به گزارش ایکنا، در سومین روز پنجمین همایش «کنکاشهای مفهومی و نظری درباره جامعه ایران» که 26 خردادماه در فضای مجازی برگزار شد، رسول زرچینی، پژوهشگر علوم اجتماعی به ارائه مقاله خود با عنوان «مناسک عزاداری هویتگرایان: مطالعه موردی هیئت دیوانگان حسین(ع) کاشان» پرداخت و گفت: ما در جامعه با سه نوع هیئتی روبرو هستیم که من سعی کردم با اسامی جامعهشناسی آنها را تعریف کنم. نوع اول هیئتی وفادار یا ابوالفضلی است و شامل پسران جوانی است که از بچگی در هیئت هستند و عملا میانهداران هیئت به شمار میروند. تیپ دیگر، هیئتیهای شیفته یا محرمی هستند. این طیف متشکل از دانشجوها است و نگاهش به هیئت نگاه تفریحی و در راستای قوی کردن روابط اجتماعی است. گروه سوم منتظر امام زمانی هستند. این گروه، به عنوان هویتگرایانهترین گروه شناخته میشوند.
وی ادامه داد: این سه گروه با چند مفهوم در هیئت درگیر هستند که مهمترین آنها مفهوم شور و دیوانگی و اصالت عقیده است. این رویکردهای صوفیانه خودش را در اجتماعگریز بودن اینها نشان میدهد و هر وقت از منافع جامعه با اینها صحبت میشود پاسخشان این است ما به آن چیزی که درست است عمل میکنیم. این نگاه فردی در خیلی جاهای دیگر خودش را نشان میدهد و یکی از مهمترین آنها حب و بغض است که ریشه در روایات شیعی دارد. بر اساس باورهای شیعه که ریشه در وضعیت اجتماعی شیعه در دورههای گذشته دارد، آنها به پاسداری از تقابل با دیگری اعتقاد پیدا کردند و اینکه حب و دوست داشتن اهل بیت(ع) چیزی جز نفرت از دشمنان اهل بیت(ع) نیست.
وی تصریح کرد: این ایده میتواند در هیئتها گسترش پیدا کند و به اینجا برسد هر کس حب علی(ع) ندارد میتواند حرامزاده باشد. یعنی شیعه را بر اساس حب اهل بیت(ع) و مهمتر از آن، دشمنی با دشمنان اهل بیت(ع) تعریف میکنند. این حب و بغض یک ریشه دیگر هم دارد و آن نگاه شخصمحور بودن برائت است یعنی این گروه وقتی میخواهند خودشان را از اهل سنت جدا کنند، تاریخی نگاه میکند و به فرد نگاه دارند و همین موجب میشود برای طعن و لعن انگیزه بیشتری دارند. بر خلاف اهل سنت که با عقیده شیعه مخالفت دارند، هویتگرایی شیعه شخصمحور است. نکته دیگر که در شخصمحوری هست مفهوم آقاگریزی است یعنی آنها با تعریفی که از بحث ولایت دارند هرگونه تبعیت از فردی غیر از امام زمان(عج) را ضدشیعی میدانند و به تعبیر خودشان یک آقا داریم و آن امام زمان(عج) است و هر کس خودش را نماینده او بداند مطرود است. یه همین سبب فعالیت این گروهها دارد محدود میشود و صورت فرقهای به خود گرفته است.
زرچینی در پایان گفت: نکته دیگر اینکه ویژگی فردگرا بودن دیوانگانیها باعث سختمیرا شدن این گروه شده یعنی هویتگرایی آنها با اینکه طردگرا است و گروههای غیر شیعه را طرد میکند و سعی میکند لعن علنی داشته باشد ولی با وحدتیها کار ندارد. این گروه از نظر کلامی، اعتقاد به ذاتی بودن شیعه و سنی بودن دارد یعنی معتقد است ما در عالم ذر ولایت حضرت علی(ع) را قبول کردیم و اهل سنت هم در عالم ذر ولایت علی(ع) را رد کردند لذا هر بلایی سرشان بیاید حقشان است. این نگاه مذاکره با آنها را سخت میکند، با این وجود وظیفه ما این است با آنها وارد مذاکره شویم.
در ادامه نشست امید زندکریمخانی، پژوهشگر مطالعات اجتماعی به ارائه مقاله خود با عنوان «کدام تشیع؟ هویتگراییهای متفاوت شیعی در مدرسههای غیر انتفاعی مذهبی» پرداخت و گفت: من در این پژوهش روی مدارس ایدئولوژیک مذهبی متمرکز شدم و تحقیقات خود را روی پانزده تا از این مدارس انجام دادم که هر کدام چند مرحله گزینش دارند و دانشآموزان را از گروه خاصی از جامعه انتخاب میکنند. بررسی کردم برنامه درسی پنهان این مدارس چیست که این برنامه درسی پنهان ناظر به دادههای مربوط به القای هویت شیعی در این مدارس است.
وی ادامه داد: من این مدارس را در سه دسته طبقهبندی کردم. دسته اول مدارس معتقد به اسلام سیاسی هستند، دسته دوم مدارس معتقد به اسلام غیرسیاسی هستند، دسته سوم مدارسی که ایدئولوژیک هستند ولی خود مدرسه ظاهرا غیرمذهبی است یعنی القائات مذهبی ندارد ولی در ذیل خود، هویت شیعی را گسترش میدهد. چالش سر دو مورد اول است. هر کدام از اینها شیعه متفاوتی تربیت میکنند. آن نوع سوم یک شیعه با محوریت مسئولیت عدالت تولید میکند.
