مهدی مطهرنیا، آیندهپژوه سیاسی و اجتماعی و استاد علوم سیاسی دانشگاه، در گفتوگو با ایکنا درباره الزامات شکلگیری گفتوگوی سازنده در عرصههای مختلف به ویژه در حوزه سیاسی و میان حاکمان و منتقدان گفت: به گفتوگو باید به منزله مقدمهای برای گفت و شنود توجه کرد. از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون گفتوگو وجود داشته و هر کسی سخن خود را گفته و دیگری هم سخن دیگری را بیان کرده است و به عبارتی هیچکس حرف دیگری را نمیشنود.
وی افزود: مسئولان و مقامات کشور زیاد سخن میگویند در حالی که در هیچ کجای جهان این حجم از سخنرانی و صحبت از مسئولان یک نظام در جهان مشاهده نمیشود. گویی که وظیفه حکام سخنوری است در حالی که دیگران هم باید سخن بگویند و مسئولان هم بشنوند، هم به جان بخرند و هم در شنیدن انتقادات سعه صدر داشته باشند. اینکه با کوچکترین نقد از سوی اقشار مختلف جامعه از هنرمند، ورزشکار، کارگر، استاد دانشگاه و ...برخورد شود، دیگر نمیتوان از وجود گفتوگو سخن گفت مگر اینکه منظور از گفتوگو آن باشد که یکی سخن بگوید و دیگری بشنود.
مطهرنیا با بیان اینکه امروز باید از گفتوگو به گفت و شنود عبور کرد، گفت: به مسئله گفت و شنود باید بها داد و در شنیدن سعه صدر داشت. شنیدن هم به این معنا نیست که سخن را از یک گوش گرفته و از یک گوش دیگر خارج کنید. به تعبیر یک دهان و دو گوش، انسان باید حداقل دو برابر آنچه میگوید از دیگران بشنود و این شنیدن باید در فضای آزاد گفتن دیگران حاصل شود نه در فضای مدیریتشده و گزینشی و لذاباید فضای آزاد گفت و شنود را ایجاد کرد. زیرا میتوان منتقد را از دور خارج کرد اما به ناگاه با کمیتی از منتقدان مواجه خواهیم شد که دیگر جامعه هر چه شما بگویید، حتی اگر درست باشد، دیگر نخواهد شنید و اینجاست که اهمیت گفت و شنود مشخص شود.
این آیندهپژوه سیاسی و اجتماعی بیان کرد: شنیدن در حقیقت همان تعمق کردن و برخورد با گفتهها بر مبنای عقلانیت انتقادی است. عقلانیت انتقادی به معنای نفی آنچه از سوی دیگری گفته میشود نیست، بلکه دقت کردن در زوایای گفتههاست و اگر این فرآیند گفت و شنود شکل نگیرد، فقط شعاری بدون شعور عملیاتی سر داده شده که چون شعور عملیاتی ندارد پس از مدتی رنگ میبازد.
وی با بیان اینکه امروز جامعه ملی ما واژه گفتوگو را جدی نمیگیرد، در تشریح دلایل آن گفت: سالهاست مسئولان اعلام میکنند اهل گفتوگو هستند و سخن دیگری را می شنوند، در حالی که شنیدن به معنای گوش دادن و کار خود را ادامه دادن نیست بلکه شنیدن با هدف اصلاح امور و ایجاد تحول است. اکنون در میان شیرها، روباها و شترها؛ به تعبیر جامعهشناسی سیاسی نخبهگرا، انتقاد از وضعیت موجود حجم بالایی را دارد و کمیت منتقدان در تودههای مردم بسیار بیشتر از بخش نخبگان است و جامعه جلوتر از همه آنها حرکت میکند و وقتی جامعه جلوتر حرکت کرده و احساس رنگباختگی کند دیگر نمیتوان با واژه گفتوگو و ابزار آن او را مدیریت کرد.
این استاد پیشین علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی یادآور شد: اینجا منظور، گفتوگوی هدفمند و دارای موضوع مشخص در حوزه سیاست است اما اگر هدف از گفتوگو اعمال اراده خود در قالب گفتوگو باشد و به دیگران اجازه گفتن داده نشود و اگر علیرغم شنیدن گفتههای دیگران، آن سخنان در معرض اقدام عملیاتی و اجرایی قرار نگیرد، راه به جایی نخواهد برد. در واقع مقدمه گفت و شنود، گفتوگو است و نتیجه گفت و شنود باید تغییر در رفتارها و کنشها باشد و عدم تحقق این هدف موجب رنگ باختن این شعارها و عدم باور جامعه به این شعار است که موجب میشود مسئله در ادامه خود را شدیدتر و غلیظتر به نمایش میگذارد.
