مسئله اعتراض مدنی یکی از موضوعات مهم دانش سیاست و حکمرانی است که میتواند نقش مستقیمی در تداوم حیات یک نظام سیاسی داشته باشد. به همین سبب، در شریعت اسلام که بخش مهمی از دستورات و احکام آن ناظر به مناسبات اجتماعی و سیاسی است، به این موضوع توجه شده است و فقهای اسلامی نیز کمابیش به این موضوع پرداختهاند.
برای روشن شدن بیشتر ابعاد حق اعتراض و اخلاق اعتراض در شریعت اسلام و سیره معصومین(ع) خبرنگار ایکنا با حجتالاسلام والمسلمین سید محمدمهدی رضویپور، استاد حوزه و دانشگاه گفتوگو کرده است که بخش اول آن را در ادامه میخوانید؛
بحث اعتراض و اینکه ما نسبت به یک واقعه معترض باشیم، یک بحثی است که هم از حیث عقلایی و اجتماعی دارای جایگاه است و هم از حیث شرعی، دینی و قرآنی. چرا؟ چون اعتراض جایی صورت میگیرد که ما میبینیم حقی ضایع شده است یا تصمیمی در مسیر اشتباه قرار گرفته که منجر به عدم عدالت شده است. در اینجا طبیعی است که اعتراض شکل میگیرد. حالا قبل از اینکه ما بیاییم در بستر فضای عمومی امروز جامعهمان و نوع کنشها و واکنشهای که در فضای اعتراضی کشور ما وجود دارد بحث کنیم، بنا به خواسته شما در سیره معصومین(ع) این مسئله را بررسی میکنیم.
در سیره اهل بیت(ع) باید دو حیث را جداگانه ملاحظه کنیم؛ اولین حیث این است که امام معصوم در جایگاه حاکمیت، فضای اعتراض را چطور مدیریت کرده است. دومین حیث این است وقتی امام معصوم در فضای حاکمیت نبوده است به چه نحوی با معترض برخورد کرده و اصلا در آن فضایی که امام در جایگاه حاکمیت نیست خود ایشان چه شیوههای اعتراضی را در پیش گرفته است. دورهای که در آن اهل بیت(ع) و ائمه(ع) ما دارای حاکمیت باشند صرفا شامل رسول الله(ص) و امیرالمومنین(ع) و تا حدی امام مجتبی(ع) است.
من میگویم قبل از اینکه این بخش را بررسی کنیم، ممکن است کسی ابتدا این سوال را بپرسد که آیا اصلا میشود به معصوم(ع) اعتراضی داشت؟ آیا در حاکمیتی که معصوم(ع) در آن حکمرانی میکند جایگاه اعتراض وجود دارد؟ این پرسش مشخصا نشان میدهد ما مفهوم واژه معصوم را نفهمیدیم و جایگاه عصمت را نتوانستیم درک کنیم که میگوییم آیا واقعا امکان اعتراض در حاکمیت معصوم وجود دارد یا نه. به عبارت دیگر، در زمانی که امام معصوم(ع) دارای قدرت سیاسی و حاکمیت است، آیا اعتراض به یک معصومی که ما میدانیم از هر خطا و هر اشتباهی معصوم است وارد است یا خیر. پس مقام وجوب اطاعت از امام چه میشود؟ من باید به عنوان یک ماموم نسبت به امام، هر آن چیزی که امام مطالبه میکند و هر راهبردی که امام در جامعه نهادینه میکند را سمعاً و طاعتا پذیرا باشم.
ایکنا ـ باز یک مسئلهای که میتوان بررسی کرد این است که اصلا حق اعتراض در صدر اسلام و حتی در زمان خلفا چه جایگاهی داشت و تلقی مسلمانان در این رابطه چه بود؟
بله، یک پرسش هم این است که در زمان خلفا یا زمانی که امامان معصوم(ع) دارای قدرت سیاسی به آن معنا نبودند و حاکمیت در اختیار آنها نبود، چه شیوههای اعتراضی شکل گرفت.
اگر الآن شما آیات قرآن را مطالعه اجمالی بفرمایید میبینید 291 آیه قرآن در خصوص این است که نسبت به ظلم و نسبت به یک حرکت اشتباه منفعل نباشید و اینکه اصولا نسبت به ظلمستیزی و اعتراض درباره مشکلات دارای زبان گویا باشید. حالا مشخصا یک آیه از قرآن را خدمت شما مثال بزنم؛ آیه 165 سوره اعراف دقیقاً نسبت به سکوت و انفعال واکنش نشان میدهد و میفرماید: «فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ»، پس قطعا اعتراض یک حق است و با توجه به اینکه این حق را باید اعمال کرد، تکلیف هم در خودش به همراه دارد.
