خواب دیدن از جمله مسائلی است که تقریباً همه ما آن را تجربه کرده و معمولاً آثار برخی از این خوابها را در زندگی خود لمس و مشاهده میکنیم. این رویاها در دستهبندیهای مختلف قرار دارند که بسیاری از آن نیاز به تعبیر دارند.
خواب در اسلام حرکت روح به سوی عالم ارواح شمرده شده است. روح انسان در عالم خواب، قالب مثالی (برزخی) به خود میگیرد و به پرواز در میآید و به جاهایی میرود و عوالمی را سیر میکند که در بیداری برایش میسر نیست.
میتوان گفت روح انسان در خواب آزاد میشود و میتواند سیر آفاق نماید و گذشته و آینده را بدون صورت مادی ببیند، زیرا زمان در آن جا به شکل زمان ما نیست، گذشته و حال و آینده در آن یکی است، منتها این آگاهی روحی بستگی به تکامل روحی افراد دارد.
موضوع خواب و فرآیند آن یکی از اسرار الهی است که خداوند علم آن را تنها به بندگان خاص خود عطا کرده است. آیاتی از قرآن به موضوع خواب اشاره میکند؛ از جمله آیه۴۲ سوره زمر که میفرماید: «اللَّهُ یَتَوَفَّی الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا فَیُمْسِكُ الَّتِی قَضَی عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَیُرْسِلُ الْأُخْرَی»؛ خدا روح مردم را هنگام مرگشان به تمامی باز میستاند و (نیز) روحی را که در (موقع) خوابش نمرده است (قبض میکند) پس آن (نفسی) را که مرگ بر او واجب کرده نگاه میدارد و آن دیگر (نفسها) را تا هنگامی معین (به سوی زندگی دنیا) بازپس میفرستد، بر اساس این آیه خواب نوعی از مرگ است با این تفاوت که انسان در مرگ روحش برای همیشه گرفته میشود.
دانشمندان و محققان همواره مبهوت جنبههای زیادی از چگونه و چرایی عملکرد مغز منجمله خواب دیدن میباشند. آنها سالیان دراز بر روی مطالعات خواب و رویا تحقیق میکنند، با این حال هنوز ۱۰۰ درصد از چگونگی عملکرد خواب مطمئن نیستند.
دانشمندان قدیم و جدید، درباره حقیقت آن، مطالب مختلف گفتهاند ولی در فرهنگ قرآن، خواب یکنوع قبض روح (یک نوع مرگ است،منتها مرگ ضعیف و کم رنگ). همانگونه که در آیه ۴۲ سوره زمر شرح داده شد «اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ/ خدا روح مردم را هنگام مرگشان به تمامى باز مىستاند و (نيز) روحى را كه در (موقع) خوابش نمرده است (قبض مىكند) پس آن (نفسى) را كه مرگ را بر او واجب كرده نگاه مىدارد و آن ديگر (نفسها) را تا هنگامى معين (به سوى زندگى دنيا) بازپس مىفرستد قطعا در اين (امر) براى مردمى كه مىانديشند نشانههايى (از قدرت خدا) است.» میشود اینگونه فهمید که؛ ارتباط روح با بدن، سه نوع است: ارتباط صد در صد (هنگام بیداری)، ارتباط ناقص و کم رنگ (هنگام خواب)، قطع ارتباط کامل (مرگ) بنابراین خواب، برادر مرگ است، و چهره ضعیف مرگ میباشد.
از مجموع روایات، به دست میآید که خواب دیدن دارای اقسام و انواعی است که خلاصه آن به صورت سه نوع در سخن رسول خدا(ص) آمده است آنجا که میفرماید: الرؤیا ثلاثه: «بشری من الله و تحزین من الشیطان و الذی یحدث به الانسان نفسه ، فیراه فی منامه».
