نواب صفوی از جمهوریت دفاع می‌کرد/ علت اختلاف امام خمینی و آیت‌الله بروجردی
کد خبر: 4116889
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۰۴ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۳:۴۳
حسن رحیم‌پور ازغدی بیان کرد:

نواب صفوی از جمهوریت دفاع می‌کرد/ علت اختلاف امام خمینی و آیت‌الله بروجردی

حسن رحیم‌پور ازغدی ضمن انتقاد از کسانی که نواب صفوی را تندرو و افراطی معرفی می‌کنند تصریح کرد: ایشان اولین کسی است که به صراحت از الگوی اسلامی حرف می‌زند، ضمن اینکه تعریفش از حکومت اسلامی غیر دموکراتیک نیست و صریحا از جمهوریت دفاع می‌کند.

به گزارش ایکنا، مراسم بزرگداشت شهید نواب صفوی، صبح امروز 4 بهمن‌ماه در مجموعه کاخ سعدآباد برگزار شد.

در این نشست حسن رحیم‌پور ازغدی، پژوهشگر مطالعات اسلامی سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

روزی که نواب با شاه ملاقاتی می‌کند و گفت‌وگویی بین آنها انجام می‌شود نه شاه و نه تاریخ‌نویسانش باور نمی‌کردند روزی ما اینجا (کاخ سعدآباد) بنشینیم و درباره نواب صحبت کنیم. در آن ملاقات یکی از درباریان به نواب می‌گوید به شاه تعظیم کن، نواب می‌گوید خفه شو! این حرف‌ها نقلش آسان است ولی کمتر کسانی هستند جرئت کنند این حرف را بزنند. شاه برای تحقیر می‌گوید شما آخوندها چه درس‌هایی می‌خوانید؟ حالا می‌دانید که خود شاه تحصیلات چندانی نداشت و در دانشگاه نظامی تحصیل کرده بود. نواب پاسخ می‌دهد؛ درس هستی می‌خوانیم؛ سیاه‌مشق زندگی. یعنی درسی که می‌خوانیم راجع به خود انسان است.

شاه می‌گوید ما می‌دانیم شما در نجف چه کار می‌کنید، نواب می‌گوید برای ما تکلیف مهم است تهران و نجف فرقی نمی‌کند. شاه می‌گوید ما به شما کمک می‌کنیم و هزینه زندگی شما را در نجف تامین می‌کنیم، نواب می‌گوید ما به هزینه شما نیاز نداریم، ما سرباز امام زمان(عج) هستیم و مردم آنقدر غیرت دارند که هزینه نوکرانشان را بدهند. ما نان‌خور مردم هستیم که بر اساس ایمانشان به ما کمک می‌کنند. معنای این حرف‌ها این است که نه می‌توانید مرا بخرید و نه تهدید کنید.

بحث حجاب که الآن مطرح شده، آن زمان هم مطرح بوده است ولی آن زمان مخالفان حجاب در موضع قدرت بودند ولی الآن در موضع براندازی هستند. همان زمان کسانی با ادبیات مذهبی می‌گفتند ما مسلمانیم ولی حجاب در اسلام الزامی نیست. در آن زمان روزنامه «مرد امروز» مقاله‌ای علیه حجاب می‌نویسد. نواب در ملاقات با شاه به این قضیه اشاره می‌کند. با مشت بر میز شاه می‌کوبد و می‌گوید این مملکت اسلامی است این حرف‌ها چیست در روزنامه‌ها می‌گویند. وقتی نواب از کاخ بیرون می‌رود شاه به اطرافیان می‌گوید این طلبه انگار با نوکرش حرف می‌زند. انگار نه انگار که شاهی هست.

نواب افراطی نبود

اولین نکته که می‌خواهم در خصوص شخصیت نواب به آن اشاره کنم این است که کسانی از آن موقع تا الآن به مردان و زنانی که شجاع هستند صفت افراطی نسبت می‌دهند. شجاعت فقط بحث نترسیدن از کشته شدن نیست، گاهی کسانی بودند که در دوره‌هایی از مرگ نترسیدند ولی در دروه‌هایی از جوسازی و فحش شنیدن ترسیدند. این افراد اشکالشان به نواب این بود چرا چیزی که می‌دانی می‌گویی، مصلحت نیست این حرف‌ها را بگویی. اینجا دو چیز با هم مخلوط می‌شد مصلحت و منفعت؛ مصالح ملی و منافع شخصی. روزی که نواب این سخنان را به زبان آورد نه تنها دشمنان، حتی دوستان هم می‌گفتند این حرف‌ها افراطی است، به مصلحت نیست. امروز که ده‌ها سال از آن قضیه می‌گذرد روشن شده است تقریبا مواضعی که شهید نواب در مسائل مختلف گرفته درست بوده است و همان‌ها به مصلحت ملت بود. مصلحت‌سنجی‌هایی که دیگران می‌کردند خلاف مصلحت بوده است. همان خط مصلحت‌سنجی‌ها بود که مسلط شد و همان خط شکست خورد.

