دهه‌هشتادی‌ها؛ نسلی فراموش‌شده در نظام برنامه‌ریزی کشور
کد خبر: 4103585
تاریخ انتشار : ۱۲ آذر ۱۴۰۱ - ۰۸:۵۲
در گفت‌وگو با ایکنا مطرح شد

دهه‌هشتادی‌ها؛ نسلی فراموش‌شده در نظام برنامه‌ریزی کشور

روانشناس بالینی کودک و نوجوان ضمن بررسی مبنای اعتراضات و کنشگری‌های دهه‌ هشتادی‌ها در روزهای اخیر معتقد است که در سیاست‌گذاری‌های کلان کشور دهه‌ هشتادی‌ها نسلی فراموش‌شده هستند و برنامه‌ریزی برای روح و فکر آنان نمی‌شود. بنابراین، در چنین شرایطی باید بپذیریم که افراد دیگری در فضای مجازی هستند که برنامه‌ریزی دقیق و متناسب با روحیات آنان طراحی کنند.

سیده زهرا حسینی‌نژاد، استاد دانشگاه و روانشناس بالینی کودک و نوجوانبه گزارش ایکنا از قم، اعتراض حق مردم به‌ویژه نوجوانان و جوانان است و نادیده‌ انگاشتن آنان در جامعه، نگاه نادرستی است که نتایج زیان‌آور و جبران‌ناپذیری را به همراه دارد. برای اینکه بتوانیم شنونده بهتری برای مطالبات نسل‌های جدید باشیم می‌توان در ابتدا از دیدگاه‌‌ و تفکر اینکه مبنای همه اعتراضات دهه‌ هشتادی‌ها را بر پایه احساسات و هیجانات زودگذر دوران نوجوانی و جوانی است، فاصله بگیریم تا به آمادگی لازم برای شناخت و درک صحیح آنان برسیم. چگونگی شناخت گروه‌های مختلف سنی دهه هشتاد و برقراری تعامل صحیح با آنان از مسائلی است که در گفت‌وگوی خبرنگار ایکنا از قم با سیده‌زهرا حسینی‌نژاد، استاد دانشگاه و روانشناس بالینی کودک و نوجوان مطرح شد که بخش اول گفت‌وگو تقدیم مخاطبان ایکنا می‌شود.

ایکنا- آیا می‌توان مبنای کلیه مطالبات و اعتراضات دهه هشتادی‌ها را به مثابه همراهی با موقعیت‌های هیجان‌طلبانه تلقی کرد؟

زمانی که از نسل دهه هشتاد صحبت می‌کنیم باید بدانیم با چه گروه سنی مواجه هستیم و آن‌ها را بشناسیم. این نسل، نوجوانان 12 ساله و در حال تحصیل در مدرسه تا جوانان 22 ساله که در حال تکمیل تحصیلات دوره لیسانس آکادمیک هستند را شامل می‌شود. بنابراین، با یک طیف گسترده‌ای مواجه هستیم که ابتدای آن، نوجوانانی هستند که در حال ورود به تحول عظیم دوران بلوغ هستند که آن‌ها را از لحاظ فیزیولوژیک، شناختی و عقلی دچار تحول و تغییرات گسترده می‌کند و این تحولات و تغییرات در سنین 14-15 سالگی به اوج خود می‌رسد. اگرچه امروزه با توجه به موقعیت‌های جغرافیایی و زیست فردی و اجتماعی نوجوانان سن آغاز دوران بلوغ دچار تغییر شده است.

در سبک زندگی کنونی کم‌تحرکی، پرخوری و پرتحریکی(محرک‌های جنسی) بسیار پررنگ‌تر شده است. منظور از پرتحریکی آن است که امروزه نوجوانان در فضای مجازی و دنیای واقعی شدیدا در معرض محرک‌های جنسی هستند و به همین‌ علت، متأسفانه شاهد این تغییر فیزیولوژیکی و عاطفی هستیم که نوجوانان ما در سال‌های اخیر دچار بلوغ زودرس شدند؛ در واقع سن آغاز بلوغ جنسی و عاطفی در نوجوانان پایین آمده‌ است، در حالی که هنوز ابزار و شرایط بلوغ عقلی و شناختی در آن‌ها پدیدار نشده‌ است و عدم توازن بین بلوغ جنسی و عاطفی با بلوغ عقلی و شناختی بحران‌های دوران بلوغ را دوچندان می‌کند.

