به گزارش خبرنگار ایکنا، موضوع نمایش آوای آب، مربوط به فردی به نام امیر ابن زعیم ابن طائی است که پدرش از شهدای جنگ جمل و خودش از رزمندگان جنگ صفین است و کنار علی ابن ابیطالب(ع) در این نبرد شرکت کرده است.
او فردی مقید به اصول اخلاقی و دینی است که به علت فقر، تنگدستی و با تطمیع همسر و پسرش دعوت سپاهیان یزد را برای شرکت در جنگ علیه اباعبدالله(ع) را میپذیرد و از آنجا که او بزرگ قبیله طائی است و با خود شرط میکند تا صرفاً در جنگ شرکت کند و تیری علیه سپاهیان امام حسین(ع) از کمان رها نکند و پس از اتمام جنگ نیز بخشی از غنایم را در راه خداوند انفاق کند.
این فرد که دچار کم شنوایی است پس از واقعه عاشورا دچار بیماری شده است و مدام صدایی شبیه شرشر آب در سرش میپیچد تا حدی که او را به جنون میرساند و به واسطه این بیماری او دیگر نمیتواند بخوابد. او پس از واقعه عاشورا با عنوان امیر با قیام زنان سیاهپوش که به خونخواهی خاندان اهلبیت(ع) برخاستهاند مواجه میشود که واقعیات کربلا را در هر محفلی نقل میکنند.
صداهایی در ذهن زعیم ابن طائی مدام تکرار میکنند، هله ای چشم پر از خواب ببین، هله ای شهر پر از خواب بدان، من دیدم آسمان را، دیدم خوابید که نبیند نیرنگ که نبیند نیزه و من دیدم که آسمان ابرهای سنگین بر سینه داشت، ابرهایی عقیم از باران و بارانی دیدم از نیزه و دریایی که طوفانی به دل داشت و طوفانی دیدم دریا دل که علم بر دست داشت و دستانی دیدم و چشمانی خیستر از دریا و لبهایی خشکتر از صحرا و صحرایی دیدم سرخ و طوفانی دیدم سوار بر اسب میتاخت، زمین نالید، جهان لرزید و من خورشید را دیدم، خورشید بر زمین قدم برمیداشت و من دیدم و دنیا دید و شنیدم شیههای شوریدهای، چشمه خشکیدهای و شهد عشق، شرم شاهی، مرگ طفلی چو ماهی و شنیدم و شنیدم....
امیر طائی پس از قیام زنان سیاه جامه دستور دستگیری زنان شورشی را صادر میکند و هر روز زنی خود را به عنوان شورشی معرفی میکند و پس از دستگیری توسط سپاهیان برای بازجویی به محضر امیر آورده میشوند و تمامی این زنان اصرار دارند که تا آخرین لحظه عمر، نقل واقعه کربلا را در هر جایی بر زبان جاری خواهند کرد.
طائی معتقد است که چون در جنگ به احدی از یاران امام حسین(ع) تیراندازی نکرده است بنابراین در این جنایت شریک نیست. او میگوید من فقط مشک عباس(ع) را سوراخ کردم و غیر از این خطایی از من سر نزده است. اما در مواجهه با زنان سیاه جامه یکی از آنان به او میگوید کاش به عباس(ع) تیر میزدی و مشک سالم میماند و پس از این گفتوگو جنون او آنقدر افزایش مییابد که زن و فرزندش را به خاطر عذاب وجدان برای حضور در جنگ میکشد.
شاید این نمایش از منظر صحنهآرایی، نور، صدا و حتی بازی بازیگران جذابیتی برای تماشاگران نداشته باشد و تماشاگر در هنگام تماشای این تئاتر فقط شاهد نوعی تغییر ساده در جایگذاری اشیاء به عنوان صحنهپردازی باشد اما تناسب متن با ایام اربعین فرصت خوبی برای مخاطبان فراهم آورد تا فارغ از نگاههای روزمره از زاویهای دیگر به واقعه عاشورا و سرنوشت مسببان آن نگاه کنند.
نکتهای که در هنگام تماشای این تئاتر به ذهن میرسد این است که چرا مخاطبان از این قبیل آثار استقبال نمیکنند و معمولاً آمار فروش این کارها بیانگر استقبال مخاطبان است اما ضعف تئاتر دینی در اجرا و بازیها یکی از دلایل مهم بیتوجهی مخاطبان است. شاید به سادگی نتوان تئاتر لاکچری را محکوم کرد تا زمانی که آثاری بدون هیچ جذابیت بصری، متنی و حرفهای روی صحنه میفرستیم. فاصله تئاتر لاچکری در اجرا، متن و امکانات فنی با بسیاری از آثار آنقدر زیاد است که اگر یک یا دو تئاتر خوب نه صرفاً لاچکری را مشاهده کرده باشید در مواجهه با برخی نمایشها ناگزیرید سالن را ترک کنید.
در تئاتر لاچکری مخاطب با صحنههایی جذاب و بازیگرانی توانمند مواجه است که او را به هر نحوی برای تماشای اثر تشویق میکند اما متأسفانه برخورد ما در هنگام اجرای نمایش دینی در نظر گرفتن کمترین امکانات و بهرهگیری از گروههای صرفاً جوان و گاهی بیتجربه است که همین عامل مخاطب را از هر نوع تئاتری دور میکند و حتی اگر بلیط این دست آثار به بسیاری از افراد هدیه کنید حتی باز هم سالن نمایش مملو از تماشاگر نخواهد شد.
این تئاتر مذهبی هم همانند بسیاری از این قبیل آثار توسط یک گروه جوان در حال اجراست و میثم محمدخانی، آزیتا بابازاده، محمدرسول جعفری، مارکا بهرامی، لیلا ترکمان، صابر آسیایی، رضا الهی، آناهیتا یاپیری مطلق و سولماز قهرمانی از بازیگران این نمایش هستند. بازیگران جوان این کار نیازمند آن هستند تا در اجرای نقشهای خود فراتر از بازیهای اگزجره عمل کنند تا مخاطب بتواند با صحنه نمایش ارتباط برقرار کند. نکته دیگری که برای هر نمایشی لازمالاجراست توجه به فن بیان و گویایی متون است که عدم توجه به آن در بخشهایی از این نمایش از چشم مخاطب دور نمیماند.
یادآور میشود، نمایش «آوای آب» به نویسندگی سینا شفیعی و کارگردانی آزیتا بابازاده ۶ تا ۱۶ آبانماه ساعت ۱۸ در تماشاخانه مهر حوزه هنری به نشانی خیابان سمیه، نرسیده به پل حافظ روی صحنه میرود.
مینا حیدری/ دبیر گروه فرهنگی
انتهای پیام