داستان زندگی این مادر قاعده بازار کتاب را تغییر داد
کد خبر: 4004270
تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۴

داستان زندگی این مادر قاعده بازار کتاب را تغییر داد

نویسنده کتاب «تنها گریه کن»؛ خاطرات مادر شهید معماریان، می‌گوید انتشار این کتاب بازخورد خوبی در بازار کتاب داشت و حتی افرادی که سلیقه آنها ظاهراً متفاوت با سلیقه جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی باشد نیز به آن اقبال نشان داده‌اند.

به گزارش ایکنا، تسنیم نوشت: مچ دست‌هایش را گرفتم، قدرتم را جمع کردم و همانطور که عقب عقب می‌رفتم، به زحمت می‌کشیدمش سمت خودم. پاهایش تکان می‌خورد و ردّ خون می‌ماند روی زمین. نگاهش از خاطرم دور نمی‌شود. مات شده بود. زدم توی صورتش و فریاد کشیدم: «نفس بکش!»

ولی بی جان‌تر از این حرف‌ها بود. محکم‌تر زدم شاید به هوش بیاید؛ فایده نداشت. دست انداختم و بچه را از شکمِ پاره زن بیرون آوردم، به این امید که حداقل بتوانم طفل معصومش را نجات دهم؛ ولی بدن سرخ و سفید نوزاد ماند روی دستم؛ بی اینکه مجال داشته باشد گریه کند و یا حتی یک نفس در این دنیا بکشد!...

این‌ها بخش‌هایی از خاطرات اشرف سادات منتظری، مادر شهید معماریان، در کتاب «تنها گریه کن» است که به قلم اکرم اسلامی نوشته و توسط انتشارات حماسه یاران منتشر شده است.

شاید بی‌راه نباشد اگر بگوییم خواندنی‌ترین آثار در حوزه خاطرات دفاع مقدس، مربوط به خاطرات مادرانی است که در این جنگ هشت ساله سهم داشتند؛ سهمی که آن را بی‌چشم‌داشت بخشیدند، سال‌ها بی‌صدا گریستند و خم به ابرو نیاوردند.

مادرانه‌های شهدا پر است از لحظات ناب شکستن و صبور بودن، بخشیدن و راضی بودن. حالا که تقریباً 40 سال از شروع جنگ تحمیلی می‌گذرد، این خاطرات همان‌قدر خواندنی‌اند. کتاب «تنها گریه کن» از جمله این آثار است. داستان مادر شهید گمنامی که بعد از جنگ هم الگو شد. این اثر خاطرات زندگی اشرف سادات منتظری، مادر شهید محمد معماریان است که به تازگی از سوی انتشارات حماسه یاران منتشر شده است. این اثر که به قلم اکرم اسلامی نوشته شده، کوشیده است تا تصویری کوتاه اما پرمعنی از یک عمر زندگی زنی را به تصویر بکشد که در فضای انقلاب اسلامی رشد کرد و اثرگذار شد.

بخشی از خاطرات «تنها گریه کن» به مبارزات انقلابی خانم منتظری در شهرهایی مانند قم و تهران اختصاص دارد. در این بخش از کتاب، نمایی کلی از سیمای زنی را شاهد هستیم که نمونه‌ای از زنان دهه 50 و 60 است؛ زنانی که نقش انکارناشدنی در پیروزی انقلاب داشتند، اما عمدتاً نامی از آنها در میان صفحات تاریخ برده نمی‌شود. مخاطب از این بخش به بعد، با تحول روحی شخصیت کتاب مواجه می‌شود؛ تحولی که در فضای انقلاب اسلامی و به سبب حضور امام(ره) همانند بخش عظیمی از جامعه ایران در آن زمان شکل گرفت.

