به گزارش خبرنگار ایکنا، در ادامه مجموعه درسگفتارهای عاشورایی که به همت موسسه آموزش عالی حوزوی امام خمینی استان فارس برگزار میشود، نشست «کوفهشناسی در آستانه نهضت عاشورا» شب گذشته چهارشنبه 27 مردادماه با سخنرانی نعمتالله صفری فروشانی، عضو هیئت علمی جامعه المصطفی العالمیه برگزار شد.
در ادامه متن سخنان وی را میخوانید:
وقتی از منابع تاریخی سخن میگوییم منظور هر گزارهای است که به ما اطلاعات تاریخی بدهد؛ اعم از اینکه از منابع کلامی، روایی یا تاریخی باشد. برای مثال ممکن است در کامل الزیارات هم منابع تاریخی وجود داشته باشد. البته وقتی میگوییم از روش تاریخی استفاده میکنیم بدین معنی نیست که سایر روشها را قبول نداریم بلکه بدین معنی است که آگاهانه این روش را انتخاب کرده و معتقد هستیم این روش بهتر میتواند دادهها را گردآوری و تحلیل بهتری از واقعه عاشورا داشته باشد. بنده در واقعه عاشورا به همگرایی سه روش تاریخی، کلامی و روایی معتقد هستم اما در اینجا فقط روش تاریخی را انتخاب میکنم.
مزایای روش تاریخی در بررسی قیام امام حسین(ع)
روش تاریخی میتواند انسجام بیشتری به مطلب بدهد، عقلایی است، شبهات را بهتر رفع میکند و چهره بهتری از حرکت امام حسین(ع) میدهد. در روش تاریخی مؤلفههایی وجود دارد که یکی از آنها شخصیتشناسی است یعنی شخصیتهایی که در واقعه حضور دارند باید شناخته شوند. مثلا امام حسین(ع)، یزید، معاویه، نعمان بن بشیر، مسلم بن عقیل و ... باید در روش تحلیل تاریخی مورد بررسی قرار گیرند. همچنین متون به دقت مورد بررسی قرار میگیرند. مثلاً فرمایشات امام حسین(ع) در مدینه باید بررسی شود. آیا امام حسین(ع) در همان مدینه فرمود من به سوی شهادت میروم یا خیر؟ همچنین فرمایشاتی که امام در مکه دارند و نامههایی که در جواب کوفه یا به اهل بصره مینویسند یا فرمایشاتی که در مسیر یا در برخورد با حر یا عمر سعد یا در روز عاشورا در مقابل مردم دارند باید بررسی و تحلیل شوند.
از دیگر مؤلفههای روش تاریخی، بستر شناسی است. بسترشناسیِ زمانی یعنی این وقایع در چه زمانی اتفاق افتاده و بستر شناسیِ مکانی یعنی مکانهایی که در حرکت امام مؤثر بودهاند باید بررسی شوند. مکه، مدینه، شام دمشق و از همه مهمتر کوفه از مکانهای مؤثر در حرکت امام حسین(ع) هستند و به همین دلیل موضوع سخن خود را در این جلسه کوفهشناسی در آستانه حرکت عاشورا انتخاب کردهایم. کوفه شناسی بدین جهت اهمیت دارد که این دعوت از سوی مردم کوفه انجام شد و اگر کوفیان دعوت نمیکردند امام به سمت آنها حرکت نمیکردند.
نقش دعوت در رویکرد تاریخی
در رویکرد تاریخی برخلاف رویکردهای دیگر، دعوت نقش مهمی دارد. دعوت یک حرکت ابتدایی از سوی کوفیان است که امام حسین(ع) به آن پاسخ مثبت میدهد و شاید از عوامل دیگری همانند امر به معروف و نهی از منکر و شهادت موثرتر باشد. این عامل دعوت نشان میدهد که مقصد امام، نه کربلا بلکه کوفه است و از اول قصد حرکت به سمت کربلا را نداشت و اگر برخورد با حر بن یزید ریاحی به وجود نمیآمد امام به سمت کربلا نمیرفت چراکه حدود هشتاد تا نود کیلومتر فاصله بین این دو منطقه است. نکته دیگر در مورد کوفه اینکه مردم فراوانی اجتماع کرده بودند تا امام به شهر آنها بیاید.
