به گزارش خبرنگار
ایکنا، سیدهادی سیدافقهی، کاردار سابق ایران در لبنان و کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا با بیان این مطلب در نشست «تبیین و تحلیل آخرین تحولات منطقه خاورمیانه(ایران ـ عراق ـ لبنان)» که عصر امروز، 26 آذرماه، به همت پژوهشکده مطالعات «پژواک خرد معاصر» برگزار شد، گفت: ریشههای بحران عراق به قبل و بعد از سقوط حزب بعث برمیگردد، بهطوری که زمانی صدام پس از استعفای «احمد حسن البکر» قدرت را دست گرفت، فضا را در این کشور بسیار امنیتی کرد و دو جنگ خانمانسوز علیه ایران و کویت به راه انداخت.
وی افزود: عراق پس از این که در زمان صدام تحت فصل هفتم سازمان ملل قرار گرفت، سیاست نفت در برابر غذا و دارو بر این کشور تحمیل شد که سرانجام آمریکاییها بدون مجوز شورای امنیت و به بهانه این که عراق سلاحهای کشتار جمعی دارد و صدام با بن لادن و القاعده در ارتباط است، به این کشور حمله کردند.
سیدهادی سیدافقهی تصریح کرد: آمریکا زمانی که وارد عراق شد، ارتش و نیروهای مسلح این کشور را منحل کرد و زیرساختهای این کشور را به صورت عمدی هدف قرار داد که در نهایت آمریکا مجبور شد با فشار مرجعیت دینی عراق به صورت ظاهری قدرت را به عراقیها بدهد و ایاد علاوی که از شیعیان سکولار بود و رابطه بسیار خوبی با آمریکا داشت، بهعنوان نخستوزیر موقت انتخاب شد.
این کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا گفت: قبل از تدوین قانون اساسی، آیتالله سیستانی به غسان سلامه، رابط سازمان ملل در پرونده عراق به «پل برمر»، حاکم غیرنظامی آمریکا در عراق پیغام داد که آمریکاییها نباید در تهیه قانون اساسی دخالت کنند، اما آمریکاییها به دلیل عدم شناختی که از جامعه عراق و جایگاه مرجعیت داشتند، اعلام کردند که آیتالله سیستانی ایرانی است و یک سیاستمدار نیست که بتواند در این زمینه دخالت کند.
سیدهادی سیدافقهی در ادامه «المحاصصة»(سهمخواهی) را چالش بزرگ نظام سیاسی امروز عراق دانست و گفت: آمریکاییها با دخالت در قانون اساسی این موضوع را تحمیل کردند که در عراق رئیسجمهور کرد، نخستوزیر شیعی و رئیس مجلس سنی باشد که این مسئله امروز حاکمیت در عراق را دچار چالش جدی کرده است.
وی با اشاره به اکثریت شیعیان در جامعه عراق گفت: هر فرآیند دموکراتیکی که در عراق اجرا شود، شیعیان در رأس قدرت خواهند بود، به همین خاطر آمریکاییها حتی تقسیمبندی قدرتی که خود کرده بودند را تحمل نکردند و آنها هرگز نمیخواهند که حاکمیت عراق متمایل به ایران باشد.
افقهی با اشاره به اینکه عراق در میان همسایگان متناقضی قرار گرفته است، گفت: ایران در شرق عراق کاملاً رویکرد ضدآمریکایی دارد، از سوی دیگر ترکیه در شمال این کشور که چشم طمع به خاک عراق دارد و از سوی دیگر، کشورهای اردن، کویت و عربستان هستند که به نوعی سرسپردگی به آمریکا دارند.
این کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا در ادامه به نفوذ آمریکا و مداخله این کشور در تمامی وزارتخانهها و نهادهای عراق اشاره کرد و گفت: در سال 2011 میلادی عراق و آمریکا یک توافقنامه نظامی امضا کردند که براساس آن آمریکا قرار بود تنها در دو بُعد آموزش نظامی و تأمین تجهیزات نظامی به عراق کمک کند، اما تحرکات و اقدامات امروز آمریکا در عراق کاملاً مغایر این توافقنامه است.