بخش دیگر کتاب که نقطه ثقل اثر نیز محسوب می‌شود، به خاطرات راوی در دوران دفاع مقدس و شهادت فرزندش، شهید محمد معماریان اختصاص دارد. خاطرات «تنها گریه کن» به اینجا ختم نمی‌شود. نویسنده در ادامه تصویر دیگری از زن تراز انقلاب اسلامی نشان می‌دهد که پس از جنگ هم فعالیت اجتماعی خود را ادامه می‌دهد و در قالب گروه‌های خیریه تلاش دارد تا نقشی را که در پیش از انقلاب و زمان جنگ تحمیلی داشت، کمرنگ نکند و به فعالیت سازنده خود ادامه دهد.

مدتی است که پویش کتابخوانی براساس این کتاب با همکاری انتشارات حماسه یاران و مجموعه رسانه‌ای شیرازه در حال برگزاری است. به همین مناسبت با اسلامی، نویسنده این اثر به گفت‌وگو پرداخته است که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید:

*خانم اسلامی کتاب «تنها گریه کن» از جمله خاطرات مادران شهدا است که در آن ما نمایی از زن تراز انقلاب اسلامی را می‌بینیم. مدتی است که پویش کتابخوانی براساس این کتاب در حال برگزاری است. با توجه به برگزاری این پویش، استقبال از این اثر به چه صورت بوده است؟

تقریباً بیش از یک سال است از زمان رونمایی اولیه کتاب می‌‌گذرد. مردادماه سال 99 کتاب منتشر و رونمایی شد. خوشبختانه با برگزاری پویش کتابخوانی با محوریت کتاب «تنها گریه کن»، استقبال خوبی از این کتاب صورت گرفته است. کتاب از این طریق به جامعه معرفی شد. پیش از آن نیز بازخوردهای خوبی از افراد از طیف‌های مختلف نسبت به این کتاب شاهد بودیم. حتی در میان افرادی که به نظر می‌رسید سلیقه آنها ظاهراً متفاوت با سلیقه جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی باشد.

در نگارش کتاب «تنها گریه کن» تلاش کردیم که زاویه خاصی نداشته باشیم و مخاطب خاصی را مد نظر قرار ندهیم، نوع نگارش به گونه‌ای انتخاب شد که عموم مردم بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند؛ به همین دلیل طی این مدت پس از انتشار کتاب، بارخوردهای خوبی از مخاطبان با سلایق مختلف دریافت کردیم که به نظر می‌رسد کتاب توانسته در دل بسیاری از مخاطبان جای خود را باز کند؛ این در حالی است که کتاب، تنها نمایی از محدود و کوچکی از شخصیت اشرف سادات منتظری است. با این حال،‌ مخاطبان نسبت به شخصیت راوی علاقه‌مند شده بودند.

*خانم منتظری از جمله مادران شهدای استان قم است. در شهر قم خانواده شهدای بسیاری زندگی می‌کنند که خاطراتشان شنیدنی است و ظرفیت این را دارد که در قالب یک کتاب به آن پرداخته شود. برای شما به عنوان یک نویسنده، شخصیت خانم منتظری چه جاذبه‌ای داشت؟

شخصیت این زن به گونه‌ای است که نمی‌شود یکبار با ایشان ملاقات کرده باشید و دوست نداشته باشید که دوباره این ملاقات تکرار شود. در حال حاضر سال‌ها از انجام مصاحبه‌ها و نگارش کتاب می‌گذرد، تقریباً دو سال است که مراحل نگارش کتاب به اتمام رسیده است و قاعدتاً این ارتباط باید تمام شده باشد، اما واقعیت این است که من در هر مناسبتی مشتاقانه با ایشان برای عرض ادب تماس می‌گیرم. فکر می‌کنم این کششی است که در شخصیت خود این فرد وجود دارد، به این دلیل که انسان پرانرژی و فعالی است که مدام در حال فعالیت است؛ به طوری که وقتی در کنار ایشان هستیم، گذر زمان را حس نمی‌کنیم.

