اربعین از مهمترین جلوههای اتحاد و همبستگی مسلمانان است. راهپیمایی عظیم مردمی که جلوههایی از عشق به ولایت را به منصه ظهور میرساند. این حرکت بزرگ علاوه بر ابعاد سیاسی و معنوی بسیاری که دارد میثاقی دوباره است با خط و راه امام حسین(ع)، راهی که با قدم گذاشتن در آن میتوان برای ظهور حضرت ولی عصر(عج) زمینهسازی کرد. در همین راستا خبرگزاری ایکنا کرمان در ششمین جلسه از سلسله مباحث ویژگیهای جامعه منتظر، در گفتوگو با طیبه توکلیحامد، مدرس حوزه و دانشگاه و پژوهشگر حوزه زنان و مهدویت به بررسی نقش اربعین حسینی در زمینهسازی تشکیل تمدن نوین اسلامی و ظهور پرداخته است که در ادامه تقدیم مخاطبان ایکنا میشود.
ایکنا ـ بین اربعین، نهضت حسینی و قیام مهدوی چه ارتباطی وجود دارد؟
قطعاً بین اربعین و زمینهسازی ظهور تعامل و ارتباط دو سویه وجود دارد. اربعین اوج قله پیوند جریان عاشورا و انتظار است. همانگونه که مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی) میفرمایند «باید عاشورایی باشیم تا زمینه ظهور فراهم گردد».
حضرت مهدی(عج) ادامه دهنده راه امام حسین(ع) و انتظار ادامه عاشورا است. عاشورا انتظار برآورده نشده شیعه و انتظار عاشورای برآورده شده شیعه است. امام زمان(عج) باری را که امام حسین(ع) در مسیر کوفه و به دلیل اتفاقات خاص، کربلا به زمین گذاشت به کوفه میرساند.
عاشورا و انتظار دو بال پرواز شیعه هستند و اگر این دو بال نبودند چشمه غدیر میخشکید. عاشورا رمز حیات شیعه و انتظار رمز بقا شیعه است. این پیوندهای روشن و گویا از نگاه دشمنان نیز مخفی نمانده است تا آنجا که در تلآویو ۳۰۰ شیعه شناس یهود برای دستیابی به این رمز که «شیعه را چرا میتوان کشتار کرد اما به هیچ عنوان نمیتوان شیعه را مطیع کرد؟» تلاش میکنند. این شیعه شناسان مطرح کردهاند که شیعیان با دو نگاه سرخ و سبز همراه هستند. شیعه با الهام از نگاه سرخ و به پیروی از حسین(ع) قیام و انقلاب میکند و با نگاه سبز و پیروی از امام زمان(عج) انقلاب را حفظ کرده و استمرار میبخشد.
ایکنا ـ منظور از تمدن نوین اسلامی چگونه تمدنی است؟
همانگونه که مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی) میفرمایند «تمدن اسلامی کشورگشایی نیست بلکه به معنای تأثیر پذیرفتن فکری ملتها از اسلام است». ما به زور هیچ کس را به اسلام دعوت نمیکنیم و نمیخواهیم هیچ کشوری را تحت سلطه دنیای اسلام قرار دهیم و عملکرد اروپاییان و آمریکاییان را داشته باشیم که به زور کشورهای دیگر را تصرف و غارت کردند.
اروپاییان و آمریکاییان با استفاده از دانش و فلسفه مسلمانان توانستند تمدن خود را پایهریزی کنند که البته این تمدن فقط تمدنی مادی بود که از قرن ۱۶ و ۱۷ میلادی شالودهریزی شد. این تمدن غربی به گفته خود غربشناسان و سردمدارانشان در حال نابودی است و دستاوردی جز اسارت، فقر و تحقیر برای ملتها نداشت.
