سهم پزشکان از اخلاق و مسئولیت اجتماعی + فیلم
کد خبر: 4080134
تاریخ انتشار : ۰۱ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۲:۵۰
به انگیزه روز پزشک بررسی شد

سهم پزشکان از اخلاق و مسئولیت اجتماعی + فیلم

بین دانش پزشکی و مسئولیت‌های اجتماعی پزشکان پیوندهای فراوانی وجود دارد که درک سازو‌کارهای تحقق و موانع آن می‌تواند به رشد اخلاق پزشکی منجر شود. در این مجال به بررسی خلأهای مدیریتی برای فعالیت سالم پزشکان، بهره‌مندی از توانمندی آنان برای خدمت به مناطق محروم و نقش‌آفرینی حقیقی در کسوت طبیب پرداختیم.

زیبایی جراحی زیباییمی‌تواند در مطب مجهز و شیک خود بمانند، زیر کولر روزی با چند تزریق و هفته‌ای با چندین عمل جراحی درآمد خوب کسب کنند، حتی به راحتی به خارج از کشور مهاجرت کنند و همه آن چیزهایی که بسیاری از مردم در زندگی به دنبال آن هستند را داشته باشد، اما می‌مانند؛ عضو گروه‌های خیریه می‌شوند، با هزینه شخصی تجهیزات خریداری می‌کنند و به مناطق محروم با سخت‌ترین شرایط می‌روند تا به آنچه بدان معتقد هستند و آن را دوست دارند عمل کنند.

سیدسعید شیرنگی، فوق تخصص جراحی پلاستیک و زیبایی از دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و عضو انجمن جراحان پلاستیک و زیبایی یکی از همین پزشکان است. او عضو مؤسسه ملی سلامت مرهم است. گروه خیریه مرهم، متشکل از پزشکان فوق تخصص جراحی پلاستیک و زیبایی است که با هزینه خود (و در سال‌های اخیر با حمایت مالی تعدادی از خیرین) راهی مناطق محروم می‌شوند و بیمارانی که مشکل شکاف لب، شکاف کام و یا ناهنجاری مادرزادی بر روی صورت دارند را درمان می‌کنند.

حال کودکی را تصور کنید که در مناطق محروم زندگی می‌کند و شکاف لب یا ناهنجاری مادرزادی روی صورت خود دارد؛ در کنار تمام نگاه منفی کودکان و جامعه سنتی به این کودک، چهره او تحت تأثیر شدید این ناهنجاری است. بسیاری از کودکانی که چنین مشکلی دارند منزوی می‌شوند، به سراغ تحصیل نمی‌روند و با مشکلات جسمی و روحی آن دست و پنجه نرم می‌کنند.

ولی پزشکان گروه مرهم به دنبال مرهم گذاشتن بر روج و جسم این بچه‌ها هستند؛ اما چرا برخی از پزشکان معتقد به مسئولیتی اجتماعی خود در قبال جامعه هستند و عده‌ای سوگند نامه پزشکی خودشان را هم فراموش کرده‌اند؟ به مناسبت روز پزشک و ضمن تبریک این روز ارزشمند به تمام پزشکانی که طبیب جسم و روح انسان‌ها هستند، طی گفت‌وگو با سیدسعید شیرنگی، تلاش کردیم پزشک بودن و طبیب شدن را واکاوی کنیم.

ایکنا ـ در مورد نحوه همکاری خود با مؤسسه ملی سلامت مرهم توضیح دهید.

گروه مرهم از سال 87 شکل گرفته بود و من از سال 91 تا 94 که به عنوان دستیار فوق تخصص در بیمارستان 15 خرداد مشغول بودم با استاد عبدالجلیل کلانتر هرمزی (مؤسس موسسه ملی سلامت مرهم) آشنا شدم و به عنوان روتیشن در خدمت ایشان بودم و اولین بار به عنوان رزیدنت ارشد در سال 93 با گروه مرهم راهی استان خوزستان شدم.

