کد خبر: 4100294
تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱۴۰۱ - ۱۰:۲۳

رستگاری و راه‌های رسیدن به آن

یک استاد دانشگاه با بیان اینکه اصل رستگاری این است که فرد هدف خلقت را خوب فهمیده و آن را گم نمی‌کند، گفت: ریشه رستگار نشدن و عامل اصلی آن پیروی از حرکت‌های شیاطین و پیروی از هوای نفس است.

رستگاری

رستگاری و سعاتمندی نهایت غایت هر انسان مؤمن و پرهیزکاری است. همه انبیای الهی و ائمه اطهار(ع) برای هدایت انسان و قرارگیری او در مسیر سعادت و رستگاری تلاش داشتند. آیات متعددی نیز در قرآن از جمله آیه ۲۰ سوره حشر، آیه ۲۰ سوره توبه و... به این موضوع پرداخته‌اند. همچنین در سوره بلد به‌صورت جزئی راه‌های رسیدن انسان به سعادت و رستگاری بيان شده است. خبرنگار ایکنا از کرمان در گفت‌وگو با رضا رستمی‌زاده، دکتری علوم قرآن و حدیث و استاد دانشگاه، به بررسى مفهوم رستگاری و راه‌های رسیدن به سعادت پرداخته است که در ادامه تقدیم مخاطبان ایکنا می‌شود.

ایکنا ـ رستگاری به چه معناست؟

در مورد رستگاری در قرآن واژه‌های متعددی همچون فوز، فائزین، فلاح، و... آورده شده است که ساده‌ترین واژه همان واژه فوز است. در تعبیرات دینی در ارتباط با تمام اصطلاحات قرآنی دو حالت عام و خاص وجود دارد. حالت عام فوز یعنی کسی که آخرت خوبی دارد مانند آیه «وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ؛ آنها رستگارانند»(آیه ۲۰/ سوره توبه) یا «لَا يَسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ؛ هرگز اهل جهنم و اهل بهشت با هم یکسان نیستند، اهل بهشت به حقیقت سعادتمندان عالمند»(آیه ۲۰/ سوره حشر). هچنین خداوند در آیه ۱۸ سوره بلد می‌فرماید «أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ؛ اینان سعادتمندان‌اند» منظور از حالت عام واژه فوز یعنی کسانی که آخرت آبادی دارند و ضرر نمی‌‌کنند و یا جبران آن ضرر را دارند.

در معنای جزئی و خاص، واژه فوز و رستگاری با دو اصل همراه است؛ اولین اصل راهنمایی است که از سوی خداوند برای فرد معرفی شده و فرد او را مقتدی قرار می‌دهد مانند اهل‌بیت عصمت و طهارت، در حدیث کسا می‌خوانیم «فُزْنا وَفازَ شیعَتُنا وَرَبِّ الْكَعْبَهِ: ما رستگار شدیم و سوگند به پروردگار كعبه كه شیعیان ما نیز رستگار شدند.»

دومین اصل در رستگاری این است که فرد هدف خلقت را خوب فهمیده و آن را گم نمی‌کند. حق بندگی و تقوی را ادا کند که این افراد به رستگاری می‌رسند.

ایکنا ـ با توجه به آیات سوره بلد چه چیزی سبب رستگاری انسان‌ها می‌شود؟

موضوع فوز و رستگاری محدود به سوره بلد نمی‌شود و در سوره‌های دیگر نیز وجود دارد اما مسئله مهم برای رستگاری و دوری از خسران پیگیری است. سوره بلد به صورت واضح به جزئیات رستگاری اشاره کرده است که اگر هر فرد آن‌ها را رعایت کند به رستگاری می‌رسد که اطعام یتیمان و دستگیری از مسکینان، رشد ایمان، شکیبایی و صبر داشتن و دیگران را به شکیبایی توصیه کردن و در برخورد با دیگران از بُعد رحمت وارد شدن نه از بُعد انتقام و دشمنی از مواردی است که در تعبیرات سوره بلد آمده است.

ایکنا ـ چه عواملی مانع رستگاری انسان‌ها می‌شوند؟

ریشه رستگار نشدن و عامل اصلی آن پیروی از حرکت‌های شیاطین و پیروی از هوای نفس است. قرآن در ارتباط با حرکت‌های شیاطین توضیحات روشنی ارائه می‌دهد و بیان می‌کند. شیاطین فرصت را برای توبه غنیمت نمی‌شمارند. توجیه‌گری، تکبر، و اموری که مربوط به هوی نفس است و بیماری‌های قلبی مانند کینه، حسادت و عداوت از جمله ویژگی‌های آنها است.