امروز نوبت مسلمان است که با همت، تمدن نوین اسلامی را شکل دهند و همانگونه که اروپاییان از دانش و تجربه مسلمانان استفاده کردند و تمدن خود را تشکیل دادند، ما مسلمانان نیز با استفاده از دانش امروز، تمدن نوین اسلامی را که با روح اسلامی و معنوی همراه است به جهان عرضه کنیم.
تمدن اسلامی در جهان امروز یک مرکز قدسی دارد. در راهپیمایی اربعین مرکز قدسی امام حسین(ع) است. مردم در مسیری حرکت میکنند به سوی امام حسین(ع) میروند و این قدسیت نشان میدهد که این راهپیمایی فرهنگی، چند ساحت دارد و در مقابل تمدن تک ساحتی غرب که تنها بُعد مادی دارد قرار میگیرد. تمدن قدسی که در راهپیمایی اربعین شاهد آن هستیم، جلوههای تمدنی آن در حوزه فضائل اخلاقی مانند عدالت، معنویت و محبت مطرح میشود.
امام خامنهای(مدظلهالعالی) در خصوص نقش تمدنی پیادهروی اربعین فرمودند «اگر ظرفیتهای کشورهای اسلامی مجتمع شود، آن وقت امت اسلامی عزت الهی و تمدن عظیم اسلامی را به جوامع عالم نشان خواهند». بنابراین ما باید تلاش کنیم تا راهپیمایی اربعین، وسیلهای گویا برای تحقق این هدف باشد.
ایکنا ـ اربعین حسینی چگونه میتواند زمینهساز ظهور و تشکیل تمدن نوین اسلامی باشد؟
در روایات جلوههای زیادی از ارتباط میان اربعین حسینی و ظهور حضرت مهدی(عج) وجود دارد. امام حسن عسکری(ع) زیارت اربعین را از نشانههای مؤمن برمیشمارند. رکن اصلی دین در تفکر شیعه وجود امام معصوم به عنوان حجت الهی است و عصر غیبت یعنی زمانی که شیعه از این مهم دور افتاده است. هر کس که میخواهد بداند از این مسیر دور شده است یا نه باید ملاکی برای سنجش داشته باشد که یکی از ملاکهای سنجش ایمان فردی، زیارت اربعین است.
جلوه دوم این است که تصویری از همه آنچه که در عصر ظهور برای ما ترسیم شده در پیادهروی اربعین عینیت مییابد. از زمان امام حسین(ع) بی مسئولیتی و عدم تعهد به آموزههای دینی در بعضی از افراد وجود داشته اما در عصر ظهور و پیش از آن یاران حضرت مهدی(عج) مسئولیتشناسی و تعهد را به منصه ظهور میرسانند و اربعین این تعهد را به بهترین شکل عینیت میبخشد؛ چرا که مردم با همه مشکلات این تعهد را در پیادهروی اربعین به ویژه در سالهای اخیر نشان دادهاند.
در روایات بسیاری آمده است که مردم در عصر ظهور هرآنچه که دارند بین خود تقسیم میکنند و این امر در پیادهروی اربعین به وضوح قابل مشاهده است. برقراری صلح، مساوات و عدالت، آرامش و متوجه شدن همه دلها به سمت امام(ع) یکی از ویژگیهای عصر ظهور است که در اربعین نیز مشاهده میشود.
جلوه سوم که ارتباط بین اربعین و زمینهسازی ظهور را نشان میدهد این است که اربعین با تمدن اسلامی بسیار در ارتباط است و گسترش جغرافیایی که در اربعین وجود دارد در تمدن اسلامی از مباحث بسیار مهم است. همانگونه که یاران حضرت مهدی(عج) از یک کشور و ملیت خاص نیستند، راهپیمایی اربعین نیز یک راهپیمایی ملی نیست و جنبه فرا ملی دارد.
جنبه فرا ملی بودن اربعین نشاندهنده یک زیست تمدنی است. از کشورهای متعدد در این راهپیمایی شرکت میکنند. کتاب موکب آمستردام به قلم بهزاد دانشگر روایتی است از کسانی که از کشور هلند در پیادهروی اربعین شرکت و خاطرات خود را مطرح کردهاند.