مطهرنیا تصریح کرد: امروز سخن از گفتوگو به معنای نوعی عقبنشینی از مواضع گذشته است و نمیتوان امروز به مانند سالهای 96 و 98 با مردم رفتار کرد و فردای امروز نیز حتی نمیتوان به مانند امروز با معترضان وارد صحبت شد. وقتی نقد در محیط دانشگاه؛ به منزله مکان نمادین نقد و گفتوگو، برای استاد و دانشجو هزینه داشته باشد، آنگاه نمیتوان جامعه را دعوت به گفتوگو کرد.
وی با بیان اینکه نظام باید دانشگاه را به منزله عرصه اصلی انتقاد، گفتوگو و مجادله بپذیرد، گفت: وقتی باب این مسائل در این محل اصلی بسته شود آیا میتوان به بهانه یک برنامه گفتوگو محور در صدا و سیما یا کرسیهای مختلف سخن از گفتوگو کرد؟
مطهرنیا در پاسخ به این سؤال که در ذهن برخی مسئولان گفتوگو به مثابه رفع شبهه شکل گرفته و فرض آنها از ابتدا این است که نظر طرف مقابل غلط و انحرافی است و به گفتوگو را به منزله ابزاری برای تبیین و هدایت دیگری مینگرند؛ اساسا این دیدگاه تا چه حد مانع گفتوگو و به عبارت بهتر گفت و شنود است، گفت: برخی مسئولان کشور خود را علامه دهر میدانند و به واسطه داشتن برخی عناوین علمی تصور میکنند هر آنچه میگویند درست است و هر آنچه دیگران میگویند از نادانی، تردید و شبهه برمیخیزد یا برگرفته از اندیشه دشمنان است. وقتی طرف مقابل در یک موضع برابر به رسمیت شناخته نشده، به نادانی متهم شده و نفوذی دشمن خوانده شود، دیگر نمیتوان گفتوگو کرد و اینها الفبای برقرار شدن فرآیند گفتوگو است.
این آیندهپژوه سیاسی و اجتماعی با اشاره به دانایی جامعه امروز، گفت: من در دهه 80 گفتم این جامعه به طرف «مازاد نشانگان» میرود و یک روایت چیدهشده را نمیپذیرد و یک روایت مسلط را رد میکند. در نظام بینالملل در قرن 21 تکثرگرایی پذیرفته شده و دیگر یک نفر نمیتواند بگوید هر آنچه من میگویم درست است و غیر از آن درست نیست و هرچه دیگران غیر از آن میگویند یا شبهه یا تحت نفوذ بیگانه است و لذا در این وضعیت دریچه نگرش به گفتوگو دچار یک بافتار کلاممحورانه، صفر و یکی و سفید و سیاه است. به عبارتی کسانی که از طریق گفتوگو به دنبال رفع شبهه طرف مقابل هستند تعارف میفرمایند چون اساسا با این نگاه طرف مقابل را قبول ندارند.
مطهرنیا درباره ارزیابی خود از درس گرفتن مسئولان از مجموعه اتفاقات اخیر برای باز کردن مسیر گفتوشنود گفت: نظام در صحنه عمل در حال دیدن واقعیت است. امروز پس از صحبتهای رهبر معظم انقلاب مبنی بر اینکه تا حد ممکن فضا را امنیتی نکنید، یک حالت کمتر امنیتیشده در خیابانها حاکم شده و این میتواند مقدمه خوبی باشد اما نباید در این مقدمه متوقف شد و باید در ادامه به مجموعه منتقدان دلسوز از اقشار مختلف احترام گذاشته شود و گرنه این زخم در زمان دیگری دوباره سر باز خواهد کرد.
این استاد دانشگاه تأکید کرد: متأسفانه هر آن کس که تبعیت منفعتطلبانه کرد جایگاه بیشتری گرفت و ارزش بیشتری در سیستم پیدا کرد و همین افراد هستند که امروز علیرغم اعلام آمادگی مسئولان برای گفتوگو، نمیخواهند باب گفت و شنود در نظام باز شود و لذا در ذهن مقامات عالی کشور هراس میافکنند اما هر چه این گفت و شنود دیرتر انجام بگیرد پیامدهای بیشتری برای آینده کشور خواهد داشت.
وی در پایان اظهار کرد: ممکن است امروز این جریان آرامتر شود اما هرچه آرامتر شود، سازماندهی بیشتری به خود میگیرد و در اتفاق بعدی بدتر و قویتر ظاهر میشود، مگر اینکه نظام یک سری تحولات واقعی را ایجاد کند. تحول یا Evolution با انقلاب یا Revolution تنها یک حرف تفاوت دارد اما اگر جلوی تحولات بزرگ گرفته شود، از منظر علم سیاست، ارجاع به انقلاب امری طبیعی و گریزناپذیر خواهد بود.
گفتوگو از مهدی مخبری
انتهای پیام