به گزارش ایکنا از اصفهان، در یادداشتی به قلم داریوش اسماعیلی، معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی واحد اصفهان و بر اساس حکمت 42 نهجالبلاغه آمده است:«وَ قَالَ [عليه السلام] لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ فِى عِلَّةٍ اعْتَلَّهَا جَعَلَ اللَّهُ مَا كَانَ مِنْ شَكْوَاكَ حَطّاً لِسَيِّئَاتِكَ فَإِنَّ الْمَرَضَ لَا أَجْرَ فِيهِ وَ لَكِنَّهُ يَحُطُّ السَّيِّئَاتِ وَ يَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاقِ وَ إِنَّمَا الْأَجْرُ فِى الْقَوْلِ بِاللِّسَانِ وَ الْعَمَلِ بِالْأَيْدِى وَ الْأَقْدَامِ وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يُدْخِلُ بِصِدْقِ النِّيَّةِ وَ السَّرِيرَةِ الصَّالِحَةِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ الْجَنَّة: و درود خدا بر او، به يكى از يارانش كه بيمار بود فرمود: خدا آنچه را كه از آن شكايت دارى(بيمارى) موجب كاستن گناهانت قرار داد، در بيمارى پاداشى نيست، اما گناهان را از بين مىبرد، آنها را چونان برگ پاييزى مىريزد و همانا پاداش در گفتار به زبان، و كردار با دستها و قدمهاست، و خداى سبحان به خاطر نيت راست و درون پاك، هر كس از بندگانش را كه بخواهد وارد بهشت خواهد كرد».
بیماری عوض دارد(ریختن گناهان) و نه اجر، که اجر، آن هم اجر بهشت را به عمل میدهند و آن هم نه هر عملی، عملی برخوردار از نیت و انگیزهای صادق و راست و برآمده از درون و باطنی صالح و درست. منظور از نیت چیست؟ تعریف نیت در حوزههای روانشناسی و اخلاق چه تفاوتهایی داشته و در این کلامِ امام کدام تعریف مدخلیت بیشتری دارد؟ چه موقع نیتها متصف به ارزشهای اخلاقی میشوند؟ و چگونه به اجر و مزد اخروی دست میدهند؟
وقتی از نیت و انگیزه سخن به میان میآید و صفت صدق در موردش به کار میرود، چنین مینماید که گویی نیتهای کاذب و دروغین هم وجود دارند؛ آن چه نوع نیتی است که دروغ است؟ چه موقع نیتهای ما دروغ میشوند؟ مگر نیت در درونیترین لایههای قلبی ما صورت نمیبندد؟ پس دروغ به چه کسی است؟ و چگونه دروغی است؟ باطن صالح (اصلاحگر) چه نقشی در اصلاح نیات ما دارد؟ و این نیتها چگونه اعمالمان را مأجور و شایسته پاداش میکنند؟
معمولا ما در هنگامه درد و شکایتهایمان انسانهای واقعیتری میشویم، نقابهایمان کنار میروند و بیواسطهتر میشویم، با واقعیت خودمان و ضعف و ناتوانیمان صریحتر مواجه میشویم و نیاز به توجه و مهربانی پیدا میکنیم. این حالت زمینه مناسبی برای طرح مهربانیهای خداوند است و سپس نشان دادن راه. امام(ع) شکایت فرد از بیماریاش را محمل بیان این سخن کرده و ما را از شکایت و ناآرامی و درد، تحویل گرفته و به آرامشِ آمرزش و پاکی گناهان و تا اصلاح درون و پالایش نیت، تا بهشت راه برده است. نگاه و سقف هدف علی(ع) در این دنیا نیست، او ما را در عظمتی فراتر دیده است و ما را برای آن عظمت بیکران آماده میکند.
نیت، گاه در قالب اسم به کار میرود و جمع آن، نیات، که منظور از آن غایتی است که فاعل از فعل خود در نظر گرفته و مطلوب و غایت فعل از آن منظور میشود(نیت داشتن) و گاه در شکل مصدر است که فعل از آن مشتق میشود(نیت کردن) و از آن قصد و آهنگ کاری کردن مستفاد میشود، گرچه البته این دومی را غلطی مشهور در کاربرد کلمه نیت در فارسی دانستهاند؛ همچنین گاه از آن معنی توجه و التفات و خطور ذهنی را نیز مراد کردهاند(در عبادات).
