نسبت‌سنجی اندیشه طالقانی با «رادیکالیسم سیاسی» و «دموکراسی»
کد خبر: 3922056
تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱۳۹۹ - ۰۹:۰۰

نسبت‌سنجی اندیشه طالقانی با «رادیکالیسم سیاسی» و «دموکراسی»

به اعتقاد حاتم قادری، مرحوم طالقانی مروج نوعی رادیکالیسم سیاسی بود که مشکلات زیادی برای جامعه به وجود آورد. در مقابل، احسان شریعتی معتقد است طالقانی نماد خوانشی از دین است که شرایط را مساعد می‌کند تا ما به یک جامعه عادلانه و آزادتر برسیم. بنابراین تفسیری که ایشان از اسلام ارائه می‌دهند، تفسیری است که با شکل‌گیری دموکراسی در ایران همسو است.

به گزارش ایکنا؛ نشست اندیشه اسلامی با عمل سیاسی روز گذشته 19 شهریورماه به مناسبت چهل و یکمین سالگرد درگذشت آیت‌الله طالقانی برگزار شد. این نشست به علت رعایت پروتکل‌های بهداشتی، بدون حضور جمعیت در سالن اجتماعات کانون توحید و با سخنرانی حاتم قادری و احسان شریعتی برگزار شد.

حاتم قادری در ابتدا اظهار کرد: من یک تعبیری را چند سالی است به کار می‌برم و به نظرم تعبیر راهگشایی است. به نظرم مصلحان دینی معاصر دنبال این بودند که از اسلام معاصر نوعی نقشه راه به بشر و جامعه ایرانی ارائه کنند که در آن کل پرسش‌های آنان پاسخ داده بشود و به سعادت برسند و راهگشا باشد. نقشه راه تعبیری است که در صدر اسلام هم می‌توانست گویا باشد و مسلمانان طی این هزار و چهار صد سال همواره یک نقشه راه در ضمیر خود داشتند، برخی به شکل نظریه‌پردازانه و برخی به شکل باور و اعتقاد. با این وجود اختلاف مهمی بین نواندیشان دینی و مسلمانان صدر اسلام وجود دارد و آن اینکه تصوری که نواندیشان دینی از جمله طالقانی درباره اسلام دارند که اسلام یک جامعیتی دارد که در این جامعیت نوعی نظام سیاسی و اجتماعی نهفته است و می‌تواند به صورت فرازمانی باشد، این تصور یک تصور اشتباه است.

وی افزود: زمان پیامبر هم فکر می‌کردند اسلام نقشه راه است و سعادت بشر را به همراه می‌آورد، ولی نکته مهمی که در تصور پیامبر(ص) و خلفای اولیه شایان توجه است، بحث زمان است. بحث من عصری بودن زمان نیست. من تصورم این است که پیامبر(ص) و اصحاب ایشان تلقی از درازنایی زمان نداشتند؛ یعنی درصدد این نبودند که بتوانند نظامی را طراحی کنند و هزاران سال دوام داشته باشد، ولی متجددین نواندیش مفروضشان این بود که اسلام می‌تواند پاسخگوی درازنای زمان باشد. آقای طالقانی و دوستانشان سعی می‌کردند این عناصر را از دل اسلام استخراج کنند و به این سمت بروند که آن پاسخ‌های نهایی و غایتمدارانه را به دست آوردند.

اشتباه طالقانی در بازخوانی اسلام

وی در ادامه ادعا کرد: به نظر من این بازخوانی اشتباهی از صدر اسلام بود، به ویژه با تغییر دادن اندیشه زمان. لذا برای ما مشکلات زیادی به وجود آورد. نکته دیگری که می‌خواهم بگویم، این است که اصولا امکان پردازش یک نظریه جامع و مانع در درازنای زمان که بتواند پاسخگو باشد، به جهت فلسفی و الهیاتی ناشدنی است؛ یعنی به تصور من نه پیامبر(ص) چنین تلقی داشت و نه اصحاب ایشان و اصلاً شدنی نیست. مهم‌ترین انتقاد من به مرحوم طالقانی و شریعتی و دیگران این است که آنها آمدند چیزی را مفروض گرفتند که نشدنی است و پرمشکل است.

طالقانی و ایجاد رادیکالیسم سیاسی

قادری تصریح کرد: مرحوم طالقانی سعی کردند بنایی را استوار کنند که در اساس اشتباه بود. هویت ملی یک هویت جدید است. من جزء کسانی نیستم که یک هویت باستانی برای ایرانیان قائل بشوم. مرحوم طالقانی هم سعی می‌کرند به جوانان ایرانی هویت‌بخشی بکنند، ولی جهتی که معطوف به آن بودند و چیزی که می‌خواستند به عنوان غایت هویت به جوانان عرضه بکنند نشدنی بود. من بر این نکته تاکید دارم. اساسا همه منطقه سعی کردند در مقابل تجدد برای مردم خودشان هویت‌یابی بکنند، مرحوم طالقانی هم در همین مسیر بودند، ولی تلاش کردند این هویت جدید را بر عناصری استوار کنند که خود آن عناصر ماندگاریشان در تاریخ، بسیار محل تردید است، یعنی ما را وارد یک رادیکالیسم سیاسی کردند و ما را به وادی بردند که مشکلات زیادی به همراه داشت.