می‌خواهم عرض کنم مواضع نواب صفوی از مواضع دیگران واقع‌بینانه‌تر بود، افراطی نبود. او می‌گفت به ملی شدن نفت اکتفا نکنید چون این سیستم و دستگاه و ارباب خارجی‌اش اجازه نمی‌دهند نفت ملی شود. این واقع‌بینانه است که شما بگویید شاه بماند و مسلط باشد ولی اجازه بدهد نفت ملی شود؟ لذا ایشان اولین کسی است که فراتر از ملی شدن نفت، سراغ تغییر رژیم رفت. ایشان اولین کسی است که به صراحت از الگوی اسلامی حرف می‌زند. ضمن اینکه تعریفش از حکومت اسلامی غیر دموکراتیک نیست و صریحا از جمهوریت دفاع می‌کند. نواب جمهوری‌خواه با التزام به مبانی اسلامی است همان چیزی که بعدا امام به نام جمهوری اسلامی تشکیل داد.

نسل ما از طریق نسل قبل با نواب آشنا شد. من قبل از انقلاب نام ایشان را از پدرم می‌شنیدم. پدر ما می‌گفتند در قضیه ملی شدن نفت دکتر مصدق نماد قانونی بودن و ملی بودن رسمی نفت بود، آیت‌الله کاشانی نماد ثقه بودن دینی این نهضت بود و نواب مظهر جدی بودن این حرکت بود. ایشان می‌گفت قبل از دیدن نواب هم مبارز بودم ولی بعد از اینکه شهید نواب و یارانش را از نزدیک دیدم، دیدم به گرد اینها هم نمی‌رسم و مجاهد بودن و انقلابی بودن را در سطح خیلی بالاتری در ایشان دیدم. پدرم نقل می‌کرد که در مدرسه نواب مشهد ایشان را چند نوبت دیدیم و بعد هم در مهدیه مهمان ما بود. ایشان می‌گفت وقتی من ایشان را آنجا دیدم با دیدن چهره‌اش و طرز حرف زدنش خیلی شبهات و سوالات خود به خود برایم منتفی شد. وقتی کسی در دیگری صداقت و تواضع و ادب می‌بیند خیلی سوالاتش که نظری است، پاسخ می‌گیرد. این اولین نکته بود که پدر ما می‌گفت که در مبارزه نباید خط قرمز داشت و باید تا پای جان برویم و این اندیشه با دیدن نواب در ما شکل گرفت.

ارتباط نزدیک نواب با مردم کوچه و بازار

برای نواب، شاه در کاخ سعدآباد و آدم‌های دیگر فرق نمی‌کرد و هرجا خطایی می‌دید می‌گفت. احترام و اصالت دادن به مردم کوچه و بازار یکی دیگر از خصوصیات ایشان بود. سیدجمال می‌گفت من اشتباه کردم همه تمرکزم را روی نخبگان گذاشتم باید سراغ مردم می‌رفتم. این کاری بود که نواب کرد. به مسجد و بازار می‌رفت و با مردم عادی پیچیده‌ترین مسائل را در میان می‌گذاشت به نحوی که آنها نمی‌توانستند بی‌تفاوت باشند. پدرم می‌گفت نواب نشان داد هم روشنفکران از متن جامعه عقب‌تر هستند و هم بخشی از علما. این دو گروه نمی‌توانند با مردم مومن انقلابی جلو بیایند.