ایکنا ـ امیرالمومنین(ع) در نهجالبلاغه مسئله اعتراض به حاکم را به عنوان یکی از حقوق حاکم نسبت به مردم ذکر میکند. این نشان میدهد که مسئله اعتراض یکی از تکالیف مردم نسبت به حاکم است.
بله، اتفاقا شهید بهشتی یک جمله زیبایی دارد که میفرماید همیشه در فضای مدیریتی خودتان یک کرسی برای مخالفان قرار بدهید؛ یعنی برای کسی که با شما همراه و هم عقیده نیست یک کرسی داشته باشید تا بتواند حرفهای خودش را به شما برساند. چرا؟ چون همان مخالفت سبب میشود که یکسری افقهای تازهای برای شما باز شود و صحبتهایی که اصلا شاید به ذهن شما یا به ذهن اطرافیان شما که با شما موافق هستند نرسد از لسان آن مخالف به ذهن شما برسد. پس ما میتوانیم اعتراض را یک امر مبارک ببینیم.
حال به بحث اصلی خودمان بپردازیم؛ در زمان رسول الله(ص) که جامعه در حال شکلگیری بود و حاکمیتی بر مدار تمدن اسلامی شکل میگرفت، در آن جامعه در فضاهای فقهی، در فضاهای اخلاقی و حتی نسبت به بعضی از قوانین اقتصادی شاهد اعتراضاتی نسبت به دستوراتی که رسول الله(ص) در جامعه بیان میفرمود هستیم و بعضیها انتقاداتی نسبت به فرامین ایشان داشتند. ما عرض کردیم در این فضا چون حاکمیت در اختیار معصوم است، خود نفس اعتراض باید مورد سوال و کنکاش قرار گیرد و بررسی کرد اصلا این اعتراضات وارد بوده است یا خیر؟ شاید بعضی از آنها از باب پیشنهاد بوده است؛ چون رسول الله(ص) در بعضی جاها از باب «و شاورهم فی الامر» میآمده مسئلهای را مطرح میکرده که مردم نظر بدهند و نظرهای مختلف مطرح شود، این غیر از مسئله اعتراض است.
بلافاصله بعد از رحلت رسول الله(ص) اتفاقی در فضای سیاسی جامعه میافتد که حاکمیت معصوم را به همراه ندارد و اتفاقا این حوادث، خودش نقطه عطفی در جامعه است. در آن فضا اعتراضاتی شکل میگیرد، مثل اعتراض عدهای از اصحاب رسول الله(ص) که حدود دوازده نفر بودند و تا چهل نفر هم عنوان شده است. این افراد برای بیان اعتراض خودشان در خانه امیرالمومنین(ع) تحصن کردند. خود این یک شیوه اعتراض است. اگر شما نگاه کنید در دهه هفتاد، با روی کار آمدن دولتی که یک نگاه سیاسی متفاوتی ارائه میکرد، جریاناتی که میخواستند در مسائل فرهنگی و اجتماعی اعتراض کنند تحصن میکردند. در آن زمان یک روش اعتراضی این بود که افراد جلوی بیوت علما و مراجع تحصن میکردند یا مثلا در یک مکان خاص مثل مسجد اعظم قم یا جلوی استانداریها و مکانهای دولتی تحصن میکردند. پس خود تحصن یک شیوه اعتراضی است. در حقیقت متحصنین میآیند به صورت کاملا مسالمتآمیز نسبت به آن واقعه یا آن قضیه اعتراض خودشان را انجام میدهند. این یک شیوه بوده که از صدر اسلام هم مشابه آن را میبینیم. حالا کار نداریم که طرف مقابل که جناح حاکمیت بوده در واکنش به این اعتراضات چطوری عمل کرده است.
ایکنا ـ منظور شما وقایع بعد از سقیفه است؟
بله، بلافاصله بعد از سقیفه و خلافت ابوبکر عدهای در منزل امیرالمومنین(ع) متحصن میشوند. دومین مورد اعتراض، اعتراض در فضای گفتوگو است. مثلا ما میبینیم وقتی که خلیفه اول برای اولین بار میخواهد در مسجد رسول الله(ص) خطبه خودش را ایراد کند، دوازده نفر از اصحاب یک به یک بلند میشوند و نقد و اعتراض خودشان را به خلیفه اول بیان میکنند. شما مشابه این مسئله را به صورت کاملا عالی در خطبه فدکیه مشاهده میکنید. در جریان بعد از سقیفه ما شخصیت فاطمه زهرا(س) را به عنوان اول مدافع جایگاه امامت و اول شخصی که میخواهد اعتراض رسمی را به جریان حاکمیت اعلام کند میشناسیم. ایشان با خطبه خواندن در مسجد که به خطبه فدکیه معروف شد، اعتراض خودش را اعلام میکند. نوع اعلام برائت حضرت زهرا(س) و نوع ادبیات ایشان باید برای ما درس باشد.
