به گزارش ایکنا، فریبا علاسوند، عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده حوزه خواهران، امروز، 27 آبانماه، در نشست علمی «ادبیات مفسران قرآن کریم در خصوص مفاهیم قرآنی خانواده»، با اشاره به دو رویکرد تفسیری در عالم اسلام، گفت: قرآن هزارلای معنایی است و بطن در بطن معنا میدهد؛ «مَن خوطِب بِه» یعنی اهل بیت عصمت و طهارت(ع) بهترین فهم و فهم بیواسطه از قرآن دارند، در نتیجه در قرون اولیه اسلامی، تفسیری بر مبنای فهم اهل بیت(ع) شکل میگیرد و البته فهمی به موازات آن هم شکل گرفت که از خاندن اهل بیت(ع) فاصله گرفته و کرسیهای درس یهودیت و فهم توراتی و انجیلی بر روی فهم آنها از قرآن هم تأثیر گذاشت.
وی افزود: مثلاً تفسیر طبری با همه ارزشهایی که برای آن قائلیم، آنچه در تفسیر دارد، به پیامبر(ص) ختم نشده و به فهم ابنمسعود، سفیان ثوری و سایر صحابه ختم میشود. حتی در بسیاری از موارد معنای آیه به عملکرد یک صحابی متنزل میشود؛ دانش حدیث و تفسیر مبنای حرکت جامعه اسلامی بود و مردم فرهنگ خود را از این طبقات میگرفتند و چیزی که بعدها به عنوان خانواده و معاشرت اسلامی شکل گرفت، مبتنی بر این دادهها بود.
علاسوند با اشاره به واژههایی مانند «قوامون»، «نشوز»، «زوجیت» و ... در قرآن، اظهار کرد: در آیه 34 نساء «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ...»؛ در بحث قوامیت مرد بر زن، سلسله مراتب بیان شده است؛ یعنی خانواده مسئول و مدیرمحور است؛ در مورد شأن نزول آن دو شان بیان شده یکی از طرف شیعه و دیگری اهل تسنن؛ در شیعه نقل شده که امسلمه در مورد تقسیمات و مناسبات خانوادگی از پیامبر(ص) پرسش کرد و این آیه نازل شد؛ فرمایش علامه طباطبایی با همه مفسران در این زمینه متفاوت و ایشان استیلا را هم در عرصه اجتماعی و هم خانوادگی میداند؛ کلیت بحث این است که مردان قوام و حق مدیریت دارند و در ازای آن ایفای وظیفه زناشویی و تمکین خاص، مسئولیت زن است.
وی تصریح کرد: بنده در مقام فقه و فقاهت، مقلد مرجع تقلید خود هستم و مدل مدیریت مرد بر خانواده را مدل خوبی میدانم، به شرط آنکه عوارض فرهنگی، ملزم بر فهم ما از قرآن نشود؛ در ادبیات مفسران اصرار بر پررنگ کردن معنای قوامیت بوده است و واژههای استیلا، مصیطر، والی، رعیت، استبداد در اداره، مراقب و محافظ در تأدیب و تربیت مؤید این است. هرقدر تفاسیر از قرن دوم به قرون میانی نزدیک میشوند، این واژهها غلیظتر میشود؛ فهم بنده این است که الزاماً مردان در تربیت قویتر از زنان نبودهاند، ولی مفسران دنبال ارائه برتری ذاتی مردان نسبت به زنان در همه اعصار هستند که به نظرم انباشت مفهومی در مورد قوامیت و امری نادرست است.
علاسوند با بیان اینکه واژه فضل در عربی در معنای چیز زیادتر است، اضافه کرد: در تفاسیر شیعه قرنی بعد از قرن دیگر بر فهرست فضل اضافه شده است که بنده نام آن را انباشت مفهومی میگذارم. در دورهای حسن تدبیر و عقلانیت ملاک تفضل بود؛ در دورهای امام و نبی شدن مرد ملاک شد، در دورهای توانایی سخنوری مردان نسبت به زنان و اینکه در خطاطی، تیراندازی و ... قویتر هستند ملاک فضل شد؛ روز به روز بر این لیست اضافه شده که دخالت غیرمتنی است، ولی اگر ما و متن قرآن باشیم، فضل در همین معنای مدیریت است؛ لذا هیچ روایتی از شیعه در تعریف این فضل نداریم؛ برخی مانند علامه طباطبایی آن را عقل تدبیر و معاش و رعایت امور خانواده میدانند و نه برتری مرد در کرامت معنوی و عقل به مفهوم «ما عبد به الرحمان»؛ لذا تنها فضیلت در مناسبت دنیوی و خانوادگی مطرح است.