وی در بخش دیگری از اظهارات خود به اعتراضات اخیر عراق اشاره کرد و گفت: این اعتراضات در ابتدا مسالمتآمیز بود و در اعتراض به اوضاع اقتصادی و معیشتی و مطالبه برای اصلاح فساد بود، تا جایی که آیتالله سیستانی نیز بارها بر ضرورت خدمترسانی به مردم تأکید داشت، اما آمریکا با نفوذ گسترده در جامعه عراق و راهاندازی حدود 1200 سازمان مردمنهاد، توانستهاند به خوبی روی نسل جدید عراق کار کنند و آنها را در این اعتراضات ابزار دست خود قرار دهند.
وی همچنین، به رویکرد برخی جریانهای شیعی به این اعتراضات اشاره کرد و گفت: ائتلاف سائرون وابسته به مقتدی صدر متأسفانه با حمایت از این اعتراضات فضا را پیچیده کرد و سبب شد که برخی کهنهکاران بعثی، وطنیون(ملیگراها)، کمونیستها و برخی جریانهای ضدایرانی تحت پوشش جریان صدر در اعتراضات نفوذ کنند، این در حالی است که مقتدی صدر بهعنوان رهبر جریان صدر تجربه و خردورزی سیاسی ندارد.
سیدافقهی در ادامه رفتارهای نادرست و فتنهانگیز صرخیها، مولویها، یمانیها و فرقه شیرازیها را از دیگر عوامل خروج اعتراضات عراق از مسیر مسالمتآمیز خود دانست و گفت: علاوه بر این، عوامل داخلی، نفوذ سعودیها، امارات، آمریکا، انگلیس و اسرائیل نیز سبب شد تظاهرات عراق به سمت خشونت پیش برود و در نهایت دولت عادل عبدالمهدی که یکی از پاکترین دولتهای عراق پس از سقوط صدام بود، استعفا دهد.
وی گفت: کشتهسازی در اعتراضات، حمله به مراکز دیپماتیک ایران و ... از جمله سناریوهای آمریکا در عراق بود و ما شاهد بودیم که تا قبل از استعفای عادل عبدالمهدی شعارهایی علیه ایران و حشدالشعبی بودند، اما در حال حاضر رفته رفته شعارها ضدآمریکایی و ضدسعودی شده است.
این کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا گفت: مرجعیت دینی عراق، حشدالشعبی و حضور آگاهانه مردم سبب شد که با وجود استعفای عادل عبدالمهدی، نظام سیاسی عراق سقوط نکند و پیامهای آیتالله سیستانی که در خطبههای نماز جمعه کربلا ارائه میشود، سبب شد که مردم رفته رفته آشوبطلبان و نفوذیها را در میان اعتراضات خالی کنند.
وی گفت: در حال حاضر نامزدی «محمد شیاع السودانی» برای نخستوزیری مطرح شده است که تقریباً پارلمان عراق نیز نظر مثبتی به وی دارد، چرا که السودانی فرزند شهید و انسان پاکدستی است، اما ائتلاف سائرون به رهبری مقتدی صدر اصرار دارند که نخستوزیر از میان معترضان میدان التحریر انتخاب شود و بخشی از تظاهراتکنندگان تأکید دارند که انتخاب نخستوزیر براساس قانون جدید انتخابات و با نظارت سازمان ملل و قضات مستقل باشد.
سیدافقهی با اشاره به اینکه آمریکاییها بیشترین دشمنی را با عادل عبدالمهدی داشتند، گفت: عادل عبدالمهدی اهل باندبازی نبود و انسانی مستقل بود که هیچ پرونده فسادی نداشت و در مقابل تحریمهای غیرقانونی آمریکا علیه ایران ایستاد.
