به گزارش ایکنا، جلسه تفسیر قرآن کریم حجتالاسلام محسن ملکی، استاد حوزه علمیه، صبح امروز شنبه 24 مهرماه با محوریت آیه 257 سوره بقره برگزار شد.
خداوند متعال در این آیه میفرماید: «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ؛ خداوند سرور كسانى است كه ايمان آوردهاند آنان را از تاريكيها به سوى روشنايى به در مىبرد و[لى] كسانى كه كفر ورزيدهاند سرورانشان [همان عصيانگران] طاغوتند كه آنان را از روشنايى به سوى تاريكيها به در مىبرند آنان اهل آتشند كه خود در آن جاودانند».
متن جلسه از نظر میگذرد؛
اولین مطلب این است که این آیه و دو آیه قبل معروف به آیتالکرسی هستند. آیتالکرسی یک آیه است و سه آیه نیست و همان آیه 255 است. در روایات آمده که بزرگترین آیه قرآن آیتالکرسی است و علت بزرگی آن هم بحث توحید است. برخلاف اندیشه مشرکین که برای خدا کرسی و ... تصور میکردند، این آیه همه این اندیشهها را پاک کرد. بعد از توحید، درباره ولایت بحث میشود. به همین سبب بعضی از اعاظم گفتهاند که خوب است بعد از آیتالکرسی این دو آیه هم خوانده شود.
نکته دیگر اینکه در بحث ولایتمداری اگر سلسله ولایات را در عالم وجود دقیق ملاحظه نکنیم گرفتار شرک میشویم. اینکه بعد از توحید، ولایت با این بیان میآید یک جهتش این است هر انسانی میخواهد بحث ولایت را مطرح کند به این مسئله توجه داشته باشد. به هر حال ولایت فقط خاص خدا نیست و همینطور پایین میآید. اساسا هر کس احساس ضعف میکند میخواهد یک آقا بالاسر داشته باشد. اگر بحث ولایت را از مرحله اول طولی حساب نکنیم و عرضی حساب کنیم دچار شرک میشویم. کار به جایی میرسد که فضیلت ضریح امام رضا(ع) از خود امام رضا(ع) بالاتر میرود. خصوصا ما شیعیان به دلیل حساسیت نسبت به اهل بیت(ع) یک دفعه از خدا غافل میشویم و دیگر توجه نمیکنیم که اهل بیت(ع) از خودشان هیچ چیزی ندارند. بنابراین وقتی آیتالکرسی را میخوانیم بحث ولایت در قالب توحید بیان میشود؛ یعنی با محوریت توحید بیان میشود. باید همه مراحل ولایت را با نگاه به قله بپذیریم. اگر کسی ولایت پدرش را برای خدا بپذیرد چقدر ثواب دارد. «ولی» به معنای قرب بلافصل و نزدیکترین شخص به شخص دیگر برای انجام کارهای اوست.
نکته بعدی اینکه خداوند به سه صورت ولی اهل ایمان است: یک، امر هدایتشان دست اوست. «وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَآتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ». کسانی که به خدا بله بگویند مورد هدایت قرار میگیرند. کسی که روحیه هدایتپذیری را در خودش ایجاد کند و قبول هدایت داشته باشد مورد هدایت خداوند قرار میگیرد. دوم، ولایت خدا نصرت و یاری کردن در برابر دشمنان اعتقادات و اخلاق و حقیقت انسان است البته اگر کسی بخواهد، خداوند به او کمک میکند. سوم، ولایت در باب ثوابدهی و مجازات است. در روایات فراوان آمده که در قیامت خدا حساب و کتاب میکند. این سه نوع ولایت در ابتدای آیه هست.
اما نتیجه ولایتمداری خدا چیست؟ «يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ». ثمره ولایت خدا این است که انسان از تاریکی به سوی نور میرود. این قسمت از آیه شریفه میفرماید که خداوند متعال در مقام ولایت، انسانهایی را که طالب فضیلت و حق هستند از تاریکی ضلالت و معصیت به وادی نور و هدایت و ایمان و حق منتقل میکند. این قسمت آیه تشبیه معقول به محسوس است؛ یعنی کفر و معصیت به ظلمت و نیز ایمان و تقوا به نور تشبیه شده است. چرا؟ وجه شبه چیست؟ همانطور که تاریکی باعث میشود انسان اشیا را نبیند و مانع از دیدن اشیا میشود، کفر و عصیان هم مانع میشود که انسان حق را ببیند. کسی که در مسیر کفر قرار میگیرد حق را نمیبیند. همچنین نور باعث میشود که انسان واقعیتهای اطرافش را ببیند. ایمان و تقوا و اطاعت هم سبب میشود که انسان حقایق عالم را ببیند. کسی میتواند خدا را باور کند که در مسیر ایمان و اطاعت قرار بگیرد. این تشبیه معقول به محسوس است. ایمان و کفر امور معنوی هستند و به امور مادی تشبیه شدهاند.
نکته دیگر که باید گفت اینکه ریشه طاغوت از طغووت است. طاغوت مبالغه در طغیان است. مؤیدش هم این است که طاغوت در مقابل خدا قرار میگیرد. همانطور که خدا در عظمت قابل مقایسه با چیزی نیست، طغیان در برابر او هم باید در اوج باشد. اوج نور خداوند و نیز اوج ظلمت، طاغوت است. طاغوت مفرد است ولی معنای جمع از آن اراده شده است.
نکته آخر هم اینکه طاغوتها انسان را از ایمان به کفر و از هدایت به ضلالت و از عمل صالح به عمل طالح منتقل میکنند.
انتهای پیام