به گزارش ایکنا، از جمله اقدامات رسانههای معاند تلاش تخریبی علیه دین گرایی در جامعه ایرانی و تخریب اعتقادات دینی مردم است، از این رو این رسانهها مانند رفتاری که جریان روشن فکری و الحادی غرب در عصر رنسانس با دین مسیح داشت، در ایران تلاش میکنند دین را از عرصه اجتماع و مدیریت امور خارج کنند. این رسانهها دوگانهسازی میان دین و مدرنیسم در قالب شبهه زایی، جنگ های شناختی، ایجاد تشکیک در توانش دین و ... را در پیش گرفتهاند تا در اذهان مردم به ویژه نسل جوان این گونه القا کنند که دین مانع پیشرفت ایران بوده است.
در همین راستا برنامه «امواج شبهه» رادیو گفتوگو به تبیین چگونگی دوگانه سازی دین و مدرنیسم در رسانههای معاند پرداخت. در این برنامه سردار معز خادم الحسینی، رئیس گروه مطالعه فناوری موسسه تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران و علیرضا آل داود، کارشناس ارشد رسانه و فضای مجازی به گفتوگو و مباحثه پرداختند که در ادامه مشروح آن را میخوانید:
آقای خادم الحسینی ما با یک چالش به نام هویت زدایی از دین روبرو هستیم که در جوامع غربی آغاز و به وی کشور ما هم هدایت شد. این جریان از چه زمانی شروع شد و چرا امپراطوری رسانهای غرب این هویت زدایی را ابتدا از جامعه خود و سپس به جامعه اسلامی گسترش داد؟ در واقع پرسش اصلی این است که چرا فقط جامعه اسلامی را هدف قرار نداد؟
دین و مدرنیسم یکی از مباحث دیرین جامعهشناسی است و پژوهشگران بسیاری درباره این موضوع تحقیق کردهاند. بر اساس مطالعات صورت گرفته در دنیا، مدرنیته از یک فرآیند عبور کرده و از جایی شکل گرفته است که اساس آن بر دین زدایی استوار بوده است و چون کار خود را در ستیز با دین آغاز کرده است، امروزه بسیاری از ادبیات خود را در مواجه با دین میبیند. در حقیقت نقطه شروع مدرنیته مقابل با اندیشه دینی بوده است یعنی سرآغاز تاسیس آن معارف دینی بود که در قرون وسطی شکل گرفته بود. این جریان الزاما اندیشه اسلامی را هدف قرار نمیدهد، به طور کلی ادیان الهی یعنی آنها که اعتقاد به وجود موجودی برتری به نام خدا دارند مورد هدف مدرنیته قرار دارند. در واقع دنیای مدرن در درون خود پذیرفته بود هر آنچه که نو است به آن بپردازد و از آنجا که اندیشه دینی قرون وسطی، سلطه کلیسایی را مخالف نوگرایی میدید، با آن وارد چالش شد و جریان حاکمیتی و اجتماعی را ایجاد کرد. به دلیل موفقیت در این عرصه، این تصور وجود داشت که تعارض و ادبیات در مورد جوامع دینی دیگر از جمله ایران هم کارآمد است.
علت این که جوانان را مخاطب خود قرار دادهاند این است که فکر میکنند جوانان یک فرصت تازه و نو هستند که میتوانند اندیشههای ضد دینی پس از قرون وسطی را به آنها تزریق کنند و جریان اجتماعی نوین به وجود آورند که مناقع خود را دنبال کنند. البته این موضوع خصلت ذاتی مدرنیته نیست، چرا که فرض مدرنیته بر این بود که با دنیای نو سروکار دارد و هیچگاه بازگشت به گذشته و استفاده از ادبیات ضد دین که 100سال پیش در آلمان و فرانسه شکل گرفته بود را در دنیای مدرن نمیپذیرفت اما این منافع سیاسی است که دنیای مدرن را به سمت ضدیت با دین میکشاند.