در نقطه مقابل، اشخاص دیگری هم بودند که سبک اعتراضی متفاوتی داشتند و خوب است به آن هم اشاره کنیم. وقتی تاریخ را نگاه میکنیم میبینیم یک خانمی که از نزدیکان رسول الله(ص) است یک جریان اعتراضی را به سبک دیگری راه اندازی میکند. وقتی ما تاریخ را بازخوانی کنیم میبینیم بعضی اوقات، برخی رفتارها و کنشهایی که امروز منجر به حوادث ناگوار در کشور ما میشود برخاسته از همان مدل فکری است.
در تاریخ، چه در منابع شیعه و چه اهل سنت نقل شده است که آن خانم نسبت به عملکرد یکی از خلفا نارضایتی و اعتراض داشت تا جایی که در یکی از برخوردها که با خلیفه داشت، نعلین رسول الله(ص) را دستش گرفت و گفت چطور هنوز لباس رسول الله(ص) هست، موی رسول الله(ص) هست ولی شما دارید خلاف سنت رسول الله(ص) عمل میکنید؟ وقتی که خلیفه نسبت به این انتقادات بیتوجهی کرد، آن خانم از شدت این تعبیر را به کار برد که ای مردم، این پیر یهودی را بکشید. در نتیجه این برخورد، مدل اعتراضی جامعه به سمت آشوب میرود و کار به جایی میرسد که خلیفه به قتل میرسد. شما میبینید که امیرالمومنین(ع) در همان فضا مدام مردم را دعوت به آرامش میکند و دو طرف را به خویشتنداری دعوت میکند.
اصلا وقتی حق خود حضرت در قضیه خلافت غصب شد، نوع اعتراض ایشان اعتراض هیجانی و منجر به خشونت نبود، چرا؟ چون ایشان حفظ حکومت و آرامش در جامعه را اولویت میدانست. با این حال شما مشاهده میکنید که امیرالمومنین(ع) در ایام خلفا، در خانه انصار حضور پیدا میکند و برخی مسائل را به آنها یادآوری میکند و تذکر میدهد. خود این یک روش اعتراضی است؛ یعنی به یاد آوردن یک سری حقوق نسبت به کسی که دارد یک حقی را پایمال میکند. ما الان چقدر در این زمینه موفقیم؟ مثلا الان در فضای اقتصادی دولتمردان ما یک راهبردی را در پیش میگیرند که خلاف اسناد بالادستی و چشماندازها است. خب اینها نیاز به تذکر دارد، مثل کاری که اهل بیت(ع) انجام میدادند.
در مجموع شما یک جا پیدا نمیکنید که اعتراضات هیجانی و توام با آشوب مورد تایید اهل بیت (ع) قرار گرفته باشد. حتی حرکتی که سید الشهدا(ع) داشت و قیامی که از مدینه آغاز کرد، هیچ وقت خروج و قیامی نبود که حضرت از ابتدا دست به اسلحه ببرد. اتفاقا حضرت مدام با گفتوگو پیش میرود اما وقتی میبیند آنها دنبال گفتوگو نیستند، حضرت فضا را به شکلی پیش میبرد که تنش به کمترین حد ممکن برسد، لذا از مدینه خارج میشود.
ایکنا ـ البته چنانکه در خطبه منا مشاهده میکنیم، بیان حضرت بیان تندی است.
بله، بالاخره گفتوگو مراحلی دارد. یکجا شما میدانید طرف مقابل با ملایمت اصلاح پیدا نمیکند و حرف حق را نمیپذیرد، لذا باید تند برخورد کنید. شما در جریان عاشورا اوج این داستان را میبینید. وقتی حضرت در مکه مشاهده میکنند اینها حاضر هستند زیر حولههای احرام شمشیر حمل کنند، حضرت دیگر کوتاه نمیآیند. با این حال حتی در خود کربلا در خطبههایی که سید الشهدا(ع) میخواند، مدام دارد به اینها تذکر میدهد که چرا میخواهید خون من را بریزید. پس میبینید که سیره اهل بیت(ع) در فضای اعتراض، سیرهای نیست که منجر به آشوب بشود، منجر به انحطاط امنیت جامعه بشود، ولو اینکه طرف مقابل از جایگاه حق و عدالت خیلی دور باشد. بالاخره جریان سقیفه از نگاه جریان شیعی دقیقا نقطه مقابل اهل بیت(ع) بود اما نوع مواجهه اهل بیت(ع) با آن سیستم هم مواجهه اعتراض خشونتآمیز نبود. حتی وقتی طرف مقابل دست به خشونت میزند و طبق نقل شیعه و سنی، به خانه حضرت زهرا(س) هجوم میبرد، شما باز خویشتنداری امیرالمومنین(ع) را مشاهده میکنید، خویشتنداری حضرت فاطمه(س) را مشاهده میکنید، تا جایی که انسان متحیر میشود که این حد خویشتنداری برای چیست.