خواب دیدن بر سه گونه است: جنبه الهامی دارد و بشارتی از سوی خدا است؛ افکار ولگرد و آشفته شیطانی است؛ از اسرار نهانی انسان است که انسان آن را در خواب (به صورت خود یا شکل دیگر ) میبیند و در نقل دیگر آمده، امام صادق(ع ) فرمود: الرؤیا علی ثلاثه وجوه: بشاره من الله للمؤمن و تحذیر من الشیطان، واضغاث احلام. خواب دیدن بر سه گونه است: بشارتی از خدا برای مؤمن، و هشدار تلقیناتی از طرف شیطان و خوابهای آشفته و پریشان.
خواب دیدن پدیدهای رمزآلود و همواره سؤال برانگیز است. علاوه بر انسان، حیوانات نیز بر اساس آزمایشهایی که انجام گرفته است خواب میبینند. همچنین تحقیقات علمی نشان دادهاند، افرادی که مادرزاد نابینا هستند و هرگز بینایی نداشتهاند، در هنگام خواب رویاهای تصویری نمیبینند، زیرا مغز این افراد با دیدن آشنا نیست و تجربه آنرا ندارند، این افراد رویا را با سایر حسهای بدنشان تجربه میکنند، مثلا آن را لمس میکنند یا میشنوند یا میبویند.
در اینجا قصد نداریم وارد بخش علمی این موضوع شویم بلکه بحث مورد نظر ما پرداختن مختصر به موضوع خواب و رویا از منظر قرآن و روایات است که امیدواریم مورد توجه قرار گیرد.
اصل خواب دیدن و تعبیر خواب از نظر قرآن و روایات، یک موضوع مسلم و غیر قابل انکار است، منتها بخشی از خوابها بیاساس و پوچ است و خوابهای آشفته و شیطانی است، و بخش دیگر، خوابهای صحیح و دارای تعبیر میباشد.
یکی از موضوعات اصلی خواب مربوط به دیدن رؤیاهای صادقانه و خوابهای پریشان است که حکمت آن در دست اهلبیت(ع) و انبیاء و اولیای الهی است. امام صادق(ع) درباره برخی از حکمتهای آن به مفضل فرمود: «ای مفضّل! در باره خوابها و حکمت درهمآمیختگی راست و دروغ آن نیک بیندیش. اگر تمام خوابها راست و صادق بود همه مردم پیامبر (و از اخبار غیب آگاه) بودند و اگر تمام آنها نادرست و کاذب بود، چیزی زاید و بیمعنی بود و سودی نداشت. از این رو گاه راست است و مردم از آن سود میبرند و با آن به سوی نیکی میروند و از بدی پرهیز میکنند و بسیاری از آنها نیز دروغ است تا بر خوابها اعتماد کامل نشود.»
بر اساس این روایت امام صادق(ع) مشخص میشود که پیامبران الهی(ع) به علم خواب دست داشتند و خداوند باب علم آن را برای انسانهای معمولی بسته است. نکته دیگر این است که برخی خوابها حقیقت دارد و برخی فاقد اعتبار است و در زمانی که حقیقت است برای انسانها سودآور خواهد بود.
همچنین روایتی از پیامبر اکرم (ص) وجود دارد که می فرماید: «مَنْ رَآنِی فِی الْمَنَامِ فَقَدْ رَآنِی فَإِنَّ الشَّیْطَانَ لَا یَتَمَثَّلُ بِی فِی نَوْمٍ وَ لَا یَقَظَةٍ وَ لَا بِأَحَدٍ مِنْ أَوْصِیَائِی إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَة؛ کسی که مرا در خواب ببیند، مرا دیده است؛ چرا که شیطان نمیتواند در خواب و بیداری، به صورت من یا اوصیای من تا قیامت ظاهر شود.»(هلالی، ۱۴۰۵: ج۲، ۸۲۳)
لذا با توجه به روایت فوق، دیدن رسول اکرم(ص) در خواب از رویاهای صادقه به شمار میرود که از ارزش بالایی برخوردار است و نمونههای بی شماری از این نوع رویا - دیدن پیامبر اکرم(ص) در خواب - از سوی علماء و اشخاص برجسته تا کنون به ثبت رسیده است که نشان دهنده ارتباط روحانی تنگاتنگ پیامبر اکرم(ص) با خواص و عوام از امت خویش است.