آقای خادم الحسینی معتقدند مخالفت با دین به ابتدای شکلگیری و تعریف مدرنیته باز میگردد که به سمت دنیای اسلام هم روانه شده است و ما عملیات و تبعات رفتارها و اقدامات امپراطوری رسانهای غرب را به روشنی میبینیم. اساسا این هویتزدایی که در ابتدا از جوامع غربی شروع شد به چه معنا بود و چرا این اتفاق افتاد؟
آل داود: گرچه غربیها پس از فروپاشی شوروی، یک رقیب اصلی را از دست رفته میدیدند اما با ظهور انقلاب اسلامی به عنوان یک نظام با ایدئولوژی مشخص که هدایت الهی را باور داشت، به شدت احساس خطر کردند چرا که این نظام معتقد بود با داشتن یک عالم و حکیم دینی که حضرت امام خمینی(ره) بود زمینه ساز ظهور منجی آخرالزمان است. در این برهه از زمان، باورهایی که توسط نظام سلطه ساخته شده بود در حال فروپاشی بود، به همین دلیل صف آرایی در برابر انقلاب و نظام جمهوری اسلامی را در دستورکار خود قرارداد. ابتدا با جنگ سخت وارد عمل شد که تقریبا شکست خورد. سپس وارد فاز نیمه سرد شد باز هم مغلوب شد اما در حوزه جنگ شناختی و نرم، صف آرایی بسیار دقیق و با برنامهریزی انجام داد.
بر همین اساس، چند سال پیش سندی در آمریکا منتشر شد که در آن چگونگی تسخیر قلبها و ذهنها در جوامع اسلامی را تشریح میکرد. در این سند، محل حب و بغض یعنی قلب و ذهن که جایگاه شک و یقین است را مورد هدف قرار داده و موضوع اصلی برای تهاجم، باورهای مذهبی عنوان شد. به عنوان مثال، در ماه مبارک رمضان، انواع رسانههای خارجی در بستر فضای مجازی در مورد روزه شبهه افکنی میکنند. این در حالی است که پژوهشهای بسیاری درباره فواید روزه در مجلات غربی منتشر شدهاست.
یکی از گزارشات جالبی که در چند روز گذشته منتشر شده و محل توجه قرار گرفته است، بررسی وضعیت بازیکنان مسلمان در فوتبال است. این مقاله نشان میدهد که عملکرد این بازیکنان در ماه مبارک رمضان بهتر بوده و قابل مقایسه با قبل نبوده است.
آل داود: دقیقا همین طور است، موضوع افطار کردن یک بازیکن فوتبال کنار زمین فوتبال تحسین برانگیز است اما زمانی که این اتفاق در داخل ایران رخ میدهد شاهد شبههافکنی رسانهها هستیم که تشویق به روزه خواری میکنند.
در ادامه بحث باید بگویم زمانی که نظام باور غربی با ظهور انقلاب اسلامی، در هم کوبیده شد، برای دفاع از خود، جنگ شناختی در بستر انواع رسانهها را در دستور کار قرارداد. نخستین گام برای شبهه زایی، ایجاد بیاعتمادی نسبت به دین، حاکمان دینی و کارآمدی دین در سطح جامعه بود. برای رسیدن به این نقطه کافی است جای شک و یقین در ذهن شما را با یک تصویر، لطیفه، متن یا یک کلیپ کوتاه جا به جا کند. همچنین این رسانهها جای حب و بغض را در قلب مخاطب تغییر میدهند. مثلا میگویند اگر روزه برای سلامتی مفید است به جای آن ورزش کنید.
مخاطبی که به صورت مکرر و پیوسته با بمباران اطلاعاتی روبروست، طبیعی است که دجار اختلال شناختی شود. راهکار برای چنین شرایطی آن چیزی است که مدنظر مقام معظم رهبری است. درواقع در عصر کنونی باید رسانه، نظام رسانه، باور غرب و آنچه که برای آینده ما در سر دارد را تبیین کنیم و به دنبال این پرسش باشیم که آیا مدرنیته که فریاد برمیآورد ما را به عاقبت خوش میرساند در رسالت خود موفق شده است؟ چرا در بسیاری از کشورهای دنیا گرایش به دین دیده میشود؟ در پاسخ باید گفت این همان بازگشتی است که دکتر خادمالحسینی از آن سخن گفتند. به همین دلیل است که نظام سلطه با قدرت بالا و دیکتاتوری رسانهای در تلاش است تا از این بازگشت جلوگیری کند.
آقای آل داود مقصود از دیکتاتوری رسانهای چیست؟
موضوعی اخیرا با عنوان «استعمار پلتفرمی» مطرح شده است. به عنوان مثال، یک خانم در اوکراین، سرباز روسی را گردن میزند. هیچ صدایی از حقوق بشر، سازمان ملل و حتی افرادی که چنین مباحثی را به اسلام و ایدئولوژی ارتباط میدهند شنیده نمیشود اما کافی بود به جای آن خانم، یک فرد با شمایل اسلامی قرار بگیرد. اینجا بود که دنیا پر میشد از این که چهره اسلام همین تصویر است.
