جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا عصر 25 تیر عربستان سعودی را ترک کرد و اولین سفر خاورمیانهای خود را پس از چهار روز حضور در منطقه به پایان رساند. گمانهزنیها در مورد نتایج این سفر و تأثیرات آن از هم اکنون آغاز شده است.
بسیاری عقیده دارند علاوه بر مسائلی مانند بازار نفت و ایران، مسئله عادیسازی روابط عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی از مهمترین مسائلی بود که در این سفر مطرح و در مورد شتاب دادن به روند عادیسازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی صحبت شد.
گای برتون (Guy Burton)، کارشناس مهمان در مرکز خاورمیانه دانشگاه کینگز لندن است. وی پیش از این در زمینه روابط بینالملل و سیاستهای عمومی در دبی، مالزی، اقلیم کردستان عراق و فلسطین مطالعات زیادی را انجام داده است. علایق تحقیقاتی وی شامل نقش قدرتهای نوظهور در جهان چندقطبی با محوریت خاورمیانه است. گفتوگوی ایکنا با این کارشناس مسائل خاورمیانه در مورد این سفر و نتایج آن در ادامه میآید.
ایکنا ـ در روزهای اخیر شاهد سفر جو بایدن به خاورمیانه بودیم. به نظر شما اهداف اصلی بایدن از این سفر چه بود؟
همانطور که بایدن در مقاله واشنگتنپست خود گفت، او میخواهد حضور آمریکا در منطقه و روابط خود را با متحدان و شرکای خود تقویت کند. او این کار را راهی برای رفع برخی از شک و تردیدهایی میداند که برخی از رهبران این کشورها نسبت به شخص او و به طور کلی در مورد تعهد آمریکا به منطقه دارند.
ایکنا ـ برخی معتقدند هدف بایدن از سفر تلآویو به نوعی چراغ سبز رژیم صهیونیستی برای ادامه سیاستهای توسعهطلبانه خود علیه فلسطینیان است. نظر شما چیست؟
اگر این اتفاق بیفتد، فکر نمیکنم این هدف خود بایدن باشد. دولت او بیش از دولت قبلی به بهبود روابط با فلسطینیها تمایل داشته است و بنابراین او از موضوع گسترش شهرکسازی در سرزمینهای اشغالی چشمپوشی نمیکند. با این اوصاف، فکر نمیکنم آمریکاییها در مورد فلسطین به اندازه کافی عملگرا باشند.
شاید گفتن این موضوع سخت باشد، اما از نگاه واشنگتن و بسیاری از پایتختهای منطقه، مسئله فلسطین دیگر آنقدرها محور نیست. در عوض، اختلاف بر سر خلیج (فارس) و رقابت بین کشورهای عربی و اسرائیل با ایران است.
همچنین توافقنامه عادیسازی موسوم به صلح ابراهیم بین امارات و اسرائیل (و بحرین، مراکش و سودان) در دو سال پیش، فقط نشان میدهد که فلسطینیها چه در رابطه با رژیمهایی که با اسرائیل به توافق رسیدهاند و چه در تأثیری که (توافق ابراهیم) در سیاست اسرائیل و فلسطین داشته است چقدر به حاشیه رفته است.
ایکنا ـ به نظر میرسد دولت جو بایدن به دنبال تسریع روند عادیسازی روابط کشورهای عربی و بهویژه عربستان سعودی با تلآویو است. این موضوع چقدر صحت دارد؟
اگر اوضاع بین اسرائیل و سعودیها از منظر آمریکا عادی شود، کار بسیار آسانتر میشود. این بدان معناست که آنچه در حال حاضر یک رابطه ضمنی و مخفیانه است (البته رابطهای ضعیف) آشکار شده و به ایالات متحده این امکان را میدهد که برخی از سیاستهای خود در منطقه را به شیوهای منسجمتر تنظیم کند (یعنی دست بازتر آمریکا، اسرائیل و عربستان برای تشکیل ائتلافی علیه ایران).