نیت در فقه، اخلاق و روانشناسی تعاریف مخصوص به خود را یافته است. در احکام شرعی وجود یا عدم نیت، تعبدیات را از توصلیّات جدا میکند و در حوزه روانشناسی، نیت همان قصد و عزم بر انجام کار است؛ همان نیت کردن و در شکل مصدری آن. در این تعریف از نیت، انگیزه و حسن و قبحی برای نیات در نظر گرفته نمیشود و موضوع به بحث اراده باز میگردد.
در فلسفه اخلاق، نیت اما منجر به ارزشگذاری اخلاقی عمل میشود که انگیزهها و محرکهای عمل اهمیت مییابند و اعمال هر چند کوچک، اما برخوردار از انگیزهها و محرکهای متعالی، ارزش کار را بالا میبرند و اعمال هر چند بزرگ، اما با نیتهای پست، ارزششان را از دست میدهند؛ مهم میزان رشد و تعالی انسان از کاری است که انجام میدهد و چون این ارتقاء یا سقوط در نفس انسان رخ میدهد، لذا جایگاه نیت که در این حوزه فعالیت دارد، اینسان اهمیت مییابد و همین نکته، نقطه فهم روشن از تأثیر نیت در جزا و پاداش اعمال ما نیز میتواند باشد؛ چرا که نیتکننده به مرتبهای از خودآگاهی نسبت به محرکهای خویش رسیده است که میتواند بعد روحی و نفسانی اعمال ارادی خویش را جهت دهد و برای آن هدف و غایت تعیین کند.
این نکته مهمی است؛ نیت داشتن، نشانه خودآگاهی و خداخواهی انسانِ آزاد و مختار است. او به محرکها و انگیزههایش توجه و تفطن یافته و از اسارت آنها خارج شده و توانسته برای آنها تعیین تکلیف و جهت کند، به جای آنکه ناخودآگاه اسیرشان باشد و آنها برایش تعیین جهت و تکلیف کنند(*)؛ همین است که عبادات، شرطشان نیت است، چون این اعمال عبادی ارزششان در ارادی و مختارانه عمل کردن به آنهاست و نیت، معنایش این است که من انسانی آزاد و مختارم و این عملم از سر اجبار نیست و با اراده آگاهانه خویش بهجایش میآورم و از آن قصد و نتیجهای در نظر دارم که همان نزدیکی و قرب به مبدأ کمال و بینهایت است.
ما گاه به خود دروغ میگوییم و گاه از این دروغها نیز بیخبریم! محرکها و انگیزههایمان چنان بینظارت رها شده و کنترل ما را در دست گرفتهاند که حرف از آزادی زدنمان بیشتر به یک شوخی تلخ میماند. فکر میکنیم که عملی را برای هدفی که فکر میکنیم انجام دادهایم، اما در واقع اگر خوب نگاه کنیم، هدف چیز دیگری بوده است و محرک و انگیزههایمان هم چیزی دیگر! گاه حتی نیازهای مقدماتی زیستی آنچنان که مازلو شرح داده و یا نیازهای به کسب موفقیت یا تعلق و یا میل به قدرت و انگیزههای پیچیدهتر ذاتی و زیستی؛ انگیزههایی که گاه در سطح ناهشیار ما خانه کرده و فرمانروای سریر وجودمان شدهاند.
علی(ع) در این کلام خویش از صدق و راستی در انگیزهها سخن میگوید، اینکه نیتهایمان دروغین نبوده و در پشت پرده انگیزههایی دیگر در کار نباشند، هشیار یا ناهشیار! و او راهش را در باطن درست و صالح نشان میدهد. سریره صالحه! شاید منظور از این باطن درست و اصلاحگر این باشد که مکانیزمی در درون فرد وجود یافته باشد که بتواند با خودآگاهی به انگیزهها و مقایسه آنها، از اسارتشان آزاد شود. این مکانیزم درونی باید هم خود درست باشد و از معیارهای سنجش و توزین درست برخوردار، و از هوی و هوس به دور، و هم وظیفه شناخت و اصلاح انگیزهها را بر عهده داشته باشد.
انگیزههای ما باید کنترل شوند و هدف و جهت یابند تا کارهایمان سامان پذیرد و ارزش یابد. اجر و مزد اعمال تابع میزان رشدی است که آن کارها در ما به وجود آوردهاند و اینها نیز متأثر از هدف و غایتی که برایشان در نظر گرفتهایم و اینها همه در گرو درونی راست و درست است. نیتها در عملها ضرب میشوند و نه جمع! نیتهای ما مادی و محدود نیستند و این یعنی میتوان پاداشهای نامحدود انتظار داشت، انتظار بهشت...
انتهای پیام