وقتی با زنی با این شرایط مواجه می‌شویم که سن و سالی از او گذشته است و پرانرژی و فعال است، در حالی که معمولاً هم سن و سال‌های ایشان بیشتر میل به استراحت دارند تا فعالیت، احساس می‌کنیم که این شخصیت، یک شخصیت الهام‌بخش است. افراد بسیاری هستند که خاطرات ارزشمندی دارند و حتی مانند ایشان فعالیت‌هایی داشتند، اولین قدمی که سمت ایشان برداشتم، بدون شناخت اولیه بود. در ابتدا فقط یک معرفی اولیه از ایشان به من شده بود، اما وقتی بخشی از خاطرات ایشان را شنیدم، به این نتیجه رسیدم که افراد زیادی مشتاق خواهند شد که خاطرات ایشان را بشنوند و مطلع شوند.

خانم منتظری فرد منفعلی نیست و نسبت به حوادث و وقایع مختلف، واکنش نشان می‌دهد و نظر دارد. اینکه این خانم هیچ‌وقت منتظر فرد دیگری برای انجام امور نیست تا از او پیروی کند، ارزشمند است. این خانم نسبت به اتفاقات اطرافش و نسبت به معیشت و زندگی آدم‌های اطرافش بی‌توجه نیست. برای من به عنوان یک نویسنده، همه این مسائل خاطرات ارزشمند و به یاد ماندنی است و امیدوارم که برای خودم هم این خاطرات منشأ اثر باشد.

*فقط صرف اینکه مادر شهید بودند علاقه‌مند شدید که خاطراتشان را بنویسد یا خودشان نیز فرد فعال و الهام‌بخشی بودند؟

قطعاً اینطور نیست که ایشان فقط به دلیل نشان‌دار بودن به عنوان مادر شهید، مورد توجه باشد. من در خلال نگارش کتاب «تنها گریه کن»، تلاش کردم که از این موضوع بگذرم و روی این قضیه خیلی مانور ندادم؛ ایشان همیشه می‌گوید که مادر شهید بودن افتخار است، اینکه خدا به من فرزندی داده که فدای اسلام شده است، مایه افتخار است. اما با وجود همه این مسائل، شخصیت خود خانم منتظری، شخصیت فوق‌العاده‌ای است که گذشتن از فرزند یکی از ابعاد وجودی ایشان است.

در موضع گذشت و صبر هم ما مراتب مختلفی داریم؛ گذشت داریم تا گذشت. خانم منتظری به صورت مستقل، بدون اینکه بخواهیم ایشان را تحت هر عنوان دیگری ببریم، ابتدا یک شخصیت مستقلی است که ارزشمند است. او فردی است که در دوران انقلاب، یک خانم خانه‌دار است،‌ وظیفه مادری و همسری دارد و تلاش دارد که حقی از فرزندانش ضایع نکند. این نکته مهمی است. یعنی فردی نیست که بگوید الآن وظیفه ما مبارزه است و خانواده باید با این موضوع کنار بیاید و اشکالی ندارد که یک روز بچه‌ها غذا ندارند. بارها تأکید می‌کند که در این مسیر، رضایت همسر برایم اهمیت بالایی دارد.

خانم منتظری در دوره مبارزات انقلابی، فردی بودند که در رأس مبارزان انقلابی شناخته می‌شدند. در تهران و قم دائم در حال فعالیت بودند و امر مبارزه را پیش می‌بردند. در زمان جنگ نیز منزل خانم منتظری به پایگاهی برای انجام کمک‌های پشت جبهه تبدیل می‌شود. خانم‌ها در آنجا جمع می‌شدند و به فراخور کاری که آن روز بوده، همکاری می‌کردند. خانم منتظری می‌گفتند که نه تنها خانم‌ها که سعی می‌کردم آقایان را نیز برای انجام این کارها همراه کنم. همه این‌ها قبل از این بوده است که ایشان مادر شهید شود. همه این اتفاقات در حالی رخ می‌دهد که خانم منتظری یک زن خانه‌دار است، اما چون فرد دغدغه‌مندی است و حوادث پیرامونی برایش اهمیت دارد‌، دائم در پی این است که بفهمد در این شرایط چه کاری از دست او برمی‌آید. این کارها لزوماً کارهای سنگینی نبوده است، ایشان حتی کارهایی را که شاید به نظر ما کوچک بیاید نیز برای پیش‌برد امور انجام می‌داد و دریغ نمی‌کرد؛ مانند سبزی خشک کردن، قند شکستن و ... .

