به گزارش ایکنا؛ دینستیزی و مقابله با دینگرایی از جمله رسالتهای امپراطوری رسانهای غرب در مقابله با جهان اسلام است. در این چارچوب همزمان با مقابله شدید و ضد بشری با اسلامگرایی در غرب، تلاش میکنند در دنیای اسلام، خصوصا جمهوری اسلامی ایران به ترویج دینستیزی از طریق شبکههای ماهوارهای، فضای مجازی، شبکههای اجتماعی و ... اقدام کنند. از همین رهگذر امپراطوری رسانهای غرب در استراتژی تهاجم ترکیبی خود هم تهاجم دینی و فرهنگی را به کار بسته و همزمان جنگهای شناختی، امنیتی و اقتصادی را در دستور کار خود قرار داده است.
مهمترین نقطه تمرکز دشمن در مقابله با دنیای اسلام در عرصه رسانهای، رویکرد دین ستیزانه آنها و تلاش برای از بین بردن هویت، فرهنگ و ارزشهای اسلامی است تا در سطح ملت ایران، مردم و به ویژه نسل جوان نسبت به دین فاصله ایجاد کنند. هدف اصلی رسانههای معاند با بمباران افکار و باورهای ایرانیان، غربی شدن جامعه اسلامی و تسلیم بیقید و شرط دین و فرهنگ اسلامی در برابر هجوم همه جانبه فرهنگ غربی است. از این رو برنامه «امواج شبهه» رادیو گفتوگو به بررسی نقش دینستیزانه امپراطوری رسانهای غرب در تهاجم تركیبی علیه اسلام میپردازد. در این برنامه علیرضا داودی، كارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی و محمد لسانی، كارشناس ارشد رسانه و مدرس دانشگاه به گفتوگو و مباحثه پرداختند که در ادامه مشروح آن را میخوانید:
- اگرچه تمرکز رسانههای معاند بر اسلام است اما در میان کشورهای مسلمان بر ایران توجه ویژهای دارند. از نظر شما دشمن در این رهگذر چه هدفی را دنبال میکند؟
لسانی: برای پاسخ به این سوال ابتدا باید بدانیم عملکرد رسانهای علیه جمهوری اسلامی ایران شامل چه حوزههایی میشود. نخستین حوزه رسانههای سیاسی هستند که از جمله آنها رادیو فردا و بیبیسی را میتوان نام برد. اخباری که از این رسانهها منتشر میشود بر عدم کارکرد دین در حل مسائل روانی و حتی فردی تاکید دارند. این رسانهها در سطحی فراتر این موضوع را القا میکنند که حکمرانی دینی هم کارکردی در حل مشکلات و معضلات ندارد. در کنار اینها، رنگین کمانی از رسانههای دیگر در حوزه سرگرمی، پخش فیلم و ... به چشم میخورد که در نهایت بر جلوههای فردی سوار شده است یعنی دین ظهور و بروز اجتماعی ندارد. این جریان تلاش میکند دین را ابزاری برای آرامش توصیف کند، در واقع دین از مجموعه دارای آداب و مناسک به معنویتی که رهایی دارد تقلیل مییابد. در این سالها رسانهها به صورت هماهنگ و همراه چرخهای شکل دادهاند تا محاصره شناختی حاصل شود. از سوی دیگر با رویکردها و گرایشهای عاطفی مخاطب را با خود همراه کنند.
- رفتارشناسی رسانههای غربی در عملکرد دین ستیزانه را چگونه ارزیابی میکنید؟ در واقع چه تکنیکهایی در این رسانهها به کار بسته میشود؟
داودی: وضعیت داخلی، روانی، مأموریتی و به طور کلی شرایطی که رسانههای بیگانه در آن قرار دارند و مسائلی که در داخل ایران رخ میدهد در نوع تکنیکهای به کار رفته تأثیرگذار است. در واقع انتخاب روش رسانهای بر اساس یک معادله دارای چندین پارامتر است. به عنوان مثال بسته به شرایط فرمهای ایدئولوژیکی و سیاسی به کار میبرند اما سختترین تکنیکهایی که استفاده میکنند، از نوع ترکیبی است، مانند فرمهای ایدئولوژیکی به همراه سیاسی در زمینه امنیتی.