من شک دارم که عادیسازی اتفاق بیفتد. احتمالا نه در این سفر و شاید هم امسال رخ ندهد. اما شتاب در مورد آن وجود دارد و به اندازه کافی در رسانهها در مورد آن صحبت میشود که وقتی رخ دهد چندان تعجبآور نخواهد بود. با این حال، استدلالهایی وجود دارد که نشان میدهد مردم عربستان چنین اقدامی را نمیپذیرند.
ایکنا ـ برخی معتقدند با توجه به کاهش احتمال بازگشت آمریکا به برجام، دولت بایدن به دنبال تشکیل نوعی ناتوی عربی در خاورمیانه برای مقابله با ایران است. نظر شما در این باره چیست؟
در مورد این موضوع و توسط ترامپ صحبتهایی شده است: به اصطلاح اتحاد استراتژیک خاورمیانه. بنابراین این یک حرکت جدید نیست. به نظر میرسد در این مورد اجماع بینحزبی وجود دارد که متحدان و شرکای منطقهای آمریکا باید خودشان برای ثبات و امن کردن خاورمیانه تلاش بیشتری کنند. با این اوصاف، پیشبرد این دستور کار نیز این تصور را تشدید میکند که ایالات متحده ممکن است تمایل کمتری برای عبور از آن داشته باشد: به نظر میرسد که حضور (آمریکا) در منطقه کمتر متعهدانه و کمرنگ شده است.
من فکر میکنم که این امکان برای ایالات متحده وجود دارد که دستور کار انجمن مطالعات خاورمیانه (MESA) را همزمان با رویکردهای متفاوت دولتها نسبت به برجام پیش ببرد. در دوران ترامپ واضحتر بود که پیشنهاد امنیتی جایگزین برجام است. برای بایدن، من گمان میکنم که او هر دو را میخواهد، اما اگر مذاکرات برجام در نهایت با شکست مواجه شود، این ممکن است جایگزین مفیدی باشد. به طور خلاصه، من فکر نمیکنم این دو (برجام و تشکیل ناتوی عربی) لزوماً به هم مرتبط باشند.
ایکنا ـ این سفر چه تأثیری بر محبوبیت بایدن و احتمال موفقیت حزب دموکرات در انتخابات میان دورهای نوامبر دارد؟
مطمئن نیستم که سیاست خارجی در زمان انتخابات چنین موضوع مهمی را که ما فکر میکنیم بازی کند. مطمئناً، لابی یهودی و آمریکاییهای یهودی ممکن است تا حدی تحت تأثیر عملکرد بایدن در خاورمیانه باشند، اما فکر نمیکنم که برای اکثر رأیدهندگان چشمشان به آنچه اتفاق میافتد باشد.
آنها بیشتر نگران اتفاقاتی هستند که در خانه میافتد، بهویژه هزینه زندگی، دستمزدها که با افزایش قیمتها هماهنگ نیست و غیره. برخی از دموکراتها حتی پیشنهاد کردهاند که تغییر محافظهکارانه و دولتی در احکام اخیر دیوان عالی (در مورد سقط جنین، کنترل اسلحه و محیط زیست) ممکن است راهی برای پایگاه خود(حزب دموکرات) در انتخابات میاندورهای باشد، جایی که معمولاً رأی کمتری به دست میآید.
گفته میشود، علیرغم آنچه که من در مورد سیاست خارجی میگویم که احتمالاً موضوع اصلی انتخابات نیست، اما (سیاست خارجی) در برداشت عمومی از عملکرد و شایستگی رهبران نقش دارد. جالب توجه است که محبوبیت بایدن در تابستان گذشته، پس از خروج آمریکا از افغانستان واقعاً در محدوده منفی قرار گرفت.
شاید به این دلیل بود که او خیلیها را غافلگیر کرد و ایالات متحده را در حال عقبنشینی به تصویر کشید. در مقابل، این احتمال وجود داشت که در مقطعی به هر حال ایالات متحده از افغانستان خارج شود. از زمانی که دولت اوباما و ترامپ نیز علاقه کمتری به آنجا (افغانستان) نشان دادند، این موضوع مورد توجه قرار گرفته است. فقط برای بایدن مایه تأسف است که این خروج با او انجام و همراه با آن سقوط در نظرسنجیها رخ داد.
گفتوگو از محمدحسن گودرزی
انتهای پیام