به گزارش ایکنا، در این شماره از دوفصلنامه افقهای نو در فقه سیاسی، مقالاتی با عناوین «روش تحصیل امنیت در فقه سیاسی اسلام و عمدهترین مکاتب امنیتی دیگر»، «بررسی حق حاکمیت و مبنای مشروعیت سیاسی در اسلام»، «کارکردهای فعالیت بانوان در همبستگی سیاسی و اجتماعی»، «حساسیت فقها نسبت به مسأله اقتصاد و راهکارهای تأمین امنیت آن»، «سنتهای الهی در قرآن و سرنوشت سیاسی اجتماعی جوامع بشری» و «بررسی مفهوم آزادی در فقه شیعه (امامیه)» منتشر شده است.
در چکیده مقاله «روش تحصیل امنیت در فقه سیاسی اسلام و عمدهترین مکاتب امنیتی دیگر» آمده است: پرسشی که این مقاله رسالت پاسخدهی آن را به عهده دارد، این است که فرایند تحصیل امنیت بر اساس آموزههای فقه سیاسی اسلام؛ چگونه قابل تحقق است، و در مقایسه باروش تحصیل امنیت، در مکاتب دیگراز چه برجستگیهای برخور داراست. درفرایند تحصیل امنیت، مکاتب مختلف، رویکردهای ویژۀ خویش را دارند. و این مسئله در دوران، بین روشهای استفاده از: «زور» و «اقتدار» تا «اقناع» بر اساس رویکردهای مختلف، دور میزند. بر اساس رویکردهای دموکراسی مأبانه نوعاً سخن از اقناع گفته میشود. با این حال، در مکتب لیبرال؛ در این باب، مشی دوگانۀدیده میشود؛ چه اینکه آنان از مؤلفه «اقناع» در برابر لیبرالها و از مؤلفه «زور» علیه کشورهای غیرلیبرال سود میبرند. در رویکرد شریعت گرایان، که چرخۀ روش تحصیل امنیت، بیشتر برآستانۀ اقتدار دور میزند؛ تحصیل امنیت، دراسلام ابعادی زیادی دارد: همانند روش تحصیل امنیت سیاسی، نظامی، فرهنگی، اقتصادی، ومحیط زیست.
امنیت سیاسی؛ ازطریق بر قراری عدالت و رعایت عدل وانصاف؛ مشورت، اعطای آزادیهای لازم درزمینه مورد نظر، امکانپذیر است. امنیت اجتماعی؛ از طریق امربه معروف و نهی ازمنکر، نصحیت، تذکر، رعایت حریم خصوصی مردم. امنیت فرهنگی، در فقه سیاسی اسلام از طریق، هجرت، دعوت، امر به معروف و نهی از منکر، و پایبندی به آموزههای دینی، امنیت اقتصادی، از طریق بر قراری عدالت اجتماعی، توزیع عادلانه ثروت، مبارزه، با عوامل مخل امنیت اقتصادی، امنیت زیست محیطی؛ با رعایت قواعد فقهی موجود در همین زمینه، امکانپذیر است.
نویسنده مقاله «بررسی حق حاکمیت و مبنای مشروعیت سیاسی در اسلام» در طلیعه نوشتار خود آورده است: بحث حق حاکمیت و مشروعیت حکومت از مهمترین مباحث در اندیشه سیاسی اسلام میباشد. لذا مبنای مشروعیت و حق حاکمیت از موضوعاتی است که پژوهش حاضر آن را مورد بررسی قرار داده است. در بین اندیشمندان مسلمانان این اتفاق نظر وجود دارد که منشأ حاکمیت در اسلام برخاسته از اراده الهی است و این حق در زمان پیامبراسلام، به آن حضرت واگذار شده بود و بعد از ایشان نظرات مختلفی تحت دو عنوان مکتب امامت و خلافت؛ در اسلام به وجود آمد. متفکران مکتب خلافت به دلیل اعتقاد به عدم نصب جانشین از سوی پیامبر اکرم مردم را محور مشروعیت میدانند که امامت با اراده مردم از طریق نصب، انتخاب حل و عقد، بیعت و اجماع امت، استخلاف، شورا، غلبه و زور منعقد میگردد. اما مکتب امامت که معتقد است؛ پیامبراسلام(ص) بعد از خود جانشین تعیین کرده است، مشروعیت نظام سیاسی در اسلام را در زمان حضور متعلق به اجازه جانشینان آن حضرت میدانند. اما در زمان غیت که امام معصوم(ع) در جامعه حضور فزیکی ندارد؛ فقیهان عادل که عالم به احکام اسلام میباشند به عنوان نایب عام از طرف امام منصوباند. پس فقهاء از نظر مکتب امامت، در زمان غیبت، ولایت دارند و نظام سیاسی از مشروعیت برخوردار است که فقیه جامع الشرایط به طور مستقیم یا غیر مستقیم نظارت داشته باشد.