یکی از مهمترین زیربناهای این رسانهها که در طول سال درباره آن کار میکنند داشتن یک زمینه ایدئولوژیکی نسبت به شرایط سیاسی و اجتماعی است، البته بهره گیری از موضوعات اقتصادی در میان این تکنیک با توجه به شرایط کنونی جامعه ایران حائز اهمیت شده است. زمانی که رسانهها موضوعات سیاسی و اجتماعی روز را به رویدادهای تقویمی ایدئولوژیکی به ویژه مناسبتی گره میزنند تا خروجی امنیتی از آن دریافت کنند، معمولا ترکیب و مجموعه اقماری از رسانهها مشاهده میشود یعنی از برنامه تحلیلی در اینترنشنال تا پست اینستاگرامی شبکه من و تو یک پیام یکسان دیده میشود. بنابراین اگر یکی از این موضوعات برای مثال مسائل تربیتی بین قومیتی یا رابطه میان دولت و مردم مطرح باشد از تکنیک «قوس و ترن» استفاده میکنند. این تکنیک زمانی به کار میرود که دشمن مطمئن است میتواند قبل و بعد از مناسبت اثر خوبی بر مخاطب بگذارند.
روبنای ذهنی مخاطب در جامعه ایران معمولا مسائل سیاسی است اما زیربنای ذهنی برگرفته از تعدادی موضوعات پیوند دهنده بین یک فرآیند ایجابی تا سلبی است که معمولا در ذهن مخاطب ایرانی فرآیند سلبی زودتر جای میگیرد، پیامهای منفی بهتر مینشیند، موضوعات منفی راحتتر کاشت میشود، از این رو اگر ترن مسائل و موضوعات را روی این ریل که روبنای آن سیاسی و زیربنای آن مجموعهای از مسائل سلبی است حرکت دهید و از زیر به ذهن مخاطب فشار وارد کنید به هدف خود میرسید. برای مثال در شبهای قدر، مجریهای برنامه شبکههای معاند به سمت رنگ شاد و خاص میروند تا تلاش کنند زیربنا را منفی و معکوس کنند و آرام ترن موضوعات را از ذهن مخاطب عبور میدهند. در جایی که ترن، بر روی ذهن مخاطب توقف قوسی دارد یعنی موضوعات، فشار مضاعفی ایجاد میکنند که مخاطب را وادار میکند موضوع را رها کند یا آن را تحلیل کند، خوراک ذهنی دلخواه داده میشود. در واقع چون رسانهها در ایران از قدرت جدی تحلیلی نسبت به آزادکردن ذهن مخاطب از موضوعات برخوردار نیستند، ذهنهای گرسنه برای تحلیل موضوعاتی که اساساً چیز زیادی درباره آن نمیداند به رسانههای معاند گرایش پیدا میکنند یعنی توانایی گذشتن از موضوع را ندارد و به تحلیل روی میآورد. این ترن با چند بار گذشتن از روی این قوس، کل روایت ذهنی مخاطب را از بین میبرد.
- با توجه به اینکه تکنیکهای دشمن در بستری از تهاجم ترکیبی استفاده میشود. چگونه میتوان شناخت مخاطب ایرانی از عملیات رسانهای غرب را افزایش داد یا به عبارتی سواد رسانهای او را ارتقا داد؟
لسانی: طبق بررسیهای انجام شده در حوزه رسانه، تأثیرگذارترین پیامها آنهایی هستند که یک دستگیره و قلاب به موضوعات روز و ملموس برای مخاطبان دارند. یعنی زمانی که یک اختلال حتی کوچک و ناچیز مانند قطعی چند دقیقهای اینترنت رخ میدهد بهترین زمان برای آن است که رسانه معاند برای رسیدن به هدفش خیمه بزند. به همین دلیل باید هوشیار باشیم. در واقع برخورد احساسی و عاطفی وقایع، مهمترین نقطهای است که رسانههای معاند به صورت جدی پیگیری میکنند تا منویات و برنامههای خود را اجرا کنند.