بنابراین ما باید به آنچه در خواب میبینیم واقف باشیم و با توجه به اقسام مختلف خواب، نسبت نوع آن توجه داشته باشیم که اگر از نوع رویای صادقه باشد به دنبال تعبیر مناسب آن باشیم و با توجه به آیات و روایات، آن را نادیده نگیریم و به آن اعتنا کرده و اهمیت لازم را بدهیم.
یکی از سوالاتی که معمولاً برای افراد پیش میآید این است که وقتی خوابی و رویایی چه خوب و چه بد میبینیم چه باید بکنیم و آن را برای چه کسانی میتوانیم تعریف کنیم. این پرسشها در زمان حیات مبارک معصومین(ع) و بزرگان دینی از آن حضرات سوال شده که ایشان پاسخهایی در اینباره فرمودهاند.
به عنوان مثال پیامبر خدا(ص) درباره این که اگر رویای خوب و بدی دیدیم چه باید بکنیم، میفرمایند: «هر گاه یکی از شما خوابِ خوبی دید، آن را تعبیر کند و برای دیگران بازگو کند و اگر خواب بدی دید آن را تعبیر نکند و به کسی هم نگوید». ایشان همچنین درباره این که برای چه کسی میتوان خواب را تعریف کرد، فرمودند: «رؤیا را جز برای مؤمنی که از حسادت و تجاوز مبرّاست، نباید بازگو کرد».
روایت است روزی ام الفضل (دایه امام حسین (ع)) خوابی میبیند که سخت اورا آشفته و نگران می کند، سراسیمه به خانه پیامبر اکرم (ص) میرود و خواب خودرا برای آن حضرت تعریف میکند: «ای رسول خدا! خواب دیدم تکهای از بدن شما در خانه من قرار گرفته است، تعبیر این خواب چیست؟»، رسول خدا(ص) او را آرام میکند و میفرماید: «دخترم فاطمه به زودی پسری به دنیا خواهد آورد و تو اورا شیر خواهی داد». ام الفضل با شنیدن تعبری خوابش از زبان پیامبر(ص) آرام میگیرد و از آن پس منتظر روزی میشود که رویایش به واقعیت تبدیل شود.
یکی دیگر از سوالاتی که معمولاً مطرح میشود این است که کدام رؤیا بشارتهای خداوند را برای مؤمن به همراه دارد؟
پیامبر اکرم(ص) درباره آیه ۶۴ سوره یونس که میفرماید: لَهُمُ الْبُشْرَی فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَةِ فرمودند: آن بشارت خواب خوبی است که مومن میبیند و بهوسیله آن در دنیایش نوید داده میشود و نیز در جایی دیگر درباره همین آیه فرمود: آن بشارت رؤیای راستی است که مومن میبیند و یا کسی دیگر برایش میبیند؛ حضرت رسول اکرم(ص) همچنین درباره رؤیای صادق میفرماید: رؤیای راست نویدی از خداوند و جزیی از اجزاء نبوت است.
موضوع رؤیا و مسائل پیروامون آن چنان حائز اهمیت است که رسول خدا(ص) درباره آن میفرماید: من لم یؤمن بالرؤیا الصادقه فانه لم یؤمن بالله و رسوله؛ کسی که صحت خواب دیدنهای راست را باور نکند، به خدا و رسول خدا(ص) ایمان نیاورده است.