سهم پزشکان از اخلاق و مسئولیت اجتماعی

گروه مرهم تاکنون 29 سفر انجام داده و حدوداً 45 تا 50 جراح پلاستیک در آن حضور دارند که در هر سفر تعدادی از پزشکان با گروه همراه می‌شوند. سایر اعضا هم شامل متخصصان اتاق عمل، بیهوشی و سایر دست‌اندرکاران هستند که در مجموع مرهم حدود 500 عضو دارد. اکثر داوطلبانی که وارد گروه مرهم می‌شوند به صورت مستقل فعالیت دارند و هر کس بر اساس برنامه خود در سفرها این گروه خیریه را همراهی می‌کند.

ایکنا ـ چه نوع جراحی‌هایی در این سفرهای خیریه صورت می‌گیرد؟

به صورت روتین شکاف‌های کام، لب و ناهنجاری مادرزادی فک و صورت جراحی می‌شود. استاد کلانتر هرمزی، بنیانگذار این تیم هستند و از ابتدای تشکیل این تیم با هزینه خودشان سفر را راه‌اندازی کردند. در ابتدا تعداد پزشکان داوطلب کم بود و طی هماهنگی‌هایی که با دانشگاه‌های علوم پزشکی صورت می‌گرفت، گروه مرهم به شهرهای مختلف می‌رفتند و بیماران را درمان می‌کردند اما اکنون استان‌ها درخواست می‌دهند و پس از بررسی درخواست‌ها سفرها اعلام و برنامه‌ریزی می‌شود. در عید قربان سال جاری نیز تعدادی جراحی رایگان در تهران صورت گرفت و قرار است در آبان و آذر ماه نیز سفری به یکی از استان‌های کشور داشته باشیم.

ایکنا ـ هدفتان از ورود به این گروه خیریه چه بود؟

باید وارد این گروه شوید تا ببینید هدف چیست. ما به دنبال چیز خاصی نیستیم. مبنای کار در این گروه علائق قلبی است و هر کسی وارد این گروه می‌شود می‌فهمد همه با دلشان پای کار آمده‌اند. همین که درد بخشی از یک جامعه که سال‌ها از خدمات بهداشتی و درمانی دور و محروم بودند را بتوانیم درمان کنیم، احساس خوشحالی وصف‌ناپذیر به پزشک دست می‌دهد و تمایل دارد دائماً در خدمت این تیم باشد و حتی از کارهای شخصی خود نیز بکاهد.

ایکنا ـ ارزیابی شما از ورود جامعه پزشکی به عرصه خیر سلامت محور چیست؟ چقدر پزشکان توانسته‌اند با فعالیت‌های خیرخواهانه ارتباط برقرار کنند و تأثیرگذار باشند؟

اگر پیشینه پزشکان را بررسی کنید، سوابق خیرخواهانه زیادی را می‌بینید؛ چه در دوران طرح عمومی و چه در دوره تخصصی و فوق تخصصی فعالیت‌های متعددی انجام می‌شود. اقدامات خیرخواهانه پزشکان در قالب دولتی آنقدر زیاد است که قابل شمارش نیست و پزشکان تا جایی که از پس آن بربیایند این فعالیت‌ها را ادامه می‌دهند.  

ایکنا ـ همراهی با گروه پزشکی خیریه مرهم را چگونه دیدید؟

در اتاق عمل افرادی را می‌بینیم که از چند ماه تا چندین دهه از زندگی خود را با مشکل ناهنجاری مادرزادی سپری کرده‌اند. وقتی افرادی که به خاطر نقصی که در صورتشان داشتند و نتوانسته بودند وارد جامعه شوند را درمان می‌کنیم و این افراد به جامعه بازمی‌گردند و عزت نفس و اعتماد به نفسشان بالا می‌رود، نه تنها برای ما به عنوان پزشک بلکه برای آن خانواده و جامعه نیز رخدادی پسندیده است.

باید باشید و ببینید که وقتی فردی سال‌ها از خدمات پزشکی به دلیل مشکل مالی محروم بوده و به صورت رایگان درمان می‌شود، چه شادی بی‌اندازه‌ای را برای ما به ارمغان می‌آورد.  