از سوی دیگر باید ابعاد اقتصادی در جامعه امروز که از جنبههای سرمایه گذاری و رشد تا افت و خیز ارزش پول ملی برای مردم اهمیت یافته است، بیشتر مورد توجه قرار گیرد. در این روزها میبینیم که مسائل سیاسی با موضوعات و چالشهای دیگر در هم آمیخته میشود تا به مردم ثابت کنند که اقتصاد بر حوزههای ایدئولوژیک و حتی گفتمان مقاومت اثرگذار است و در این میان عدم کارکرد دین را پمپاژ کنند. زمانی که یک اتفاق مانند ریزش پلاسکو رخ میدهد، روایت سازی توسط رسانهها آغاز میشود. در این شرایط افکار عمومی دچار تعلیق میشود و به دنبال پلی است که تا کسی به او کمک کند و چرایی و چگونگی را تشریح کند. در بیشتر مواقع هرچه دروغ بزرگتر باشد بیشتر مورد پذیرش مخاطب قرار میگیرد، در واقع دروغ بزرگ یکی از تکنیکهای پرکاربرد است. واکنش سریع رسانهای در زمانی که ابهام وجود دارد خیلی مهم است چرا که کسانی هستند که روایتی می سازند و به مخاطب ارائه میدهند که متأسفانه از بین بردن این روایت کار بسیار مشکلی است.
- هنگام بروز یک رخداد، مخاطب به دنبال پاسخ سوالات خویش است. چرا در این جنگ روایتها ما اینقدر محافظه کار عمل میکنیم؟
داودی: محافظه کار بودن ما خیلی خوشبینانه است، از نظر من، اصلاً حضور نداریم. واکنش ما این است که معمولا اجازه میدهیم اتفاقات و روایتگریها رخ میدهد و سپس در اقدامی شتابزده و نادرست پاسخ میدهیم. در این مبحث دو موضوع روایت و قرائت مطرح میشود؛ روایت توسط رسانه و مرکز صدور پیام و قرائت توسط مخاطب. تکنیک بسیار مهم، ترکیبی و پیچیدهای به نام «مستندات و عبور» وجود دارد که فرآیندی بین این دو کلمه وجود دارد. مستندات برای تحریک، تحریک برای تخریب و تخریب برای عبور استفاده میشود. در این فرآیند اسناد به صورت نابرابر و نامتقارن توزیع میشود و همزمان اصل موضوع هم تحریف میشود، در این شرایط میتوانند دو دسته را تحریک کنند، نخست دستهای که بیشتر با این بیان روایت را شنیدهاند و دستهای که تازه میخواهند قرائت را ایجاد کنند.
در اینجا چند مسئله شکل گرفته است. اول اینکه چون موضوع از درجه اهمیت و حساسیت خاصی برخوردار است هیچ رسانهای داخلی نمیتواند به آن بپردازد چراکه سواد و اندیشه فکری مورد قبولی برای پرداختن به این موضوع ندارند پس مسئله رها میشود. یعنی روایتی که رسانه بیگانه و قرائتی که مخاطب داشته است آرام آرام تبدیل به یک لایه رسوب پیام غیرقابل خدشه میشود. به عنوان مثال هرگاه مذاکرات به مشکل برخورد کند دال مرکزی ذهن مخاطب برای تحلیل چالش به دنبال کارشکنی امریکا و بدعهدی اروپا نیست بلکه تنها دلیل آن را سپاه پاسداران میداند. بنابراین تغییر فاعل شناسا و تبدیل آن به دال مرکزی در ذهن مخاطب یکی از روشهای بسیار پیچیدهای است که رسانههای معاند از آن استفاده میکنند.
- بسیاری از رسانههای معاند که درباره دینستیزی در ایران اسلامی فعالیت میکنند، تمرکز ویژهای بر سبک زندگی دارند، از نظر شما هدف آنها چیست و از چه تکنیکهایی استفاده میکنند؟
لسانی: سبک زندگی متأثر از فرهنگ غالب است. یکی از مسائلی که به نظر میرسد یک زخم است فرهنگ غالب لیبرال سرمایه داری است که نفوذ دارد و جلوههای بروز و ظهور آن از معماری گرفته تا پوشاک و خوراک دیده میشود. از این رو رسانههای بیگانه کار سختی در حوزه سبک زندگی ندارد چرا که یک پایه و بستر اولیه برای تهاجم دارند. مزیتی که در حوزه سیاسی و ایدئولوژیکی ندارند و برای ایجاد بستر لازم باید تلاش بیشتری داشته باشد. برای مثال در زمینه موسیقی در چهار سال گذشته شخصیتی آمده است که یک اسپانسر یهودی دارد و اسفند هر سال یک آلبوم به زبان فارسی منتشر میکند. اگر به محتوای منتشر شده دقت کنیم بی بندوباری، ارتباطات آزاد، غرق شدن در شهوت و استفاده از مشروبات الکلی برای مخاطب ایرانی به ویژه نوجوانان تبلیغ میشود.