قرآن کریم واقعیت خواب دیدن و اثرات آن را به صورت مسألهای مهم و پر رنگ مطرح میکند و در جاهای مختلفی به این امر میپردازد. در قرآن کریم آیات متعددی از خواب دیدن افراد - از قبیل انبیاء، پادشاهان و افراد عادی - وجود دارد که نشان دهنده اهمیت موضوع و ارتباط مستقیم این خواب دیدنها با حیات افراد و اجتماع دارد. مسأله خواب دیدن و تعبیر خواب، از دیدگاه قرآن، یک واقعیت قطعی است، بنابراین مسلمانان هرگز نمیتوانند خواب و تعبیر خواب را در ردیف خرافات، یا حدسیات بدانند.
در ادامه به رویاهای پیامبران الهی و افراد دیگر که قرآن کریم با ظرافت و جزئیات دقیق به آن پرداخته است اشاره میکنیم تا اهمیت این موضوع بیشتر آشکار شود.
قرآن کریم در جاهای مختلف به مسأله رویاهای صادقه انبیای الهی بویژه رسول خدا (ص) پرداخته است، رویاهایی که علاوه بر ترجمه آیات نیازمند تفسیر مفصل است اما به دلیل خودداری از دور شدن از متن، به حواشی و تفسیر آن نمیپردازیم و تنها به ترجمه آیات بسنده میکنیم. در اینجا سه آیه بعنوان نمونه از منظر شما میگذرد:
۱- «إِذْ یُرِیکَهُمُ اللَّهُ فِی مَنَامِك قَلِیلًا وَلَوْ أَرَاکَهُمْ کَثِیرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِی الْأَمْرِ وَلَکِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ»؛ (ای پیامبر یاد کن) آنگاه را که خداوند آنان (=سپاه دشمن) را در خوابت به تو اندک نشان داد و اگر ایشان را به تو بسیار نشان میداد قطعاً سست میشدید و حتماً در کار (جهاد) منازعه میکردید ولی خدا شما را به سلامت داشت چرا که او به راز دلها داناست (آیه ۴۳ سوره انفال).
۲- «لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُءُوسَکُمْ وَمُقَصِّرِینَ لَا تَخَافُونَ»؛ حقا خدا رؤیای پیامبر خود را تحقق بخشید (که دیده بود) شما بدون شک به خواست خدا در حالی که سر تراشیده و موی (و ناخن) کوتاه کردهاید با خاطری آسوده در مسجد الحرام درخواهید آمد (آیه ۲۷ سوره فتح).
۳- «وَإِذْ قُلْنَا لَك إِنَّ رَبَّك أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی أَرَیْنَاك إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا یَزِیدُهُمْ إِلَّا طُغْیَانًا کَبِیرًا»؛ و (یاد کن) هنگامی را که به تو گفتیم به راستی پروردگارت بر مردم احاطه دارد و آن رؤیایی را که به تو نمایاندیم و (نیز) آن درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمایش مردم قرار ندادیم و ما آنان را بیم میدهیم ولی جز بر طغیان بیشتر آنها نمیافزاید (آیه ۶۰ سوره اسراء). آوردهاند که: پیامبر اکرم(ص) در خواب دید، بنیامیه مانند بوزینگان از منبر او بالا میروند و آن حضرت از این قضیه خیلی ناراحت شدند و فرمودند: «بنیامیه شجره ملعونه هستند».
قرآن کریم همچنین به ماجرای دستور الهی به حضرت ابراهیم(ع) اشاره می کند و اینکه چگونه خداوند متعال به ایشان در خواب وحی مینماید فرزندش را قربانی کند:«فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قَالَ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَی فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُك فَانْظُرْ مَاذَا تَرَی قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ »؛ و وقتی با او به جایگاه سعی رسید گفت ای پسرک من من در خواب (چنین) میبینم که تو را سر میبرم پس ببین چه به نظرت میآید گفت ای پدر من آنچه را ماموری بکن ان شاء الله مرا از شکیبایان خواهی یافت (آیه ۱۰۲ سوره صافات)
خداوند متعال همچنین برای تأیید عملکرد حضرت ابراهیم(ع) در اجرای دستور الهی او را مخاطب ندای خود قرار میدهد و میفرماید:«وَنَادَیْنَاهُ أَنْ یَا إِبْرَاهِیمُ، قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیَا إِنَّا کَذَلِك نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ»؛ او را ندا دادیم که ای ابراهیم، رؤیا(ی خود) را حقیقت بخشیدی ما نیکوکاران را چنین پاداش میدهیم /آیههای ۱۰۴ و ۱۰۵ سوره صافات.