همان کار معمولی را انجام می‌دهد، نه کمال‌گرایی دارد که بگوید من فقط باید کارهای ویژه‌ای انجام دهم و نه آدمی است که بگوید هرجا یک متولی دارد و این وظیفه ما نیست. از همان قدم‌های کوچک شروع می‌کند و به دلیل اخلاصی که دارد، خدا به حرکت ایشان برکت می‌دهد و این کارها ادامه‌دار شده است. در حال حاضر نیز منزل ایشان نقطه امید افرادی است که به منزل ایشان مراجعه می‌کنند.

*بخش قابل توجهی از خاطرات دفاع مقدس در سال‌های اخیر ویژه حضور زنان در دوران جنگ تحمیلی است؛ چه زنانی که مستقیماً با جنگ تحمیلی مواجه شده‌اند و چه زنانی که پشتیبانی جنگ را برعهده داشتند و با حضور مؤثرشان، رزمندگان را راهی جبهه می‌کردند. به نظر شما به عنوان یک نویسنده، پرداختن به این دست از خاطرات چه دریچه‌ای به روی ادبیات دفاع مقدس گشوده است؟

هرچند جنگ تحمیلی شرایط ویژه و متفاوتی داشت، اما حقیقت این است که از بار روانی و جسمانی واقعیت‌های انسانی که افراد با آن در طی این سال‌ها مواجه شدند، مانند نبودن یک مرد به صورت موقت یا دائم در یک خانه، یا کم شدن یک عضو از بدن و ... کم نمی‌کند. اگرچه ما یکسری المان‌های معنوی در کنار این اتفاقات داریم که این اتفاقات را برای ما ارزشمند می‌کند، اما واقعیت این است که جنگ به خودی خود اصلاً اتفاق خوشایندی نیست و پیامدهای طبیعی هم دارد. برخلاف آنچه معمولاً می‌گویند، اتفاقاً جنگ چهره زنانه‌ای دارد. به این دلیل که آنچه تا حالا مغفول مانده،‌ اتفاقات پشت جبهه است؛ شرایطی که یک رزمنده را راهی جبهه می‌کند.

اگر آن دوربین خاموش شود و به سمت عقبه این رزمنده بازگردد، خانواده او را نشان خواهد داد که معمولاً بارعاطفی این قضیه بر عهده یک زن در این خانواده است؛ حالا یا آن زن مادر خانواده است یا همسر رزمنده. امام(ره) نیز با توجه به این امر فرمودند که از دامن یک زن، مرد به معراج می‌رسد. به همین دلیل شاهد توجه بیشتری به خاطرات زنان در سال‌های اخیر هستیم.

تا پیش از این‌ها ما فقط رزمنده را می‌دیدیم، دیدن آن وجوه که در دنیای مردانه شاید جایی نداشته باشد، می‌تواند به زنان امروز دلگرمی و ایده بدهد. اولاً ما می‌بینیم که همه چیز به کشتار و تلخی اتفاقات جبهه محدود نیست، بلکه یک‌ بار عاطفی در هر یک از این اتفاقات وجود دارد که باید دیده شود. از سوی دیگر، حضور زنانی که هرچند به ظاهر قدم‌های کوچکی برداشته‌اند، به نوعی دلگرمی به رزمنده‌ها داده و مشوقی بوده تا رزمندگان با خیال راحت‌تری در جبهه حضور داشته باشد. در کنار این زنان، ما زنانی را داشتیم که دوشادوش مردان در جنگ حضور داشتند.

انتهای پیام
captcha