برای اقدام درست ابتدا باید جریان و مجاری واردکننده فرهنگ خارجی که بخشی از آن در داخل کشور ضد فرهنگ قلمداد میشود و در تقابل مستقیم با جریان فرهنگی کشور عمل میکنند باید شناسایی شود. گام دوم آگاهی دادن درباره هویت جامعه و ارزشهای آن است تا دست گدایی به سوی فرهنگ خارجی دراز نشود چرا که فرهنگ خارجی در پس خود سبک زندگی خاص اعم از پوشش، آرایش، خوراک و حتی معماری در سطح خانه و جامعه به همراه دارد.
- در ادامه بحث روایتها و نوع عملیات روانی که رسانههای معاند در پیش گرفتهاند شما به طراحی مسیر اشاره کردید. این عملیات چگونه انجام میشود؟
داودی: در مجموعه رسانه چیزی تحت عنوان حادثه و رویداد ناگهانی وجود ندارد. به طور کلی ما با این الفاظ در حوزه شناختی بیگانهایم چرا که وقایع سه حالت دارند، یا قبلا رخ دادهاند که پیشینه و داستانی درباره آن وجود دارد و بر اساس شرایط روز و اعمال ضریبهایی از تکنیک بهره میبریم، یا در حال رخ دادن است پس زمینههایی دارد که منجر به تعیین تکنیک و قرار گرفتن شما در مسیر حرکت موضوع میشود و یا این که اساسا خودش ایجاد کننده است یعنی خود رسانه پیمانکار حادثه است. بنابراین زمانی که از یک مسیر سخن میگوییم یعنی فرآیند شکل دهی به یک حالت که میتواند تبدیل به یک پیام شود تا زمانی که این عملیات چه در فضای ذهن، رسانه یا فضاهای ترکیبی تبدیل به یک پروژه ملموس و قابل رویت توسط مخاطب شود. در بیان کلی فرآیندی وجود دارد که در آن ایستگاههای تبدیل مخاطب به دریافت کننده در لحظه است (زمان این لحظه به قدرت شبکه رسانهای وابسته است).
در حال حاضر برای رسانهها مهم نیست روایت چیست بلکه بر این موضوع تمرکز میکنند که در کدام بازه زمانی میتوانند قرائت مخاطب از یک موضوع را شکل دهند. به عنوان مثال مدتی پیش یکی از رسانهها خبری را با تیتر «ساحل خواری سپاه پاسداران» منتشر کرد. در نگاه اول این تیتر یک فرآیند را شکل میدهد که بلافاصله منجر به یک بازی میشود که طی آن رادیو فردا، بی بی سی و ... به صورت متمرکز روی آن کار میکنند. موضوع اصلی این خبر انتشار فایل صوتی یکی از فرماندهان اسبق سپاه است. در کنار این موضوع همانطور که پیشتر گفتم، تأخیر و کندی روند مذاکرات به گردن سپاه انداخته میشود. در اینجا قرائتی که در ذهن مخاطب شکل داده میشود از روایتی که از عملکرد سپاه پاسداران وجود دارد فارغ از تمام خدماتی که انجام میدهند و جان فشانیهایی که میکنند، به یک موضوع در ذهن مخاطب تبدیل میشود. پس اگر بخواهند یک ارگان مقدس کاربردی که در بسیاری از مواقع بار دولت را به دوش میکشد، تخریب کنند در یک فرآیند ایستگاههایی را قرار میدهند که قرائتهای منفی آرام آرام رسوبدهند.
یادآوری میشود، برنامه امواج شبهه که گفتوگوی تخصصی پیرامون ماهیت شناسی رسانههای معاند فارسی زبان است، روزهای یکشنبه و سهشنبه ساعت 16 به مدت 60 دقیقه به روی آنتن این شبکه به نشانی موج اف ام ردیف 103.5 مگا هرتز میرود و در این قسمت به بررسی نقش دین ستیزانه امپراطوری رسانهای غرب در تهاجم ترکیبی علیه اسلام پرداخت.
این برنامه به تهیهکنندگی سیدهفاطمه شعار، هماهنگی گیسو جعفرزاده، آیتمسازی سمیرا صدیق کردی، گویندگی فاطمه عبدالوند و با کارشناسی و اجرای مصطفی صادقی تقدیم مخاطبان میشود.
انتهای پیام