اهمیت دیگر در کوفه شناسی این است که انتقادهای فراوانی از سوی مخالفان، مستشرقان و حتی برخی از شیعیان میشود که چرا امام حسین(ع) کوفه را با آن سابقه بعد از جنگ صفین و مسئله حکمیت و خیانتی که داشتند، انتخاب کردند. در سال 40 کوفیان نشان دادند نمیتوانند یاران خوبی برای اهل بیت(ع) باشند و خیانت میکنند بنابراین چرا امام گوش به سخن خیرخواهان نداد که مرتب ایشان را نصیحت میکردند به کوفه نروند. اگر بخواهیم پاسخ این شبهه را بدهیم باید کوفه را در اواخر سال 60 و اوایل سال 61 بشناسیم.
شبهه دیگر در مورد کوفه این است که خودشان دعوت کردند و خودشان امام حسین(ع) را کشتند و خودشان هم عزاداری میکنند بنابراین کس دیگری مقصر نیست چراکه امام حسین(ع) را شیعیان کشتند. با این حساب لازم است کوفه را بررسی عمیق داشته باشیم که بتوانیم انسجامی به حرکت امام بدهیم و عنصر بسترشناسی را در بُعد مکان برای رویکرد تاریخی روشن کنیم.
پس بحث ما بسترشناسی مکانی است و از میان همه مکانها فقط کوفه را انتخاب کردهایم به خاطر اینکه مثلاً مدینه یا شام هم بحث مستقلی را میطلبند و با این رویکرد است که میتوانیم مباحث حسینی را از منظر تاریخی تعمیق کنیم و تولید دانش و علم داشته باشیم چراکه در طول تاریخ به این روش کمتر توجه شده و با روشهای دیگر بیشتر کار کردهاند.
ویژگی این روش این است که حرکت امام حسین(ع) را همانند یک واقعه صِرف یا علت بررسی نمیکنیم بلکه عوامل مختلف زمینهساز و توضیح دهنده را بررسی خواهیم کرد و همچنین معتقد هستیم وقتی یک عامل را بررسی میکنیم آن عامل تنها عامل نیست. وقتی کوفه را بررسی میکنیم کوفه تنها عامل نیست بلکه عوامل مختلفی وجود دارد. اساسا ویژگی رویکرد تاریخی این است که صرفاً به یک عامل توجه ندارد، بلکه عوامل مختلف را کنار هم بررسی میکنیم و ممکن است به قطعیت و اطمینان کامل هم نرسیم. اگر هم روشهای دیگر همانند رویکرد کلامی نتیجه بهتری دادند لزوما از این روش دست نمیکشیم. به بیان دیگر مخاطبان ما فقط متدینان نیستند بلکه برای مستشرقان، اهل سنت و حتی متفکران شیعی که گاهی دچار اشتباه میشوند این روش را عرضه میکنیم تا اگر در روشهای دیگر به تنگناهایی رسیدیم از این روش نیز استفاده کنیم که تا حدودی کارآمد است.
جایگاه سیاسی کوفه
یزید علاوه بر بصره حکم کوفه را نیز برای ابن زیاد نوشت. لازم است بدانیم کسی که حاکم این دو شهر است چه موقعیتی دارد. توجه داشته باشیم که حاکم کوفه، حاکم بخش مهمی از ایران هم هست و حاکم بصره نیز حاکم بخش مهمی از ماوراءالنهر و جاهای دیگر است چراکه کوفه به فرمان عمر به عنوان یک شهر پادگانی تاسیس شده بود و بنا بر این بود هر شهری به وسیله قبایل کوفی فتح شد زیر نظر کوفه باشد و هر شهری به وسیله بصره فتح شد حاکم آن را حاکم بصره تعیین کند. از اینجا روش میشود که چرا عمر سعد از سوی عبیدالله، حکم حکومت ری را میگیرد چراکه ری یعنی تهران از نظر اداری زیر نظر کوفه است لذا قلمرو جغرافیایی حکومت کوفه از قلمرو امروز ایران و عراق و افغانستان و برخی کشورهای شمال ایران بزرگتر و لذا منصب بسیار مهمی بوده است.