وی به دیگر اقدام عادل عبدالمهدی که خشم آمریکاییها را به دنبال داشت، اشاره کرد و گفت: بازکردن مرز عراق و سوریه، مخالفت با معامله قرن و مقاومت در برابر انحلال حشدالشعبی از دیگر عواملی بود که سبب شد آمریکاییها به دنبال سقوط دولت وی باشند.
این کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا در پایان با اشاره به اینکه اوضاع عراق نسبتاً آرام شده است، گفت با این وجود هنوز توطئه وجود دارد، چرا که جریانی در اردن با نام «عراق المستقبل»(عراق آینده) تحت حمایت دختر صدام و با حضور برخی فرماندهان بعثی در تلاش هستند که همچنان دامنه اعتراضات خشونتآمیز را در عراق فعال کنند و حتی مسائلی همچون تبعید آیتالله سیستانی به ایران را مطرح میکنند.
بیاعتمادی، ریشه جنبشهای اعتراضی در منطقه
در ادامه این نشست، سیدعبدالمجید زواری، از کارشناسان مسائل غرب آسیا سخنرانی کرد و گفت: بحران بیاعتمادی ریشه بسیاری از جنبشهای اعتراضی اخیر در منطقه است.
وی افزود: در جنبشهای اعتراضی اخیر از جمله در لبنان و عراق، مسائل قومی و مذهبی کمرنگ شده است، بهطوری که حتی در اعتراضات اخیر لبنان نیز شیعیان به خاطر مشکلات معیشتی به میدان آمدند و حتی از جنبش حزبالله خواستند که در این زمینه مسئولیتپذیر باشد.
زواری گفت: در عراق نیز با وجود اینکه شیعیان قدرت را در دست دارند، اما در اعتراض به اوضاع نابسمان معیشتی اعتراض کردند.
وی در ادامه گفت: در اعتراضات کشورهای عربی، نسل جوان حضور پررنگی دارند و آنها خواهان حاکمیت چهرههای جدیدی هستد. این اعتراضات را جنبشهای «بی سر» یا «بدون رهبر» مینامند، چرا که رهبری مشخصی ندارد و از دیگر وجوه تشابه این اعتراضات این است که غیرایدئولوژیک هستند که دیگر بحث شیعه یا سنی بودن مطرح نیست.
زواری در ادامه به اعتراضات آبانماه در ایران پس از افزایش قیمت بنزین اشاره کرد و گفت: ایران توانست بلافاصله ثبات خود را حفظ کند و این تظاهرات که حدود 100 نقطه از کشور را درگیر کرد، اما خیلی زود جمع شد و نظم در کشور برقرار شد.
این کارشناس مسائل منطقه تصریح کرد: اگر ریشههای نارضایتی در ایران در دو قرن اخیر را مورد تحلیل قرار دهیم، متوجه میشویم که ریشه این اعتراضات، سیاسی، اقتصادی، مذهبی و زیستمحیطی بوده است.
ریشه حوادث آبانماه
سخنران دیگر این نشست، محمد ستاری، پژوهشگر مسائل سیاسی بود که در ابتدای سخنانش به تبار شناسی اعتراضات در ایران پس از انقلاب پرداخت و وِیژگیهای آنها را تحلیل کرد. وی با بیان این که در اعتراضات سال 88 سویه اصلی سیاسی و اجتماعی، در سال 96 اقتصادی و اجتماعی و در سال 98 اقتصادی بود. همچنین در زمینه نگرش طبقاتی در سال 88 طبقه متوسط به بالا، در سال 96 غیرطبقاتی و در سال 98 طبقه متوسط به پایین بودند. در عرصه مطالبات نیز در سال 88 توسعه سیاسی و آزادیهای مدنی، در سال 96 اقتصادی و اشتغال و در سال 98 مطالبات معیشتی بود.
