جامعه اسلامی مبتنی بر عقلانیت، فرهنگ و علم است
کد خبر: 4091122
تاریخ انتشار : ۲۳ مهر ۱۴۰۱ - ۰۸:۵۹
همایون همتی:

جامعه اسلامی مبتنی بر عقلانیت، فرهنگ و علم است

همایون همتی؛ پژوهشگر و استاد دانشگاه ضمن اشاره به اینکه سیاست و اخلاق در دین اسلام عجین هستند، بیان کرد: آنچه از سیره معصومین و قرآن می‌توان فهمید این است که جامعه اسلامی مبتنی بر عقلانیت و فرهنگ است و علم در چنین جامعه‌ای شکوفا شده و جامعه از اخلاق فردی و اجتماعی و عدالت برخوردار است.

پیامبر اسلام در طول بیست و سه سال نبوت خود از هیچ تلاشی برای اصلاح جامعه و تربیت انسان‌ها فروگذار نکرد. شرایط اجتماعی حاکم بر کشور ما و همه کشورهای اسلامی به خوبی نشان می‌دهد که امروز بیش از هر زمان دیگری به بازخوانی و کاربست تعالیم خاتم انبیا(ص) نیازمندیم تا بر مشکلات موجود فائق آییم.

به همین مناسبت خبرنگار ایکنا با همایون همتی، پژوهشگر و استاد دانشگاه، گفت‌وگو کرده است که متن این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید؛

ایکنا ـ چند سال پیش یکی از سخنرانان گفت که هدف اصلی بعثت پیامبر(ص) مسئله تشکیل نظام بود نه اخلاق. برخی انتقاد کردند و مباحثی شکل گرفت. هنوز این سوال در ذهن من هست که هدف و برنامه اساسی پیامبر(ص) چه بود؟ چون اگر ما هر کدام از این دو رویکرد را انتخاب کنیم، یعنی بگوییم هدف ایشان تشکیل حکومت اسلامی بود یا نه هدف اخلاق بود، نگاهمان به تعالیم ایشان متفاوت خواهد شد؛ کسانی که نظر اول را دارند به دنبال این هستند که از قرآن نظام اقتصادی، سیاسی و... دربیاورند و خوانش‌ آنها از قرآن و روایات چنین خوانشی است، اما کسانی که اصالت را به اخلاق می‌دهند بیشتر به دنبال اصلاح فردی هستند و معتقدند که پیامبر(ص) می‌خواستند انسان‌ها را به مکارم اخلاقی نزدیک کنند تا اصلاح اجتماعی صورت بگیرد. دیدگاه شما چیست؟

این پرسش پیش از پیروزی انقلاب اسلامی هم مطرح بود. در آن زمان این بحث وجود داشت که آیا هدف پیامبر(ص) فقط مسائل اخلاقی بود یا مسائل اجتماعی و سیاسی. من با بحث‌های دو سه سال اخیر هم آشنا هستم. به نظرم هیچ کدام از این دو دیدگاه درست نیست. هم اخلاق و هم سیاست و جامعه‌سازی مورد عنایت پیامبر(ص) و تعالیم ایشان بود و هر دو نظریه ناقص است و از کاستی‌هایی رنج می‌برد و مبتنی بر افراط و تفریط است.

اشتباه اینجاست که هدف‌داری امری ذومراتب است و درجه‌بندی دارد. پیامبر(ص) یک هدف نداشت، بلکه هدف‌های ابتدایی، میانی و نیز عالی و غایی داشت. این مورد در قرآن و روایات وجود دارد. قرآن هم همین‌طور است، یک جا از قسط و عدل سخن می‌گوید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» و یک جا می‌فرماید: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ». امام خمینی(ره) می‌فرمود که هدف معرفت الله است. با توجه به پراکندگی و تنوعی که در آیات و احادیث هست، می‌فهمیم که پیامبر(ص) اهداف مختلفی داشت که از مبارزه با بت‌پرستی تا ایجاد جامعه اسلامی و برقراری عدل و تهذیب نفوس را دربر می‌گرفت و ایشان یک هدف غایی داشت و آن عبودیت بود.

