«قرآن‌بسندگی»؛ تلاشی در جهت تهی‌سازی معرفت دینی از آموزه‌‌های سنت نبوی
کد خبر: 3733362
تاریخ انتشار : ۰۵ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۰:۱۶

«قرآن‌بسندگی»؛ تلاشی در جهت تهی‌سازی معرفت دینی از آموزه‌‌های سنت نبوی

گروه اندیشه ــ نویسنده مقاله «مکتب قرآنیون و نقد مدّعای آن در عدم حجیت سنت نبوی» ضمن اشاره به مدعیات این گروه در جهت حذف سنت نبوی از فرآیند فهم دینی به نقد و پاسخگویی به این مدعیات پرداخته است. به باور او، اعتقاد به این که قرآن، تنها مفسر تمام آیات خود باشد، امری است محال، زیرا بسیاری از آیات، در پرده‌ای از ابهام و اجمال قرار دارند.

به گزارش ایکنا؛ اهل قرآن یا قرآنیون گروهی از مسلمانان هستند که به اصالت قرآن به عنوان یگانه منبع تشریع احکام اعتقاد دارند و حجیت حدیث را انکار می‌کنند. اعتقاد و ادعای آنها بر این است که چون قرآن تنها وحی نازل شده از طرف خداوند است، پس تمام مسلمانان در آن اتفاق نظر دارند. مخالفان این گروه، از آنان به عنوان منکران حدیث یاد می‌کنند.

تاریخچه این گروه به زمان صدر اسلام و قرون اول هجری باز می‌گردد که رگه‌هایی از قرآن‌بسندگی و بی‌اعتنایی به حدیث و یا محدود کردن سنت در شناخت دین گزارش شده است. بعد از آن در دوره‌های میانی، این جریان اهل سنت به عنوان جریانی سامان یافته و منسجم در شبه قاره هند، مصر، سوریه و برخی از سرزمینهای اسلامی سر برآورد.

جریان قرآنیون به قرآن‌بسندگی و انکار نقش سنت در شناخت دین روی آورده، حدیث را فاقد حجیت می‌داند و در تبیین احکام به آن بها نمی‌دهد. بعلاوه قرآنیون اندیشه‌هایی را مطرح کرده‌اند که خودشان هم به آنها پایبند نبوده و در تفسیر قرآن بدون سنّت دچار مشکل شده‌اند.

مرضیه بلخاری قهی در مقاله خود با عنوان «مکتب قرآنیون و نقد مدّعای آن در عدم حجیت سنت نبوی» که در شماره 57 فصلنامه تخصّصی مطالعات قرآن و حديث سفينه منتشر شده است به بررسی و نقد این موضوع پرداخته است.

در این مقاله تلاش شده تا این جریان مورد نقد قرار گیرد، با استناد به آیات و روایات، نقش پیامبر(ص) به عنوان بزرگترین و نخستین مبی‍ّن و مفسّر آیات قرآن روشن گردد، ابهامات و شبهات قرآنیون در فهم آموزه‌های دینی آشکار شود. نیز روشن شود که با وجود روش تفسیر قرآن به قرآن برخی از آیات قرآن مجمل، مقید و ناسخ هستند وحتماً باید احادیث و سنت نبوی از آنها رفع ابهام کنند. این نوشتار به این مسئله پاسخ داده و نقش سنت نبوی را در آموزه-های دینی و احکام روشن می‌سازد.

بلخاری در خصوص پیشینه و ریشه‌های جریان قرآنیون می‌نویسد: در آثار اسلامی کهن، مخالفت‌هایی با نقل و ضبط حدیث و کاربرد آن به عنوان منبع استنباط احکام شرعی گزارش شده است. در قرون سیزدهم و چهاردهم هجری نیز، دوباره تردیدها و مخالفت‌هایی با حدیث توسط قرآنیون شکل گرفت. مدعای اصلی آنان این است که قرآن، تنها وحی و نازل شده از جانب خدا، و یگانه حجت شرعی در اسلام است.

با توجه به اینکه درباره تاریخچه، خاستگاه‌ و مؤلّفه‌های فکری این جریان، پژوهش‌های مستقل و اندکی صورت گرفته است در پژوهش حاضر کوشش شده است با رویکردی تحلیلی، در گام اول پیشینه تاریخی این اندیشه از منابع موجود استخراج شود؛ در گام بعدی خاستگاه و زمینه‌های پیدایش این اندیشه در دوران معاصر، شناسایی شود. سرانجام، مؤلفه‌های اصلی در اندیشه قرآن-بسندگی و ادله و شواهد آنها تبیین گردد.

