به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «نجوم در قرآن» شامگاه پنجشنبه 27 مردادماه با سخنرانی سعدالله نصیری قیداری، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد.
در ادامه سخنان وی را میخوانید:
برخی این نقد را دارند که چرا باید کسی در مورد آیات نجومی قرآن صحبت کند. این آیات در کتاب قرآن مجید وجود دارد و کسانیکه این آیات را میخوانند برای آنها سؤال پیش میآید که این آیات نجومی چه معنایی دارند؟ لذا ما باید در مورد آن تفکر و تعقل کنیم و این فرموده خود قرآن است. حتی اگر کسی علایق دینی هم نداشته باشد اما به عنوان یک محقق باید به این مسائل بپردازد. تجربه چندین ساله بنده نشان میدهد اینگونه نشستها مورد علاقه شنوندگان است و در هر سخنرانی که در این مورد داشتهام بیش از دو سه ساعت سؤال و جواب در پی آن وجود داشته است.
ما در قرآن دنبال فیزیک، شیمی، زمین شناسی، اخترشناسی و دیگر علوم نمیگردیم بلکه لااقل در حوزه تحقیق من که اختر فیزیک و ستارهشناسی است باید بگویم حدود دویست آیه در قرآن وجود دارد که آیات نجومی هستند. این آیات حدود هزار و چهارصد سال قبل بر پیامبر اسلام(ص) نازل شدهاند. زمانی، دوره نجومی، زمینمرکزی بوده و همه محققان اعتقاد داشتند که زمین مرکز عالم است و چارهای هم نداشتند چون مشاهدات، این را به آنها القا میکرد و به نظر میرسید ما در مرکز یک کره به نام کره سماوی هستیم. از چهارصد سال پیش با مشاهدات و رصدهای دقیق کوپرنیک، گالیله و دیگران این نتیجه حاصل شد که زمین مرکز عالم نیست بلکه خورشید مرکز عالم است و نظر خورشید مرکزی را بنا کردند و از حدود صد سال قبل محققان گفتند که خورشید هم مرکز عالم نیست و اساساً نباید مرکزی برای عالم قائل باشیم.
حال سؤال میشود این آیات که در دوران زمینمرکزی نازل شدهاند و امروز تفکر زمین مرکزی منسوخ شده آیا آن آیات را هم باید کنار گذاشت؟ این سؤال بسیار مهمی است و ما به هر دلیلی چه به عنوان یک مسلمان، چه محقق و چه یک فرد کنجکاو باید به این سؤالات جواب دهیم و حرف علمی و دقیق بزنیم. سؤال یکی از افراد از بنده این بود که کدام یک از ادیان دیگر چنین تفکری دارند و مثلا کدام مسیحی از دیدگاه کتاب مسیحیت به نجوم میپردازد؟ اما باید گفت که در بسیاری از کشورها به رابطه علم و دین میپردازند و ما هم بنا داریم در دانشگاه شهید بهشتی مجوز چنین کاری را بگیریم تا بتوانیم جواب یک دانشجوی جوان کنجکاو را بدهیم و مثلاً به وی بگوییم که چگونه قرار است به آیات نجومی قرآن از دیدگاه اخترفیزیک بپردازیم؟
در اینجا بنده برداشت خودم را عرض میکنم و اگر قرار است جوابی داده شود جواب به آیات قرآن نیست بلکه جواب به برداشت بنده است. برداشت من این است که هیچکدام از این دویست آیه تناقضی با اخترفیزیک و یافتههای جدید ندارد. به لحاظ نظری و رصدی، نجوم بسیار پیشرفت کرده و با این پیشرفت هم کوچکترین اشکالی به آیاتی که در دوران زمین مرکزی نازل شدهاند وارد نشده است. اگر پیامبر(ص) به همه دانش نجوم روز را در آن دوران وارد بود آیات نجومی را باید بر اساس هیئت زمین مرکزی میفرمودند. این در حالی است که ایشان مکتب نرفته و درس نخوانده اما آیات نجومی تناقضی با یافتههای امروزی ندارد لذا نتیجه میگیریم این آیات وحی الهی هستند که بر پیامبر اسلام(ص) نازل شدهاند.