لزوم نگاه جامع به سیره پیامبر(ص)

افرادی که این حرف‌ها را می‌زنند، نگاه جامعی به اسلام و اهداف پیامبر(ص) و زندگی آن حضرت ندارند یا صرفاً فقهی می‌اندیشند یا بر اخلاق فردی تاکید می‌کنند. چه کسی گفته که اخلاق فقط فردی است؟ ما اخلاق اجتماعی و سیاسی هم داریم. در واقع اخلاق درجات و مراتبی دارد. همه این اهداف در اسلام هست، ولی باید جامع‌نگر بود و پیامبر(ص) را در یک بعد خلاصه نکرد. بله، اخلاق فردی هم مورد نظر ایشان بود. چنانکه آیه می‌فرماید: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ». نحوه عبادت، جنگیدن، رفتار اجتماعی، مردمداری و مجالست پیامبر با ضعفا برای ما درس‌آموز است و همه را باید با هم در نظر گرفت، چون اسلام دین فرهنگ، مبارزه و اندیشه است.

اشکال در کسانی است که اظهار نظر می‌کنند. پیامبر(ص) فرموده است: «إنما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»، ولی این روایت بد معنا شده است. ایشان می‌فرماید که فقط برای اخلاق برگزیده شدم، ولی امروز یک شاخه از اخلاق، اخلاق کاربردی است که شامل مدیریت و اجرا می‌شود. لذا باید دید محدود را کنار گذاشت و پیامبر(ص) را در جامعیت‌اش دید و دانش اخلاق را به درستی مطالعه کرد، آنگاه مشخص می‌شود که اینها در سیره پیامبر(ص) از هم جدا نبود. پیامبر(ص) می‌فرماید: «مَنْ أَصْبَحَ لا یَهْتَمُّ بِأُمورِ الْمُسْلمینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ» یا فرموده است: «مَنْ سَمِعَ رجلا ینادی یا لَلْمُسْلِمینَ فَلَمْ یجِبْهُ فَلَیسَ بِمُسْلِمٍ». این اخلاق به نام اخلاق مسئولیت نامیده می‌شود. پیامبر(ص) می‌فرماید کسی که شب را به صبح برساند و به فکر این نباشد که به مشکلات مسلمین رسیدگی کند مسلمان نیست و در حدیث دوم می‌فرماید کسی که فریاد دادخواهی یک مظلوم را بشنود و به او کمک نکند مسلمان نیست. الان اخلاق اجتماعی بسیار مورد توجه است و در هیچ دینی مثل اسلام بر آن تاکید نشده است. پس در اسلام اخلاق با سیاست عجین و سیاست با اخلاق آمیخته است.

 

ایکناـ شما اشاره کردید که سیاست و اخلاق در اسلام عجین هستند. از نظر پیامبر(ص)، جامعه مطلوب چه هویت و شاخصه‌هایی داشت؟ شاخصه‌هایی که بتوانیم بر اساس آنها جامعه خودمان را قضاوت کنیم و ببینیم چقدر به آن شاخصه‌ها نزدیک است و چقدر از آنها فاصله دارد؟

من معلم دانشگاه هستم. لذا اگر حرفی می‌زنم، به هیچ جناح و تشکیلاتی تعلق ندارم. من فرزند انقلاب اسلامی و فرزند معنوی امام خمینی(ره) و تابع رهبر معظم هستم و هیچ تشکیلاتی ندارم. در خارج از کشور هم که بودم جزء هیچ تشکلی نبودم.