اگر کسی در جهت فوز و رستگاری گام برندارد به ناچار ضرر کرده و خسران می‌بیند. اینگونه نیست که انسان بدون ضرر و یا سود به رستگاری برسد. بر اساس آیات قرآن انسان‌ها یا سعادتمند می‌شوند و یا شقاوتمند و راه سومی ندارد.

گاهی ممکن است فردی کارهایی را در جهت سعادتمندی کافی بداند اما از آنجا که ظرفیت انسان‌ها بالاتر می‌رود و سیر رشد و تکامل برای آن‌ها فراهم است اگر در این مسیر دچار رکود شود این رکود به نوعی ضرر و خسران است.

ایکنا ـ نقطه مقابل رستگاری چیست؟

یک اصطلاح مشهور وجود دارد که می‌گوید «تُعْرَفُ الْأَشْياءُ بِأَضْدادِها؛ امور و اشیا با ضدهای خودشان شناخته می‌شوند» مثلا زشتی، سیاهی و بدی با ضد آنها یعنی زیبایی، سفیدی و خوبی شناخته می‌شوند حال باید بدانیم نقط مقابل رستگاری چیست؟ اگر کلمه فوز را در نظر بگیریم، حالت دوزخی شدن و شقاوت پیشه شدن، خسران و زیان‌کاری نقطه مقابل آن است.

ایکنا ـ اهل شقاوت چه کسانی هستند؟

مسلماً هر آنچه که خلاف فطرت باشد و فرد به آنها بها دهد انسان را در مسیر شقاوت پیش می‌برد مانند مکر، دروغ‌گویی، کینه‌توزی و حسادت که همه رنگ شقاوت دارد. هر اندازه فرد نسبت به دفع آسیب‌های فطرت، رشد و شکوفایی کوتاهی کند جنبه شقاوت دارد.

شقاوت دو مسئله را به دنبال دارد اول اینکه نسبت به آخرت و حیات ابدی موفق نیست و توفیق پیدا نخواهد کرد و دوم اینکه درکی از حالت معنویت و روح الهی را نخواهد داشت اگرچه ممکن است که در ظاهر خوب باشد.

منظور از شقاوت پیشگی شاید این باشد که فرد سنگدل است و توانایی شنیدن حق را ندارد. مانند کسانی که در کربلا در برابر امام حسین(ع) قرار گرفتند. آنها کسانی بودند که می‌خواستند در برابر حق بایستند. اصل شقاوت پیشگی، پایمال کردن حق و نسبت به حق بی‌اعتنا بودن است که گاهی حق‌الله، گاهی حق‌الناس و گاهی حق‌النفس است و اگر کسی به هر سه مورد بی‌اعتنایی کند اهل شقاوت می‌شود.

آنچه که معیار حقیقت شقاوت پیشگی است حُب و بغض است که این امر در رشد شقاوت در انسان بسیار تأثیرگذار است. اینکه گفته می‌شود آدمی با هرچی که دوست دارد محشور می‌شود منظور کشش ذاتی است. در شعر مولانا نیز می‌خوانیم «ناریان مر ناریان را جاذب‌اند، نوریان مر نوریان را طالب‌اند» که اشاره به همین موضوع دارد.

امام علی(ع) در جریان جنگ سخت جمل که یک طرف آن شاخص‌های پاکی و طرف مقابل بزرگان قوم حضور داشتند، می‌گفت دست از شقاوت پیشگی بردارید و با خدا همراهی کنید نیروی الهی را کم نگیرید و... که این سخنان بسیار مهم است. در این جنگ حدود ۱۷ هزار نفر کشته شدند. در تاریخ مشهور است ابن‌عباس در این جنگ به امام علی(ع) گفت این همه مسلمان کشته شد آیا این کار حق بود؟ در جنگ نهروان نیز این موضوع مطرح می‌شود و حقانیت امام علی(ع) و جبهه مقابل مورد سؤال قرار می‌گیرد.

امام علی(ع) در پاسخ به این شبهات پاسخی می‌دهد که طه حسین از بزرگان اهل تسنن مصری در مورد این سخن امام(ع) می‌گوید اگر تمام معارف جهان همه نابود شود و تنها این سخن مولا علی(ع) بماند برای هدایت کفایت می‌کند و آن سخن این است «اَعْرِفِ الْحَقَّ لَعَرِفَ اَهْلَهُ، وَ‌ اَعْرَفِ الباطِلَ تَعْرِفْ اَهْلَهُ»؛ این سخن به معنای این است که باید اول حق را شناخت تا بتوانیم اهل آن‌ را بشناسیم. باید نگران بود که آیا در مسیر حق شناسی گام برداشته‌ایم یا در مقابل آن حرکت کردیم. اهل شقاوت کسانی هستند که از حق‌شناسی طفره می‌روند و برای حق‌مداری میدان و ساحتی قرار نمی‌دهند که این افراد در دنیا و آخرت بدترین ضربه را می‌خورند.