در چنین شرایطی ممکن است نوجوانان رفتارهای پُرخطر و هیجانی بروز بدهند که هنوز از فیلتر عقل عبور نکرده‌ است. بنابراین، آنان اگر مورد حمایت یک والدگری و فرزندپروری صحیح و باکفایت نباشند با رفتارها و موقعیت‌های هیجان‌طلبانه همراهی می‌کنند که نمود این مسئله در بحران‌های اخیر کشورمان پدیدار شد. اگرچه در تجمعات اخیر کشور حضور فیزیکی نوجوانان زیر 15 سال بسیار کمرنگ بوده است، اما حضور فکری و دغدغه ذهنی آنان به‌ویژه در فضای مجازی بسیار افزایش پیدا کرده است.

نکته دیگر آن است که حضور نوجوانان زیر 15 سال یک مطالبه جدی و حقیقی تلقی نمی‌شود و این حضور ناشی از هیجانات درونی، همراهی با محرکات بیرونی و غفلت خانواده است، زیرا در این برهه زمانی، درک درستی از مفاهیم اصیل همچون عدالت و آزادی ندارد.

هرچقدر در این طیف گسترده سنی نسل دهه هشتاد، از سن 15 سالگی به سمت اواسط طیف حرکت می‌کنیم با نوجوانان 16-17 ساله‌ای مواجه می‌شویم که در اوج تحول عظیم بلوغ و بحران‌های مرتبط با این دوره از جمله بحران‌های هویتی، شناختی، عاطفی و جنسی قرار گرفتند. نوجوان در این دوره تمایلات درونی متعارضی را تجربه می‌کند؛ برای مثال علی‌رغم علاقه‌ای که به والدینش دارد، اما به‌واسطه دستورالعمل‌ها و قواعد خاص آن‌ها که باید از آن اطاعت کند، دچار خشم و عصبانیت‎‌های شدید می‌شود از طرفی دیگر مسئله تعارض بین تمایلات درونی نوجوان با انتظارات محیط پیرامون او از جمله خانواده، مدرسه و اجتماع بحران دیگر این دوره به‌شمار می‌رود، به همین‌ خاطر ضرورت شناختن نوجوانان در این بحران به‌طور ویژه خودنمایی می‌کند.

ایکنا- برای داشتن تعامل مناسب با نوجوانان نیازمند شناخت و درک صحیح از ویژگی‌های آنان هستیم؛ چگونه باید این نسل را بشناسیم؟

در ابتدا باید بپذیریم تیپ‌های شخصیتی مختلفی از نوجوانان در جامعه حضور دارند، اما در اینجا صفات و ویژگی‌های عمومی نوجوان در سنین بلوغ عاطفی و جسمی را مورد بررسی قرار می‌دهیم. این گروه سنی، نوجوانانی بسیار کنجکاو با ذهن‌های سرشار از پرسش و ابهامات مختلف اما مغرور هستند، به‌راحتی از باور و عقاید خود کوتاه نمی‌آیند و به گروه همسالان و دوستان خود تکیه و وابستگی شدیدی دارند و این وابستگی در اندازه‌ای است که آن‌ها را مرجع اطلاعات و قدرت می‌دانند و در مقابل، والدین، دیگر مرجع حقیقی قدرت نوجوانان نیستند. از طرفی دیگر، آن‌ها بسیار نسبت به تجربه‌های جدید و شاید پرخطر و هیجانی علاقه‌مند هستند.

نوجوانان معمولا معترض و منتقد نسبت به همه مسائل هستند؛ مسئولیت‌پذیری و تعهد کم نسبت به خود و والدین و بزرگ‌ترها و تعهد بسیار بالا نسبت به گروه همسالان، اتکای به خود در عرصه فکر، باور و تخیل، اما ضعیف در عملکرد، کسالت و تنبلی از دیگر ویژگی‌های نوجوانان است و مهم‌تر از تمام این مشخصات و صفاتی که تاکنون مطرح شد، «احساس درک نشدن از محیط» بارزترین و مهم‌ترین ویژگی آنان به‌شمار می‌رود.

نوجوانان معمولا احساس می‌کنند هیچ‌کس نمی‌تواند آنان را درک کنند و آن‌طور که هستند بپذیرند و قضاوت نکنند؛ در نتیجه تا حدود زیادی دچار انزوا و تنهایی می‌شوند یا حداقل ادراک انزوا و تنهایی دارند.

در واقع والدین بدانند حتی اگر همراهی بی‌وقفه و مداوم با نوجوان خود داشته‌ باشند و اصطلاحا زندگی خود را با ساز فرزندشان کوک کنند، نوجوان در درون خویش احساس انزوا و تنهایی و درک نشدن از سوی دیگران دارد.

تمام این ویژگی‌ها، چالش‌ها و بحران‌های دوران بلوغ اگرچه ممکن است در ظاهر و در نظر دیگران خوشایند به نظر ‌نرسد، اما لازمه رشد، تغییر و تحول و پختگی شخصیت نوجوانان است که آماده ورود به دوران بزرگسالی شوند.

