به گزارش خبرنگار ایکنا، ششمین نشست تخصصی «مهمان» با موضوع دیدار با چهرههای ماندگار داستان ایرانی روز یکشنبه ۲۷ آذر با حضور حبیب احمدزاده، رماننویس، مستندساز، فیلمنامهنویس، کارگردان و محقق و تیمور آقامحمدی در سالن طاهره صفارزاده حوزه هنری برگزار شد.
احمدزاده در این نشست نگاه خود به ادبیات و نویسندگی را کارکردگرایانه خواند و گفت: به اعتقاد من انسانها کارکردی دارند و باید تجاربی که خوب بوده را دوباره تکرار کنند و تجارب بد را تکرار نکنند. بسیاری از اشتباهات و جنایتهایی که تا به حال اتفاق افتاده نتیجه این است که تجارب گذشته به درستی انتقال داده نشده است.
وی با بیان اینکه عمر دوبارهای ندارم که هر چیزی را تجربه کنم، اضافه کرد: باید از تجربههای دیگران استفاده کنم و این تجارب را به دیگرانی که پای در وادی نوشتن میگذراند منتقل کنم، در هر صورت این مفاهیم و ماهیت با هزینه خیلی کمتر به مخاطب من برسد.
نویسنده کتاب «داستانهای شهر جنگی» درخصوص انتخاب رسانه برای خلق آثار و انتقال درونمایههای ذهنی خود به مخاطب هم عنوان کرد: باتوجه به فرصت و امکانی که دارم، مدیوم را انتخاب میکنم و اصرار ندارم حتما رمان یا فیلم یا مستند باشد؛ بنا به شرایط سعی میکنم بهترین ظرف در دسترس را انتخاب کنم و با توجه به توانایی خودم مدعی کاری که فکر کنم غیرمکن است، نشوم.
احمدزاده اضافه کرد: هیچوقت چه در رمان، چه فیلم و چه هر مورد دیگری ابتدا بنا را بر این نمیگذارم که نمیتوان آن را انجام داد. اگر کاری باید انجام شود سعی میکنم آن را حتما انجام دهم، حتی اگر کار را به دیگران واگذر کنم و اصلا برایم مهم نیست که کار به اسم دیگری تمام شود و اسمی از من آورده نشود. برای مثال ایده داستانی در ذهن داشتم که ده سال نتوانستم آن را بنویسم و به دیگران پیشنهاد دادم. بعضا هم ایده دست به دست شده و یک روز به خودم برگشته و نهایتا خودم آن را نوشتم.
وی تاکید کرد: در کار فرهنگی و هنری باید نتیجه کار برای ما مهم باشد نه اینکه چه کسی آن را انجام میدهد. این نگاه را از آدمهای بزرگی که در طول زندگی دیدهام- چه آنها که شهید شدند و چه آنهایی که هنوز میبینم- به یادگار دارم. بیشتر مشکل ما در ادبیات این است که در فضای کتابخانهای و فضای در بسته از خود عنوان میسازیم.
نویسنده رمان «شطرنج با ماشین قیامت» در بخش دیگر صحبتهای خود ضمن اشاره به داستان نگارش اولین کتاب خود، عنوان کرد: من در شهری به نام آبادان زندگی میکردم که حضور شرکت نفت و باشگاههای آن، باعث حضور و رفتوآمد گروههای اجتماعی مختلف در آن شده بود و همین باعث میشد که خود به خود با افراد مختلف وارد بحث شویم و تجارب مختلفی کسب کنیم.
احمدزاده ادامه داد: از طرفی من از پنج سالگی به مدرسه رفتم و زودتر درگیر کتاب و کتابخوانی شدم. مثلا وقتی کلاس سوم بودم کتابهای صادق هدایت یا صمد بهرنگی یا آثار خارجی را میخواندم و همین کتابخواندن باعث شد که هم انشایم بهتر شود و هم اطلاعات زیادی درباره مسائل مختلف کسب کنم.
وی درباره چگونگی نوشتن اولین کتاب خود گفت: پس از پایان جنگ وارد نیروی دریایی ارتش در بوشهر شدم. آنجا یک اتاق رو به دریا داده شد که در آن یک میز و مقداری کاغذ باطله بود که همینها وسیله نوشتن اولین کتاب من شد.
احمدزاده «نامهای به خانواده صدر» را اولین داستان خود خواند که از دو داستان کاملا واقعی تشکیل شده و افزود: داستانم را برای چاپ به معاون شهید آوینی در روایت فتح تحویل دادم که گفت «آشغال» است و خیلی هم ناراحت نشدم. بعد از آن به دفتر ادبیات مقاومت در خیابان رشت مراجعه کردم و داستانم به همراه شماره تلفن منزل را به آنها تحویل دادم و گفتم آن را بخوانید اگر به هر دلیلی خوشتان نیامد آن را دور بیندازید. بعد از مدتی با من تماس گرفتند و از من خواستند چند داستان دیگر بنویسم و ماجرا از اینجا شروع شد.