به تصریح نویسنده قرآنیون عصمت پیامبر(ص) را نپذیرفته و برخی اعمال ایشان را اجتهاد می‌دانند که در برخی موارد باعث شده که پیامبر(ص) مورد عتاب خداوند قرار گیرد. از سوی دیگر، سنت نبوی را خاص اعراب زمان عصر اسلام می‌دانند و افراد دیگر را که بعد عصر نزول قرآن و اسلام هستند خارج ازخطاب پیامبر می‌دانند. لذا به قرآن اکتفا کرده و آن را تنها منبع برای دریافت احکام اسلامی می‌دانند و این ادعا را دارند که هر کسی بخواهد به فرامین الهی عمل کند باید تنها به قرآن اکتفا کند، زیرا فقط مصحف شریف است که تنها منبع موثق و کاملی است که مسلمانان در آن اختلاف نظر ندارند. این گروه معتقدند که در قرآن آیات ناسخ و منسوخ وجود ندارد. پشتوانه این مبنا مسئله جامعیت قرآن است که قرآنیون با تفسیرهای نامناسب کتاب خدا را در بردارنده هر چیزی معرفی می‌کنند.

از نظر نویسنده در نقد این عقیده قرآنیون چند نکته شایسته توجه است: نخست اینکه جامعیت قرآن دست کم در حوزه‌های دینی و هدایتی به اجمال پذیرفته شده است، اما آیات مورد استناد قرآنیون برای این مدعا دلالت روشنی ندارد، بویژه آیاتی که مورد ادعای آنهاست. ضمن اینکه در مقابل این آیات، آیات دیگری بر ضرورت اطاعت از پیامبر در اوامر و نواهی و احکام اشاره کرده (نساء/59، احزاب/36) و ایشان را مفسّر و مبین آیات قرآن معرفی نموده است. (نحل/44) در پرتو این آیات می‌توان دریافت که بخشی از آنچه خداوند در قالب دین برای انسان خواسته است با رجوع به پیامبر به دست می‌آید.

دیگر اینکه قرآنیون بر همین ادعای خود استوار نبوده‌اند و به تفسیر به رأی و برداشت‌های ذهنی خود روی آوردند. آنان معتقدند که اگر به ذکر تفاصیل نماز و تعداد رکعات آن در قرآن اشاره‌ای نشده پس نیازی به آن نبوده و اگر مسلمانان در تعداد رکعات نماز و کیفیت آن با مشکل مواجه می‌شدند، خداوند تفصیل آن را در قرآن بیان می‌نمود.

همچنین قرآنیون با استناد به آیاتی که دعوت کننده به فهم، تدبّر و تعقّل در قرآن است (نساء/ 182، صاد/29) به تفسیر آیات وحی پرداخته‌اند، اما درصدد اثبات عقاید خود بر آمده‌اند تا آن جا که با تأویل آیات بیان کننده حجیت و اعتبار نسبت پیامبر، به انکار سنت معتقد گردیده‌اند.

بلخاری در نقد اجمالی این مبنا می‌نویسد که احمد صبحی منصور با استناد به آیات، انحصار رسالت پیامبر در تبلیغ وحی (مائده /99) و عدم حجیت سنت در تشریح احکام دین را نشانه رفته است؛ در حالی که حصر در این آیه، اضافی است و در پاسخ به پندار باطل مشرکان بکار رفته، مبنی بر این که اگر محمد(ص) رسول خداست، کاری کند که آنها جبراً ایمان بیاورند، لذا خداوند مسئولیت رسالت آن حضرت را به تبلیغ منحصر نموده است.

به باور وی انکار نقش سنت در فهم آیات قرآن ناظر به دو نظریه است: «عدم حجیت سنت» و «امکان‌پذیر نبودن احرازِ نسبت سنت به پیامبر». نظریه نخست بر دلایلی مبتنی است، چون: وحیانی نبودن سنت، معصوم نبودن پیامبر، شرک‌آمیز بودن سنت، تاریخی و زمان دار بودن سنت، مخدوش بودن سنت از نظر سند و متن، و متفرق بودن سنت. پایه نظریه دوم دلایلی است مانند عدم اهتمام پیامبر و بزرگان صحابه به حفظ و کتابت سنت و پیامدهای عدم کتابت و حفظ حدیث در منزل اول هجری.