در جای دیگر نیز خداوند رویایی را برای حضرت یوسف(ع) در خواب نمایان میکند که با عالم غیب و آینده او مرتبط است و ایشان را از زمان نوجوانی برای ماجراهای بزرگی در دوره جوانی آماده میسازد. قرآن در این زمینه میفرماید: «إِذْ قالَ یُوسُفُ لِأَبِیهِ یا أَبَتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی ساجِدِینَ»؛ (یاد کن) زمانی را که یوسف به پدرش گفت ای پدر من (در خواب) یازده ستاره را با خورشید و ماه دیدم دیدم (آنها) برای من سجده میکنند/ آیه ۴ سوره یوسف.
حضرت یعقوب(ع) در پاسخ به رؤیای فرزندش چنین میگوید: «قَالَ یَا بُنَیَّ لَا تَقْصُصْ رُؤْیَاك عَلَی إِخْوَتِك فَیَکِیدُوا لَکَ کَیْدًا إِنَّ الشَّیْطَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوٌّ مُبِینٌ»؛ (یعقوب) گفت ای پسرک من خوابت را برای برادرانت حکایت مکن که برای تو نیرنگی میاندیشند زیرا شیطان برای آدمی دشمنی آشکار است. پاسخی که از آینده حضرت یوسف(ع) خبر میدهد و پدر از او می خواهد آن را کتمان کرده و منتظر روز تحقق آن بماند. اگر کسی امروز از این گونه خوابهای عجیب و سورئالیستی ببیند هرگز قادر به یافتن تعبیر مناسبی برای آن نخواهد شد، زیرا تعبیر خوابهای این چنینی نیاز به علمی دارد که تنها نزد انبیاء و اولیای الهی است.
وقتی زمان تحقق خواب حضرت یوسف(ع) فرار رسید - یعنی آمدن برادران حضرت یوسف و والدین ایشتم به مصر و حضور آنها در قصر - حضرت یوسف(ع) به پدرش گفت: «وَقَالَ یَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِیلُ رُؤْیَایَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّی حَقًّا»؛ و (یوسف) گفت ای پدر این است تعبیر خواب پیشین من به یقین پروردگارم آن را راست گردانید/ آیه ۱۰۰ سوره یوسف.
سوره یوسف نمونههای دیگری نیز از خواب دیدن در خود جای داده است. این رویا به خواب دیدن پادشاه مصر مربوط است و قرآن درباره این رویا چنین فرموده است: «وَقَالَ الْمَلِكُ إِنِّی أَرَی سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ یَأْکُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ یَابِسَاتٍ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِی فِی رُؤْیَایَ إِنْ کُنْتُمْ لِلرُّؤْیَا تَعْبُرُونَ»؛ و پادشاه (مصر) گفت من (در خواب) دیدم هفت گاو فربه است که هفت (گاو) لاغر آنها را میخورند و هفت خوشه سبز و (هفت خوشه) خشگیده دیگر ای سران قوم اگر خواب تعبیر میکنید درباره خواب من به من نظر دهید (آیه ۴۳ سوره یوسف). رویایی که درباریان و کاهنان آن روز از تعبیر آن عاجز ماندند و گفتند: «قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِیلِ الْأَحْلَامِ بِعَالِمِینَ »؛ گفتند خوابهایی است پریشان و ما به تعبیر خوابهای آشفته دانا نیستیم. در حالیکه رویای پادشاه خواب پریشانی نبود بلکه خوابی که آینده کشور با آن گره خورده بود.
