بخش نخست گفتوگو با مهدی قرهشیخلو، قاری بینالمللی و پیشکسوت قرآن، با تیتر «حاکمیت، مردم و جامعه قرآنی؛ سه ضلع احیاگر جلسات پرشور قرآن» منتشر و در آن نکات ذیل مطرح شد؛
در ادامه متن دوم و پایانی این گفتوگو را بخوانید؛
ایکنا- نبود حمایتهای مالی و سرمایهگذاری در امور قرآنی چه آسیبهایی به دنبال داشته است؟
دومین مشکل پس از سیاستگذاری، این است که برای قرآن به صورت جدی سرمایهگذاری صورت نمیگیرد و هیچوقت نشده که مشکل مالی نداشته باشیم. پول و امکانات فراوانی در کشور وجود دارد، اما مشخص نیست که چرا برای قرآن به درستی سرمایهگذاری نمیشود؟ کل بودجه قرآنی کشور به اندازه مبلغ لازم برای ساخت یک اتوبان صد کیلومتری هم نیست؛ یعنی حمایت مالی و سیاستگذاری صحیحی وجود ندارد و متأسفانه آسیبشناسی جدی هم صورت نمیگیرد.
برای روشنتر شدن بحث مثالی میزنم؛ بودجه تمام دستگاههای قرآنی در سال معادل 200 تا 300 میلیارد تومان است، در حالی که در آموزش و پرورش سالانه دو تا سه هزار میلیارد تومان پول برای پرداخت حقوق معلم قرآن هزینه میشود؛ هزینهای که خروجیاش ناامیدکننده است، زیرا معلم قرآن را آنطور که شایسته است تربیت نکردهایم و حتی مواد آموزشی بهروزرسانی نشدهاند. یکی از فجایع موجود در امر آموزش قرآن، کتابهای آموزش قرآن است. باید بررسی شود که چرا این کتابها برای دانشآموز جذابیتی ندارد؟
اهمیت پرداختن به دانشآموزان از این حیث است که باید این طیف از افراد به قرآن علاقهمند شوند تا بخشی از آنها در جلسات قرآن حضور یابند و خود را ارتقا دهند. دلیل جذب من به قرآن این بود که در دوره راهنمایی معلم قرآنی داشتیم که قرآن را با حلاوت خاصی تدریس میکرد و همه از کلاس ایشان لذت میبردند. پس برای رونق و توسعه جلسات قرآن چارهای نداریم جز اینکه دانشآموزان را جدی بگیریم، اما اینچنین نمیشود، حتی گاهی اوقات گلایهها و انتقادات دوستانه سبب دلخوری دوستان میشود.
افزون بر این، یکی دیگر از مشکلات این است که جلسات تخصصی قرآن کمتر در دسترس است؛ یعنی نمیتوان در تهران چند جلسه پیدا کرد که در آنها به تفسیر پرداخته شود. همچنین، جلساتی هم نداریم که مثلاً در آنها پرداختن به احکام شرعی جدی باشد. پس فراوانی چنین جلساتی بسیار اندک است و این امر آسیب محسوب میشود.
ایکنا- در طول این سالها یکی از نهادهای فعال در زمینه آموزش، مؤسسات قرآنی است. نظر شما در مورد فعالیت مؤسسات چیست؟
مؤسسات قرآنی باید به نحوی فعالیت کنند که عموم مردم با قرآن آشنا شوند و سپس بخشی از این افراد آموزشهای بعدی را در جلسات قرآن پیگیری کنند، اما همانند آموزش و پرورش، مؤسسات با مشکلات مختلفی مواجه هستند که از جمله آنها مشکلات مالی است. عدم حمایت حاکمیت به عنوان یکی از سه رأس اصلی در توسعه جلسات قرآن سبب شده است که انگیزه افراد مؤسسهدار از بین برود و مردم علاقهای برای مشارکت نشان ندهند. بر همین اساس مؤسسات قرآنی نیز یکی پس از دیگری تعطیل میشوند. متأسفانه این مشکلات را داریم و کسی هم به دنبال حل آنها نیست.
عمدهترین مشکل مؤسسات، مکان است. در سال 1388 که مسئولیت داشتم پیشنهاد دادم که از ظرفیت مدارس برای رفع این مشکل استفاده شود، زیرا 100 هزار مدرسه در کشور داریم و چهار هزار مؤسسه. میتوانستیم چهار هزار مدرسه را در اختیار مؤسسات قرار دهیم تا هم مشکل مکان مؤسسات رفع شود و هم مساجدی که در ساعات تعطیلی بدون کارکرد ماندهاند به کار گرفته شوند، اما این پیشنهاد به نتیجه نرسید، زیرا کسی انگیزه لازم را نداشت و همه میگفتند که این کار دشوار است. قرآن برای ما در حد شعار باقیمانده است و ما به خوبی از قرآن حرف میزنیم، اما پای عمل که میرسد کسی در میدان نمیماند.