ایکنا ـ آثار اقدامات خیریه در عرصه سلامت را در زندگی خود درک کرده‌اید؟

قطعاً؛ از همان دستی که می‌دهیم از همان دست می‌گیریم. البته ما انتظاری نداریم که جوابی ببینیم. وقتی با بچه‌های تیم مرهم صحبت می‌کنیم می‌بینیم هیچ کس نیامده که کار خیری بکند تا خدا گره از کار و زندگیش باز کند. کاملاً بدون انتظار و توقع این کارها صورت می‌گیرد و همه پزشکان این احساس را دارند که کاری که می‌کنند یک دِین و وظیفه در قبال مردم است و کاملاً دلی و یک طرفه است. اما قطعاً اتفاق‌هایی در زندگی انسان رخ می‌دهد که خیرخواهی در وقوع آنها بی‌تأثیر نیست.

ایکنا ـ چقدر پزشکان در کشور ما به سوگند نامه پزشکی خود پایبند هستند؟

این مسئله را من به طور کلی مثبت ارزیابی می‌کنم و فکر می‌کنم اکثر پزشکان بر این عهده وفادار هستند. البته قطعاً در هر جامعه‌ شغلی، ایرادهایی نیز وجود دارد و در هر شغلی ممکن است افرادی باشند که بر اساس قوانین و تعهدات مربوط به شغل خود عمل نمی‌کنند. این مسئله در بین قضات، وکلا و ... نیز وجود دارد. در هر گروه شغلی افراد متعهدی حضور دارند و تعدادی نیز هستند که تعهدکاری ندارند اما به طور کلی اکثر پزشکان به سوگند نامه بقراط عمل می‌کنند؛ البته همیشه استثناهایی نیز وجود دارد.

ایکنا ـ این استثناها از کجا نشئت می‌گیرد و ریشه این مشکل از کجاست؟

پزشکی دوره بسیار طولانی و فرسایشی است. یک دانشجوی پزشکی از زمانی که وارد دانشگاه می‌شود فقط باید به فکر درس خواندن باشد. در حالی که دانشجویان سایر رشته‌ها بعد از چهار سال وارد جامعه و بازار کار می‌شوند اما دانشجوی پزشکی با ورود به دانشگاه با حجم سنگین درس‌ها مواجه می‌شود و برای اینکه یک پزشک خوب و موفق شود، مجبور است درس‌ها را با نمرات خوب پشت سر بگذارد. پس از هفت تا هشت سال درس خواندن تازه یک دانشجوی پزشکی به یک پزشک عمومی تبدیل می‌شود و احساس می‌کند جایگاه بالایی در جامعه ندارد و مجبور است به دنبال رشته‌های تخصصی برود که از لحاظ درآمدی برای آنها قابل قبول باشد. به هر صورت هر کسی برای امرار معاش نیاز به درآمد دارد. بسیاری از پزشکان عمومی ما از لحاظ درآمدی در مضیقه هستند. حتی پزشکان متخصص و فوق تخصص هم همین مشکلات را دارند.  

آنچه عموم مردم در تهران می‌بینند، ویترینی است از پزشکان که برخی درآمد خوب و متوسط دارند اما اگر این ویترین را کنار بگذارید، اکثر پزشکان جامعه با توجه به سال‌هایی که پشت سر گذاشتند و جوانی خود را صرف کرده‌اند، درآمد قابل قبولی ندارند و مجبورند مسیرهایی را بروند که شاید چندان جالب نباشد.

ایکنا ـ راه حل رفع این مشکلات برای دانشجویان پزشکی که پزشکان آینده کشور خواهند بود، چیست؟

حداقل کاری که می‌توان انجام داد رعایت مساوات و برابری است. درست است که دانشجوی رشته پزشکی دانشجو است اما دلیل ندارد بدون حقوق باشد. در این میان وام‌های دانشجویی به دانشجویان تعلق می‌گیرد که فقط برای امرار معاش است و بعد از فارغ‌التحصیلی باید پرداخت شود. بسیاری از دانشجویان رشته پزشکی در طول آن دوران کارهای غیر از پزشکی انجام می‌دهند. بسیاری از آنها در دوران انترنی متأهل می‌شوند و با این حقوق نمی‌شود زندگی را اداره کرد. بسیاری از دانشجویان کتاب و مقاله ترجمه می‌کنند و حتی کارهایی که من نمی‌توانم اسم ببرم را انجام می‌دهند تا امرار معاش کنند.