ایکنا- آیا صرفا ویژگی‌ها و بحران‌های هویتی و شناختی دوران بلوغ از نوجوانان یک شخصیت معترض، منتقد، مغرور اما با عملکردی ضعیف می‌سازد؟ پس نقش عوامل محیطی در اینجا چگونه توجیه‌پذیر است؟

خیر. همان‌گونه که در روزهای اخیر شاهد آن بوده‌ایم انتقادات و اعتراضات نسل دهه هشتاد از فضا و محیط خانه فراتر رفته است و در فضای عمومی جامعه بروز و ظهور پیدا کرده است و این مسئله را نمی‌توان انکار کرد که عوامل دیگری به جز بحران‌های هویتی و شناختی دوران نوجوانی باری بر ذهن نوجوانان شده است.

در واقع مسئله اینجاست بحران‌های دوران نوجوانی در صورتی به‌خوبی پشت سر گذاشته‌ می‌شود که با رفتارها و تعاملات مناسبی از سوی محیط از جمله خانواده، مدرسه و بزرگترها مواجه شوند. نظارت و مراقبت باید از سوی والدین و مسئولان مدرسه اتفاق افتد، اما با همراهی و در کنار نوجوان بودن و نه از موضع قدرت بالا.

در آموزه‌های دینی ما هم آمده‌ است که در دوره هفت‌ ساله سوم تربیت فرزند باید با او به مثابه یک وزیر و مشاور سخن گفت، زیرا نوجوان نیاز به احترام، درک شدن و دیده شدن دارد و اگر نوجوان، این سه فاکتور را از سوی بزرگترهای در موضع قدرت پیرامون خویش مشاهده کند، بدون شک پادشاه بودن آنان را در مقابل وزیر بودن خود می‌پذیرد و پذیرش او نسبت به تعیین‌کننده نهایی، یعنی پادشاه را درک می‌کند. حتی اگر والدین نمی‌پذیرند که شیب رفتار با نوجوانان به شکل موازی و هم‌تراز با آنان باشد حداقل باید بدانند که این شیب نمی‌تواند از بالا به پایین باشد و باید ملایم باشد. این مسئله به آن معنا نیست که نوجوان همانند پدر یا مادر در منزل اقتدار داشته باشد که حتی خود نوجوان هم نمی‌تواند این مسئله را بپذیرد و اگر این موضوع را قبول ندارید می‌توانید با یک آزمایش ساده آن را راستی‌آزمایی کنید. شما به‌عنوان والدین به‌مدت یک ماه مخارج منزل را بر عهده نوجوان خود بگذارید در اینجا مشاهده می‌کنید، نوجوان به جای پذیرش این مسئولیت از آن سرباز می‌زند.

بنابراین، اگر مسیر تعامل صحیح باشد نوجوان با درصد خطای پایین‌تری بحران‎‌های دوران نوجوانی را پشت سر می‌گذارد پس لازمه حل بحران‌های دوران بلوغ فرزندانمان، همراهی، مشاوره و نظارت صمیمانه توأم با احترام است؛ اما اگر این گروهی که در موضع قدرت نسبت به نوجوان هستند رفتاری متعادل و مناسب نداشته‌ باشند و تعامل آنان با نوجوانان از موضع بالا به پایین باشد بی‌نهایت آسیب‌زاست، زیرا نوجوان فلسفه انتظارات خانواده، مدرسه و جامعه را درک نمی‌کند، پاسخی برای پرسش‌ها و مطالبات خود ندارد و در این شرایط از مسیرهای نامتعارف خواسته‌ها و اعتراضات خود را مطرح می‌کند. متأسفانه یکی از متداول‌ترین مسیرهای نامتعارف ابراز وجود و بیان خواسته‌ها در دوران نوجوانی اقدام به خودکشی است. فرار از منزل، تهدید و پیوستن به گروه‌های معترض و در مواردی گروه‌های سازمان‌یافته جعلی از دیگر مسیرهای نامتعارف انتخابی نوجوان است.

ایکنا- با توجه به اینکه نسل جدید در اغلب موارد برای دریافت بیشتر اطلاعات و اخبار، فضای مجازی را جایگزین رسانه‌ ملی کرده‌ است، این مسئله چه تأثیراتی بر روح و روان و عملکرد آنان در زیست فردی و اجتماعی دارد؟

در کنار والدگری‌های ناصحیح و تعامل نامناسب مسئولان مدرسه و اجتماع با نوجوانان، ظهور پدیده‌هایی از قبیل شبکه‌های مجازی به‌خوبی خلأهای عاطفی نوجوانان و حتی نونهالان را برطرف کرده است. رها کردن فرزندانمان در فضای مجازی بدون داشتن احساس خطر از یک طرف و رفاقت و تعامل نزدیک نونهالان و نوجوانان با این فضای بی‌در و پیکر از طرفی دیگر سبب شده است، مسائل نسل دهه هشتاد نه‌ تنها نسبت به دغدغه‌های نسل‌های دهه 40 و 50 بلکه با یک نسل پیش از خود، یعنی نسل دهه هفتاد، تغییرات گسترده‌ای کند. این مسائل به مراتب متفاوت‌تر، خطرناک‌تر و حادثه‌آفرین شده است.