پس در نگاه اهل بیت(ع) یک اولویتهایی در اعتراض هست و اصلا نوع مواجهه ایشان با معترضین و نوع بیان اعتراض در سیره اهل بیت(ع) خیلی جای بحث و بررسی دارد. اگر بخواهیم سیره آنها را در این چهار دهه تطبیق بدهیم متاسفانه ما خیلی از آنها فاصله گرفتیم و اصلا دریافت صحیحی از اعتراض اهل بیت(ع) در نوع اعتراضات ما وجود ندارد. غالبا اعتراضات ما تبدیل یک هیجاناتی میشود که نادرست است و منجر به این میشود که ما هیچ وقت فضا و بستری برای اینکه بتوانیم اعتراض صحیح خودمان را اعلام کنیم نداشته باشیم. از طرفی با توجه به موقعیت سیاسی و جغرافیایی کشورمان، دشمن به راحتی میآید و از اعتراضات ما سوء استفاده میکند و خواستههای خودش را در این اعتراضات پیگیری میکند و آن را در قالب آشوب و خشونت پیش میبرد که نهایتا منجر به وقایع ناگواری میشود که در این ایام همه ما با آن روبرو هستیم.
ایکنا ـ میتوانم از فرمایش شما اینطور برداشت کنم که روش اعتراضی ائمه(ع) بیشتر ناظر به فضای گفتوگو بود و هیچگاه مواجهه مستقیم نداشتند؟
چرا؛ مواجهه مستقیم داشتند. همان خطبه حضرت زهرا(س) یک نوع مواجهه مستقیم است. اگر بخواهیم سیره اعتراضی حضرت صدیقه طاهر(س) را واکاوی کنیم، اتفاقا یکی از مهمترین نمادهای آن سلاح اشک حضرت زهرا(س) است. شاید خیلیها بگویند این نشانه ضعف است، ولی این اشک سوال ایجاد میکند که این خانم چرا دارد گریه میکند، چرا اشک میریزد. این یکی از حرکتهای اعتراضی حضرت زهرا(س) بوده است. حتی امیرالمومنین(ع) برای اینکه این مسئله یک ساختار داشته باشد، حاضر میشود بیت الاحزانی را در فضای بیرون از شهر مدینه در کنار قبرستان احد مهیا کند. بنابراین شما میبینید که قالبهای اعتراضی اهل بیت(ع) خیلی متفاوت است، اما شما نمیتوانید از هیچ کدام از آنها برداشت مواجهه خشونتآمیز داشته باشید، یعنی اغلب به صورت دعوت به گفتوگو و خطبهخوانی و تحصن و حتی استفاده از اشک یا استفاده از دعا بوده است. مثلا مدل اعتراضی امام سجاد(ع) بعد از شهادت پدرشان در قالب ادعیه است و حضرت دارند با این ادعیه، فطرت انسانی مسلمانان را بیدار میکند.
ایکنا ـ اینکه شما میفرماید مدل اعتراضی ائمه(ع) عموما بر مدار گفتوگو بود شاید به دلیل عدم همراهی مردم بود؛ مثلا در قضیه امام حسین(ع) بالاخره وقتی نامهای نوشته میشود و جمعی اعلام طرفداری میکنند حضرت به سمت آنها حرکت میکند. با این توصیف در قضیه حضرت زهرا(س) و سایر ائمه(ع) به نظر میرسد جوّ حاکم و عموم مردم با ائمه(ع) همراهی نمیکردند. لذا ائمه(ع) نیز از باب اینکه جهاد تبیین شود و مردم به قیام تحریک شوند و علیه دستگاه حکومت اقدامی کنند به گفتوگو و خطبهخوانی روی آوردند. طبیعتا اگر امام میخواست به تنهایی اقدام کند قطعا به شکست میانجامید. لذا باید قبل از آن گفتمانسازی انجام میشد.