در دوران گذراندن طرح نیز شرایط بسیار سختی با حقوق بسیار پایین در انتظار پزشکان است و کمترین حمایتی از آنها صورت نمی‌گیرد. در دوران تخصص نیز چهار سال در بیمارستان‌های مختلف دولتی در حال کار کردن هستند و درست است که آموزش می‌بینند و تجربه کسب می‌کنند اما کار ارائه می‌دهند اما علی‌رغم کاری که انجام می‌دهند؛ حقوق بسیار کمی دریافت می‌کنند.

حال تصور کنید یک فرد 40 ساله پس از گذراندن تمامی این مشکلات فارغ التحصیل شده اما نه از نظر مالی و نه از نظر جانی تأمین نیست؛ باید چه کار کند؟ مجبور است تعداد شیفت‌های کاری و عمل‌های جراحی خود را افزایش دهد و یا تعداد بیماران خود را بالا ببرد که در این میان وقتی تعداد مریض افزایش یابد، یکسری خطاها نیز افزایش پیدا می‌کند. پزشکان مجبور هستند سنواتی که از جوانی آنها گذشته را طی چند سال جبران کنند که این فشار زیادی به آنها می‌آورد.

ایکنا ـ پس از دوره دانشجویی پزشکان با چه مشکلاتی مواجه هستند؟

پزشکان پس از فارغ التحصیلی به عنوان نیروی طرحی وارد جامعه شده و معمولاً به مناطق محروم فرستاده می‌شوند. اما مناطق محروم به حدی پزشک عمومی دارند که اشباع شده‌اند و از سوی دیگر حقوق مکفی نیز دریافت نمی‌کنند.

سهم پزشکان از اخلاق و مسئولیت اجتماعی

بعد از دوران فارغ‌التحصیلی نیز برای پزشکان دورانی مصیب‌بار است که به خاطر فشارهای مالی و کمبود امکانات نمی‌دانند چطور زندگی کنند و همین موجب می‌شود که بسیاری از پزشکان وارد حوزه تخصصی شوند و خیلی‌ها نیز وارد کارهای دیگری می‌شوند که حتی ربطی به طبابت ندارد. برخی نیز وارد فیلد زیبایی می‌شوند که بر طبق مقررات کار خود را انجام می‌دهند تا درآمد بهتری داشته باشند و بسیاری از آنها هم دیگر امیدی ندارند و با توجه به آینده‌ای که برای خودشان متصور هستند عملاً در حال مهاجرت هستند.

طی چند سال اخیر بسیاری از پزشکان مهاجرت کرده‌اند. 60 تا 70 درصد هم دوره‌ای‌های من در پزشکی عمومی مهاجرت کرده‌اند. یعنی ما جزو 30 درصدی هستیم که مانده‌ایم و کماکان کار می‌کنیم و اگر لازم باشد به عنوان پزشکان مناطق محروم و پزشکان مرهم خدمات انجام می‌دهیم.

ایکنا ـ برای اینکه شاهد تقویت اخلاق در عرصه پزشکی باشیم، چه باید کرد؟

این مطالب صرفاً به گروه جامعه پزشکی باز نمی‌گردد و در بستر جامعه باید فرهنگ‌سازی شود. جامعه پزشکی بخش کوچکی از کل جامعه ایران است. اخلاقیات در کشور ما ریشه عمیقی دارند اما در هر صنفی شما افرادی را می‌بینید که می‌خواهند از خط قرمز اخلاقیات عبور کنند.