در سال‌های اخیر، میزان رفتارهای پرخطر نوجوانان، اقدام به خودکشی، فرار از منزل، اعتیاد و تجربه‌های نامتعارف جنسی بسیار افزایش پیدا کرده‌ است و همچنین تغییر نگرش و افکار آنان به میزان قابل‌توجهی تحت‌تأثیر فضای مجازی است که دیدگاه‌ها و علایق نوجوانان را به سمت مسائلی از قبیل عدم پذیرش هویت جنسی خویش، تمایلات نامتعارف با طبیعت و سرشت بشری، گرایش به مکاتب عرفانی ساختگی و پیوستن به گروه‌هایی که نوجوان را به سمت افکار بیمارگونه هدایت می‌کند، از جمله تأثیرات فضای مجازی است. امروزه شاهد هستیم تحت‌تأثیر فضای مجازی، بسیاری از نوجوانان، ابتلا به اختلالات روانی از قبیل افسردگی، دوقطبی و اقدامات مکرر به خودکشی را از افتخارات خود تلقی می‌کنند.

در فضای مجازی امکان آن وجود دارد که سخیف‌ترین محتواها از دورترین نقاط جهان دریافت شود و به راحتی هر بیگانه‌ای در هر لحظه‌ای از شبانه‌روز بتواند به خصوصی‌ترین مناطق امن زندگی نوجوان حتی اتاق خواب او ورود کرده و ذهن و فکر او را تسخیر کند و این مسائل، زمانی در حال وقوع است که ما متأسفانه هیچ‌ برنامه‌ای برای فکر و ذهن نوجوانانمان نداریم و آنان را رها کردیم. برای نوجوانان هیچ محتوای خوب و مناسبی نه در فضای مجازی و نه در زیست واقعی آنان طراحی و برنامه‌ریزی نکردیم تا آنان را جذب کنیم.

در سیاست‌گذاری‌های کلان کشور دهه‌ هشتادی‌ها نسلی فراموش‌ شده هستند و برنامه‌ریزی برای روح و فکر آنان نمی‌شود. بنابراین، در چنین شرایطی باید بپذیریم که افراد دیگری در فضای مجازی هستند که برنامه‌ریزی دقیق و متناسب با روحیات آنان طراحی کنند.

آثار و نتایج زیان‌آور فضای مجازی پس از آغاز شیوع کرونا در کشور و مجازی شدن آموزش مدارس و دسترسی آسان و تمام‌وقت نوجوانان به فضای مجازی، آهسته‎‌آهسته بروز و ظهور پیدا می‌کند. در آن‌ روزهای ابتدایی همه به یاد داریم که کمپین‌ها و پویش‌هایی برای تهیه تلفن همراه و رساندن آن به دست دانش‌آموزان کم‌بضاعت و روستایی راه‌اندازی شد و خواسته یا ناخواسته آن دسته از دانش‌آموزان را که در روستایی دورافتاده و ناآشنا با فضای مجازی بودند، وارد ورطه چالش‌های این عرصه کردند و به روح و روان آنان آسیب رساندند و از نگاه من به‌عنوان روانشناس حوزه کودک و نوجوان این مسئله بزرگ‎‌ترین ظلم آشکار سال‌های کرونا به نوجوانان جامعه ما بود.

امروزه بسیاری از والدین جوان به این موضوع که فرزندان کوچک آن‌ها توانایی دریافت به‌روزترین بازی‌های اینترنتی، نصب آن بر روی گوشی همراه و گشت و گذار در فضای مجازی را دارد، افتخار می‌کنند و نام آن را روشن‌فکری می‌گذارند؛ این مسئله فاجعه است.

فرزندان ما امروزه مجهز به سلاحی گرم و آماده شلیک به نام «فضای مجازی» هستند، علی‌رغم اینکه این سلاح را با اختیار خود به آنان سپردیم، انتظار داریم با این اسلحه به سمت خود شلیک نکنند. ما در حق نوجوانان کوتاهی کردیم. با این وجود، هنوز برای درمان زخم‌هایی که بر پیکره جامعه ما به‌ویژه نسل هشتاد وارد کردیم دیر نیست و باید امید داشته‌ باشیم به حل بحران‌های تازه و جدید.

ادامه دارد..

گفت‌وگو محدثه نعیمی‌فرد

انتهای پیام
captcha