در طول این چهل سال و اندی دولتهای مختلف با گرایشهای مختلف را دیدهایم، اما آنطور که باید وارد میدان نشدند و حساسیتی نشان ندادند. همین رویه اشتباه سبب شده است که خانوادهها برای کلاسهای کامپیوتر و... هزینه کنند، اما حاضر نباشند که فرزندان خود را به جلسات قرآن بفرستند.
ایکنا- در جلسات قرآن راهکار مناسب چیست تا بتوان از این وضعیت عبور کرد؟
یکی از مهمترین مسائل این است که محتوای جلسات متناسب با نیاز مخاطب باشد. اگر در یک جلسه قرآن فردی علاقهمند حاضر شود و ببیند که میتواند پاسخ سؤالاتش را بگیرد، باز هم به جلسه میآید، اما اگر در جلسه حاضر شود و ببیند که فقط از قواعد تجوید و ... بحث میشود، طبیعی است که در جلسه شرکت نخواهد کرد. پس آنچه به متولیان جلسات قرآن بازمیگردد، این است که باید محتواها را بهروزرسانی کنند.
افزون بر این، باید نظارت و ارزشیابی جدیتر دنبال شود و از این رهگذر بتوانیم به مدلسازی و الگوسازی بپردازیم و سپس الگوهای موفق را در جامعه تکثیر کنیم. اگر به این توصیهها عمل شود، جلسات قرآن توسعه مییابند، اما متأسفانه باری به هر جهت هستیم. البته ممکن است برخی بگویند من چون مسئولیت ندارم، این حرفها را میزنم، اما چنین نیست و آن زمان که مسئول بودم هم به همین صورت بود؛ چون موازیکاریها و رقابتهای ناصحیح وجود داشت. با این وضعیت چه انتظاری میتوان داشت؟
ایکنا- یکی از افرادی که در طول این سالها در مورد فعالیتهای قرآنی توصیههای مختلفی داشته، رهبر انقلاب است. در جلسات قرآن چقدر سعی میشود که منویات ایشان تحقق یابد و چگونه باید از این رهنمودها برای توسعه جلسات بهره برد؟
در مورد فرمایشات رهبر انقلاب اسلامی به صورت گزینشی برخورد کردهایم؛ یعنی ایشان در دیدار با جامعه قرآنی نکات مختلفی را گوشزد کردهاند، اما صرفاً تربیت 10 میلیون حافظ محل توجه قرار گرفته است. برای نمونه ایشان سالها قبل فرمودند که در کشوری که به نام قرآن اداره میشود، نباید کسی پیدا شود که نتواند قرآن را به درستی بخواند. برای تحقق مطالبه مربوط به تربیت 10 میلیون حافظ باید ابتدا به این مطالبه جامه عمل پوشانده شود؛ یعنی ابتدا باید عموم مردم با قرآن آشنا شوند تا از آن میان چند میلیون نفر قرآن را حفظ کنند. ما انس عمومی با قرآن را نهادینه نکردهایم. آن وقت انتظار داریم که جلسات قرآن توسعه یابند. قرآن کتابی است که برای تمام شئون زندگی انسان برنامه دارد و باید در همین راستا از آن بهرهبرداری کرد، اما این کار را انجام نمیدهیم و صرفاً به هنر پرداختهایم. البته مباحث هنری هم باید باشد، زیرا هنر کاملکننده این حلقه است.
ایکنا- پس میتوان نتیجه گرفت که با بهرهبرداری از ظرفیت آموزش و پرورش و مؤسسات قرآن باید انس عمومی را در جامعه ایجاد کرد و سپس میتوان انتظار داشت که مردم از جلسات قرآن استقبال کنند. افزون بر پیشنهادهایی که تاکنون دادید، برای انس عمومی مردم با قرآن چه راهکارهای دیگری را پیشنهاد میکنید؟
قرآن مملو از آیات کوتاهی است که در عین اختصار بلندترین معانی را در خود جای دادهاند. میتوان این آیات را انتخاب کرد و به گوش مردم رساند. برای نمونه در آیه 77 سوره قصص آمده است: «وَ أَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ». یعنی همانطور که خدا به شما نیکی کرده است، شما هم به یکدیگر نیکی کنید. نیکی خدا در حق انسانها اینگونه است که همه چیز به آنها داده و هیچ چیزی از آنها نخواسته است. حتی اگر به اقامه نماز یا گرفتن روزه امر کرده از این حیث است که انسان رشد کند. پس باید یاد بگیریم که بدون توقع به یکدیگر محبت کنیم تا جامعه خودبهخود قرآنی شود.
یکی دیگر از این آیات، آیه «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَيْهَا»(فصلت/ 46) است. بر اساس این آیه، هر عمل خیر انسان هر چند در ظاهر خدمتی به دیگران است، اما در باطن خدمت به خود او خواهد بود. این قضیه در مورد اعمال زشت و ناپسند نیز صادق است و بدی به دیگران بدی به خود تلقی میشود. اگر جامعه ما همین چند کلمه را باور کند کار تمام است. بر این اساس، زمانی میتوان انتظار داشت که مردم با شور و شوق سابق در جلسات قرآن حاضر شوند که مزه قرآن را بچشند.