جامعه پزشکی هم از این مسئله مبرا نیست و هیچ کدام از ما نمی‌توانیم بگوییم منزه و پاک هستیم همه خطاهایی دارند اما نمی‌شود این بی‌اخلاقی‌ها و خطاها را به کل جامعه پزشکی تسری داد. جامعه‌ای که من دیده‌ام با جامعه‌ای که مردم دیده‌اند شاید متفاوت باشد؛ اکثر جامعه پزشکی که من دید‌ه‌ام پزشکانی خوب با درآمد متوسط به پایین هستند که کار می‌کنند و خدمات خوبی را به جامعه ارائه می‌دهند. این مسئله به خود فرد و خانواده او بستگی دارد و هر قدر بخواهیم آموزش دهیم و یا قانون و دستور بگذاریم که این کار را انجام بده، این کار را انجام نده و ... نتیجه‌ای ندارد و عده‌ای بالاخره کار خودشان را در طول زمان انجام می‌دهند.

برخی پزشکی را تجارت و بیزینس می‌دانند. اگر کسی با چنین تفکری وارد پزشکی شود، بیزینس‌من خواهد شد اما اگر به دنبال طبابت باشد قطعاً در کنار طبابت، مشکل درآمد نیز به مرور زمان درست می‌شود اما اگر به عنوان بیزینس به پزشکی نگاه کنیم قطعاً در مواردی دچار نقیصه خواهیم شد.  

ایکنا ـ مسئولیت اجتماعی پزشکان چیست؟

کار پزشک درمان است و باید در حیطه درمان کار خود را درست انجام دهد. ما به عنوان یک پزشک بر اساس سختی‌هایی که کشیده‌، درس‌هایی که خوانده و عمری که صرف کرده‌ایم مسئولیت اجتماعی در جامعه پیدا می‌کنیم؛ افراد جامعه ما را به عنوان معتمد خودشان می‌شناسند و در هر رشته‌ای باید بتوانیم وظیفه طبابت خود را به درستی اجرا کنیم. البته قطعاً در هر بشری خطا وجود دارد. یک پزشک باید تا جایی که می‌تواند حرمت طبیب بودن را نگه دارد، خودش را به هر قیمتی نفروشد و در جامعه با فشارهایی که به وی وارد می‌شود مبارزه کند. اگر در مقابل این مشکلات یک پزشک خودش را نگه دارد، قطعاً آینده روشن است و به آن چیزی که می‌خواهد می‌رسد؛ به هر حال فشارها وجود دارد و باید تحمل کنند، مهم این است که به خاطر فشارهایی که هست و راه‌های سختی که پشت سر گذاشته‌اند، وظیفه خود را که درمان و حفظ سلامتی مردم است را به خوبی انجام دهند.

ایکنا ـ برای رساندن مهارت و علم پزشکان به مناطق محروم چه پیشنهادی دارید؟

پزشکان در هر جایی که به عنوان نیروی طرحی فرستاده شوند حاضر هستند بروند و کار خود را به نحو احسن انجام دهند ولی یک پزشک به تنهایی در یک شهر مگر چند بیمار را می‌تواند درمان کند؟ فقط علم و تجربه نیست؛ نیروی انسانی نیز مهم است و باید در جاهای مختلف از تیم‌های پزشکی استفاده کرد تا تمام نیاز مردم در حوزه درمان تأمین شود.

وقتی پزشکی وارد یک منطقه دورافتاده محروم می‌شود و خود آن پزشک نیز از کوچک‌ترین امکانات محروم است، چه انتظاری از آن پزشک دارید که بتواند کار خود را درست انجام دهد. این پزشک عملاً نمی‌تواند جراحی‌های پیچیده را در مناطق محروم انجام دهد؛ کما اینکه این کارها را نیز انجام می‌دهند ولی به خاطر دست تنها بودن یک جراح مغز و اعصاب و جراح پلاستیک عمل‌های خود را به جایی ارجاع می‌دهد که دارای امکانات هستند تا بتواند از پس عوارض احتمالی پس از عمل بربیاید.

