به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، تعریف طرح کلان، مسئله و منظومه فکری از سوی گروههای علوم قرآن و حدیث برای پایاننامهها موضوعی است که در اکثر دانشگاههایی که رشتههای قرآنی را ارائه میدهند مورد عنایت قرار نمیگیرد، در همین ارتباط و همچنین روند اتخاذ شده در دانشکده علوم قرآنی میبد پای صحبتهای حجتالاسلام والمسلمین محمدمهدی خواجهپور، معاون آموزشی این دانشکده نشستیم، مشروح این مصاحبه در ادامه میآید:
ایکنا: در دانشکده علوم قرآنی میبد برای پایاننامههایی که در مقطع تحصیلات تکمیلی تا الان دفاع شده آیا یک طرح کلان داشتهاید؟ بسیاری از پایاننامهها و مقالات دانشگاهی مسئلهای را حل نکردهاند و به هیچ سؤالی پاسخ ندادهاند، سیاست شما در تصویب پایاننامهها و هدایت آنها چطور بوده است؟
پایاننامههای که تاکنون داشتهایم عمدتاً از این آفت کلی کشوری جدا نبودهاند، معمولاً پایاننامهها موضوعمحور هستند به این معنی که دانشجو موضوعی را انتخاب میکند و قصدش آن است که مطالبی را حول و حوش آن موضوع جمعآوری و رفع تکلیف کند، معمولاً پایاننامههای ما از این آفت دور نیستند. نظر شخصی من سوق دادن پایاننامهها جدای از موضوع و مسئلهمحوری آن بهسوی بنیادی و کاربردی بودن است؛ ولو اینکه پایاننامه حالت موضوعمحوری و جمعآوری مطالب را داشته باشند حداقل کاربردی باشند، پایاننامههایی که داشتهام را به این سمت سوق دادهام، روحم خیلی با پایاننامههای نظری سازگار نیست چون ابداع نظر جدیدی نمیتوانند داشته باشند، بهطور مثال در بحث تأویل در قرآن بعد از مرحوم سیدباقر صدر و ... ، دانشجوی کارشناسی ارشد چه چیزی میخواهد بگوید؟ قطعاً چیز مهمی نمیگوید، تاکنون چینشهای زیادی هم از این صحبتها شده است؛ لذا به دانشجویانم میگویم چیزی بنویسید که کاربردی باشد.
در مورد موضوعمحوری و مسئلهمحوری بودن پایاننامه یا باید سؤالی در ذهن دانشجو باشد که از اول آزارش میداده و اکنون میخواهد آن را حل کند یا اینکه بهدنبال پاسخ به یکی از سؤالهای جامعه باشد، معمولاً هم دیدهاید که انتخاب موضوع پایاننامه اینگونه نیست، دانشجو بهدنبال استاد میدود و از او موضوع میخواهد، استاد هم با توجه به مطالعات خود یک موضوعی به دانشجو میدهد، او هم مطالب را حول و حوش آن جمعآوری میکند.
عمده اشکال کار در مسئله مدرکگرایی است
ایکنا: اشکال کار را کجا میدانید؟ معضل فراگیری است و آیا نهادهای ذیربط در این باره دخیل هستند؟
عمده
اشکال کار ما در مسئله مدرکگرایی است، معمولاً دانشجو بهدنبال گذراندن پایاننامه
و راحت شدن و رفتن است، فکر حل مشکل، ایجاد مسئله و حل مسئله نیست؛ واقعاً اینگونه
نیست، شاید 80 درصد دانشجوها میگویند استاد موضوعی را پیشنهاد کن که هم آسان باشد
هم بتوان سریع آن را نوشت و هم منبع زیادی در مورد آن وجود داشته باشد، میگویم اگر
منبع زیاد باشد ارزش کار تو کم میشود این مهم نیست؟ میگوید من میخواهم تمام بشود؛
لذا به نظر میرسد بیشترین مسئله این است که ظرفیتها اضافه شده، دانشگاهها زیاد
شده، کارشناسی کم شده و دانشگاهها به ارشد و تحصیلات تکمیلی گرایش پیدا کردهاند،
آمار بالا رفته، سنها گاهی بالاست، سنهای بالای 50 سال زیاد به چشم میخورند، سن
هم که بالا رفت یک مقدار قدرت تفکر و تولید کم میشود.