ایکنا- نظر شما در مورد وضعیت آموزش تخصصی قرآن در جلسات چیست؟ مثلاً آیا در مورد صوت و لحن این کار به درستی انجام میشود؟
بله، افراط در این مسائل رهزن است. شب اول قبر از کسی نمیپرسند که فلان نکته صوتی و لحنی چگونه است یا انسان فلان مد متصل را چند حرکت کشیده است، اما از صداقت در زندگی پرسیده میشود. استاد سیدمحسن خدامحسینی میفرمود که بهشت و جهنم انسان در همین دنیاست؛ یعنی اگر انسان در همین دنیا بهشتی زندگی کند، در آن دنیا هم اهل بهشت خواهد بود و اگر در این دنیا جهنمی باشد، در آخرت نیز جهنمی است. بر این اساس، پرداختن به این مباحث تخصصی و فنی تا حدی مطلوب است که کار به افراط نکشد.
در اینجا که مجدداً از استاد خدامحسینی یاد کردم تأکید میکنم که باید در شیوههای جلسهداری و آموزش قرآن بازنگری کنیم و به ترویج مدلهای موفقی نظیر مدل استاد خدامحسینی بپردازیم. اگر چنین شود، مطمئن باشید که روزبهروز بر رونق جلسات افزوده میشود، اما هنگامی که سیاستگذاری صحیح نیست و کار به دست کسانی است که از انجام وظایف خود سر باز میزنند و نیز سرمایهگذاری صورت نمیگیرد، نمیتوان انتظار چندانی داشت که به توفیق برسیم.
ایکنا- من به یاد مرحوم استاد محمدصدیق منشاوی افتادم. در دوره جوانی تلاوتهایی از منشاوی وجود دارد که به لحاظ صوت و لحن پیچیدهتر از تلاوتهای دوره میانسالی اوست. جالب است که ما برعکس رویه چنین قاریانی عمل میکنیم و بنا داریم که بیشتر بر پیچیدگیها بیفزاییم تا مسائل مربوط به معنویت.
بله، یکی از پرسشهای مهم این است که مرز صوت و لحن کجاست؟ یعنی خط قرمز را باید کجا قرار دهیم؟ توجه کنید که هنر تلاوت ابزاری برای جذب مردم به قرآن است نه قاری. خط قرمز در این مسائل جایی است که تلاوت قاری به نحوی باشد که شنونده محو تکنیک شود نه قرآن. در این صورت قاری به بیراهه خواهد رفت. استاد منشاوی را مثال زدید که وقتی به تلاوتهایش گوش میکنید جذب قرآن میشوید. البته کسی زیبایی و تکنیک را انکار نمیکند، اما منشاوی کسی است که در هنگام تلاوت قرآن را برجسته میکند نه خودش را. این امر نشان میدهد که ماندگاری تلاوت رمز و رازی دارد و اینطور نیست که به سادگی بتوان منشاوی شد، بلکه این افراد نیز از امتحانهای مختلفی سربلند بیرون آمدهاند و خدا هم به حنجره آنان برکت عنایت کرده است.
ایکنا- آیا نمونهای در ذهن دارید که نشاندهنده یک عمل قرآنی از سوی قاریان برجسته باشد؟
بله، مرحوم احمد الرزیقی این خاطره را برای استاد احمد ابوالقاسمی تعریف کرده بود که یکبار در ماه مبارک رمضان به اتفاق عبدالباسط به یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس سفر کرده بودیم. در انتهای این سفر هدیهای را به من و ایشان دادند. پس از اینکه به هواپیما سوار شدیم، هدایا را باز کردیم. مبلغی که به من داده بودند بیش از مبلغ اهدایی به عبدالباسط بود و فهمیدیم که اشتباهی صورت گرفته است. مرحوم رزیقی میگوید که هر کاری کردم تا هدایا را جابهجا کنم عبدالباسط نپذیرفت و گفت که روزی من همین مقدار است. این یک عمل قرآنی است.
اگر دیگران بودند شاید مدعی میشدند که حقشان ضایع شده است، اما عبدالباسط اینگونه رفتار نکرد. به تعبیر شهید بهشتی، بهشت را به بها میدهند نه بهانه. پس باید در رفتارمان نشان دهیم که قرآن در جانمان نفوذ کرده است. این گفتوگو را با یاد و نام استاد خدامحسینی به پایان میبرم. ایشان میگفت که هر کسی به اندازهای که از قرآن بهره برده میتواند مبلغ و مروج قرآن باشد؛ یعنی هر چقدر قرآن در دل انسان نفوذ کرده باشد، انسان میتواند بر دیگران تأثیر بگذارد. بر همین اساس چون پیامبر اکرم(ص) قرآن مجسم بود، همه قلوب را تسخیر کرد. پس ما هم باید در روشهایمان بازنگری کنیم و به نقطهای برسیم که مردم احساس کنند که از قرآن بهرهای بردهایم.
گفتوگو از مرتضی اوحدی
انتهای پیام