وی افزود: دو قشر مدرسه اول روی دوگانه برائتی و وحدتی سوار هستند. مدارس اسلام سیاسی وحدتی هستند و وحدت را مهم میدانند. البته برخی معتقدند این وحدت در ظاهر است و در قلب افراد نیست اما مدارس معتقد به اسلام غیر سیاسی این خط قرمز را دارند و تولی و تبری در آنها جریان دارد. در زیست روزمره این مدارس تولی و تبری جریان دارد و بخشی از چیزهایی است که دانشآموزان این مدارس با آن بزرگ میشوند درونی شدن نفرت از دیگری است. خوانش این دو جریان از اسلام متفاوت است. مدارس معتقد به اسلام غیرسیاسی گرایش تفکیکی دارند و تاکید زیادی روی حدیث دارند. با تفسیر کاملا مخالفند و روایات را کافی میدانند. این گروه فلسفه و روشنفکری کاملا مخالف هستند چون روشنفکری را آغاز بیدین شدن میدانند. در مقابل، در مدارس طرفدار اسلام سیاسی نگاه فلسفی تدریس میشود و هویتشان را روی تاریخ و علوم اجتماعی و دین میگذارند و اساسا دبیر دینی این مدارس فلسفه تدریس میکند. هر کدام از این مدارس یک خودی و غیر خودی برای خودشان میسازند. از نظر مدارس غیر سیاسی هر غیر شیعی غیر خودی است و هر شیعی خودی است هر کجای دنیا باشد. از نظر مدارس اسلام سیاسی غیر خودی استکبار جهانی است و هر کس با استکبار مخالف باشد خودی است. وظیفهای که مدارس غیر سیاسی برای شیعه در نظر میگیرند این است شما شیعهها در هر کاری سرآمد باشید ولی مدارس اسلام سیاسی وظیفه شیعه را این میداند که حکومت را برای امام زمان(عج) آماده کند.
در ادامه نشست محسن حسام مظاهری، نویسنده و جامعهشناس به ارائه مقاله خود با عنوان «سیاست مقاومت: تشیع سیاسی و تشیع هویتگرا در ایران معاصر» پرداخت و گفت: اگر بخواهیم ویژگیها تشیع در ایران معاصر را ذکر کنیم یکی از آنها رقابت جریانات شیعه با یکدیگر است. بخشی از تحولاتی که در تشیع معاصر پدید آمده را میتوانیم با این ویژگی فهم کنیم. در تمام این تقابلها یک طرف ثابت، تشیع سیاسی بوده که با غیریتسازی بالا واکنش دیگر جریانات شیعی را به همراه داشته. اولین سوال این است چرا فعالیت این جریان حاشیهساز است. تشیع سیاسی یک پدیده متاخر است که ذیل گفتمان اسلام سیاسی مطرح میشود، گفتمانی که نقطه عزیمتش این بود که چرا عقب ماندیم؟ اسلام سیاسی به این پرسش دو پاسخ میدهد اول اینکه از اسلام اصیل عقب ماندیم و دوم اینکه مسلمانها دچار انحطاط شدند. بر همین اساس دو ویژگی شکل میگیرد اول خلوصگرایی و دوم مواجهه انتقادی با فرهنگ اسلامی. همین ویژگیها را تشیع سیاسی هم دارد. به عبارت دیگر تشیع سیاسی نسخه شیعیشده اسلام سیاسی است.
وی ادامه داد: تشیع سیاسی دو نقطه عطف دارد: درگذشت آیتالله بروجردی و انقلاب اسلامی. تشیع سیاسی تا دهه سی و چهل حامیانی در فضای فکری ایران داشت ولی نوعا جریان سیاسی محسوب میشدند و کمتر وجهه مذهبی داشتند. دلیلش این بود آیتالله بروجردی روی خوشی به این تلقی نشان نمیداد ولی بعد از درگذشت ایشان ورق برمیگردد و جریان تشیع سیاسی بین بزرگان حوزه نماینده پیدا میکند. هر چه به سمت پیروزی انقلاب میرویم قدرت تشیع سیاسی بیشتر میشود و شرایط پیرامونی هم مساعد این رخداد است. نقطه عطف مهم در جریان تشیع سیاسی پیروزی انقلاب است.
وی افزود: عموما انقلاب اسلامی را از منظر پدیده سیاسی و اجتماعی بررسی میکنند و کمتر از پیامد مذهبی انقلاب صحبت میشود. در پیروزی انقلاب یک طرف منازعات بین جریانهای شیعی در موضع قدرت قرار میگیرد. این امر، تشیع سیاسی را به تشیع معیار و تشیع رسمی تبدیل میکند. این جریان تفاوت مهمی با جریانهای رقیب خودش دارد؛ اول اینکه این جریان اصالتا شیعی نیست و ذیل گفتمان اسلام سیاسی شکل میگیرد که چهرههای برجسته آن اهل سنت هستند. دوم اینکه برخلاف عموم جریانهای شیعی که دیگریشان اهل سنت بود، دیگریاش غرب است. تفاوت بعدی این است مسائل آن مسائل شیعی نیست و مسائل جهان اسلام است. جمعبندی بحث من این است که رقیقترین سویههای هویت شیعی را تشیع سیاسی دارد. طبیعی است وقتی چنین جریانی در قدرت قرار بگیرد با واکنش دیگر جریانات شیعی مواجه میشود و آن جریانات، سیاست مقاومت را در برابر آن اتخاذ میکنند.
انتهای پیام