از سوی دیگر جراحی‌های پیچیده را با کمترین نرخ در مناطق محروم انجام می‌گیرد اما عملاً این کار دیده نمی‌شود. وقتی پزشک،‌ جراحی پیچیده زانو یا شکستگی لگن را در مناطق محروم انجام می‌دهد، یک یا دو سال بعد هزینه این درمان با کلی کسورات به وی پرداخت می‌شود. این پزشک با چه انگیزه‌ای می‌‌تواند آنجا بماند. باید انگیزه در افراد ایجاد کرد. قطعاً یک طرف مسئله مقوله مالی است. شما هر قدر هم انسان خیری باشد ولی از لحاظ مالی در مضیقه باشید، در مناطقی که به شما امکانات ندهند نمی‌مانید.

باید به پزشک امکانات خوب بدهند. وقتی پزشکان از نظر مالی در مضیقه و از نظر جانی در خطر باشند به برخی مناطق نمی‌روند. نمی‌شود به پزشکی گفت شما سوگند خورده‌اید و باید هر شرایطی را بپذیرید. مدام کسورات مختلفی به درآمد پزشکان در دوران طرح در مناطق محروم زده می‌شود؛ چرا آنجا بمانند؟ پزشک با خود می‌گوید طرحم که تمام شد به تهران می‌آیم و در یک مرکز خصوصی عمل می‌کنم؛ یک ماه دیگر هم به من حقوق بدهند بهتر از آن است که در مناطق محروم 20 عمل جراحی انجام دهم و دو سال بعد حقوق به من بدهند.

هر کسی باشد نقد را به نسیه دو سال بعد ترجح می‌دهد. اینها نکات منفی است که فقط جامعه پزشکی آنها را درک می‌کند.

زمانی که در بیمارستان مدنی کرج طرحم را می‌گذراندم، علاقه داشتم عمل‌های پیچیده را انجام دهم. یکی از جراحی‌های ترمیمی جراحی فری‌فلپ است که قسمتی از بافت زنده را با پایه عروقی و عصبی برمی‌داریم و به قسمت دیگر بدن پیوند می‌زنیم. من دو مورد عمل موفقیت آمیز انجام دادم و بعد از یک سال و نیم برای هر عمل به من 300 هزار تومان دادند. هفت ساعت زیر میکروسکوب عمل پیوند عروق انجام داده بودم. بعد در یک مطب خصوصی یک پزشک عمومی یک بوتاکس تزریق می‌کند و یک میلیون تومان می‌گیرد، ارزش این دو عمل با هم قابل مقایسه نیست.

پزشکی که در مرکز ترمیمی یکسری عمل‌های پیچیده را انجام می‌دهد و در قبال این عمل هزینه بسیار ناچیزی که به خستگی، دیسک گردن، کمر درد و استرسی که در هنگام عمل می‌کشید، نمی‌ارزد.

ایکنا ـ همین مسئله موجب می‌شود پزشکان از بخش دولتی به بخش خصوصی بروند؟

بله قطعاً و اگر همین روند پیش برود بیمارستان‌های دولتی ما هر روز ضعیف‌تر و بیمارستان‌های خصوصی ما روز به روز قوی‌تر می‌شود. چون پزشکان ناچار هستند این کار را بکنند چرا که در قبال کاری که می‌کنند بهایی داده نمی‌شود.

دست‌اندرکاران هم این مسائل را می‌دانند اما چرا کاری نمی‌کنند باید از خودشان بپرسیم. پزشک در این کشور درس خوانده و باید به مسئولیت خود عمل کند اما باید سازوکار عمل به این مسئولیت هم فراهم باشد و از آنها حمایت شود.

به عنوان پزشکانی که در گروه خیریه سلامت مرهم فعالیت می‌کنند، مشکلات مناطق محروم را می‌دانیم و بسیاری از تجهیزات را با خودمان می‌بریم. نخ، وسایل عمل، تیغ و تمام وسایل مصرفی را از قبل می‌خریم و با خودمان می‌بریم. فکر نکنید در مناطق محروم برای ما فرش قرمز پهن می‌کنند بلکه همه چیز را با خودمان می‌بریم و باید وسایل ما به روز باشد.

