ساعت قبل از 12 ظهر است. گرم گرم است. خیابان نادری اهواز مثل همیشه شلوغ و پر ازدحام است. انگار نه انگار که هوا گرم است و همه باید مراعات حالشان را بکنند که خدایی ناکرده بلایی سرشان بیاید! بله بلا. عجیب نیست. هوای گرم بلا سرمان میآورد. از آن بلاهایی که اگر حواست را به خودت ندهی و با خودت مهربان نباشی، زبانم لال دچار مشکل شوی.
نگاهی به جمعیت میاندازی. هر کسی مشغول کاری است. رهگذران قدمهایشان را محکمتر برمیدارند به هوای اینکه زودتر به مقصد برسند و یا شاید سایبانی بیابند و از شدت گرما کم شود. اما انگار هُرم آفتاب بر سرشان است و دلش به رحم نمیآید که این مردم تا چه حد میتوانند زیر شلاق نگاههایش دوام بیاورند. رهگذری دستش را سایبان میکند و نیمنگاهی به آفتاب میکند بلکه به رحم آید. اما آفتاب است و هوا گرم. پس باید راهش را بگیرد و راهی مقصد شود. کمی آن طرفتر زن و کودکی را میبینی که گوشهای از خیابان ایستادهاند و در حالی که یک بطری بزرگ(خانواده) آب را در لیوان خالی میکنند، آن را مینوشند. هوا گرم است. این را میتوان از تن عرق کرده کودک فهمید. صورتش سرخ سرخ است و دلش میخواهد زیر سایبانی پناه ببرد. دست مادر را میکشد. مادر نیز هم قدم با او میشود و به یکی از پاساژهای خیابان نادری پناه میبرند بلکه هوای خنکی نصیبشان شود!
گوشه دیگری از شهر اهواز که آن نیز یکی از مراکز پرتردد و شلوغ شهر است، وضع به همین منوال است. شلوغی، گرما، عطش، آفتاب و ... .
کلافگی مردمی است که دلشان میخواهد از وسایل نقلیه مناسبی برای تردد استفاده کنند. هوا شرجی است. رطوبت حدود 90 درصد است. این یعنی اینکه هر جا بنگری گرماست و رطوبت. رانندگان اتوبوسهای درون شهری به هوای اینکه، هوای مردم اهواز را دارند، شیشه ماشین را پایین دادهاند و با سرعت میتازند. اما نمیدانند هوای گرمی که به صورت مردم میخورد یعنی اینکه دلشان باد خنک میخواهد. دلشان میخواهد آب سردی بنوشند. دلشان میخواهد ایستگاه اتوبوسی که انتظار را برایشان معنا کرده است، از چیدمان و مبلمان شهری مناسبی و در حد و قواره یک استان به اصطلاح صنعتی و پرجمعیت و ... برخوردار باشد. دلشان چیزهایی میخواهد که خودشان را با مراکز استانهای دیگر کشور مقایسه نکنند!
با کمی تأمل در آداب و شیوههای شهروندی، این نکته به صورت پررنگی خود را نشان میدهد که برای برخورداری از یک شهر و جامعه شهری مطلوب، نیازمند این هستیم که برخی نکات و آداب شهروندی و نه شهرنشینی صرف واقف باشیم. باید پذیرفت که آداب شهرنشینی مقولهای جداست که گرچه پایه اصلی یک شهر است اما زمین تا آسمان با آداب شهروندی توفیر دارد. شهروندی یعنی اینکه بپذیریم هر آنچه را در راستای تعاملات و بهبود شرایط جامعه است. بپذیریم که در کنار یکدیگر و با یکدیگر زیست مسالمتآمیزی داشته باشیم. بپذیریم که حقوق شهروندی یعنی اینکه در خیابان و مراکز پرتردد شهر، مراکزی مجهز برای استراحت و توقف کوتاهمدت شهروندان در نظر بگیریم. بپذیریم که مراکز پرتردد از سایبانهای متناسب شهر اهواز برخوردار شوند. بپذیریم که وسایل حمل و نقل عمومی متناسب شرایط آب و هوایی اهواز باشد.
دین مبین اسلام نیز در این میان تأکید بسیاری را در قالب آیات و روایات در خصوص روابط اجتماعی و فراهم کردن شرایط زندگی همجوار داشته است. نکاتی که توجه به آنها میتواند راهگشای بسیاری از مشکلات و کمبودها در سطح شهر اهواز باشد.
در این مجال و بر حسب اینکه خبرگزاری ایکنا رسالت توسعه و نشر آموزههای دینی را دارد، بر آن شد که پیشنهاداتی را در این زمینه ارائه کند. پیشنهاداتی که به نظر میرسد از دید بسیاری مغفول نمانده است ولی برحسب یادآوری، قلمفرسایی در این زمینه داشته است تا شمهای از حق مطلب در خصوص شهروندی، شهرنشینی و ساخت و ساز یک شهر بیان شود.