نویسنده رمان «شطرنج با ماشین قیامت» با اشاره به اینکه نگارش این رمان دو بازه زمانی هفت و هشت روزه وقت برد، اضافه کرد: سال 74 این کتاب را برای انتشار به دفتر ادبیات پایداری دادم اما رد شد و 10 سال آن را کنار گذاشتم. یک بار کمال تبریزی از من داستانی برای فیلم خواست که همان داستان را به او تحویل دادم و تصمیم گرفت آن را بسازد. همان زمان هم انتشارات سوره مهر آن را چاپ کرد و در نمایشگاه بیالمللی کتاب همان سال برای ترجمه انتخاب شد و تا به امروز چندین چاپ و ترجمه را پشت سر گذاشته است.
احمدزاده در بخش دیگر صحبتهای خود تجربه مستقیم خود در حضور در هشت سال جنگ را در شکلگیری آثارش دخیل دانست و گفت: به اعتقاد من داستان جنگ چیزی است که هنوز گفته نشده است. ما داستانها و قضایای عجیب و غریبی را تجربه کردیم که اگر آنها را تعریف کنیم شاید عوام فکر کنند ما دروغ بگوییم.
وی افزود: برای کسانی که جنگ واقعی را ندیده و داستان واقعی جنگ را نشنیده یا همیشه داستان «حاجی» و «سیدی» شنیدهاند، داستانهای ما عجیب است، لذا برای ما داستان واقعی گفتن سختتر است. مثلا یک بار حین بازی فوتبال دروازهبان ما تیر خورد و برای ما شاید خیلی عجیب نبود اما وقتی برای مخاطب عام تعریف میکنیم شاید عجیب بهنظر برسد.
این کارگردان و نویسنده در ادامه گفت: داستانهایی از جنگ را برای نوشتن انتخاب کردم که بتواند مخاطب را قلقلک بدهد و هدف هم این بود که تجربه نابی که با عرق و خون و زحمت به دست آمده بود را به مخاطب منتقل کنم تا او را به این فکر بیندازد که آدم بهتری باشد.
احمدزاده در بخش دیگر صحبتهای خود ضمن اشاره به درسهایی که هشت سال حضور در جنگ تحمیلی به او داده، عنوان کرد: جنگ درسهایی به آدم میدهد که هیچ وقت در زندگی عادی اتفاق نمیافتد. در زندگی عادی معمولا یک اشتباه قابل جبران است اما در جنگ اولین اشتباه آخرین اشتباه است. در جنگ یاد میگیرید منطقیترینها را انتخاب کنید و با یک شک سازنده همیشه مراقب یقین خود باشید؛ این امر به شما درس بردباری و دوری از خودمطلقپنداری میدهد.
وی با تاکید بر اینک جنگ به شما یاد میدهد به جای دشمن هم فکر کنید، اضافه کرد. من در کنار رود اروند به دنیا آمدم، یعنی اگر 500 متر آنطرفتر به دنیا میآمدم شهروند عراق میشدم و مطمئنا فکرم درباره جنگ متفاوت بود، لذا در آثارم سعی کردم به جای دشمن هم فکر کنم.
احمدزاده در ادامه ضمن اشاره به اینکه از بزرگترین درسهایی که در زندی گرفتم این جمله شهید مطهری است که «هیچ بدی و ضدارزشی و در دنیا وجود ندارد» تاکید کرد: ضدارزش و بدی درواقع همان ارزشی است که در جای غیر کارکردی خود به کار برده میشود؛ مثلا آب مایه حیات است، اگر زیاد شود، سیل پدید میآید و اگر کم شود خشکسالی است. بنابراین تعریف ارزشها مطلق است اما کارکردهای آن متفاوت است.
نویسنده رمان «شطرنج با ماشین قیامت» ادامه داد: همیشه مشکل تمدنها این بوده که یک ارزش در آنها رشد سرطانی میکند و هارمونی دیگر ارزشها را از بین میبرد. همین باعث میشود ارزشهای دیگر در جایگاه خود کارکرد درست نداشته باشند؛ لذا باید هارمونی ارزشها را حفظ کرد وگرنه یک موقع به اسم دفاع از ارزش آزادی با هر ارزش اخلاقی دیگر مبارزه میکنیم.
احمدزاده ضمن بیان اینکه در تعریف مسائل مهم به شدت دچار حماقتیم، اضافه کرد: بعضا طوری درباره جنگ صحبت میکنیم که انگار جنگ موضوع خوبی است پس صدام کار خوبی کرد که به ما حمله کرد. نگاه ما باید به جنگ تحمیلی این باشد که رزمندگان ما برای جنگ نرفتند بلک جلوی جنگ ایستادند و ما از عملکرد ضد جنگ آنها که جلوی صدام ایسادند تقدیر میکنیم نه از جنگ.
وی در بخش دیگر صحبتهای خود با اشاره به اینکه کارهای فرهنگی در کشور ما مسئولمحور است نه مخاطبمحور، تاکید کرد: درمورد جنگ و دیر مسائل باید واقعگرا باشیم و هارمونی ارزشها را رعایت کنیم تا یک ارزش قربانی ارزش دیگری نشود.
احمدزاده در پایان از نگارش دو مجموعه داستان کوتاه جدید خود خبر داد و گفت: یکی از این کتابها مجموعه داستانهای کوتاهی است که براساس خاطرات جنگ نوشتم و به همراه عکس مرتبط با آن در صفحه اینستاگرامم منتشر کردم. اساسا خاطرات جنگ را دوست دارم، حتی برای آنها صد برابر بیشتر از داستانهای خودم ارزش قائل هستم و آن را یک گونه ادبی میدانم.
گزارش از مطهره میرشکاری
انتهای پیام