پس از اینکه اطرافیان پادشاه از تعبیر خواب او عاجز ماندند، به کمک یکی از حاضران در آنجا (زندانی نجات یافته و هم بند حضرت یوسف در زندان) به سراغ حضرت یوسف(ع) در زندان رفتند تا با یافتن تعبیر مناسبی برای خواب پادشاه، او را از نگرانی نجات دهند: « یُوسُفُ أَیُّهَا الصِّدِّیقُ أَفْتِنَا فِی سَبْعِ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ یَأْکُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعِ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ یَابِسَاتٍ لَعَلِّی أَرْجِعُ إِلَی النَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَعْلَمُونَ»؛ ای یوسف ای مرد راستگوی درباره (این خواب که) هفت گاو فربه هفت (گاو) لاغر آنها را میخورند و هفت خوشه سبز و (هفت خوشه) خشگیده دیگر به ما نظر ده تا به سوی مردم برگردم شاید آنان (تعبیرش را) بدانند. حضرت یوسف(ع) پاسخ داد: «قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِینَ دَأَبًا فَمَا حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فِی سُنْبُلِهِ إِلَّا قَلِیلًا مِمَّا تَأْکُلُونَ ثُمَّ یَأْتِی مِنْ بَعْدِ ذَلِك سَبْعٌ شِدَادٌ یَأْکُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلَّا قَلِیلًا مِمَّا تُحْصِنُونَ ثُمَّ یَأْتِی مِنْ بَعْدِ ذَلِك عَامٌ فِیهِ یُغَاثُ النَّاسُ وَفِیهِ یَعْصِرُونَ»؛ گفت هفت سال پی در پی میکارید و آنچه را درویدید جز اندکی را که میخورید در خوشهاش واگذارید، آنگاه پس از آن هفت سال سخت میآید که آنچه را برای آن (سالها) از پیش نهادهاید جز اندکی را که ذخیره میکنید همه را خواهند خورد، آنگاه پس از آن سالی فرا میرسد که به مردم در آن (سال) باران میرسد و در آن آب میوه میگیرند/ آیههای ۴۷ تا ۴۹ سوره یوسف.
تعبیر دقیق این خواب و پیشنهاد راهکار مناسب برای ذخیره کردن محصول، موجب توجّه پادشاه قرار میگیرد و باعث میشود حضرت یوسف(ع) بوسیله این خواب از زندان رهایی یابد و مقام ویژهای نزد پادشاه نصیب او شود.
نکته ظریف و بسیار حائز اهمیت این خواب، مرتبط شدن خواب پادشاه مصر با خواب حضرت یوسف(ع) - درهمآمیخته شدن خواب دو شخص (یکی پیامبر و دیگری پادشاه) برای رقم خوردن تقدیر حضرت یوسف(ع) - و تغییر سرنوشت آن حضرت و تبدیل شدن او از یک زندانی به یک وزیر و مقرب پادشاه است.
به این مسأله توجه کنید، وقتی قرار است خواب فردی چون حضرت یوسف(ع) بعد از سالها به واقعیت تبدیل شود، چگونه تقدیر الهی رقم میخورد و او را از سرزمین پدری جدا میسازد و بعنوان یک برده به مصر برده میشود و سپس به زندان افکنده میشود تا اینکه پادشاه آن سرزمین خوابی ببیند و اطرافیان در تعبیر آن ناتوان شوند و این تسلسل در مقدرات تا آنجا پیش برود که خودِ حضرت یوسف(ع) وارد این ماجرا میشود تا روز محقق شدن رؤیای خودرا نزدیک سازد.