این کارشناس مسائل سیاسی در ادامه درباره بسترهای داخلی و خارجی اعتراضات آبان ماه 98 گفت: بالا رفتن نرخ بنزین تنها عامل اعتراضات نبود بلکه مشکلات اقتصادی و تورم، ناکارآمدی، فساد و تبعیض و احساس نارضایتی و شکافهای طبقاتی از دیگر عوامل بودند. همچنین فشار و تحریم اقتصادی بهعنوان جنگ اقتصادی و عملیات روانی و تبلیغاتی به عنوان جنگ رسانهای مهمترین بسترهای خارجی اعتراضات بودند.
ستاری در ادامه با اشاره به این که بر اساس برآوردها و آمارهای اعلام شده طی دو روز نخست پس از افزایش نرخ بنزین، از 1080 نقطه کشور در 100 نقطه، شاهد درگیریهایی بودیم که عمدتا جمعیتی از 50 تا 1500 نفر بودند.
وی اعتراضات اخیر را جزو جنبش های بیسر، فاقد ایدئولوژی مشخص و پراکنده در شعارها دانست و یادآور شد این نوع اعتراضات که همراه با نوعی ناآرامی هستند به نوعی بدون برنامه هستند. در این ناآرامیها شاهد مدل جدید تخریبی همچون آتشزدن بانکها و غارت فروشگاهها بودیم. همچنین ناآرامیها بیشتر در مناطق حاشیهای و اقماری بود.
کارشناس مسائل سیاسی در ادامه به بررسی تطبیقی اینترنت و رسانههای اجتماعی اعتراضات اخیر با اعتراضهای گذشته پرداخت و گفت: در سال 96 بیشتر اختلالات و کندی ارتباطات را شاهد بودیم، اما درسال 98 فیلترینگ و قطعی کامل اینترنت بینالمللی را شاهد بودیم. این مسأله نشانگر شکلگیری جغرافیای نوین ارتباطی و نقش شبکههای اجتماعی است. به عبارتی دیگر رسانههای اصلی در حال از دست دادن مرجعیت رسانهای خود هستند. بر اساس آماری که سال 2017 اعلام شده است، ایران در تعداد کاربران تلگرام با 17.5 درصد بعد از آمریکا با 56.4 درصد رتبه دوم را در جهان دارد.
ستاری در ادامه بر جریانسازی رسانهای از جانب رسانههای فارسی زبان خارجی اشاره کرد. وی شبکههای تلویزیونی بی بی سی فارسی و ایران اینترنشنال را بهعنوان فعالترین رسانههایی معرفی کرد که با سرخط های خبری و جریانسازی رسانهای سعی کردند فضا را به سمت التهاب بیشتر ببرند.
وی در ادامه برخی سرخط های خبری و کلیدواژه های اصلی این رسانه ها را تحلیل کرد.
ستاری در ادامه در زمینه چه باید کرد، گفت: رفع ناکارآمدی، مقابله با فساد، افزایش شفافیت، تقویت اعتماد عمومی، تقویت گفت وگو و مفاهمه، رفع تبعیض، رفع شکافهای طبقاتی، اصلاح سبک زندگی و تقویت همدلی و انسجام میتواند از میزان نارضایتیها بکاهد و بر سرمایههای اجتماعی بیافزاید.
این پژوهشگر مسائل سیاسی بر شکاف و گسلهای موجود تاکید کرد و یادآور شد تا زمانی که توجه جدی به ریشهها و زمینههای شکلگیری چنین اعتراضهایی توجه نشود، امکان اعتراضهای دیگر نیز ناممکن نیست. وی در پایان بر ضرورت توجه بیشتر بر دغدغههای معیشتی و کاستن از شکافهای طبقاتی و رفع تبعیض و ناکارآمدی تاکید کرد.
گزارش تصویری این نشست را
اینجا ببینید.
انتهای پیام