عبیدالله بسیار از اعتماد یزید خوشحال شد و تصمیم گرفت هر طور شده پاسخ اعتماد یزید را بدهد. عبیدالله تجربه مدیریت هم دارد و عراقیها را هم میشناسد و وقتی وارد می شود با مقابله با مسلم بن عقیل و مقابله با شیعیان، ورق را به سوی خود باز میگرداند. از کارهای مهم او این است که نمیگذارد امام حسین(ع) وارد کوفه شود لذا افرادی نظیر حرّ را میفرستد تا به امام اجازه ندهند که وارد کوفه شود، چراکه میتوانست قدرت بزرگی در مقابل عبیدالله باشد و بتواند وی را از صحنه بیرون کند. این وضعیت سیاسی حاکمان کوفه در آن زمان بود.
البته شیعیان خاصی همانند حبیب بن مظاهر وجود داشتند که تحت هیچ شرایطی حاضر به ترک امام حسین(ع) نبودند و به هر شکلی که شد خود را به امام رساندند و عدهای هم شیعیان عام بودند که اعتقادشان چندان راسخ نبود و ممکن است با پیدا شدن گزینههای مقابل، کمی از اعتقاد خود دست بردارند. از سوی دیگر حزب اموی وجود داشتند که طرفداران بنی امیه بودند که بعد از صلح امام حسن(ع) تا سال 60 و در طی این بیست سال شکل گرفته و تقویت شدهاند و حکومت هم آنها را تقویت کرده است و یک حزب اقلیت بسیار فعال هستند.
عده دیگر خوارج هستند که در این زمان نه در سپاه عمر سعد بودند و نه در سپاه یزید. عدهای نیز از قبایل وجود دارند که مزدور هستند یعنی پول میگیرند و کار میکنند و برایشان مهم نیست برای کدام طرف بجنگند. گروه دیگر بیتفاوتها هستند که اکثریت جامعه را اینها تشکیل میدهند و در واقع نان به نرخ روز خور هستند. اینجاست که به سخن امام حسین(ع) پی میبریم که فرمودند مردم بنده دنیا هستند و تا جایی که امور آنها تأمین میشود به دین اهمیت میدهند. در چنین جوامعی اگر اقلیتی فعال شود و اقلیتهای دیگر را تحت شعاع خود قرار دهد، هم اقلیتهای دیگر و هم اکثریت خاموش را فعال میکنند. در این شرایط، اقلیت توانستند اکثریت را هم به جوش بیاورند و یکی از کارهایی که انجام دادند تحریک انگیزههای ناسیونالیسیتی بود؛ چراکه کوفه که در زمان حضرت علی(ع) شهری درجه اول بود به شهری درجه سوم تبدیل شده بود لذا حتی برخی از غیرشیعیان هم جهت خروج کوفه از این وضعیت و پیدا کردن جایگاه سابق آن، به امام حسین(ع) نامه نوشتند.
با این اوصاف، این سخن که شیعیان بودند که امام حسین(ع) را به شهادت رساندند سخن درستی نیست. جرم بزرگ شیعیان این بود که نامه نوشتند و امام را یاری نکردند و اینجاست که متوجه میشویم که شیعه غیر از نامه نگار است چراکه حتی برخی از اعضای حزب اموی هم نامه نوشتند. نکته دیگر این است که دوازده هزار نامه، سخن درستی نیست بلکه حدود نامهها از پنجاه تا صد و پنجاه نامه است که البته ممکن است هر نامه امضاهای متعددی داشته باشد. در این جلسه کوفه شناسی سیاسی را بیان کردیم و انشاءالله در جلسات دیگر کوفه شناسی فرهنگی و اجتماعی و نقش آن در حرکت عاشورا را بیان خواهیم کرد.
انتهای پیام