پایاننامههای کشکولوار و استادهایی که راهنمایی نمیکنند
ایکنا:
فرض کنید یک نفر دغدغه آن را داشته باشد که کار را مسئلهمدار انجام بدهد، وارد دانشگاه
که میشود، آیا دانشگاه میتواند این ظرفیت او را اقناع کند در حدی که مسیر و مسئله
به او بدهد؟
در
سطح گسترده اینطور نیست، چون اساتید راهنما و مشاور ما خیلی دغدغه این طور کار کردن را ندارند،
شاید بد باشد که بگویم گاهی میشود استادان ما
طرح خود را مطالعه نمیکنند که ببیند چگونه است، گاهی طرحهای در جلسه میآید
و میبینم استاد راهنما حتی یک بار طرح را مطالعه نکرده و فقط امضا کرده است، در حالی که از نظر شرعی
و عرفی و هر چیزی که حساب کنید درست نیست، بالاخره دانشجویی که در کارشناسی یکی دو
واحد بهعنوان پایاننامه برمیدارد و در ارشد هم بیش از این، حق راهنمایی گرفتن دارد،
در برخی آئیننامهها آمده که در ساعاتی استاد راهنما باید استاد راهنما در اختیار
دانشجو باشد اما گاهی میبینیم که پایاننامه مطالعه نشده است، باور کنید اتفاق افتاده
پایاننامهای کشکولوار و در هم ریخته آمده است و استاد راهنما حتی فهرست را هم نگاه
نکرده است.
میتوان گفت مسئلهمحوری در حد کلان موجود نیست ولی در حدی که دانشجوی دغدغهمندی بخواهد پایاننامه مسئلهمحور بنویسد میتواند. تحقیقات منحصر در کتابخانهها شده و تحقیقات میدانی کم شده، شاید در دانشگاهها هم امکانات فراهم نباشد ولی در حد دانشجویان دغدغهمند هست.
ایکنا:
دانشجو شاید بهدنبال گرفتن مدرک باشد و طبیعتاً بهدنبال سادهترین راهها هم میرود،
اما دانشگاهها چقدر در مقابل این راحتطلبی و مدرکگرایی سد ایجاد کردهاند؟
یک زمانی میگفتند ورودی دانشگاههای ایران سخت و خروجی آن آسان است، ولی خیال میکنم الان هم ورودی و خروجی آن آسان است، گسترش دادن دانشگاهها و زیاد کردن ظرفیتها همه اینها سبب شده که راحت وارد و به سهولت هم خارج شوند، این روند «مسلم» تلقی شده، حالا نمیتوانم خیلی وارد جزئیات بشوم ولی در مجموع با این شیوه فعلی پذیرش، سطح علم یک مقدار ضربه میبیند و پژوهش هم بدتر ضربه میبیند. یک مسئله دیگر هم بگویم، یکی مسئله دغدغه نداشتن است و دانشجو دغدغه ارائه حرف نو را ندارد و دوم مسئله توان اوست، درصدی بالایی از دانشجویان هستند که واقعاً توان ندارند. نوشتن، گفتن، سخنرانی و تدریس یک بخش ذاتی و یک بخش اکتسابی دارد، یک بخش هم تمرین است، بعضیها که هر سه آن را ندارند، نه ذاتاً توان دارند، نه بهدنبال دوره دیدن رفتهاند و نه اگر دوره دیدهاند تمرین کردهاند.
ایکنا: سیکل معیوب دانشجوی ضعیف و استاد بیدغدغه چگونه قابل رفع است؟
هر دانشگاهی بخواهد اقدام کند فکر نمیکنم موفق شود. یک نگاه کلی لازم است، هماکنون پذیرشها، خروجیها و ورودیها مستلزم داشتن یک نگاه کلی است، الان یکی دیگر از مشکلاتی که وجود دارد رقابت بین دانشگاههای دولتی و آزاد شده است، این هم متأسفانه یکی از عوامل ضربهزننده است، به اصطلاح ورودیها کلاً در سطوح فوق دیپلم و لیسانس و بعضی جاها در ارشد هم برداشته شده است، این چیزی نیست که وقتی جاهای دیگر اعمال نمیشود یک دانشگاه بتواند خودش اعمال کند، حتی تصادمات و تعارضاتی هم پیدا میشود، نیاز به یک سیاست کلی است که برای این ورودیها و خروجیها اعمال سراسری شود، بخواهیم شخصی عمل کنیم اصلاً امکانپذیر نیست.
