به گزارش ایکنا، نشست «انقلاب اسلامی و آگاهیبخشی در اندیشه و سیره امام خمینی(ره)» صبح امروز 17 بهمنماه با سخنرانی علی اکبریمعلم، استاد پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در محل پژوهشگاه برگزار شد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
انقلاب اسلامی نتیجه ایجاد تحول در باور، اخلاق و رفتار مردم ایران بود که با رهبری حکیمانه امام خمینی(ره) در 22 بهمن سال 57 به پیروزی رسید و سرآغاز حاکمیت قوانین الهی بر جامعه ایران با رضایت مردم شد. انقلاب اسلامی دارای سه رکن اساسی بوده است؛ مکتب اسلام، رهبر جامع شرایط و مردم آگاه. در بحث امروز نقش آگاهیبخشی نسبت به مردم را مطابق اندیشه حضرت امام در انقلاب اسلامی مورد واکاوی قرار میدهیم. هدف این سخنرانی تقویت گفتمان انقلاب اسلامی، ترویج اندیشه حضرت امام به عنوان نظریهپرداز اصلی جمهوری اسلامی، پشتیبانی نظری و عملی از نظام، مشارکت در جهاد تبیین و آگاهیبخشی جامعه است یعنی ما به سهم خودمان نقشمان را در تحقق این اهداف ایفا کنیم.
سوال اصلی این بحث این است که آگاهیبخشی در اندیشه امام خمینی چه نقشی در انقلاب اسلامی داشته است. پاسخ اجمالی به این پرسش این است که آگاهیبخشی به مردم در اندیشه امام خمینی از عوامل اصلی وقوع انقلاب اسلامی، پیروزی انقلاب اسلامی و استمرار آن برای حفظ دستاوردهای آن محسوب میشود. به عبارتی هم عامل محدثه و هم عامل مبقیه به حساب میآید. در واقع راه حلی که امام خمینی برای تامین رکن مردمی انقلاب اسلامی در نظر گرفت آگاهیبخشی مردم بود.
یکی از مباحثی که در درس انقلاب اسلامی مطرح میشود راجع به شرایط و بسترهای روانشناختی انقلابهاست که چهار شرط اساسی وجود دارد. اول شرط نارضایتی از وضع موجود که عمیق و گسترده و ناظر به ساختار باشد، دوم طرح جایگزین یعنی ایدهای که به جای حکومت مستقر خواهد آمد، سوم رهبری و ساختارهای دارای نقش، چهارم گسترش روحیه انقلابی. همه این چهار شرط اساسی است و بدون تحقق هر یک از اینها انقلابی به وجود نخواهد آورد و در همه این چهار شرط مردم دارای نقش محوری هستند و امام خمینی این موضوع را حس کرده بود.
پس ضرورت آگاهیبخشی مردم از این حیث مهم است. از نظر امام خمینی در هر کاری در جامعه امروز یا در آینده انجام شود رضایت مردم حائز اهمیت است. در نظر امام راحل پایه و پشتوانه اصلی نظام مردم بودند و هستند و مردم نقش بیبدیلی در استقرار نظام و استمرار آن ایفا کردند. بنابراین آگاهیبخشی مردم نسبت به قوانین الهی، نسبت به رهبری و هدایت جامعه توسط ولی فقیه ضروری است. در واقع آگاهیبخشی مردم سبب توانمند شدن مردم برای ایجاد زندگی اجتماعی مطمئن است.
اساسا لازمه اقدام و عمل آگاهی است و آگاهی مقدم بر اقدام است. انسانها میل به آگاهی دارند. بر اساس تفکر امام خمینی انسان محور تحولات تلقی میشود و آگاهیبخشی نخستین گام برای تغییر و تحول فرهنگ لست. شاید مهمترین راه مقابله با تهاجم فرهنگی، جنگ نرم و جنگ ترکیبی که امروز دچار آن هستیم آگاهیبخشی به مردم است.
در اینجا مفهوم آگاهیبخشی را تبیین میکنم؛ آگاهیبخشی به عنوان آگاهسازی، هوشیارسازی و حالت هوشیار بودن کسی اطلاق میشود. اگر کسی به زندگی خودش و امور مربوط به زندگی آگاه و هوشیار باشد، به او انسان آگاه اطلاق میشود و در برابر آن غفلت و جهالت است. مقصود ما در اینجا آگاهیبخشی سیاسی است. آگاهیبخشی سیاسی مجموعهای از اطلاعات و ارزشها و باورهای سیاسی است که افراد در فرآیند جامعهپدیری سیاسی کسب میکنند. بنابراین آگاهیبخشی سیاسی نسبت به همه مباحث در سطوح مختلف اعتقادات، اخلاقیات و هم در سطح رفتار مد نظر است.
