به گزارش ایکنا، جلسه تفسیر قرآن کریم، توسط آیتالله علیاکبر سیفی مازندرانی، از اساتید درس خارج حوزه علمیه قم، روز گذشته با محوریت سوره بقره برگزار شد.
در ادامه گزیده متن این جلسه را میخوانید؛
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
عبادت در نزد اهل لغت به معنای طاعت همراه خضوع است. ابوهلال بهترین کلام را در این زمینه دارد و میگوید فرق بین عبادت و اطاعت در این است که عبادت غایت خضوع است و کسی مستحق عبادت میشود که غایت نعمت را به او ارزانی کنند. چنین کسی استحقاق غایت خشوع را دارد. تفاوت دیگر عبادت و طاعت این است که بدون معرفت معبود، عبادت حاصل نیست ولی اطاعت بدون معرفت تحقق پیدا میکند. اطاعت یعنی دستور شخص را امتثال کنید، ولی نیاز نیست به خود شخص معرفت داشته باشید. به نظرم مطلب ایشان حرف درست و متقنی است.
اینجا یک مطلب دیگر وجود دارد و آن بحث «فراش» است. به زمین اطلاق فراش شده است به خاطر اینکه تمام فعالیتهای بشر در این زمین متقوم به ارض است و اگر ارض نباشد هیچ فعالیتی نمیتواند انجام دهد. خود انسان و مایحتاج انسان وابسته به زمین است. در مسئله «بناء» هم دو وجه تعلیل شده است. یکی اینکه آسمان بدون پایه، روی پای خودش میایستد انگار خودش بنا است. به عبارت دیگر این آسمانی که محل قرار ستارگان بیشمار است خودش بنای خودش را همراه دارد و مثل سایر سقفها نیست که بنایی مادی لازم داشته باشد تا ثابت بماند. لذا این از آن سقفهایی است که پایه بودن را همراه خودش دارد. یک وجه دیگرش این است که کلمه «بنا» زمانی نسبت به یک ساختمان صدق میکند که سقفش را تمام کنند و اگر سقف باشد انگار تمام بنا هست.
حالا سراغ روایات میرویم. در تفسیر عسکری(ع) از قول امام سجاد(ع) آمده است: «یا أَیُّهَا النَّاسُ یَعْنِی سَائِرَ النَّاسِ الْمُکَلَّفِینَ مِنْ وُلْدِ آدَم». مقصود از «سائر» این است همه انسانهایی که عقل دارند و مکلف هستند و امام نمیخواهد خودش را استثنا کند.
در روایت دیگری از امام عسکری(ع) میخوانیم: «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ أَجِیبُوا (أطیعوا) رَبَّکُمْ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمْ»، یعنی همانطور که خدا گفته است، او را عبادت کنید. همانطور که اصل عبادت خدا واجب است و عقل به لزوم عبادت خالق هستی حکم میکند، به همین طریق حکم دومی هم دارد و آن اطاعت خدا به گونهای است که خود خدا میخواهد، نه به گونهای که شخص عابد میخواهد. اگر انسان آنطور که خدا خواسته، او را عبادت نکند از عبادت خدا خارج میشود. پس کیفیت عبادت را هم باید خود خدا تعیین کند. اگر من طوری خدا را عبادت کنم و خدا طور دیگری امر کند دیگر خدا را اطاعت نکردهام. آن کسانی که راه را گم کردند کسانی بودند که به گونهای که خودشان میخواستند و پدرانشان گفته بودند، خدا را عبادت میکردند و عبادتشان به گونهای نبود که خدا بخواهد.
در آیه شریفه تعبیر «لعلکم تتقون» آمده و عبادت مقدمه برای تقوا بیان شده است. دو بیان در اینجا وجود دارد. یک بیان این است که خود عبادت شما را برای تقوا آماده میکند. چه عاملی انسان را به تقوا دعوت میکند؟ اول معرفت پروردگار است. وقتی انسان خدا را بشناسد خود را از عذاب الهی حفظ کند. عامل دوم تقوا است. تقوا یعنی پرهیز از گناهان، عبادت هم به معنای انجام فرائض و اوامر پروردگار است. این عبادت نفس را نورانی میکند و مستعد میکند تا قبح گناه برایش مجسم شود و انگیزه و داعی برای پرهیز از محرمات برای انسان ایجاد میشود.
روزه چگونه برای انسان تقوا ایجاد میکند؟ وقتی شما غذا نمیخورید قوای شهوانی بر اثر نخوردن خمود میشود و این زمینهای میشود که انسان خودش را از گناهان حفظ کند. خود ترک اکل و شرب زمینهای است که استعداد تقوا را برای انسان فراهم میکند. اگر کسی با ذات مقدس حق انس بگیرد و بدن را به عبادت عادت دهد، روحی که به عبادت عادت کرده است گریز و تنفرش از گناه بیشتر میشود. پس عبادت نفس را برای پرهیز از گناه مستعد میکند. انسانی که اهل عبادت نباشد حرصش به گناه بیشتر است.
وجه دیگر «لعلکم تتقون» این است که نتیجه عبادت شما این است که از آتش جهنم حفظ شوید. هیچ عاقلی از عقلای عالم به کسی نمیگوید مرا خدمت کن ولی نتیجهاش را به او ندهد. خدای متعال در اینجا میفرماید خدا را عبادت کنید که نتیجه آن را که مصون بودن از آتش جهنم است ببینید.
انتهای پیام