ایکنا: غیر از دانشکده علوم و معارف، میبد دانشگاه دیگری دارد که رشتههای علوم قرآنی داشته باشند؟
دانشگاه الهیات دارد که تبدیل به دانشگاه آیتالله حائری شده است قبلاً به آن دانشگاه الهیات میگفتند، و از دانشگاه یزد جدا شده و مستقل است، آنها رشتههای دیگری هم غیر از علوم قرآن دارند، حقوق، ایرانشناسی، علوم قرآنی و دو سه رشته دیگر هم دارد، ولی ما فقط خالص و ممحض در علوم قرآن هستیم.
ایکنا: وضعیت کتابخانه شما به چه صورتی است؟
کتابخانه ما نسبت به خودش، جا، مکان و امکاناتش، کتابخانه غنیای است، تفاسیری که دانشجوی ما بتوانند استفاده کند داریم، عربی یک مقدار سختشان است و معمولاً باید تفاسیر فارسی ترجمه شده باشد تا آن حدی که امکان خرید تفاسیر فارسی و ترجمهای بوده را خریداری کردهایم، شاید کتابهایی که ترجمه نشده باشد را نداشته باشیم، در کل امکانات کتابخانهمان بد نیست.
برای اساتید کتابخانه جدایی نداریم، نسبتاً جواب میدهد، کتابهای عربی هم داریم تعداد آن هم قابل ملاحظه است، سالن خوب، مخزن و مرجع بد نیست، سالن نشریاتش هم هر نشریهای که تقاضا کنیم را برایمان میفرستند، سالن مطالعه هم خوب است، از نظر کتابخانه شاید نسبت به بسیاری از کتابخانههای دیگری که رفتم کتابخانه غنیای است.
ایکنا: دانشجویان ورودی شما بیشتر از کجا هستند؟ از شهرهای دور هم به دانشگاه شما میآیند؟ یا بیشتر بومی هستند؟
بیشتر آنها بومی استانی هستند ولی از شهرهای دور هم میآیند.
ایکنا: شما با دانشگاه یزد و دانشگاههای اطراف ارتباط دارید؟ بهطور مثال در زمینه تعامل اساتید؟
80 درصد
اساتید ما از دانشگاههای اطراف هستند، عمدتاً چون دانشگاه آزاد یزد و دانشگاه آیتالله
حائری علوم قرآنی دارند، معمولاً 80 درصد از اساتید را از این دو دانشگاه تأمین کنیم،
کاملاً ارتباط داریم، جدا از اینکه خودم هم به آن دانشگاهها میرفتم و الان رها کردهام،
16، 17 سال دانشگاه آزاد میبد و یزد میرفتم، آزاد تفت هنوز هم میروم، الهیات هم
میرفتم، حتی با آموزش و پرورش هم تعامل داریم و بسیاری از اساتید ادبیات عربمان را
از آموزش پرورش تأمین میکنیم.
سخن پایانی ...
در پایان توصیهام به مسئولانی که دستاندرکاران مسائل قرآنی هستند و آنهایی که منشور توسعه فرهنگ قرآنی را نوشتند، نمایندگان مجلس که در مسائل ردیف بودجهای تصمیم گیرنده هستند، خود دولت که میتواند با لوایحی خدماتی را به مراکز قرآنی داشته باشد، میگویم هنوز هم که هنوز است به نظرم با این که همه چیز ما مثلاً اسم و رنگ قرآنی گرفته ولی باز هنوز قرآن از جهات مختلف مهجور است؛ بنا بر این حق قرآن این است که عنایت بیشتری باشد، گاهی به بعضی از ورزشها که آن هم در جای خودش خوب است بیشتر عنایت میشود تا به مسائل قرآنی، بهر حال عنایت بیشتری داشته باشند که هم ورودیها و هم خروجیهای بهتری داشته باشیم و هم دستاوردهای بیشتری داشته باشیم، الان شاید در مرحله اجرایی شدن که میرسیم لنگ میزنیم ولی میشود با عنایت بیشتر همه مسئولان و آنهای که اثرگذار هستند در بحثهای فرهنگی و خصوصاً فرهنگ قرآنی انشاءالله توجه بیشتری داشته باشند، امیدوار میشویم که در آینده فرهنگ حاکم بر کشورمان فرهنگ قرآنی باشد، توقع ما توجه بیشتر مسئولان است.