جلوه چهارم نقش اربعین در القا و تزریق حس وحدت است. واژههایی همچون تعاون، وحدت، اجتماع، مودت، اخوت، الفت و تألیف قلوب در متون دینی آورده شده که در بر دارنده معنای وحدت مؤمنان است. خداوند در آیه ۱۰ سوره حجرات میفرماید «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ: به حقیقت مؤمنان همه برادر یکدیگرند». بنابراین اربعین به عنوان یکی از شعائر دین اسلام، حرکتی اجتماعی است.
در روایتی از امام مهدی(عج) آمده است « وَ لَوْ أَنَّ أَشْیاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَی اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیمْنُ بِلِقَائِنَا: اگر شیعیان ما، دلهایشان در وفا و پیمانی که به ما دارند یک پارچه بود از فیض ملاقات ما محروم نمیشدند و سعادت دیدار و معرفتشان با ما زودتر فراهم میشد و این دیدار به تأخیر نمیافتاد»(کتاب الاحتجاج علی اهل اللجاج، احمدبنعلی طبرسی، جلد ۲، صفحه ۴۹۹).
یکی از عوامل ایجاد وحدت، همدلی، تعاون و همکاری در مراسم اربعین افراد و گروههای زیادی هستند که از مناطق، نژادها و ملیتهای گوناگون در کنار یکدیگر قرار میگیرند و دلهایشان را به هم نزدیک میکنند. یکی از اندیشمندان غربی به نام دورکیم اعتقاد دارد، همین مناسک و اعتقاد جمعی و گردهمایی است که شوق را برمیانگیزد و شرکتکنندگان را به اهمیت گروه و جامعه در قالب آیینهای مذهبی آگاه میکند.
جلوه پنجم نقش اربعین در گسترش ارزشهای اسلامی و احیا هویت اسلامی است. هر فرهنگ و تمدنی برای حفظ و بازآفرینی خود نیازمند گسترش ارزشهای خود از طریق هنجارهای خاص اجتماعی است. اربعین هنجاری اسلامی است که به گسترش ارزشهای اسلامی میپردازد و میتواند به عنوان یک سنت همیشگی سالیانه در احیای هویت اسلامی و نفی هویتهای ساختگی کاملا مؤثر باشد.
در کتاب «نظم جهانی، تعاملی در ویژگی ملتها و جریان تاریخ» اثر هِنری کِسینجر، دلیل اینکه اسلام میتواند نظم جهانی که در تمدن غرب مطرح شده را تحت تأثیر قرار دهد مورد بررسی قرار گرفته است و این دلیل، بحث دارالاسلام، دارالکفر و دارالاحربه است که مسلمانان قائل به آن هستند و با این تقسیمبندیها میتوانند با همه ارتباط برقرار کنند. راهپیمایی اربعین نیز بر اساس همین تقسیمبندی میتواند با فرهنگهای دیگر ارتباط برقرار کند و اصولا تمدن اسلامی که یکی از جلوههای امروزی آن در جامعه مدرن راهپیمایی اربعین است، قدرت نسبت برقرار کردن با همه افراد را دارد.
جلوه ششم زیارت اربعین است. در این زیارت شباهت بسیاری میان قیام حسینی و قیام مهدوی وجود دارد. این زیارت ما را برای زمینهسازی ظهور آماده میکند و به نوعی تجدید عهد شیعه با امام زمان(عج) است. مباحث متعددی که در این زیارت مطرح میشود را میتوان به عنوان پنج وظیفه مردم نسبت به امام زمان(عج) مطرح کرد.
اولین وظیفه بحث تولی و تبرا است. «اَللّهُمَّ إنِّى أُشْهِدُکَ أَنِّى وَلِىُّ لِمَنْ وَالاهُ وَ عَدُوُّ لِمَنْ عَاداهُ: خدایا تو را به شهادت میگیرم که با هر کس که در ولایت حسین بن علی(ع) است با او در ولایت هستم و با هر کس که با او در عداوت است در عداوت هستم». پیادهروی اربعین از مصادیق محبت به امام حسین(ع) است و زمینهسازی برای ظهور را از همین پیادهروی آغاز میکنیم.