یکی از این آیات آیه 5 سوره یونس است که خدای متعال فرموده است: «هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ ۚ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَٰلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ ۚ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ؛ اوست خدایی که آفتاب را رخشان و ماه را تابان فرمود و سیر ماه را در منازلی معین کرد تا بدین واسطه شماره سنوات و حساب ایام را بدانید. اینها را خدا جز به حق نیافریده. خدا آیات خود را برای اهل علم و معرفت مفصل بیان میکند.» ضِيَاءً به معنای جسم داغ و سوزان است اما نور یک مفهوم عام است و مثلاً دیوار منعکس کننده یک نور است که از یک منبع تابشی بر آن وارد شده است. اما ضِيَاءً جسمی همانند لامپ است که از خود نوری را منتشر میکند. حتی در جایی از قرآن گفته شده که خورشید همانند یک چراغ است. این حرف غلطی نیست چون چراغ یک نوع انرژی همانند نفت را به انرژی دیگری تبدیل میکند. خورشید هم همین کار را انجام میدهد.
در آیه دوم سوره رعد آمده است: «اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ۖ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ ۖ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ ۖ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى ۚ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ؛ خداست آن ذات پاکی که آسمانها را چنان که مینگرید بیستون برافراشت آنگاه بر عرش (قدرت بر وجود کل) قرار گرفت و خورشید و ماه را مسخّر اراده خود ساخت که هر کدام در وقت خاص به گردش آیند، امر عالم را منظم میسازد و آیات (قدرت) را با دلایلی مفصل بیان میدارد، باشد که شما به ملاقات پروردگار خود یقین کنید» امروزه ما میدانیم که این آسمان و اجرام سماوی و چندین میلیارد کهکشان را ستونهایی نگه داشتهاند اما دیده نمیشوند. ممکن است کسی سؤال کند که مگر چنین چیزی ممکن است که این همه اجرام که در آسمان دیده میشوند فرو نمیریزند اما پاسخ همین است که به وسیله ستونهایی با عنوان نیروی جاذبه گرانشی ایستادهاند که ما آن را نمیبینیم و اگر زمین و سیارات به دور خورشید میگردند به خاطر همین نیروی جاذبه گرانشی است. بنابراین در هزار و چهارصد سال پیش بیان علمی دقیق و زیبایی وجود داشته است.
امروزه در کیهان شناسی میدانیم که عالَم در حال انبساط است و این موضوع هم در قرآن دقیقاً اعلام شده است که عالم دائماً وسیعتر میشود اما در سال 1929 یعنی کمتر از صد سال قبل منجمین متوجه شدهاند یک واقعه و رویداد مهم یعنی انبساط عالم وجود دارد و از آن به عنوان یکی از مهمترین کشفهای بشر یاد میشود. در حالیکه این موضوعی است که هزار و چهارصد سال قبل در قرآن کریم به آن اشاره شده است.
در آیه دیگری از قرآن کریم آمده است: «يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ ۚ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ ۚ وَعْدًا عَلَيْنَا ۚ إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ؛ روزی که آسمانها را مانند طومار در هم پیچیم و به حال اول که آفریدیم باز برگردانیم، این وعده ماست که البته انجام خواهیم داد» (انبیاء/ 104) در اینجا گفته شده روزی عالم را منقبض میکنیم و میرسانیم به آن نقطهای که روز اول خلق کردیم. اتفاقا آنچه تا به امروز کشف شده این است که 95 درصد ماده عالم را هنوز کشف نکردهایم و اگر روزی این ماده پیدا شود چگالی این عالم بسیار زیاد خواهد شد و لذا عالم به روز اول خواهد گشت. بنابراین از دیدگاه علمی میتوان به آیات نجومی قرآن نگاه کرد و چه بنده به عنوان مسلمان و چه یک محقق غیرمسلمان میتواند از این آیات درس بگیرد.
انتهای پیام