روحیه شقاوت پیشگی روحیه‌ای است که برای اینکه سنگدلی خود را کتمان کند گاهی سخن خود را با جملات طلایی تزئین می‌کند و فکر می‌کند اینگونه می‌تواند مردم را جذب کند در‌حالی که این‌گونه نیست زیرا خداوند بندگان خود را دوست دارد و آنها هدایت می‌کند.

ایکنا ـ چگونه بدانیم اهل رستگاری هستیم؟

ما برای اینکه بدانیم در گروه رستگاران قرار می‌گیریم باید دو مسئله را در زندگی خود مد نظر قرار دهیم. اول اینکه از خود بپرسیم آیا ما در ادای تمام وظایف فکری، عملی، ایمانی و... حق مطلب را ادا کردیم؟ حق را درست شناختیم؟ آیا به آنچه که می‌شناسیم درست عمل می‌کنیم؟ آیا به ظرفیت و حق بندگی خود درست عمل می‌کنیم؟ و اگر بخواهیم در این مسئله نگاه دقیق‌تری داشته باشیم پیوسته اهل استغفار خواهیم بود. پیامبران و اهل‌بیت(ع) پیشگامان در استغفار بودند.

دوم اینکه اگر ما حقیقتاً به خداوند توکل داریم باید بدانیم که خداوند چنین بنده‌ای را رها نمی‌کند. اگر جایی مشکلی پیدا کردیم حتماً باید به خودمان و کم کاری خود مراجعه کنیم و مبادا خوشبینی و اعتماد ما به خداوند کم شود. کسی که شقاوت پیشه است به خداوند بد گمان است بنابراین کار را خراب می‌کند و این باعث می‌شود فرد از مبنای رحمت الهی دور و محروم شود.

ایکنا ـ باید تمام عوامل رستگاری را رعایت کنیم تا به آن برسیم؟

اینکه انسان همیشه مطلوب، ایده‌آل و بدون نقص باشد قابل تصور نیست اما پیوسته راه رشد انسان وجود دارد و انسان می‌تواند خود را کامل‌تر کند. ما ممکن است نتوانیم تمام ویژگی‌های مربوط به فوز و رستگاری را رعایت کنیم اما باید حتما به خاطر بسپاریم در مسیر وظیفه خود گام برداریم. خداوند در راستای کار بالاتر و قوی‌تر راه را برای ما می‌گشاید و اینگونه نیست که فکر کنیم که اگر یک کار خیری را انجام دهیم به آن محدود می‌شویم. حق این است که اگر کار خیر و عمل صالحی مانند مقابله با شرک، توصیه به صبر و... انجام می‌دهیم، باید امیدواریم باشیم که راه برای انجام اینگونه اعمال برای ما هموارتر می‌شود.

با توجه به اقتضای روابط انسان باید در نظر گرفت که تمام امور و ویژگی‌های رستگاری با هم یک جا ثبت نمی‌شود. حداقل این است که با ویژگی‌هایی که سبب رستگاری می‌شود مخالفت صورت نگیرد. در این ارتباط سه وجه دارد، ۱. حساسیت نسبت به عمل خیر، ۲. مخالف نبودن با حکم خدا و اگر خود کار خیری انجام نمی‌دهد با آن نیز مخالفت نکند و ۳. غیرت نسبت به از دست دادن فرصت‌ها در اعمال خیر، اینکه عذاب وجدان را چگونه تجربه می‌کنیم به عنوان مثال اگر نماز قضا شد چگونه برخورد می‌کنیم و باید مواظب باشیم.

باید مد نظر داشته باشیم که خوبی‌ها به عنوان یک نقطه اخلاقی به ما گوشزد می‌شود و این خوبی‌ها به صورت زنجیروار به هم وابسته هستند و بدی‌ها نیز اینگونه هستند. بنابراین تا زمانی که فرصت داریم باید نهایت استفاده را ببریم و کار را به فردا نیندازیم و به سمت خداوند بازگردیم زیرا اگر خداوند از بنده روی گرداند دیگر راهی برای بازگشت وجود ندارد.

انتهای پیام
captcha