زمانی هم که حضرت یوسف(ع) در زندان بود، در آنجا افرادی با او هم بند بودند که منتظر صدور حکمشان بودند و بخاطر آینده نامعلوم خود در نگرانی به سر میبردند، دو نفر از هم بندان حضرت یوسف(ع) که بسیار نگران بودند آرام و قرار نداشتند، چنان بیقرار بودند که دو جور خواب عجیب میبینند و از او می خواهند خوابشان را تعبیر کند. قرآن در این باره میفرماید:«وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَیَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّی أَرَانِی أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الْآخَرُ إِنِّی أَرَانِی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی خُبْزًا تَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِیلِهِ إِنَّا نَرَاکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ»؛ و دو جوان با او به زندان درآمدند (روزی) یکی از آن دو گفت من خویشتن را (به خواب) دیدم که (انگور برای) شراب میفشارم و دیگری گفت من خود را (به خواب) دیدم که بر روی سرم نان میبرم و پرندگان از آن میخورند به ما از تعبیرش خبر ده که ما تو را از نیکوکاران می بینیم (آیه ۳۶ سوره یوسف).
حضرت یوسف(ع) در پاسخ گفت:«قَالَ لَا یَأْتِیکُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُکُمَا بِتَأْوِیلِهِ قَبْلَ أَنْ یَأْتِیَکُمَا ذَلِکُمَا مِمَّا عَلَّمَنِی رَبِّی إِنِّی تَرَکْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لَا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ کَافِرُونَ»؛ (یوسف) گفت غذایی را که روزی شماست برای شما نمیآورند مگر آنکه من از تعبیر آن به شما خبر میدهم پیش از آنکه (تعبیر آن) به شما برسد این از چیزهایی است که پروردگارم به من آموخته است من آیین قومی را که به خدا اعتقاد ندارند و منکر آخرتند رها کرده ام. (آیه ۳۷ سوره یوسف)
سپس افزود: «یَا صَاحِبَیِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُکُمَا فَیَسْقِی رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الْآخَرُ فَیُصْلَبُ فَتَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْ رَأْسِهِ قُضِیَ الْأَمْرُ الَّذِی فِیهِ تَسْتَفْتِیَانِ»؛ ای دو رفیق زندانیم اما یکی از شما به آقای خود باده مینوشاند و اما دیگری به دار آویخته میشود و پرندگان از (مغز) سرش میخورند امری که شما دو تن از من جویا شدید تحقق یافت(آیه ۴۱ سوره یوسف). تعبیر دقیقی که به واقعیت تبدیل شد تا بدین شکل جایگاه ویژه حضرت یوسف (ع) برای اطرافیان وی آشکار شود.
در روایت ها چنین آمده است که «محمّد حنفیّه» (برادر امام حسین(ع)) در شبى که فردایش امام از مکّه رهسپار عراق بود، به محضر امام حسین(ع) شرفیاب شد و عرض کرد: اى برادر! تو بى وفایى کوفیان را نسبت به پدر و برادرت، شناختهاى، من نگرانم که با تو نیز چنین کنند. اگر در مکّه بمانى، تو عزیزترین و محترم ترین شخص خواهى بود.
امام فرمود: «یا اَخِی قَدْ خِفْتُ اَنْ یَغْتالَنی یَزیدُ بْنُ مُعاوِیَةَ فِی الْحَرَمِ، فَاَکُونَ الَّذی یُسْتَباحُ بِهِ حُرْمَةُ هذَا الْبَیْتِ»؛ (برادر! من بیم از آن دارم که یزید، خونم را در حرم (امن خدا) بریزد و بدین سبب حرمت این خانه شکسته شود) محمّد بن حنفیّه عرض کرد: «اگر از این جهت نگرانى، به سمت یمن یا به سرزمینهاى ناشناخته دیگر کوچ کن که تو در آنجا محفوظ ترى و کسى به تو دست نخواهد یافت».