بین آگاهیبخشی مردم و احساس اثرگذاری مردم در سرنوشت و اراده امور جامعه رابطه برقرار است یعنی مردم تا هوشیار نشوند، تا آگاه نشوند مشارکت نمیکننند. افرادی دست به مشارکت میزنند که نسبت به مسائل آگاه شده باشند، اگر مردم حس کنند اثرگذار نیستند مشارکت نخواهند کرد. در اینجا باید بحث آگاهیبخشی را در منظومه فکری امام خمینی پیش ببریم. امام خمینی دارای منظومه فکری بوده و بر اساس این منظومه فکری، آگاهیبخشی که حضرت امام مد نظر داشتند در بعد فلسفه سیاسی، اخلاق سیاسی و فقه سیاسی مطرح میشود یعنی از نظر امام آگاهیبخشی در هر سه قسمی که عرض کردم ضروری است و این سه قسم نسبت به یکدیگر رابطه تاثیر و تاثری دارند یعنی آگاهی شهروندان نسبت به فلسفه سیاسی بر اخلاق سیاسی تاثیر میگذارد.
امام خمینی اسلام را به سه بعد تقسیم میکند و میگوید اسلام یا عقاید است یا اخلاق یا اعمال اسلامی. بر این اساس اندیشه سیاسی امام را میتوان به فلسفه سیاسی، اخلاق سیاسی و فقه سیاسی تقسیم کرد. امام از متفکرانی است که دارای منظومه فکری است. بحث آگاهی هم در این منظومه قابل احساس است. وقتی ایشان آگاهیبخشی را در انقلاب مطرح میکند متاثر از منظومه فکریشان است و در هر سه بعد انسان میتواند آن را مشاهده کند.
اول بحث آگاهیبخشی و فلسفه سیاسی امام خمینی است. امام معتقد است باور انسان اساس شکستها و پیروزیها، سعادت و شقاوت است. تعبیر حضرت امام این است باور انسان اساس تمام امور است و ایشان معتقد است انسان به دلیل برخورداری از عقل و اختیار دارای جایگاهی ویژه است و ایشان این جایگاه ویژه را حس کرد و عملیاتی کرد. امام خمینی تاکید دارد باید آگاهیبخشی انسان را به اصل توحید و امامت و رهبری و معاد سرایت دهیم یعنی اگر به تحول میاندیشیم و تغییری را انتظار داریم و میخواهیم مردم با ما همراهی کنند باید آگاهیبخشی مردم در توحید و امامت و معاد انجام شود.
بر اساس تفکر فلسفه سیاسی امام خمینی، آگاهیبخشی مستمر مردم ضروری است چون همه چیز به آرای مردم بستگی دارد و مردم بصیر و آگاه اشتباه نمیکنند و اگر اشتباه کنند تبعات منفیاش کمتر از استبداد و ستمگری است. پس در اندیشه امام برای تشکیل حکومت و حفظ آن راهی جز جلب رضایت مردم و آگاهیبخشی مردم وجود ندارد.
عرض کردیم بر اساس تقسیم سهگانه اسلام به اعتقادات، اخلاق و اعمال، اندیشه سیاسی امام هم سه بخش میشود. از نظر امام بین اخلاق و سیاست رابطه برقرار است یعنی نمیشود سیاست سالمی داشته باشیم ولی تربیت مردم ناصحیح باشد. از دیدگاه حضرت امام، اساس معنویات است و با اصلاح و پرورش این بعد در انسان مشکلات دیگر انسان حل میشود. به اعتقاد حضرت امام انسانها دارای سرشت دوگانه هستند و در وجود همه ما هم قوای رحمانی وجود دارد و هم قوای شیطانی وجود دارد. انسان موفق کسی است که در همه آن بر قوای شیطانی که در وجودش هست غلبه کند. به اعتقاد حضرت امام با تربیت نفس میتوانیم از شاخصهای فضیلت اخلاق سیاسی بهرهمند شویم. چنین انسانی میتواند انسان آگاه متخلق و مهذب و تاثیرگذار باشد.
آخرین بحث آگاهیبخشی در فقه سیاسی است. از نظر امام شکل حکومت اسلامی تابع مقتضیات زمانی و مکانی است و با نظر مردم تعیین میشود ولی محور حکومت قوانین الهی است. از نظر ایشان وقتی فقیه عادل حکومت تشکیل داد اجرای احکام و قوانین الهی بر او واجب میشود یعنی فقیه اصلا بدون رضایت مردم به این مرحله نمیرسد و زمانی اجرای احکام بر فقیه واجب میشود که رضایت مردم را داشته باشد.
انتهای پیام