دلی که هوای قرآن کرد و راهی شکنجه‌گاه شد
کد خبر: 4077935
تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱۴۰۱ - ۰۷:۰۴

دلی که هوای قرآن کرد و راهی شکنجه‌گاه شد

شبی در زندان در حالی که از هر سلول ناله‌ای استغاثه‌آمیز به گوش می‌رسید، با صدای ملکوتی قرآن ناگاه دژخیمان زندان وارد شدند و مرحوم طالقانی را بردند و بعد از مدتی در حالی که تن شریفشان در زیر تازیانه آنان سیاه شده بود او را برگرداندند، با اینکه هم‌سلولی‌هایشان خواهش کردند که از ادامه قرائت قرآن چشم بپوشند، ولی مرحوم طالقانی در جواب گفت: امشب دلم گرفته و هوای تلاوت قرآن را کرده است و شکنجه آنان تأثیری در من ندارد.

آیت الله سیدمحمود طالقانی نوزدهم شهریورماه سالروز وفات آیت‌الله سیدمحمود طالقانی، اولین امام جمعه تهران است. وی روحانی مبارز و نواندیشی بود که در شکل‌گیری انقلاب اسلامی سهم مهمی بر عهده داشت که به‌مناسبت فرارسیدن این روز، با تکیه بر کتاب «پای درس علما»، تألیف حجت‌الاسلام والمسلمین محمدتقی صرفی‌‎پور، به زندگانی بابرکت این عالم بزرگ جهان تشیع و اسلام نگاهی کرده‌ایم که تقدیم مخاطبان ایکنا می‌شود.

آیت‌الله سیدمحمود طالقانی در خانواده‌ای اهل علم و فضیلت و دارای روحیات انقلابی و ضد ظلم رشد و برای نخستین بار در مکتب پدرش ابوالحسن آغاز به یادگیری مفاهیم اسلامی ‌و درس تقوا کرد.

وی در سال ۱۲۸۹ هجری شمسی در گلیرد طالقان به دنیا آمد و پس از گذراندن دروس مقدماتی در مدارس رضویه و فیضیه قم تا سال ۱۳۱۷ تحصیل را تا درجه اجتهاد ادامه داد.

طالقانی خواندن و نوشتن را در طالقان و تهران آموخت و در حدود سال ۱۳۰۱ به حوزه علمیه قم و در سال ۱۳۱۵ به نجف رفت و در محضر بزرگانی از جمله آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری، آیت‌الله سیدابوالحسن اصفهانی، آیت‌الله شیخ محمدحسین غروی‌کمپانی و آیت‌الله آقاضیاء عراقی درس آموخت.

طالقانی در سال ۱۳۱۸ با انتشار اطلاعیه‌ای در اعتراض به سیاست‌های رضاشاه درباره کشف حجاب فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد، اما به‌دلیل همین اقدام زندانی شد و پس از آن چند بار دیگر نیز به‌دلیل اعتراضاتش به رژیم به زندان محکوم شد.

او پس از شهریور ۱۳۲۰ با تأسیس کانون اسلام به تفسیر قرآن برای عموم مردم پرداخت تا جایی که گروه‌های مختلف دانشجویی برای شرکت در این جلسه‌ها شرکت می‌کردند و این‌چنین بود که وی با تشکیل این کانون عملاً به‌طور رسمی مبارزه خود را علیه رژیم طاغوت آغاز کرد.

پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مرحوم طالقانی به مبارزات خود علیه رژیم ادامه داد تا اینکه ساواک وی را به جرم مخفی کردن نواب صفوی در خانه‌اش دستگیر کرد و بار دیگر به زندان انداخت، اما این زندان کوتاه و موقتی بود و طالقانی به‌زودی آزاد و فعالیت دوباره را آغاز کرد.

آیت‌الله طالقانی در سال ۱۳۳۸ به همراه میرزا خلیل کمره‌ای در کنفرانس بیت‌المقدس شرکت کرد و از طرف آیت‌الله بروجردی برای رساندن پیام ایشان به شیخ شلتوت راهی مصر شد. او به دنبال مبارزات و فعالیت‌های سیاسی‌ در سال ۱۳۴۱ همراه با اعضای نهضت آزادی برای مدتی به زندان رفت و بار دیگر در سال ۴۲ پس از قیام ۱۵ خرداد دستگیر و به ۱۰ سال زندان محکوم شد که البته در سال ۱۳۴۶ به‌دنبال عفو عمومی آزاد شد.