مؤید فرمایش شما این است که در بحث اعتراض، همیشه جمهوریت نقش رکن و ستون اساسی را ایفا میکند. خود امیرالمومنین(ع) 25 سالی نسبت به جریان خلفا معترض بود اما وقتی که مردم به سمت حضرت میآیند، حضرت رهبری آنها را میپذیرد و میفرماید: «لَولا حُضُورُ الحاضِرِ، و قِيامُ الحُجَّةِ بِوُجودِ الناصِرِ، و ما أخَذَ اللّه ُ عَلَى العُلَماءِ أن لا يُقارُّوا على كِظَّةِ ظالِمٍ، و لا سَغَبِ مَظلومٍ ، لأَلقَيتُ حَبلَها على غاربِهِا» یعنی اگر که نبود که همه شما به سمت من آمدید و حجت برای من تمام شد که بخواهم کرسی حکومت را در دست بگیرم که یکی از شئون امامت است، این کار را نمیکردم. به هر حال جمهوریت در فضای اعتراض نقش اساسی دارد.
با این حال یک وقتی برای بیدار کردن دلهای مردم، نوع اعتراض مانند حضرت صدیقه طاهر(س) با اشک چشم صورت میگیرد، یک وقتی هم برای بیداری دلهای مردم و از باب جهاد تبیین، خطبه فدکیه قرائت میشود. در ماجرای خطبه فدکیه حضرت صدیقه(س) به مسجد میآید و در جلوی خلیفه و حاکم وقت خطبه میخوانند تا دلهای مردم بیدار بشود. یک وقتی هم برای بیدار شدن دلهای مردم، ائمه(ع) اعتراض خودشان را در غالب تحصن نشان میدهند تا جامعه بیدار بشود. در عین حال شما میبینید در قضیه قتل خلیفه سوم، مدل اعتراضی خشونتآمیزی که شکل گرفت مورد تایید امام معصوم نبود و امام دعوت به آرامش میکرد. حتی وقتی معترضینی که فضا را تبدیل به آشوب کردند، آمدند آب را به روی عثمان بستند، امیرالمومنین(ع) به فرزندانش دستور میدهد به خلیفه آب برسانند. بالاخره خلیفه اقداماتی کرده بود که مردم این طور به میدان آمده بودند و اعتراض و آشوب میکردند اما باز میبینید که امیرالمومنین(ع) نسبت به اقدامات غلطی که آشوبگران و معترضین در آن فضای علیه عثمان شکل دادند رویه متفاوتی داشتند و مردم را به آرامش و عقلانیت دعوت میکردند.
نمونه دیگر جنگ صفین است. این جنگ چند سال طول کشید و در آن هزار صحابی کشته شدند. در جریان جنگ، سپاهیان امیرالمومنین(ع) شریعهای که دست سپاه معاویه بود را میگیرند. در این شرایط سپاه حضرت روحیه گرفته بود و میخواست حمله بکند و کار را تمام کند ولی امیرالمومنین(ع) به سپاهیان میفرماید که همین مقدار کفایت میکند و آب را هم به روی سپاه معاویه باز میکند. نهایتا کار به جایی میرسد که بعضی از سپاهیان امیرالمومنین(ع) اعتراض میکنند که تو چرا نمیجنگی؟ ما زن و بچهمان را رها نکردیم که بیاییم اینجا وطن جدید پیدا کنیم، ما آمدیم اینجا با معاویه بجنگیم. حضرت در پاسخ میفرمایند چرا این حرف را میزنید؟ آنها پاسخ میدهند بهخاطر اینکه بین سپاهیان این حرف پیچیده که علی(ع) یا از جنگ با آنها میترسد یا اکراه دارد. حضرت در پاسخ میگویند اقدام من از سر ترس نیست بلکه بهخاطر این است که تا جایی که میشود طرف مقابل به حقانیت ما پی ببرد و بفهمد ما دنبال جنگ و به هم ریختن اوضاع نیستیم. پس در فضایی که یک بخشی از جامعه دچار هیجاناتی میشود که منجر به یک سری اتفاقات ناگوار میشود امام در شیوه برخوردیاش به ما میآموزد تا جایی که میشود فکر طرف مقابل را روشن کنید و دنبال جنگ و مقابله سخت و تلخ نباشید.
خلاصه کلام اینکه در سیره اهل بیت(ع) چه آن جاهایی که دارای حاکمیت بودند و چه جاهایی که حاکمیت نداشتند، شما شیوههای اعتراض را کاملا معقولانه میبینید و مدل گفتوگوها و مدل کنشها کاملا با محوریت دعوت به آرامش است. ادامه دارد...
انتهای پیام