وی با بیان اینکه 90 درصد مطالبی که بیان شد در تفاسیر اهل تسنن وجود دارد، گرچه در «منهجالصادقین» و «فاضل مقداد» شیعه هم وجود دارد، افزود: در ادامه آیه 34 نساء بیان شده که زنان باید حقوق زناشویی را ایفا کنند؛ در صورت عدم ایفا، دستور اخلاقی و حقوقی ارائه شده است. «وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ» فقها فرمودهاند که مراد از این کلمات که با واو عطف بیان شده، تأکید بر سلسله مراتب در مواجهه با زن ناشزه است؛ وعظ در لغت به معنای کلام لیّن و دارای نفوذ است، ولی برخی تفاسیر برای همین مصادیقی ذکر کردهاند که نمونههای ارعابی و تهدید است و حالت وعظ ندارد؛ در مورد هجر هم همه گفتهاند که نوعی قهرکردن با زن است، ولی فخررازی به یکدفعه معنای عجیبی میآورد و آن را در معنای بستن زن در بستر و خانه تفسیر میکند. این را مفسری گفته که در عرصه عمومی فرهنگساز است.
استاد حوزه خواهران تصریح کرد: همه تفاسیر شیعه بدون استثناء در مورد زدن زن گفتهاند: «چطور نباشد»؛ یعنی طوری موضع گرفتهاند که زدن مشمول دیه نشود، ولی در کتب اهل تسنن برعکس است؛ برخی گفتهاند با عصای بزرگ و برخی عصای کوچک و با ترکه درخت و ...؛ در اینجا دخالت صحابی در تعیین مصادیق خیلی پررنگ شده است.
علاسوند بیان کرد: در قرون متأخر، محمد عبده مثالهایی درمورد حجاب آورده و بیان میکند حجابی که در مصر امروز وجود دارد، حجاب مدنظر قرآن نیست؛ یعنی به دخالت عناصر غیرمتنی معترف است. در 150 سال اخیر پرسشهایی که مدرنیته ایجاد کرده منجر به این شد که بیشتر مفسران سعی کردهاند تا بر محتوای «قرآن به قرآن» متمرکز شوند و رجوع به روایات در درجه بعدی اهمیت قرار بگیرند؛ مثلاً علامه طباطبایی که جزء معتقدان «الرجال قوامون» و ... است، در عین حال معتقد است که همه این قوامیت برای حفظ خانواده است و زن در خانواده دارای کرامت ویژه است. ایشان و بسیاری از مفسران دیگر به قرائن داخلی آیات توجه کرده و رویکردها تا حدودی اصلاح شده است؛ در اهل تسنن هم چرخش 180 درجهای در 150 سال اخیر نسبت به گذشته شاهدیم.
عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده حوزه علمیه خواهران با بیان اینکه دست کم تأثیر عناصر غیرمتنی در تفسیر، در تولید سؤال است، اظهار کرد: در تفسیر، قطعاً اصول و قواعدی برای فهم هم وجود دارد که آنها هم تغییر میکنند؛ اینکه تفاسیر مختلف با روشهای مختلف شکل میگیرد، به نظر بنده ناشی از همین تغییرات است؛ مثلاً در مجمعالبیان در مورد خلقت آدم و حوا دو دسته روایت خلقت زن از دنده چپ و راست مرد برجسته است، ولی علامه طباطبایی سه دسته روایت آورده و خلقت آنها را از یک جنس میداند؛ علامه روایات تنقیصی زن را بیان نکرده و اینکه زن از دنده چپ مرد آفریده شده را رد میکند.
وی در پایان تأکید کرد: در تفسیر طبری روایاتی ذکر شده که در تمامی آنها به صورت یکجانبه جانب مردان گرفته شده است و این در قرون متمادی تبدیل به جریان و فرهنگ شده است، گرچه عرض شد که در 150 سال اخیر رویکرد اغلب مفسران از آن غلظت گذشته رو به تعدیل شدن دارد.
انتهای پیام