یکی از هم‌سلولی‌های مرحوم طالقانی در بیان خاطره‌ای گفته است: شبی در زندان در حالی که از هر سلول ناله‌ای استغاثه‌آمیز به گوش می‌رسید یکی آه می‌کشید و دیگری از درد شکنجه به خود می‎پیچید و خدا را به یاری می‎طلبید و شخص دیگری در آتش تب می‎سوخت و در هذیان، عزیزانش را به نام می‎خواند، صدای ملکوتی قرآن از مرحوم طالقانی به گوش می‌رسید که می‌فرمود: «وَالنَّازِعَاتِ غَرْقًا؛ قسم به فرشتگان که جان کفار را به سختی بگیرند»، «وَالنَّاشِطَاتِ نَشْطًا؛ قسم به فرشتگانی که جان اهل ایمان را به راحتی بگیرند» ناگاه دژخیمان زندان وارد شدند و مرحوم طالقانی را بردند و بعد از مدتی در حالی که تن شریفش در زیر تازیانه آنان سیاه شده بود او را برگرداندند، اما باز صدای قرآنش به گوش رسید: «وَالسَّابِحَاتِ سَبْحًا؛ قسم به فرشتگانی که با کمال سرعت فرمان خدا را انجام می‎دهند»، «فَالسَّابِقَاتِ سَبْقًا؛ قسم به فرشتگانی که در نظم عالم از همه پیش جسته و قسم به مؤمنانی که در جهاد با کفار به امر خدا از هم سبقت می‎گیرند» باز صدای زندانبان شنیده شد که آمدند و مرحوم طالقانی را بردند و او را شکنجه کردند و برگرداندند، مجدداً صدای قرآن او بلند شد و با اینکه هم‌سلولهایش از او خواهش کردند که از ادامه قرائت قرآن چشم بپوشند، زیرا زندانبانان اهل ترحم نبودند ولی مرحوم طالقانی در جواب گفت: امشب دلم گرفته و هوای تلاوت قرآن را کرده است و شکنجه آنان تأثیری در من ندارد آنگاه خواند «فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا؛ قسم به فرشتگان تدبیرکننده عالم خلقت» باز در سلول باز شد و پیکر او را کشان‎کشان به شکنجه‎گاه بردند هنگامی که او را آوردند دیگر وقت خروس‌خوان صبح بود و از جای تازیانه‌ها خون می‌چکید.

روزی مرحوم طالقانی در خیابان‌های تهران می‎رفتند که پاسبانی جلو ایشان را گرفت و از ایشان مجوز لباس روحانیت را خواست، مرحوم طالقانی گفتند ندارم، پاسبان از جیبش یک قیچی درآورد و خواست لباس مرحوم طالقانی را ببرد! آیت‌الله طالقانی چنان کشیده‌ای به صورتش زد که افتاد، پاسبان سوتش را درآورد و پلیس‌ها را خبر کرد، آنها آمدند و آیت‌الله را به زندان بردند.

وی در مردادماه سال ۱۳۵۸ امام‌جمعه تهران می‎شود و به دستور امام خمینی(ره) اولین نماز جمعه تهران را برگزار می‌کند و بعد از آن پنج نماز جمعه دیگر هم خواند.

آیت‌الله طالقانی در آخرین نمازجمعه که در بهشت زهرا برگزار شد، هنگام افتتاح غسالخانه جدید این مرکز، به غسال این غسالخانه گفته بود: «من اولین کسی هستم که در این مرکز باید مرا بشویی پس در شستن من دقت کن و مرا خوب بشوی.»

آیت‌الله طالقانی سرانجام در نخستین ساعات سحرگاه نوزدهم شهریور سال ۱۳۵۸ پس از سال‌ها تلاش خستگی‌ناپذیر، فعالیت سیاسی و مبارزه با رژیم پهلوی دارفانی را وداع گفت و در میان اندوه هزاران نفر از مردم تهران تشییع و به دیدار معبودش شتافت.

پیام امام خمینی(ره) به‌مناسبت رحلت آیت‌الله طالقانی

بنیانگذار فرزانه انقلاب اسلامی پس از اطلاع از رحلت آیت‌الله سیدمحمود طالقانی در ۱۹ شهریور ۱۳۵۸ در پیامی، گفت: «عمر طولانی این عیب را دارد که هر روز عزیزی را از دست می‏‌دهد و به سوگ شخصیتی می‏‌نشیند و در غم برادری فرو می‌رود.

مجاهد عظیم‌الشأن و برادر بسیار عزیز حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین آقای طالقانی از بین ما رفت و به ابدیت پیوست و به ملأ اعلی با اجداد گرامش محشور شد، برای آن بزرگوار، سعادت و راحت و برای ما و امت ما، تأسف و تأثر و اندوه.

آقای طالقانی یک عمر در جهاد و روشنگری و ارشاد گذراند، او یک شخصیتی بود که از حبسی به حبس و از رنجی به رنج دیگر در رفت و آمد بود؛ و هیچ‌گاه در جهاد بزرگ خود سستی و سردی نداشت، من انتظار نداشتم که بمانم و دوستان عزیز و پر ارج خودم را یکی پس از دیگری از دست بدهم.

او برای اسلام به منزله حضرت ابوذر بود؛ زبان گویای او چون شمشیر مالک اشتر بود؛ بُرنده بود و کوبنده، مرگ او زودرس بود و عمر او با برکت.

رحمت خداوند بر پدر بزرگوار او، که در رأس پرهیزکاران بود، و بر روان خودش که بازوی توانای اسلام، من به امت اسلام و ملت ایران و عائله ارجمند و بازماندگان او، این ضایعه بزرگ را تسلیت می‏‌دهم، رحمت بر او و بر همه مجاهدان راه حق. و الاسلام علی عباد اللَّه الصالحین.»

انتهای پیام
captcha