در طلیعه نوشتار «کارکردهای فعالیت بانوان در همبستگی سیاسی و اجتماعی» میخوانیم: مقاله پیش رو چیستی و چگونگی کارکرد بانوان را در زمینه سازی، ایجاد، گسترش و ژرفنا بخشیدن به وحدت ملی و همبستگی سیاسی و اجتماعی میکاود و اندازهای این تأثیر گذاری را در سطح فرد، خانواده و جامعه نشان میدهد. آموزههای دینی بانوان، اخلاق و خرد جمعی آنان، آمیخته با تجربههای بشری، دلایلیاند که ماهیت و میزان این همبستگی را آشکار میسازد و پیوندش را با وحدت ملی باز میگوید. افزون بر نقل و تبیین دلایل موافق، اشکالات فرضی مخالف هم در این نوشتار، طرح و پاسخ داده شده است. تاکنون پژوهشی با این رویکرد، در فعالیتهای اجتماعی ـ سیاسی بانوان صورت نگرفته است. بانوان در گسترهای اندیشه، حوزههای گفتاری و شیوههای رفتاری میتوانند، تأثیر مستقیم و غیر مستقیم بر همبستگی اجتماعی و وحدت ملی افغانستان برجای گذارد. نخست، شیوههای ایجاد همبستگی با رفتار غیر کلامی و رفتار کلامی در راهکار وحدت ملی، تبیین شده است، آنگاه کارکرد غیر مستقیم زنان در ایجاد زمینههای همبستگی اجتماعی چون: ازدواج، تشکیل خانواده و تربیت فرزند. فعالیتهای اجرایی دولتی و غیر دولتی، قانون گذاری و دادگری بانوان، در گسترش زمینههای وحدت ملی و همبستگی اجتماعی، به عنوان کارکردهای مستقیم تأثیر گذاری زنان در وحدت ملی و همبستگی اجتماعی بررسی شده است.
نویسنده مقاله «حساسیت فقها نسبت به مسأله اقتصاد و راهکارهای تأمین امنیت آن» در طلیعه نوشتار خود آورده است: با مراجعه به آموزههای دین مقدس اسلام و بررسی امنیت اقتصادی به عنوان یکی از ابعاد مهم امنیت، روشن میشود که اسلام و به تبع آن فقهای کرام بصورت کلی در باب امنیت و به صورت خاص در باب امنیت اقتصادی به عنوان حاکمان اصلی در نظام سیاسی اسلام روی امنیت اقتصادی زیاد تکیه کرده است. زیرا یکی از مهمترین نیازهای انسانی نیاز اقتصادی است. انسان برای ادامه حیات خود ناگزیر به کار و کوشش و تهیهای نیازمندیهای مادی خود میباشد. اقتصاد نه تنها در زندگی خصوصی و حیات اجتماعی افراد نقش دارد بلکه به عنوان متغیری برای در نظر گرفتن محتوای حکومتها نیز مطرح میباشد. در کل امنیت اقتصادی در اسلام از اهمّیّت خاصی برخوردار بوده و از حقوق اولیه انسان محسوب میشود. فقها معتقد اند، امنیت اقتصادی عبارت است از ایجاد نظم بین عوامل اساسی و تهیه مایحتاج معیشتی انسان یعنی منابع اولیه، تولید، توزیع کار و درآمد اعضای جامعه به گونهای که نیاز ضروری آنها تأمین شود و افراد جامعه از فقدان و یا حتی احتمال فقدان این ضروریات احساس خطر نکرده و آرامش و آسایششان سلب نشود.
انتهای پیام