امروزه تقریباً تمام ابعاد زندگی انسانها تحت تأثیر شدید رسانهها قرار دارد، بنابراین تربیت که از اصول اساسی و ضروری برای تعالی و پیشرفت همهجانبه جوامع است، باید در رابطه با رسانهها نیز به ویژه از سوی والدین مورد توجه قرار گیرد.
ایکنا بنابر رسالت آموزشی خود نسبت به ارائه بستههای آموزشی برای خانوادهها در رابطه با موضوع «قلدری مجازی» اقدام کرده است تا والدین را با یکی دیگر از جنبههای تربیت رسانهای آشنا کند. در این درس گفتارها سیدسعید حسینی، کارشناس سواد رسانهای به بیان نکاتی مهم در موضوع قلدری مجازی میپردازد.
سیدسعید حسینی در قسمت چهارم از این مجموعه به موضوع «سوء استفاده از کاربران اینترنتی» پرداخته است که مشروح آن را در ادامه مشاهده میکنید و میخوانید.
قول دادم در این کلیپ شما را با آخرین مورد از قلدری سایبری که خیلی هم مهم است، آشنا کنم. فکر کنید یک نفر به دنبال جمعآوری اطلاعات خصوصی نوجوان ماست. اطلاعات او را جمع میکند، اما نمیخواهد آنها را منتشر کند و تصمیم بدتری دارد. حدس میزنید چه تصمیمی؟! بله، درست حدس زدید، میخواهد از او سوءاستفاده کند.
یعنی پس از جمعآوری این اطلاعات که میتواند طی یک ماه، دو ماه، شش ماه یا حتی یک سال باشد، پیامی میفرستد که من اینها را در رابطه با تو میدانم. این عکس و اطلاعات را از تو دارم یا به حرف من گوش میکنی یا آنها را منتشر میکنم.
الان نوجوان در فضایی قرار گرفته است که باید تصمیم بگیرد، چه کار کند. متأسفانه این بدترین نوع از قلدری سایبری است که خیلی خطرناک و آزاردهنده است و منجر به تصمیمات بدی در نوجوان میشود. ما به این، سایبر استالکینگ میگوییم.
این موضوع قطعاً اهمیت تربیت درست فرزندانمان را نشان میدهد. اینکه ما چطور باید فرزندانمان را تربیت کنیم که برای این موقعیت آماده باشند و بدانند در این موقعیت چه کار کنند. شاید ناخواسته اشتباه کوچکی کرده و یا کاری کرده که از نظر خودش درست بوده است، اما از نظر ما نه. شاید عکسی را برای یکی فرستاده که نباید میفرستاد و آن عکس هم بد نبوده است. دقیقاً مثالی که خودم با آن مواجه شدم.
دانشآموزی به من میگفت: باور کن عکسی که من فرستادم، عکس خوبی بود. اما نمیدانم او چه کار کرده بود و عکس را برای مدیر مدرسه فرستاده بود و مدیر میگفت: فقط بگو پدرت بیاد، نه خودت و نه مادرت.
شاید از نظر ما دانشآموز و نوجوان ما نباید این کار را میکرد. اما با یک مسئله بزرگتر روبرو هستیم، یک سوءاستفاده، یک تهدید؛ که قطعاً شما به عنوان یک ولی و مربی میدانید که ممکن است به چه جاهای خطرناکی برسد. میدانید که ممکن است به جاهایی برسد که غیرقابل برگشت باشد.
تاکنون درباره چهار نمونه از قلدری سایبری توضیح دادم. اما یک سؤال مهم دارم. همه این موارد پیش میآید، طبیعی است، مثل فضای حقیقی. حالا چه چیزی موضوع را خطرناک میکند. موضوع اینجا خطرناک میشود که ما با یک مشکل روبرو میشویم.
آمارهای قربانیان سایبربولینگ چه میگوید؟! آمارها میگوید زیر ۱۰ درصد از دانشآموزانی که قربانی شدهاند، ممکن است کسی که قلدری کرده را بشناسند و با یک دعوا مشکل را حل کنند. حدود ۲۰ درصد ممکن است مثلاً محل تحصیلشان را ترک کنند و دیگر باشگاه نروند، وارد اجتماع نشوند و ... . معلوم است، چون آبرویشان رفته است و در آن فضا دیگر احترام قبلی را ندارند.
اما نزدیک ۶۰ درصد کار بدتری میکنند. میدانید چه میکنند؟ این ۶۰ درصد موضوع صحبت ما در این کلیپ هستند، به جای اینکه موضوع را درست حل کنند و با یک بزرگتر در میان بگذارند. خودشان تصمیم میگیرند مشکل را حل کنند. چطور؟ به آن قلدر التماس میکنند که؛ «تو را خدا این کار را نکن، خواهش میکنم این عکس را پخش نکن هر کاری گفتی، انجام میدهم.» در واقع به اخاذی او جواب مثبت میدهند، چون نگرانند این موضوع را به اطلاع والدینشان برسانند.
آن موقع است که قلدر تصمیم میگیرد، چه کار کند، شخص مجرم تصمیم میگیرد، با این قربانی خودم چه کاری میتوانم بکنم، چه بلایی میتوانم سرش بیاورم، چه سوءاستفادههایی میتوانم بکنم.
سؤال مهم این است که چرا فرزندان ما این کار را میکنند. در کلیپ بعدی در رابطه با این موضوع بیشتر صحبت میکنیم.
انتهای پیام