در ادامه نشست، احسان شریعتی به ایراد سخن پرداخت و اظهار کرد: نقش جامعه دینی یا حتی علمای دینی در جنبش اجتماعی از صدر مشروطه به بعد انکارناشدنی است. جامعه ایران از یک سو یک سنت فرهنگی و تاریخی دارد و یکی از عناصر سازنده این فرهنگ دین است؛ یعنی ما در جامعه سنتی و فرهنگی از آن سنخی زندگی می‌کنیم که دین در آن نقش تعیین‌کننده‌ای دارد و این جامعه دینی هم از نظر فرهنگی یکی از سازندگان و فعالین همه این تطورات و تحولات اخیر بوده است. مثلاً در خود مشروطه علمای دینی نقش مهمی در بسیج مردمی داشتند. آن چیزی که معمولا در بررسی این جنبش‌ها به آن اشاره نمی‌شود، سابقه فکری است که در این سرزمین وجود دارد که هم اسلام به عنوان یک دین و هم فرهنگ این جوامع آنها را از سایر جوامع متمایز می‌کند.

خوانش طالقانی از دین ما را به جامعه عادلانه نزدیک می‌کند

وی افزود: پس اینجا یک سابقه فکری بوده است و یکی از عناصری که مهم بوده و نقش تعیین‌کننده داشته، دین بوده است، بنابراین خوانش‌های مختلف از دین بسیار مهم بوده است. در اینکه ما به جلو می‌رویم یا به عقب می‌رویم. ارزیابی من این است که طالقانی نماد خوانشی از دین است که شرایط را مساعد می‌کند تا ما به یک جامعه عادلانه و آزادتر برسیم. بنابراین تفسیری که ایشان از اسلام ارائه می‌دهند تفسیری است که با شکل‌گیری دموکراسی در ایران همسو است. ایشان به خانواده فکری و تبار تاریخی تعلق دارند که خواستار دموکراسی و شکل‌‌گیری دولت ملت است.

در ادامه حاتم قادری به ایراد سخن پرداخت و گفت: من دو حرف دارم. یکی اینکه آنچه در نظام مشروطه بود و در کتاب «تنبیه الامه» آمده بسیار متفاوت با چیزی است که از دهه چهل به بعد شاهدش بودیم. چیزی که شما در تنبیه الامه می‌توانید ببینید، تناسب بیشتری با شعارهای مشروطیت داشت، ولی از دهه چهل به این سمت رفتیم که نوعی رادیکالیسم سیاسی و انتظار حداکثری از دین را در جامعه رقم زدیم. حرف‌هایی که آقای طالقانی در پاورقی تنبیه الامه دارد با حرف‌هایی که بعداً در سخنرانی‌هایشان و تفاسیرشان بیان کردند، بسیار متفاوت است.

وی افزود: اگر قرار بود اندیشه تنبیه الامه پردازش بیشتری شود، مفید بود، ولی از زمانی که ما وارد رادیکالیسم سیاسی شدیم، تمام همّ و غمّ رادیکالیسم سیاسی این بود که مردم را به صحنه بیاورد، بدون اینکه نقادی و سنجشگری لازم اتفاق بیفتد؛ یعنی پیش‌فرض آقای طالقانی این بود که اسلام آمده است سعادت را به همراه بیاورد، بدون اینکه این اندیشه‌ای که ایشان مدعی آن بودند، مورد انتقاد و ارزیابی قرار بگیرد و این می‌تواند انتقاد من را برانگیزد.

اسلام دین سیاسی است

در ادامه شریعتی اظهار کرد: در مورد برخورد با سنت دینی در طیف مذهبی، گرایش‌های گوناگونی وجود داشته است. یک خوانش بنیادگرایانه داریم، یک خوانش سنتی داریم و یک خوانش نوگرایانه. نمی‌شود اینها را با هم خلط کرد، به دلیل اینکه شباهت‌ها شکلی مذهبی و سیاسی دارند. به هر حال اسلام یک دین سیاسی بوده است. البته پیش از دوره مدرن، تفکیک حوزه‌ها انجام نگرفته و تمام حوزه‌ها در یک مجموعه‌ای با هم دست اندرکار بودند. به اعتقاد من ما نباید روایت‌های مختلف را با هم بیامیزیم.

وی ادامه داد: آقای طالقانی طرفدار نوعی اسلام اجتهادی بودند و در گرایش تفسیری از دستاوردهای علمی استفاده می‌کردند و به مقتضیات زندگی مردم توجه داشتند. ایشان به شکل آشکار در تفسیر پرتوی از قرآن از پذیرش دستاوردهای جدید مثل دموکراسی اسم می‌برد. چرا نام می‌برد؟ به خاطر اینکه انتظارش از دین این است که به ما یک جهت کلی و یک پشتوانه فلسفی و اخلاقی برای انتخابمان بدهد، ولی از یک مرز به بعد وارد بحث علمی و اجرایی می‌شویم که ارتباطی به دین ندارد.

انتهای پیام
captcha