دومین وظیفه بر اساس زیارت اربعین «وَ اَشْهَدُ اَنَّ الله مُنْجِزٌ ما وَعَدَکَ: و گواهی میدهم که خدا آنچه را به تو وعده کرده تحقق میدهد» اعتقاد به حتمی بودن تحقق وعدههای الهی است.
سومین وظیفه «وَ أَشْهَدُ أَنِّى بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإیَابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِینِى وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِى: و شهادت میدهم که من به شما ایمان دارم و به بازگشت شما یقین دارم و مؤمن هستم به شریعتهای دینیام و خاتمهای عملم» یعنی اعتقاد به رجعت امامان است و ما معتقدیم اولین شخصی که رجعت میکنند امام حسین(ع) است.
چهارمین وظیفه بر اساس زیارت اربعین «بِشَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی وَ قَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِی لِأَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّى یَأْذَنَ اللَّهُ لَکُمْ: در شروع به آیین و ختم کارم و قلبم تسلیم قلب پاک شما و همه کارم پیرو امر شماست و یاریم تا خدا اذن دهد براى شما مهیا است» پیروی از ائمه است.
پنجمین وظیفه اعتقاد به غیبت امام زمان(عج) است که در فراز پایانی زیارت اربعین آمده است، «وَ شَاهِدِکُمْ وَ غَائِبِکُمْ وَ ظَاهِرِکُمْ وَ بَاطِنِکُمْ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ: و درود خدا بر شما باد از حاضر و غایب شما و بر ظاهر و بر باطن شما باد اى پروردگار عالمیان عالم این دعاى مرا اجابت فرماى».
جلوه هفتم این است که جاده پیادهروی اربعین راهگشای ظهور است. حضرت مهدی(عج) هنگام ظهور، خود را با امام حسین(ع) معرفی میکند و دیگر جهانیان تعجب نمیکنند که این حسین کیست! زیرا قبل از ظهور در پیادهروی اربعین، امام حسین(ع) به جهانیان معرفی شده است.
تأسف امام زمان(ع) از واقعه کربلا به اندازهای است که اولین خطبه ایشان هنگام ظهور، ذکر مصیبت سیدالشهدا(ع) است و آن حضرت زمانی که بین رکن و مقام میایستد، پنج ندا را مطرح میکنند و می فرماید: «ألا یا أهلَ العالَم أنا الإمَام القائم؛ ألا یا أهلَ العالَم أنا الصَمصام المُنتَقم؛ ألا یا أهلَ العالَم إنّ جَدّیَ الحُسَینَ قَتَلوهُ عَطشاناً؛ ألا یا اهلَ العالَم إنّ جَدّیَ الحُسین طَرَحُوهُ عُریاناً؛ ألا یا أهلَ العالَم إنّ جَدّیَ الحُسینَ سَحَقُوهُ عُدواناً: آگاه باشید ای جهانیان که منم امام قائم، ای اهل عالم، منم شمشیر انتقام گیرنده، ای مردم جهان! جدّم حسین را با لبان تشنه کشتند، ای جهانیان! جدّم حسین را با بدن برهنه در بیابانها رها کردند،ای اهل عالم! جدم حسین را به جهت دشمنی و عداوت، لگدکوب سم اسبها نمودند».(الزام الناصب فی اثبات الحجهْ الغائب، علی یزدی حائری، جلد٢، صفحه٢٣٣).
در پایان باید گفت: برای ما دور ماندگان از صحنه عاشورا تنها راه، ثبتنام در کلاس انتظار و درآمدن در صف منتظران است که حقیقت انتظار در خیمه امام حسین(ع) بودن است.
انتهای پیام