نواب منطقی و مودب و متواضع بود

نکته بعدی اینکه برخلاف این شائبه که می‌گویند نواب غیرمنطقی و افراطی بوده است، پدرم می‌گفت ایشان راجع به همه چیز منطقی و مودب و متواضع بود. ایشان نقل می‌کرد پس از اختلافات رهبران جنبش ملی شدن صنعت نفت، به مصدق، آیت‌الله کاشانی و نواب صفوی نامه نوشتم و گفتم حالا که نفت ملی شده است و انگلستان ضربه خورده است شما و مصدق و کاشانی به جان هم افتادید. مصدق در جواب من نوشت دوره ما گذشته است و دوره شما جوانان است. آیت‌الله کاشانی به من گفت آنقدر مسئله در تهران هست شما خبر ندارید و از دور یک چیزی می‌شنوید. وقتی شهید نواب را دیدم ایشان گفت مصدق به ما خیانت کرد؛ ما اینها را سر کار آوردیم و قرار بود به احکام اسلام عمل کنند، حالا می‌گویم مشروب‌فروشی‌ها را تعطیل کن جواب می‌دهد اگر اینها را تعطیل کنم حقوق سوپورهای تهران را نمی‌توانم بدهم. یعنی توقعی که نواب از من دارد این است که حکومت اسلامی را اجرا کنم ولی من چنین قدرتی ندارم. نواب می‌گفت ما اصلا برای همین به صحنه آمدیم و نه چیزهای دیگر.

ایشان می‌گفت که در قضیه 28 مرداد دشمن پیروز نشد، ما شکست خوردیم. دستگاه حکومت پیروز نشد، ما در صحنه نبودیم. ایشان می‌گفت آن روز که کودتا شد من باور نمی‌کردم این کودتا است. همین حوادث اخیر کشور ما خودش کوتای 28 مرداد بود ولی مردم در صحنه بودند.

دین در متن زندگی‌اش بود

نکته بعدی درباره نواب شجاعت او است. پدرم می‌گفت بعد از اینکه نواب به مشهد آمد وجودش خیلی به ما روحیه داد. به عنوان مثال در وقت نماز، وسط خیابان اذان می‌گفت. شهید نواب کسی بود که دین در مرکز زندگی‌اش بود، نه در حاشیه و برخلاف همه سیاسیون که مدام محاسبه می‌کردند ایشان اصلا چرتکه نداشت. ما از او الهام گرفتیم و وارد عرصه سیاست شدیم وارد عرصه معامله و تجارت نشدیم، وارد عرصه جهاد و شهادت شدیم.

پدرم می‌گفت مدتی که نواب به مشهد می‌آمد کسی در مشهد جرئت نمی‌کرد عمل خلاف شرعی در جامعه انجام دهد. می‌خواهم تاثیر نواب را عرض کنم. کمتر انقلابی مذهبی است که به نحوی تحت تاثیر فداییان اسلام و این حرکت نباشد. حتی گروه‌های مارکسیستی مسلح تحت تاثیر ایشان بودند. برخلاف گروه‌های چریکی و تروریستی که آدم‌های معمولی را می‌زنند اینها این کارها را نکردند. هیچ عمل تروریستی از طرف گروه نواب انجام نشد. در واقع افراد در راس سیستم و ائمه کفر را ترور کردند، قبل از آن هم بیانیه دادند، حکم شرعی داشتند و عمل کردند.

برخی می‌گویند عمل اینها مورد تایید امام نبود. امام نه مخالف حرکت ایشان بوده و نه می‌توانست مخالف باشد چون عمل آنها مصداق جهاد دفاعی بوده است. ضمن اینکه اصل حرکت ایشان با نظر مراجع و علما بود و برخلاف اینکه می‌گویند ایشان با مرجعیت مشکل داشته است چند تن از علما از ایشان و حرکت ایشان حمایت کردند. امام خمینی هم علیه نواب اظهار نظری نکرد و از ایشان حمایت کرد و یک دلیل که امام(ره) از بیت آقای بروجردی قهر کرد این بود که ایشان می‌توانست جلوی اعدام نواب را بگیرد ولی این کار را نکرد. امام سر همین قضیه از برخی علما فاصله گرفت ولی شیوه امام شیوه منحصر به‌فردی بود. امام، نه نواب بود، نه مصدق و نه کاشانی، امام جامع فضائل این سه نفر بود. امام با حرکت مسلحانه به طور مطلق مخالفت نداشت ولی معتقد بود اولا گروه‌های چریکی مبانی‌شان درست نیست، ثانیا جنگ مسلحانه اثری ندارد. امام می‌گفت باید مردم را آگاه کنیم.

 

انتهای پیام
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
ا.ز
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۱/۱۱/۱۶ - ۰۰:۵۷
0
0
خدا استاد گرامی را حفظ کند
captcha