آقای خادم الحسینی تصویری که رسانههای معاند از دین اسلام میسازند دارای خشونت، رعب و وحشت است، در حالی که خود آنها به عنوان رسانه، کشورهای اسلامی را رصد کردهاند و میدانند که اسلام دین بخشش و مهربانی است. از نظر شما چرا نظام سلطه میخواهد چنین تصویر ترسناکی از دین به ویژه اسلام بسازد؟
همان طور که پیشتر بیان کردم، مدرنیته قطعا در فرار از یک جریان دینی شکل گرفته است و تصور میکند انسان را از قیودات و بندگیهای دینی آزاد کرده است و با محور قرار دادن انسان، انتخابهای انسانی را به جای فرامین الهی و دینی قرار داده است. از نظر من مدرنیسم با تمام کاستیهایی که دارد یک فرآیند انسانی را برای خود لحاظ کرده بود یعنی خود را از جبر قرون وسطی و الهیات کلیسایی خارج کرد چون احساس میکرد مجال اندیشیدن، زندگی سالم و پیشرفت را به او نمیدهند و حتی آخرت را در قبال زجر در دنیا به گونهای تصور کردند که قابل خریدن است. در واقع مدرنیته در یک فضای ابهام از دین و اقدامات سیاسی حاکمان کلیسا بر روی جوامع شکل گرفت و در یک اقدام شایسته در فرار از قرون وسطی میتوانست خود را از عرصه رهایی بخش از قیودات غیر عادلانه و نادرست خارج کند و به دنیای آزاد اندیش برسد. در حالی که معرفت مدرنیسم زدودن بندها بود، اکنون به سمت قیودات جدید حرکت میکند و زمانی که به جوامعی میرسد که حرف تازهای برای گفتن دارند در مقابل آنها جبهه میگیرد.
سوال اینجاست که چرا مدرنیتهای که منطق آن استقبال و پذیرش اندیشههای نو بود، در برابر اندیشهای به نام اسلام ناب صف آرایی کرده است؟ پاسخ این رفتار سیاسی این است که حاکمان و نخبگانی که بر فرآیند پیشرفت مسلط شده بودند، منافع بلند و کوتاه مدت خود را در خطر میدیدند. بنابراین این جا دوگانگی نوگرایی و پیشرفت در مقابل ماندن در مسیر مدرنیسم با معیار انقلاب اسلامی که اندیشه ناب اسلام را مطرح کرده بود، دچار چالش میشود و قادر به عبور نیست. یعنی یک رویکرد نوگرا که برای نخستین بار اندیشههای دینی، معارف و آموزههای اهل بیت را وارد حیات اجتماعی بشر کرده است به دلیل به خطر انداختن منافع حاکمان، باید به زمین زده میشد.
برای از بین بردن این اندیشه، از ظرفیتهای قرون وسطایی بهره برده است. در این تکنیک، یک تعریف قرون وسطایی از دین ارائه میدهد و جوانها را از دین میترسانند. در واقع این یک نگاه نو نیست، یک نگاه ارتجاعی است که مدرن و مدرنیته به دینی که حیات بخش است دارد.
آقای آل داود میدانیم که غرب در راستای مدرنیته برای تقابل با دین تلاشهای بسیاری داشته است و در این راستا فشار بالایی بر جامعه ایران دارد و حالا که با هزینههای این تقابل روبرو شده است، رجعتهایی در آن مشاهده میکنیم. نظام سلطه با چه ابزارها و روشهایی تشکیک ایجاد میکنند؟
تا پیش از فراگیر شدن شبکههای اجتماعی و فضای مجازی، تلویزیون، رادیو و ماهواره ابزارهای بسیار مهمی برای این جریان بودند. به عنوان مثال در ماه رمضان سال 86، شبکه فارسی وان که به تازگی تاسیس شده بود، در میان نمایش یک سریال تلویزیونی ضد خانواده و ضد دین، زمان غروب آفتاب، اذان شیعه پخش کرد. دلیل این کار همان مبحث اختلال شناختی است که در جامعه، به عنوان حوزه سکولاریسم وارد میکند. در واقع همین که فرهنگ دینی بد نمایش داده شود به جدا شدن دین از جامعه کمک میکند.