امام(ع) پاسخ داد: «أَنْظُرُ فیما قُلْتَ»؛ (در این باره مىاندیشم) ولى دیدند که امام(ع) سحرگاهان آماده کوچ کردن (به سوى عراق) است؛ چون خبر به محمّد بن حنفیّه رسید، نزدیک آمد و مهار ناقه امام(ع) را به دست گرفت و عرض کرد: اى برادر! آیا نفرمودى که در این باره مىاندیشم؟ امام(ع) فرمود: آرى. عرض کرد: پس چه شده است با این شتاب رهسپارى؟ فرمود: «أَتانی رَسُولُ اللّهِ(ص) بَعْدَ ما فارَقْتُك، فَقالَ: یا حُسَیْنُ(ع) اُخْرُجْ فَإِنَّ اللّهَ قَدْ شاءَ اَنْ یَراك قَتیلا»؛ (هنگامى که از تو جدا شدم، پیامبر خدا(ص را در خواب دیدم، به من فرمود: اى حسین! رهسپار (عراق) شو، خداوند مىخواهد تو را کشته ببیند!). محمّد بن حنفیّه گفت: «إِنَّا لله وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ»؛ (ما از آن خداییم و به سوى خدا بر مىگردیم). با این حال چرا این زنان را با خود مىبرى؟! امام(ع) فرمود: «قَدْ قالَ لِی: إِنَّ اللّهَ قَدْ شاءَ أَنْ یَریهُنَّ سَبایا»؛ (رسول خدا به من فرمود: خداوند مىخواهد که آنان را اسیر ببیند!). امام(ع) پس از این گفتوگو با برادرش خداحافظى کرد و رفت!
از آنجا که طبق فرمایش رسول خدا دیدن پیامبر اکرم در خواب همانند دیدن ایشان در بیداری است، دستورى که پیغمبر اکرم(ص) در عالم رؤیا به فرزندش امام حسین(ع) داد، پرده از روى حقیقت مهمّى برداشت و آن این که گاه درهم شکستن دشمن سبب پیروزى و رسیدن به اهداف مقدّس مىشود و گاه شهادت و اسارت، و این بار نوبت شهادت و اسارت بود!
خواب محتشم کاشانی و سرودن ترکیب بند مشهور «باز این چه شورش است که در خلق عالم است » یکی از خوابهای بسیار خاص است که با تقاضای حضرت امیر المومنین(ع) از او برای سرودن مرثیهای برای امام حسین(ع) شروع میشود. ترکیب بندی که نخستین مصرعش و مطلع آن با کمک آن حضرت شروع میشود و وقتی محتشم به این مصرع میرسد: «هست از ملال گر چه بری ذات ذوالجلال...» و در پایان دادن به آن ناتوان و مصرعی دیگر به ذهنش نمی رسد، شبی امام زمان(عج) به خوابش میآید و از او میخواهد سروده خویش را با این مصرع تکمیل و به پایان برساند: «او در دل است و هیچ دلی نیست بی ملال!».
خواب مقبل کاشانی و مرثیه خوانی مقبل و محتشم در حضور پیامبران در مرقد مطهر آقا امام حسین(ع) و نیز خواب آیتالله مرعشی نجفی درباره شعر سرایی شهریار در حضور امیر المومنین(ع) از موارد بسیار جالب دیگری است که نمونههای دیگری از ارتباط عالم خواب با عالم واقعیت است.
در پایان باید اینگونه نتیجه گیری کنیم که مسأله خواب دیدن و تعبیر خواب، از دیدگاه قرآن، یک واقعیت قطعی است، و ما مسلمانها هرگز نباید خواب دیدن و تعبیر خواب را در ردیف خرافات، یا حدسیات و مسائل پیش پا افتاده بشماریم، بلکه یقین بدانیم که روح ما هنگام خواب در عوالمی سیر میکند که در بیداری برایش میسر نیست.
سید محمود جوادی
انتهای پیام