وی در نقد این مدعیات می‌گوید: اعتبار حجیت سنت پیامبر با دو دلیل عقلی و نقلی قابل اثبات است. دلیل عقلی از فلسفه رسالت و نبوت و ممتنع بودن صدور گناه و غفلت از آن حضرت بهره می‌گیرد. دلیل نقلی نیز بر توان و اجماع عملی مسلمانان استوار است. همچنین مدارک تاریخی می‌رساند که پیامبر گرامی اسلام اهتمام فراوانی به حفظ و نشر سنت خویش داشتند، زیرا معتقد بودند که کلامشان از مصدر وحی ناشی می‌شود و نازل شدة الهی است، نه سخن انسانی. از این رو ایشان بالاترین نقش را در گسترش، حفظ و کتابت سنت داشتند

جایگاه روایات در تفسیر قرآن به قرآن
برخی از مفسران در روش تفسیر قرآن به قرآن، روایات را به کنار نهاده و تنها به این مصحف شریف اکتفا کرده‌اند. آنان احتیاج به سنت را در تفسیر قرآن نفی کرده‌اند و قا‌ئل به عدم اعتماد به روایات در فهم مقاصد و معانی قرآن شده‌اند.
دیدگاه نویسنده مصری تفسیر «الهدایه و الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن» بر آن است که تنها راه صحیح همان است که به متن قرآن و توضیحات و قراین موجود در آن مراجعه شود و از استعانت به غیر قرآن، به هر نحو که باشد، خودداری گردد؛ زیرا تنها مرجع تحریف نشده و دست نخورده‌ای که از دروغ-ها و پیرایه‌ها و پندارهای غلط مدعیان دین منزه و مبرا مانده، متن قرآن است. اما روایات دچار دستبرد جاعلان و سوداگران حدیث شده و چند برابر آنچه صحیح است، روایات جعلی و دروغین بر آن افزوده شده است، لذا ارزش و اعتبار خود را از دست داده و فاقد صلاحیت لازم برای تفسیر قرآن هستند. مفسر مزبور بر این اساس، روایات را به کلی کنار گذاشته، ارزش تفسیری آن را به یکباره انکار کرده است.
نویسنده مقاله در مقابل این دیدگاه معتقد است: درست است که قرآن مبیّن و مفسّر خویش است، ولی در بسیاری از موارد و در توضیح بسیاری از آیات، احکام و داستان‌ها و ... استفاده از روایات صحیح، لازم، بلکه واجب است. مرحوم علامه طباطبایی، در تفسیر المیزان در بیان ضرورت بهره‌گیری از روایات صحیح در تفسیر قرآن چنین آورند: روشی که در روایات بدان ترغیب شده، همان تفسیر از طریق قرآن است و آنچه از آن نهی و منع شده، تفسیر از غیر طریق قرآن است، بنابراین تنها روش مورد قبول در تفسیر، استمداد از خود ان کتاب شریف جهت فهم معانی آیات آن و تفسیر آیه به آیه است. این روش در صورتی مورد قبول خواهد بود که براساس تفحص و جستجوی کافی در روایات نقل شده از نبی اکرم و ائمه به عمل آمده، پس از تحصیل ذوق و معلومات بر گرفته از آنها، به تفسیر کلام پرداخته شده باشد.

در بخش نتیجه‌گیری مقاله می‌خوانیم: اعتقاد به این که قرآن، تنها مفسر تمام آیات خود باشد، امری است محال، زیرا بسیاری از آیات، در پرده‌ای از ابهام و اجمال قرار دارند. بنابر فرموده پیامبر و معصومین احادیث و روایات برای روشن ساختن آموزه‌های دینی خصوصاً در بخش اعتقادات و احکام، ضروری است.
جریان نوظهور قرآنیان قرآن بسندگی را ادعا می‌کنند، اما خود در پاره‌ای از تفسیر و تبیین آیات در عمل به اصل خود پایبند نبوده و نیاز به سنت را در آیات لازم می‌دانند. حلقه‌های قرآنیون فقط در این سخن اشتراک نظر دارند که تنها منبع وحی خداوند یعنی قرآن است، اما خود در تفسیر اکثر آیات دچار اختلافات شدید و عمیقی هستند.
تفسیر قرآن به قرآن خود برخی ابهامات را به همراه دارد. برخی از مفسران معاصر روش تفسیر قرآن به قرآن را فقط بر مبنای مراجعه به احادیث و روایات پذیرفته‌اند. ضرورت تفسیر آیات در سایه احادیث و سنت نبوی، دلیل روشن بر حجیت احادیث و روایت است.
انتهای پیام

captcha