در عصر حاضر شاهد ظهور شبکههای اجتماعی هستیم. تاثیر فیلمهای ضد خانواده شبکههای ماهوارهای، امروز در اینستاگرام دیده میشود که ابزار تصویرسازی را در اختیار دارد و با الگوی لذت و پاداش ذهن مردم وارد میشود. در حال حاضر 58 میلیون نفر از مردم ایران در این شبکه حضور دارند. اگر در روز نیمی از این مخاطبان با هوش مصنوعی که یک نوع استعمار پلتفرمی است به سوی مقصد مورد نظر هدایت شوند، امپراطوری رسانهای به هدف خود رسیده است. چگونگی نفوذ به ذهن مخاطبان هنر رسانه و صاحب آن است که با دروازهبانی خبر مسیر مورد نظر را تعریف میکند. در واقع اوست که تصمیم میگیرد ما به عنوان رسانه چه چیزی ببینیم. بسیاری از افراد عنوان میکنند اینستاگرام با توجه به فعالیت کاربران و ذائقه سنجی که از مخاطب داشته است محتوا ارائه میدهد اما این همه چیز نیست. چندی پیش مدیر اینستاگرام به کنگره آمریکا احضار شده است به این دلیل که بنیان خانواده را مورد هدف قرار داده است. بسیاری از کشورهای اتحادیه اروپا در حوزههای خانواده، سبک زندگی و کسب کار در فضای مجازی خط قرمز و محدوده تعیین کردند. در واقع غرب نیز با وضع قوانین تلاش میکند این آزادی بیحد و حصر را به حالت استاندارد خود بازگرداند.
آقای خادم الحسینی اصولا لیبرالیسم و مدرنیسم که ما در نقطه مقابل آن قرار داریم چه تفاوتی با توسعه واقعی دارد؟
غایت ایدهآل مدرن، ایجاد جهانی مبتنی بر انسان است. انسانمحوری و اومانیسم هدف شناخته شده دنیای مدرن است. فرار دنیای مدرن از جریان دینی قرون وسطی موجب شد، انسان در جایگاه خدا قرار بگیرد و به درجهای از تقدیس رسید که بایدها و نبایدها را خود انتخاب کند. در معارف و اندیشه دینی هم جایگاه انسان ممتاز و ویژه است یعنی یک وجه قرابتی میان ماهیت انسان در اندیشه دینی و مطالبه جایگاه انسان در دنیای مدرن وجود دارد. این موضوع که بسیار ظریف است در روشن شدن مسیر آینده نسبت به این تعارض کمک خواهدکرد.
معارف دینی انسان را محور بسیاری از شئونات قرار میدهد، به گونهای که تعالیم دینی ما میگوید انسان خلیفه الله یا جانشین خدا روی زمین است. انسانی که به این درجه از شرافت و اندیشه دینی رسیده است در مقابل انسانی که نقطه اوج دنیای مدرن است قرار میگیرد. در واقع اختلاف میان انسانی که برآمده از اندیشه مدرن است و اصلاحا انسان برتر نامیده میشود و انسانی که محصول اندیشه دینی است و معنوی خوانده میشود، جان کلام برنامه توسعه است.
دنیای مدرن میخواهد با تصویر آینده مشکوک، انسان را به ناکجا آباد بفرستد اما انسان موحد آینده مبهم ندارد بلکه این آینده روشن است و مقصد و نقشه راه دارد. اگر باب گفتوگو باز شود قطعا میبینیم انسان توحیدی به راحتی برای آینده خود راه دارد و میتواند استدلال کند، این چیزی است که رسانهها نمیپسندند و هیچگاه فرصت نمیدهند یک اندیشه موحد دینی خود را نشان دهد.
یادآوری میشود: برنامه امواج شبهه که گفتوگوی تخصصی پیرامون ماهیت شناسی رسانههای معاند فارسی زبان است، روزهای یکشنبه و سهشنبه ساعت 16 به مدت 60 دقیقه به روی آنتن رادیو گفتوگو به نشانی موج اف ام ردیف 103.5 مگاهرتز میرود و در این قسمت به تبیین چگونگی دوگانه سازی دین و مدرنیسم در رسانههای معاند پرداخته است.
این برنامه به تهیه کنندگی سیده فاطمه شعار، هماهنگی گیسو جعفرزاده، آیتم سازی سمیرا صدیق کردی، گویندگی فاطمه عباسی و با کارشناسی و اجرای مصطفی صادقی تقدیم مخاطبان میشود.
انتهای پیام