حالا که پزشکان پای کمک به مردم مناطق محروم آمده‌اند، مسئولان نظام سلامت باید با ارائه تجهیزات و تشویق، آنها را حمایت کنند. بسیاری به صورت خودجوش این کار را می‌کنند؛ اگر شرایط فراهم شود، پزشکان هم علاقه دارند کارهای خیر انجام دهند اما باید بستر این کار فراهم شود. مگر چند تیم مثل مؤسسه مرهم می‌تواند خود را ساماندهی کنند.

ایکنا ـ چرا بخش عمده‌ای از پزشکان به سمت فعالیت در حوزه جراحی‌های پلاستیک یا خدمات زیبایی رفته‌اند؟

در شرایط کنونی هر پزشکی از هر صنفی وارد این حوزه می‌شود؛ از متخصص بیهوشی گرفته تا متخصص پزشکی هسته‌ای و طب اورژانس، کار زیبایی  انجام می‌دهند. حتی پزشکان یک رشته فوق تخصصی مثل چشم پزشکی به دلیل درآمدزا بودن این رشته در حال تزریق ژل و بوتاکس هستند. این مسئله به دلیل واقعی نبودن تعرفه‌ها نیز هست. پزشکان به جای اینکه هفت ساعت یک عمل جراحی پیچیده را انجام دهند آن هم با تعرفه‌های غیر واقعی و درآمد کم، با درآمد بالا یک جراحی زیبایی انجام می‌دهند.

اساتید بسیاری از دانشگاه‌ها بیرون آمده‌اند و آنهایی که مانده‌اند برای دل خودشان مانده‌اند و هیچ درآمدی به خاطر هیئت علمی بودنشان ندارند. وقتی استاد بنده بعد از 68 سال بازنشسته شد، به راحتی به او گفتند خداحافظ و بدون هیچ حمایتی، استاد تمام یک دانشگاه را رها کردند. 

تعرفه‌ها باید اصلاح شود. بیمار زیر بار تعرفه‌های واقعی نمی‌رود و بیمه‌ها هم قبول نمی‌کنند. اگر تعرفه‌های درمانی واقعی شود قطعاً بیمارستان‌های دولتی ما پربارتر می‌شوند و افراد بیشتری تمایل دارند در این بیمارستان‌ها درمان شوند.

درمان لذت‌بخش است؛ من به عنوان جراح پلاستیک که 90 درصد جراحی‌هایم مربوط به مقوله زیبایی است وارد یک گروه می‌شوم و به کار درمان مردم می‌پردازم چون نمی‌خواهم از درمان دور باشم. این کار را دوست دارم.

تعداد جراحانی که چهار سال درس خوانده و باید در اورژانس کشیک بدهند تا اگر بیمار آپاندیسی و ... آوردند بتوانند کمک کنند، هر روز کمتر می‌شود. تعرفه‌ها واقعی نیست و با عمل کیسه صفرا، معده و ... نمی‌توان درآمد داشت و برخی پزشکان مجبور هستند به زیرمیزی روی بیاورند و بگویند پولی که به عنوان تعرفه می‌گیرند کفاف نمی‌دهد و اعلام می‌کنند که مقداری هم خودشان می‌گیرند؛ این کار به هیچ وجه صحیح نیست اما هزینه‌ای که پزشکان برای درمان می‌گیرند هم معقول نیست. ویزیت 130 هزار تومانی پزشک فوق تخصص در کل منطقه از افغانستان گرفته تا ترکیه کمترین است. مدام از کشورهای مختلف برای ما پزشکان پیشنهاد کاری بهتر می‌آید که رزومه شما را بررسی کرده‌ایم و با حقوق بالا به خدمات شما نیاز داریم.

و سخن پایانی؟

امیدوارم در رشته‌های مختلف گروه‌های خیریه تشکیل شود. همه فکر می‌کنند که جراح پلاستیک فقط بینی عمل می‌کند در حالی که فوق تخصصان جراحی پلاستیک جراحی‌های ترمیمی پیچیده دست، فک، صورت، سوختگی و ... را انجام می‌دهند.

گفت‌وگو از فاطمه بختیاری 

انتهای پیام
captcha