوزه ایمان و الهیات همین‌جاست. اگر این کثرات را بپذیریم باید قبول کنیم مبدا جداگانه دارند و اگر مبدا جداگانه را بپذیریم باید معتقد شویم خدایی وجود ندارد و این همان شرک است. یا باید بگوییم مبداشان یکی است ولی آن مبدا سرشار از تناقض‌ها است که توانسته این کثرت را پدید آورد. از اول این مسئله مهم الهیات بوده که چگونه این مشکل را حل کنند.

کثرت‌زدایی یا غیریت‌زدایی

یک عده برای حل این مشکل اصل کثرت و چندگانگی را نفی کردند و گفتند این کثرت‌ها خیال است. اهل شریعت راه حل را در این دیدند که کثرت را قبول کنند ولی بگویند این وحدت باید تبدیل به وحدت شود. ابزار این وحدت هم بایدها و نبایدهای شریعت است، لذا این عده از شریعت معطوف به قدرت در راستای کثرت‌زدایی سخن می‌گویند و مهم برایشان اجرای شریعت است، چه با اختیار انجام شود و چه با اجبار، چون باید به این کمال مطلوب رسید والا کثرت به دشمنی و خصومت می‌انجامد. نیاز به توضیح ندارد این روش چه آثاری دارد. در طول تاریخ دیانت، این روش سابقه دارد و امر ناشناخته‌ای نیست.

راه حل توحیدی چیست؟ توحید می‌گوید تا اینجایش درست است که کثرت به تخاصم و دشمنی می‌انجامد اما چاره کار در کثرت‌زدایی نیست. اگر بخواهید کثرت را از بین ببرید در واقع در مقابل خدای آفریدگار ایستادید. خدا عالم را چندگانه آفریده و در ذات آفرینش خداوند تفاوت است. خدا نمی‌آید چیزی را بیافرید و بعد دستور تخریبش را بدهد. پس نمی‌شود اصل کثرت را نادیده گرفت، هویت چندگانه جهان هستی و انسان را نادیده گرفت و به نام خدا این چندگانگی را تخریب کرد. راه حل توحیدی که قرآن در اختیار ما می‌گذارد این است که مشکل در کثرت نیست، کثرت یک اصل است، کثرت اراده خداوند است. کثرت محصول انتخابگری و اراده‌ورزی و آگاهی انسان است. من یک طور فکر می‌کنم، شما یک طور فکری می‌کند.

مطلق‌خواهی منشا دشمنی‌ها است

راه حل در کثرت‌زدایی نیست بلکه در حل غیریت و غیرت‌زدایی است. غیرت‌زدایی چگونه امکان‌پذیر است؟ یعنی شما میان این چندگانه‌ها تفاهم، سازگاری، انسجام و همزیستی ایجاد کنید. آن وقت از مجموعه‌ای از چندگانه‌ها یگانه‌ای می‌سازید بدون اینکه هویت متکثر آنها را گرفته باشید. اول باید کثرت را به رسمیت بشناسید و در پس این تفاوت‌ها دنبال عناصر تفاهم‌بخش باشید. هر جا دیدید سخن از دشمنی است، دشمنی انسان و طبیعت، دشمنی انسان با انسان، دشمنی یک ملت با یک ملت و راهی برای تفاهمش ارائه نمی‌شود و به گونه‌ای دشمنی در ذات پدیده‌ای تعریف می‌شود اینجا جایی است که اثری از توحید نیست و شرک محض است.

شما نمی‌توانید جهان انسانی را خالی از دشمنی کنید، مطلق‌خواهی انسان منشا دشمنی‌ها است، اما نکته این است انسان موحد در موقعیت دشمنی قرار می‌گیرد ولی دشمن‌سازی نمی‌کند. اساسا توحید فقط در نسبت با دیگری ظهور پیدا می‌کند نه در نسبت با خدا، لذا عنصر دیگری در ذات توحید نهفته است. تا نتوانیم دیگری را بفهمیم و درک کنیم و راهی برای ایجاد تفاهم با دیگران پیدا نکنیم، هر کس می‌خواهد باشد حتی اگر دشمن باشد، به توحید نرسیده‌ایم. موحد کسی است که بتواند بالاترین سطح همگرایی و همپوشانی و تفاوت میان چندگانه‌ها را برقرار کند. این چندگانه از نهاد خانواده شروع می‌شود تا به جامعه و نظام آفرینش برسد. توحید در تعامل و تفاهم شک می‌گیرد، لذا اگر انسان موحد در موقعیت دشمنی قرار بگیرد پیش از آنکه فکر دفاع باشد فکر راهی برای ایجاد تفاهم است.

قرآن می‌فرماید: «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ». آیه می‌فرماید اگر در مسیر توحید باشید امید است خداوند بین شما و دشمنانتان دشمنی را از بین ببرود و رفیق گرمابه و گلستان شما شوند. «ولی» کسی است که نهایت پیوستگی برآمده از عمیق‌ترین ارتباطات عاطفی را دارد. هرجا شما دیدید دشمنی هست ولی الگو و چشم‌اندازی برای پایان دشمنی و صلح نیست بدانید اینجا توحید نیست، خدا نیست، شرک است. خصلت توحید این است. پس ببینید چقدر خلط مفاهیم می‌توانید بنیان‌برافکن و خانمان‌سوز باشد.

انتهای پیام
captcha