آنچه از سیره معصومین و قرآن می‌توان فهمید این است که جامعه اسلامی مبتنی بر عقلانیت و فرهنگ است و علم در چنین جامعه‌ای شکوفا شده و جامعه از اخلاق فردی و اجتماعی و عدالت برخوردار است. ستم، تبعیض، فقر و فحشا، بیکاری و تورم در آن نیست و این جامعه وابستگی سیاسی و فکری ندارد و مستقل است؛ هرچند با دیگر جوامع تعامل و همکاری دارد و نیز وحدت و انسجام بین طبقات جامعه وجود دارد. به لحاظ شرایط زمامداری هم شرایطی وجود دارد که بسیاری از آن در مدیران و مدیریت امروز جامعه ما وجود ندارد.

بیان انتقاد در عین حفظ آرامش جامعه

من به وضع موجود انتقاد دارم و در عین حال معتقدم جامعه باید آرامش داشته باشد. نباید به دست بیگانگان بهانه داد و باید اعتراض محترمانه و مودبانه و استدلالی باشد. کاستی‌ها و کمبودهای فراوانی در جامعه هست. در جامعه اسلامی دزدی و رشوه و باندبازی نیست. چه کسی می‌تواند ادعا کند که این مشکلات در جامعه ما نیست؟ اتفاقاً رو به تزاید است. حضرت علی(ع) فرمود که در جامعه اسلامی باید ضعیف حقش را بدون ترس و لکنت از قوی بگیرد. این یک شاخصه است. الان این‌گونه است؟ من که مسلمان هستم و حاضرم برای انقلاب جان بدهم و برادر شهید هستم، می‌ترسم حرف بزنم و سپس عده‌ای بگویند که این آدم مسلمان نیست.

همچنین، سوء استفاده از این وضعیت و ندیدن خدمات انقلاب و متهم کردن حضرت امام یا رهبر معظم غلط است و حرمت‌شکنی غلط اندر غلط است. کسانی که با روش‌های مخرب موجب ویرانی و رعب و وحشت می‌شوند راه را برای ورود بیگانگان باز می‌کنند و آنچه را خواسته آنهاست انجام می‌دهند. باید اعتراض و انتقاد کرد، ولی نه با این روش‌ها. تخریب و کشتار و دروغ ربطی به اخلاق، وطن‌دوستی و اسلام و مسلمانی ندارد. این روش‌ها نشان می‌دهد کسانی که این کارها را می‌کنند کمترین اعتقادی به اخلاق ندارند چه برسد به دین. این وحشی‌گری‌ها جز عقب انداختن کشور هیچ تاثیری ندارد. مگر ممکن است با روش‌های دیکتاتوری و فاشیستی در مقابل ظلم و زور ایستاد؟

باید تجدید نظر کرد

من با اینها مخالفم، ولی به نحوه مدیریت کشور هم انتقاد دارم و انتقاد باید علمی و دلسوزانه باشد. امام حسین(ع) جانش را در راه اصلاح فدا کرد. جمهوری اسلامی باید مدام در روش‌هایش تجدید نظر کند. شاید برخی نهادها موضوعیت خود را از دست داده باشند. لذا باید تجدید نظر کرد. حضرت امام(ره) در مقطعی وجود برخی احزاب و انجمن‌ها را صلاح ندیدند و دستور دادند که فعالیتشان تعطیل شود.

تلویزیون هم باید دائما بحث‌های آزاد برای اندیشمندان برگزار کند، نه اینکه چند نماینده مجلس و مدیر اجرایی را بیاورند، چون اینها در عمل سواد ندارند. نباید آنها و استادان غرب‌زده در این‌باره بحث کنند. باید اندیشمندان متخصص و متعهد حضور یابند و این مباحث را تحلیل و با استدلال و عقلانیت گفت‌وگو کنند. متاسفانه تربیت ما در رژیم استبدادی گذشته بود. لذا یاد نگرفتیم که با هم گفت‌وگو کنیم. نیروهای امنیتی زحمت می‌کشند اما باید مباحث اخلاقی، سیره پیامبر(ص) و شست‌وشوی اخلاقی روح‌ها، ذهن‌ها و جامعه از سوی اهلش مطرح شود.

انتهای پیام
captcha